اینقدر حالم بده و اشکام بند نمیاد که شعر هم نمیتونم بگم
خدااااا
اولی که رئیس جمهور شد گفتم چقدر شبیه دکتر بهشتی ان
واقعا هم بود سید
😭😭😭😭😭😭😭😭
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
شب خفته است در مه و باران، دریغ و درد
میبارد آسمانی از اندوهِ بالگرد
شب خفته است در مه و آه است بر لبم
بستند خیمه در دل من ابرهای سرد
پشت گمان کمان شد از اخبار محتمل
با ما ببین که بی خبریها چهها نکرد
بادی که سرگذاشتۀ کوهِ غربت است
بادا خبر بیاورد از آن بزرگمرد
پشت سرِ مسافرِ خود آب ریختیم
سر میرود ز کاسه صبر، اشکِ غمنورد
باری بجو به دشت بلاشان، نه پشت میز
مردان روزگار چنیناند در نبرد
مسعود یوسف پور
کانال شاعر | رسانه رواج | مدرس۸
زهرا حاجی پور . نیلوفرانه
باز هم قصه ی عمامه و سر،خاکستر....😭😭😭😭
باز از شدت ضرب نیست اثر از پیکر
اینبار نه بَرد است و سلام آتش نمرود
گویا شده دلتنگِ خداوند،خلیلش.....
باز هم قصه ی عمامه و سر،خاکستر😭
از چشم هایم شعر میبارد،
بغضم رجز میخواند از غم ها
که خادم جمهور پیوسته ،
به صاحب خون های عاشورا
تو ای طلوع واژه ی خدمت ،
در خون نشسته در شفق آری
تا صبح زیر پلک مِه دیدم
عمامه ای مشکی و خاکی را
دیدیم خواندی روضه را سنگین
بر روی خاک افتاده جان دادی
ماییم و باز آن جسم مکسوری
که رفته از آیینه ها بالا
کرده نشان خدمتت را ضرب ،
شمس الشموس عشق با دستش
گشته شهادت نامه ی عشاق ،
در صبح میلاد رضا ،امضا
خاکی است کفش تو عبای تو
،رسم شما سادات جز این نیست
غم های مردم را بغل کردی،
راز تو راجنگل نمود افشا
از جنس طعنه ریخته بر راه ،
سنگ حسادت در زلال آب
رود نگاهت سوی ایثار است ،
حسن ختام قطره شد ،دریا
ای گرمی پشت علی بعد از
آن ماجرای شوم در بغداد
لا نعلمُ منکُمْ، به غیر از خیر،
درد است بغضِ رهبرِ تنها
صبر مرا سنگ محک کردند،
نحنُ نُسَلِّمْ فی قضاء الله
اما قلم ،دل،دست ،دفتر نیست ،
جز کوره ای آتش مزاج اینجا
ماییم زیر سایه ی خورشید ،
در نای ما آوای جاء الحق
همچون ستون خیمه ای هستیم ،
که تا اناالمهدی است پا برجا
#زهرا_حاجی_پور
سی و یکم اردیبهشت ۱۴۰۳
@niloofaranehha