#مدح_مولا #امیرالمومنین نفخه‌ی یُنفَخ‌ُ فِی‌الصّوربرون می آید همه جنبنده ای ازگوربرون می آید بنده با آنچه که خو داشته درزندگی اش به‌همان شکل همان جوربرون می‌آید ازدل قبر مریدان فلانی آتش ازمحبین علی نوربرون می آید منکرش بسکه‌خودش‌رابه‌نفهمی‌زده‌است روزموعود کر وکور برون می آید آن قدَر مست زدیدارعلی خواهم بود کز لحد خوشه‌ی انگور برون می آید هرکه هشیار به دیدار ضریحش رفته وقت برگشت چه مخموربرون می آید چشم تاریخ ندیدست که بادست علی دانه ای ازدهن مور برون می آید دل کعبه‌چوشکست آمده‌حیدرازآن که‌خدا ازدل مکسور برون می آید بوتراب‌است‌ به‌معراج‌ که‌باصوت‌ خودش ازپس پرده ی مستور برون می آید می شناسندعلی را همه بعدازآن که نفخه‌ی یُنفَخ‌ُ فِی‌الصّوربرون می آید #علی_اصغرشاهسنایی https://eitaa.com/torabeabootorab

#امام_کاظم_علیه_السلام قلم‌سرمست کردازنام تواوراق دفتررا گرفته عطرروح افزاتری از عودوعنبررا بدون شک گرفته حاجت خودرا هرآنکس که به خانه‌پهن کرده سفره ی موسی‌بن جعفررا خدادرطورسیناباکلیم الله صحبت‌کرد تودرقنداقه می گفتی همه‌اسرار داور را اگرموسی عصایی داشت وبعداژدهایش کرد توجان بخشیده ای برپرده‌‌یک نقش مصوررا تورادربدترین زندان دنیاهم نگه دارند مگرشب می تواندکورسازدنور اختررا توباتیغ تقیه دردل زندان چنان کردی علی با ذوالفقارش‌کرده گویا فتح خیبر را خریدی دردزندان رابه جان تادورگرداند خداازشیعیان تو عذاب روزمحشررا #علی_اصغرشاهسنایی https://eitaa.com/torabeabootorab

#امام_کاظم_علیه_السلام قلم‌سرمست کردازنام تواوراق دفتررا گرفته عطرروح افزاتری از عودوعنبررا بدون شک گرفته حاجت خودرا هرآنکس که به خانه‌پهن کرده سفره ی موسی‌بن جعفررا خدادرطورسیناباکلیم الله صحبت‌کرد تودرقنداقه می گفتی همه‌اسرار داور را اگرموسی عصایی داشت وبعداژدهایش کرد توجان بخشیده ای برپرده‌‌یک نقش مصوررا تورادربدترین زندان دنیاهم نگه دارند مگرشب می تواندکورسازدنور اختررا توباتیغ تقیه دردل زندان چنان کردی علی با ذوالفقارش‌کرده گویا فتح خیبر را خریدی دردزندان رابه جان تادورگرداند خداازشیعیان تو عذاب روزمحشررا #علی_اصغرشاهسنایی https://eitaa.com/torabeabootorab

تحویل سال نوکری ما محرم است حَوِّل قُلوبَنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین یک قطره اشک کوه گنه کاه می کند وَاغفِرذُنوبَنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین چشم بدون اشک شود کوربهتراست نَوِّر عُیونَنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین ما زیر دین عشق حسینیم تا ابد اَدِّ دُیونَنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین (داریم باحسین حسین پیر می شویم ) ثَبِّت قُدومنا بِبُکاءِِعَلَی الحُسَین دوری ز کربلا وحرم همّ وغمّ ماست فرِّج همومنا بِبُکاءِِ عَلَی الحُسَین #علی_اصغرشاهسنایی https://eitaa.com/torabeabootorab

