هدایت شده از اصفهان در دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی از گروه دستمال سرخ ها
برادر احمد اسلیمی
@defaehmoghadasesfahan
اصفهان در دفاع مقدس 🌷🇮🇷
هدایت شده از حقیقت
🍃آیت الله بهجت دست روی زانوی او گذاشت و پرسید:
جوان شغل شما چيست؟گفت: طلبه هستم.
🔹آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. ️
دوباره پرسید: اسم شما چیست؟
گفت: فرهاد
♦️آقای بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) به شهادت خواهيد رسيد. شما يكی از سربازان امام زمان(عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید.
🌹شهید عبدالمهدی کاظمی در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید.
#سالروز_شهادت
@hagigei
هدایت شده از حقیقت
🔴 سردار قاآنی:
کسانیکه که حتی یک روز علیه ایران کار رسانهای کردند، ضربه خواهند خورد
🔹دوران بزن و دررو تمام شده است. رژیم سعودی یک جنایتکارِ تفاله است و حتی ارزش دشمن بودن را ندارد.
🔹هر هفته ۴۰ تا ۵۰ عملیات در کرانه باختری انجام میشود. باصراحت میگویم هرچه آمریکا و صهیونیستها فشار بیاورند، فشار مضاعف به خودشان وارد خواهد شد.
@hagigei
هدایت شده از مجله مجازی همرزم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهیدیکه توسط بعثیهامومیاییشد.😔
🎬زندگی نامهی شهید محمدجواد تندگویان
🎞۲۹ آذر ماه: روزِ تجلیل از شهید تندگویان
.
.
#همرزم
#شهید_محمدجواد_تندگویان
#مجله_مجازی_دفاع_مقدس
.
.
آدرس ما👇:
🆔@hamrazm_mag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه برام سوال بود چطور رستم نفهمید اون سهراب پسرشه، حتی هرچند باری هم که شاهنامه رو خوندم دیدم خود فردوسی هم مخصوصا با هاله ای از ابهام داستان رو روایت کرده...
"هر کسی این داستان را خواند با دلی خونین به رستم تاخت ...
کاو چرا سهراب را نشناخت
رستم اما گفت: می دانستم از آغاز ... "
این شما و این دیدگاه و شعر زیبای استاد شجاع پور👌
هدایت شده از حقیقت
✨بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم. خردادماه بود و هوا گرم. از مقام امام زمان (عج) تا پشت حرم حضرت عباس (علیه السلام) راه زیادی بود؛ حدود ۴۵ دقیقه. ساعت هم سه بود و هنگام استراحت ماشینها.
✨همانطور که پیاده میآمدیم مادرش گفت: «ببین ابوالفضل، بابا که قلبش را عمل کرده، من هم که کمر ندارم. زهرا خانم هم که پاهایش درد گرفته، مهدی هم خسته شده، یک ماشین بفرست.»
✨حاج آقا گفت: «خانم چه میگویی؟ ابوالفضل این وسط ماشین از کجا بیاورد؟ او اکنون جایش خوب است.»
✨همانطور که سه تایی میخندیدیم، یک ماشین که داشت میرفت برای تعویض خادمها نگه داشت جلوی پایمان. پرسید: «علقمه؟» سوار شدیم، اما سه تایی تا موقع رسیدن گریه میکردیم.
✨حاج آقا گفت: «شهدا همه جا حاضرند. ماها دقت نمیکنیم تا لیاقت نظر شهدا را داشته باشیم.»
راوی: پدر شهید
تاریخ شهادت۱۳۹۲/۹/۲۳
شهید ابوالفضل شیروانیان🌹
@hagigei