هدایت شده از باخبرباش
یک روز تعطیل با رییس جمهور جهادی و انقلابی
روز جمعه است و همه کشور تعطیل است. اغلب افراد به خصوص مسئولان این روز را در اختیار خانواده خود هستند چون اگر مدیری انقلابی و جهادی باشند بالاخره در طول هفته تمام توان خود را برای خدمت به مردم گذاشتهاند.
جمعه هفتم مهرماه سال ۱۴۰۲ است. نماز صبح را میخوانند و حدود ساعت ۶:۳۰ صبح به سمت فرودگاه مهرآباد حرکت میکنند. ساعت ۷:۲۰ دقیقه هواپیما به مقصد اصفهان پروازش را شروع میکند. حدود ساعت ۸:۳۰ به فرودگاه شهید بهشتی(ره) اصفهان میرسند. تعدادی از مقامات ارشد استان به انتظارش ایستادهاند. پس از خوشآمدگویی سریعاً با بالگرد به سمت کمشچه دولتآباد رفتند و بهدصورت هوایی کل پروژه انتقال آب دریای عمان به اصفهان را بازدید نمودند. سپس بالگرد به زمین نشست و با مدیران، پیمانکاران و کارگران این پروژه مفصل صحبت کردند. حالا ساعت نزدیک ۱۰:۳۰ صبح است. مجددا با بالگرد به سمت شرکت فولاد مبارکه حرکت میکنند و حدود ساعت ۱۱ بازدید از این شرکت را آغاز میکنند. تعداد برنامههای بسیار زیاد در شرکت فولاد مبارکه بسیار فشرده پشت سر هم برگزار میگردد. ساعت حدود ۱۳:۳۰ شده است. پس از اقامه نماز ظهر و عصر و صرف نهار مجدداً ساعت ۱۵ با بالگرد به منطقه پالایشگاه اصفهان اعزام میشوند. بدون لحظهایی استراحت!!! استاندار اصفهان هم همراه آنهاست. تیم همراه ایشان اصلا خستگی ندارد انگار آبدیده شده و عادت دارند!!! از ساعت حدود ۱۵:۳۰ تا ۱۷:۳۰ دوباره بازدید، پیگیری و برنامهریزی.... افتتاح و دستور دوباره کار کار کار.....
ساعت ۱۸ شده خورشید در حال غردب و نزدیک اذان مغرب است. دستور میدهند که به منزل آیت الله حاج حسین مظاهری برویم هم ایشان را ملاقات کنیم و هم نماز مغرب و عشا را پشت سر ایشان اقامه کنیم. اوف..... هنوز خسته نشدهاند با استقبال گرم آیت الله روبهرو میشوند پس از صحبتها و اقامه نماز به سرعت به سمت سالن اجلاس امام خامنهای(حفظه الله) باید بروند. مراسم بسیار مهمی قرار است آنجا برگزار شود: مراسم افتتاحیه جایزه مصطفی(ص).... به آنجا میرسند ساعت حدود ۱۹:۴۵ است. این برنامه هم با فشردگی هر چه تمام تا ساعت۲۳:۳۰ طول میکشد!!! حضرت آیت الله رییسی بسیار صبورانه جواب مهمانانی که با ایشان صحبت میکنند را میدهند. حدود ساعت ۲۴ است که آقای رییس جمهور به سمت فرودگاه شهید بهشتی(ره) حرکت میکنند. بله انگار برنامه حداقل در اصفهان تمام شده است!!! اما نه .... هموز آقای رییس جمهور کاری بسیار مهم دارند دیدار با خانواده شهدا ساعت ۰۰:۳۰ بامداد اون هم در فرودگاه شهید بهشتی(ره) اصفهان!!!! الله اکبر چرا این مرد خسته نمیشود؟! ساعت ۲ بامداد است که پرواز آیت الله رییسی رییس جمهور جهادی و انقلابی ایران اسلامی به سمت فرودگاه مهرآباد تهران انجام میشود اگر برنامهایی دیگری نداشته باشند ساعت ۴ صبح به منزل خود خواهند رسید!!!!