#حضرت_قاسم_علیه_السلام رُخش چنان روز وگیسویش شب وَاِن یَکادُ الَّذینَ بر لب برای او خوانده عمه زینب دل حرم بی قرارو درتب حسین خو وحسن شمایل وصورتش قرص ماه کامل فنون رزمش ابوالفضائل شجاعتش مثل عمه زینب از عشق اومی توان مثل گفت چه شاه بیتی در آن غزل گفت چنین که احلی من العسل گفت ادا نموده‌است حق مطلب نه جوشنی نه کلاه خودی عجب رجزخوانی وسرودی چه شهدشیرینی وشهودی شده ازعشق حسین لبالب زده به میدان به دوش بیرق جمل دوباره شده محقق چنان بریدست سر ز اَزرق که حیدر انگار کشته مرحب رحیم قاسم قسیم قاسم کریم ابن الکریم قاسم درآن بلای عظیم قاسم شدست تقسیم نامرتب پراز عسل می شود سبویش رسیده قاسم به آرزویش که هم قد وقامت عمویش شدست درزیر سُمّ مرکب #علی_اصغرشاهسنایی https://eitaa.com/torabeabootorab

#حضرت_ابالفضل_سلام_الله_علیه هردیده ای که حسن جمال تو دیده است دست‌ازنظر به هرچه‌به‌جزتوکشیده است بی‌اختیارنام تو آورده روی لب ماه شب چهارده راهرکه دیده‌است اصلا عجیب نیست اگربشنوم تورا یوسف که‌دیده‌جامه‌ی خودرادریده است حیدربه دستهای توزدبوسه ای وگفت اورا خدابرای حسین آفریده است بر کعبه خطبه خواندی،هرکس شنید گفت الحق که درتو حق دم حیدر دمیده است نشنیده هیچ سائلی ازتو جواب رد تنهافرات ازلب تو نه شنیده است تاازشراب معرفت توشود زلال عمری فرات‌دور سر تو دویده است ازمشک می چکدعرق شرم برزمین ازبسکه از رباب خجالت کشیده‌است ماندست جای دست علمداربرعلم عباس در وفا به امامت رسیده است #علی_اصغرشاهسنایی https://eitaa.com/torabeabootorab

#حضرت_ابالفضل_سلام_الله_علیه هردیده ای که حسن جمال تو دیده است دست‌ازنظر به هرچه‌به‌جزتوکشیده است بی‌اختیارنام تو آورده روی لب ماه شب چهارده راهرکه دیده‌است اصلا عجیب نیست اگربشنوم تورا یوسف که‌دیده‌جامه‌ی خودرادریده است حیدربه دستهای توزدبوسه ای وگفت اورا خدابرای حسین آفریده است بر کعبه خطبه خواندی،هرکس شنید گفت الحق که درتو حق دم حیدر دمیده است نشنیده هیچ سائلی ازتو جواب رد تنهافرات ازلب تو نه شنیده است تاازشراب معرفت توشود زلال عمری فرات‌دور سر تو دویده است ازمشک می چکدعرق شرم برزمین ازبسکه از رباب خجالت کشیده‌است ماندست جای دست علمداربرعلم عباس در وفا به امامت رسیده است #علی_اصغرشاهسنایی https://eitaa.com/torabeabootorab

#امام_حسین_علیه_السلام #السلام_علیک_یامظلوم تو نور بودی وبین غبار کشته شدی شبیه آینه در انکسار کشته شدی به حکم قاضی دنیاپرست و بی ایمان ز بی تفاوتی روز گار کشته شدی جواب ناله ی هل من معین تو تیراست غریب وبی کس وچشم انتظار کشته شدی به خیمه بوده‌نگاه تو لحظه ی آخر قرار اهل حرم بی قرارکشته شدی تویک نفر شده بودی میانه‌ی گودال به دست لشگر چندین هزار کشته شدی هزارونهصدوپنجاه بار زخم زدند هزارو نهصدوپنجاه بار کشته شدی فقط نه اینکه تو باتیرونیزه وشمشیر نوشته اند که تو سنگسار کشته شدی عدو به اینکه جداشد سرت بسنده نکرد ز سمّ مرکب آن ده سوار کشته شدی #علی_اصغرشاهسنایی https://eitaa.com/torabeabootorab

