eitaa logo
زهرا حاجی پور . نیلوفرانه
224 دنبال‌کننده
352 عکس
60 ویدیو
7 فایل
🟧 اینجا مجالی برای شعر و یادداشت های ادبی است. ◀️کانال سروده های #زهرا_حاجی_پور ▶️ 💌 سرزمین شعر هایی که گاه خوانده نشده اند... 💌 ❤️دست عشقه روی دهانم❤️ 📝انتقاد و پیشنهاداتتون رو با دل و جان پذیراهستم: @Sidarta https://eitaa.com/niloofaranehha
مشاهده در ایتا
دانلود
کسی را می شناسم که با برگ‌های درخت افرا صحبت میکند و شبها با ماه هم قدم میشود بارها ستاره ها را شمرده است هر روز صبح که کلمات را در قوری دم‌ میکند گلهای قوری گل قرمزی را بو میکند و هنگام راه رفتن مواظب است گلهای قالی را لگد نکند او مجنون نیست،یک شاعر است ꕥ◍⃟ @niloofaranehha
مخدوم مهربان من: از آن زمان که رشته مراودت حضوری گسسته و شیشه شکیبائی از سنگ تفرقه و دوری شکسته، اکنون مدت دو سال افزون است که نه از آن طرف بَریدی و سلامی و نه از این جانب قاصدی و پیامی. طایر مکاتبات را پر بسته و کلیه مراودات را دربسته. تو بگفتی که بجا آرم، گفتم که نیاری؟ عهد و پیمان وفاداری و دلداری و یاری پ.ن : چجوری اینقدر قشنگ ۲۰۰ سال قبل حرف میزدن آخه..... ꕥ◍⃟ @niloofaranehha
الظروف کذبه، لو أحب الأنسان إنساناً لأقام، حرباً من أجله. «شرایط دروغ‌اند! اگر انسانی انسان دیگری را دوست بدارد، برایش جنگ به پا می‌کند!» ꕥ◍⃟ @niloofaranehha
ذهب الذين نحبّهم لا صوت للأحزان. «آن‌ها که دوست‌ِشان داشتیم رفته‌اند، و اَندوه بی‌صداست» عربیات ꕥ◍⃟ @niloofaranehha
روسری را دوباره لبنانی بست ودر کوچه ها به راه افتاد چادرش را کشید روی غمش عشق درد آشنا به راه افتاد زیر پر های خود کبوتر داشت او که پرواز را به من آموخت غیرت از مرز چادرش رد شد چشم های مرا به لبنان دوخت چشم فرزند او اگر شرجی است فصل باران هنوز در راه است ریخته پای اعتقادش بذر دست مادر نگو که کوتاه است لاله گون چادر سیاهش شد همسر همسفر به خون غلطید پا به پای هم اند پیر که نه! شده او پا به پای عشق شهید گاه مردانگی است زن بودن بس که نامرد دیده چشم جهان کوچ می کرد با تو اسم شهید پشت پای تو ریخت آب ایران رفته او گر چه با لباس سفید با لباس سپید برگشته می درخشد کنار شاهچراغ این عروسِ شهید برگشته در حرم بال میزنند این جا پنج پروانه ای که غم دارند جای آغوش گرم مادر خود سنگ سرخی در این حرم دارند ꕥ◍⃟ @niloofaranehha
هدایت شده از / کوچه بن بست.../
جز دربه دری دگرچه داری ای عشق از عاشق خود خبر نداری ای عشق کردی تو سیاه روزگارانم را زیرا که تو ختم روزگاری ای عشق
حالی خیال وصلت خوش می دهد فریبم تا خود چه نقش بازد این صورت خیالی
وصله نمی شود دگر این دو هزار و یک ترک هی همه شب بند مزن چینی دل شکسته را
دیگر نخواه زنده بمانم به جای تو عمرم تمام شد وسط شعر های تو من گریه با زبان غزل می کنم بگو اصلا چقدر واژه بریزم به پای تو ؟ باید چقدر بپرد این پلک های من در انتظار دیدن یک‌رد پای تو؟ دیگر نفس میان گلو گیر می‌کند باید نفس نفس بزنم در هوای تو‌ شاید خدای ما دو نفر فرق می‌کند امید بسته حاجت من به خدای تو من یک درخت سیب به عشقت می آورم اصلا بهشت خسته کننده فدای تو مضمون شعر های غمت را به من بده مضمون شاد هر غزل من برای تو ꕥ◍⃟ @niloofaranehha
🤍 گرامیداشت شهیده‌ی قدس در گروه بین المللی هندیران https://www.tasnimnews.com/fa/news/1403/08/12/3191473/ خبرگزاری تسنیم گرچه‌ رفته است با لباس سفید با لباس سفید برگشته می درخشد کنار شاهچراغ این عروسِ شهیدْ برگشته ... ۱۲ آبان ۱۴۰۳ ꕥ◍⃟ @niloofaranehha
سلام و عرض ارادت دوستان جان همشهری لطفا با تشریف فرمایی خود قدم به دیدگانمون بگذارید🌹 و زینت بخش محفلمون باشید
چقدر با تو بگویم که درد دارم من زنم ولی به سر دوش مرد دارم من چقدر شعر بگویم که واژه دق کرده که صبر غیر مصیبت چه تحفه آورده؟ هزار راز مگو را به گریه افشا کرد کویر گونه من را به اشک دریا کرد چگونه می شود از خود کناره گیر شوی میان معرکه ی صلحشان اسیر شوی چقدر رنگ به رنگند مردمان اینجا همیشه بر سر جنگند مردمان اینجا نقاب خلق خوش و معرفت به رو دارند اگر چه شحنه دین اند خود سبو دارند دلم برای خودم تنگ می شود گاهی میان عقل و دلم جنگ می شود گاهی چگونه می شود این جاده را عوض بکنم؟