✍️این چند خط نوشته اینجانب اکبر پاکزاد سفر یک روز تعطیل رییس جمهور مردمی، انقلابی و جهادی کشور عزیزمان ایران اسلامی به شهر زیبای اصفهان است.
درود و سلام خدا بر مردان خدا🌹
🌹
هدایت شده از لونی
🌷 سالگرد ازدواجمان بود. فکر نمیکردم که یادش باشد. داشت توی زیرزمین خانه کار میکرد. مغرب شد. با همان لباس خاکی و گچی رفت بیرون و با دسته گل و شیرینی برگشت. گفتم: تو اینطوری با این سر و وضع رفتی شیرینیفروشی؟ گفت: آره مگه چه اشکالی داره؟ سالگرد ازدواجمونه؛ نباید شیرینی و گل میگرفتم؟ گفتم: وقتای دیگه اگه خط اتوی لباست میشکست، حاضر نبودی بری بیرون! گفت: آره، اما اگه میخواستم لباس عوض کنم، شیرینیفروشی تعطیل میشد.
#شهید_سید_محمد_مرتضی_نژاد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا
گروه خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
هدایت شده از جا مانده از غافله عشق
❣چند بار وضو می گرفت و نقشه ها را به دقت وارسی
میکرد . یک وقت می دیدی همان جا روی نقشه ها خوابش برده.
میگفت: من کیلومتری می خوابم. واقعا همین طور بود. فقط وقتی راحت می خوابید که باماشین می رفتیم.
عملیات خیبر، وقتی کار ضروری داشتند، رو دست نگهش می داشتند. تا رهاش می کردند، بی هوش می شد. این قدر بی خوابی کشیده بود.
هدایت شده از اصغر قضاوی
13.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برگرفته از خاطره همسر شهید غلامرضا نوروزینژاد
ای کاش این کلیپ آنقدر دست به دست شود تا همهی مردم و مسئولین ببینند.
واقعاً که این سهم تمومی ندار
هدایت شده از اصغر قضاوی
13.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اونی که تو جبهه دلاور ش غوِ غا کرده!!!!
حال بیاید ببینید کلکسیون درده،،،😭😭
هدایت شده از اصغر قضاوی
امنیت و آرامش من,
امنیت و آرامش تو,
و حتی پرنده های سینه سرخ,
که در آرام ترین جاها
لانه می کنند,
بهای گزافی داشت
بهایش"جان عزیز"
و"سینه سرخ"تو بود
"ای شهید"
همیشه_دوستت_دارم
هدایت شده از اصغر قضاوی
معبری به سوی بهشت
خاطره ای از عملیات کربلای۴
راوی احمد رضا کریمیان رزمنده گردان (غواص) حضرت یونس لشگر مقدس ۱۴ امام حسین ع
هرشب درگروه خاطرات رزمندگان دفاع مقدس ایتا
لینگ عضویت👇👇http://eitaa.com/joinchat/3107389451C74ed8aa0a8
هدایت شده از اصغر قضاوی
بنام خدا
معبری به سوی بهشت
خاطره عملیات کربلای چهار
قسمت اول
در گردان امیرالمومنین علیه السلام مسوول دسته 3 گروهان عبدا... بودم احساس ناخوشایندی داشتم فکر می کردم این مسئولیت تحملش برایم سخت شده است هر چه به حاج محمد سلمانی می گفتم مرا از این سمت معاف کن موافقت نمی کرد از پدافندی هزار قله به جنوب برگشتیم ، تازه گردان را در اردوگاه عرب مستقر کردند و هنوز کامل جاگیر نشده بودیم که برای گردان حضرت یونس علیه السلام اعلام نیاز کردند 30 نفر نیرو به اندازه یک دسته نام نویسی کردند و من هم نام خودم را نوشتم ولی تعداد زیادی از نیروها و حتی کادر گردان در سمت های مختلف هم به گردان یونس آمدند ...
وقتی به گردان یونس رسیدیم حاج مهدی مظاهری معاون گردان یونس تشکر خاصی از گردان امیر و فرمانده آن حاج آقا سلمانی کرد ودرخواست کرد که تمامی افرادی که در گردان مسئولیت داشتند برگردند به گردان که چهارچوب گردان امیر به عنوان یکی از گردان های خط شکن آسیب نبیند ...
بالاجبار من هم که جزء کادر گردان بودم بایستی برمی گشتم شهید غلامحسین نقنه ای وقتی دید من دارم بر می گردم بواسطه دوستی دیرینه ای که بیش از سه سال بود با هم داشتیم پکر شد و نگاهی غریب به ما انداخت من برگشتم و به او گفتم ناراحت نباش من برمی گردم او لبخند زد و آرام شد ...
هدایت شده از اصغر قضاوی
قسمت دوم
در گردان شب با حاج محمد سلمانی صحبت کردم و ایشان گفتند در گردان امیر المؤمنین علیه السلام بمان ، به ایشان عرض کردم چانچه نیروی عادی باشم می مانم و مسئولیت قبول نمی کنم حاج محمد گفتند : نه من نمیتوانم شما را به عنوان نیروی عادی در گردان داشته باشم و اگر قرار بر این است برو ...
البته دلیل دیگری هم داشت که از ذکر آن معذورم به ایشان گفتم : من در گردان یونس علیه السلام هم قبول مسئولیت نمی کنم .
گفتند : اختیار با خود شما است من به آنجا کاری ندارم ...
فردا صبح من بودم و بچه های گردان امیر در گردان یونس هیچ وقت چهره غلامحسین را وقتی مرا دید و لبخندی که به لب داشت از یادم نمی رود همدیگر را بغل کردیم و فصلی نو در رفاقت ما آغاز شد ....
بچه های مشتاق شهادت به گردان یونس آمده بودند که با توجه به عملیات والفجر 8 و تعداد زیادی از بچه های گردان امیر که در این گردان به فیض شهادت رسیده بودند بتوانند در اینجا به آرزوی دیرینه خود برسند ... تازه به گردان رفته بودیم و هنوز کارهای زیادی بایستی برای سامان دهی بچه ها انجام می شد و این فرصتی بود که غنیمت شمرده و بیشتر با هم بودیم . زیرا با شروع آموزش ها این فرصت کمتر پیش می آمد ، شور و شوق بچه ها قابل وصف نیست ، در پوست خود نمی گنجیدند همچون پروانه ای که از پیله می خواهد رها شود و به آسمان پر بکشد ذوق دوران شکفتن داشتند .
امکان دیگری که فراهم شده بود فرصتی بود که در کنار دیگر دوستانی که به خاطر مسئولیت فرمانده دسته در گردان امیر کمتر داشتم از آنها دور شده بودم به دست آمده بود و همچنین آشنایی پیدا کردن با مردان مخلص و نابی چون شهید مصطفی اسماعیلی ، آقای مهدی مظاهری و دیگران که خود نعمتی بود والا...ادامه دارد
هدایت شده از اصغر قضاوی
3.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفحص شهــدا در جزیره مجنون.. 🌴
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلا ید🌴
خاطرات هشت فصل عاشقی درگروه خاطرات رزمندگان دفاع مقدس ایتا
لینگ عضویت👇☘http://eitaa.com/joinchat/3107389451C74ed8aa0a8
هدایت شده از اصغر قضاوی
فرزند رهبر انقلاب آیتالله مجتبی_خامنهای در ۱۷ سالگی به جبهه رفت؛ عضو گردان حبیب ابن مظاهر شد و در عملیاتهای متعدد از جمله بیتالمقدس ۲ ، ۳ و ۴ ، والفجر ۱۰ و مرصاد حضور داشت،