#السلام_علیک_یامظلوم #روضه_گودال غبار مقدم اورا مسیحا آرزو می کرد به آب دیده و جاروی مژگان رُفت ورو میکرد حسین باخون خود راه سعادت رانشان می داد وزاهدگوشه‌ی محراب‌آن را جست وجو می کرد حسین سجاده اش رابین گودال بلا انداخت نماز عشق رامی خواندوباخونش وضومیکرد جوابش رافقط با ناسزا وسنگ می دادند اگر باکوفیان قرآن ناطق گفت وگو می کرد سرشمشیر چون‌پیراهنش را پاره کرده بود سر سرنیزه ای پیراهن اورا رفو می کرد برای آنکه بی حرمت شود پیراهنش رابرد حسینی را که ازاو کعبه کسب آبرو می کرد دعامی کرد زیرلب برای امتش اما یکی سرنیزه اش رادر دهان او فرو می کرد ز بوسه گاه پیغمبر نمانده چیزی ازبسکه سنان مست دائم نیزه اش رادرگلومی کرد حسینی راکه میکائیل شدگهواره جنبانش ته گودال شمرپست باپاپشت ورو می کرد #علی_اصغرشاهسنایی https://eitaa.com/torabeabootorab

#السلام_علیک_یامظلوم #روضه_گودال غبار مقدم اورا مسیحا آرزو می کرد به آب دیده و جاروی مژگان رُفت ورو میکرد حسین باخون خود راه سعادت رانشان می داد وزاهدگوشه‌ی محراب‌آن را جست وجو می کرد حسین سجاده اش رابین گودال بلا انداخت نماز عشق رامی خواندوباخونش وضومیکرد جوابش رافقط با ناسزا وسنگ می دادند اگر باکوفیان قرآن ناطق گفت وگو می کرد سرشمشیر چون‌پیراهنش را پاره کرده بود سر سرنیزه ای پیراهن اورا رفو می کرد برای آنکه بی حرمت شود پیراهنش رابرد حسینی را که ازاو کعبه کسب آبرو می کرد دعامی کرد زیرلب برای امتش اما یکی سرنیزه اش رادر دهان او فرو می کرد ز بوسه گاه پیغمبر نمانده چیزی ازبسکه سنان مست دائم نیزه اش رادرگلومی کرد حسینی راکه میکائیل شدگهواره جنبانش ته گودال شمرپست باپاپشت ورو می کرد #علی_اصغرشاهسنایی https://eitaa.com/torabeabootorab

اگرپُرِ دردم خزونم وسردم پی تومی گردم بهارمنی دلم خوشه آقا توی بی کسی ها تودلواپسی ها قرارمنی بهارمنی تو قرارمنی نوکرت به کسی به جزخودت رو زده پشیمونه پشیمون نمیشه گداکه بمونه در این خونه نمی مونه کسی فقط حسینه که برام میمونه تویی همون امیدروزای نامیدی دل منو حواله جای دیگه نمیدی فقط خودت بودی به داددلم رسیدی ##### باقلب شکستم بریدم و خستم دخیلم روبستم به پرچم سیات دلم سوت وکوره تاازروضه دوره که سنگ صبوره منه هیاتات پناه منه خیمه ی روضه هات نوکرت جایی رو به جز درخونه ی تو نداره نداره کسی رو به جز تو که بهش پناه‌بیاره دم مرگ سرشو رودامن کی غیر توبزاره تویی همون پناه وقتای بی پناهی منو ردم نکردی تو اوج روسیاهی برا دلم توو سختیا تنهاتکیه گاهی #####- این اشک عزاته که آب حیاته وراه نجاته برا عالمین قیام وقعودم تویی تاروپودم ازعمق وجودم میگم یاحسین به قلبم میده اسم تو شوروشین تا میگم یاحسین دلم دوباره پر می گیره حرم یه سلام میدمو به گنبدت میفته چشم ترم به حرم برسون منو آخه شکسته بال وپرم تویی همون آقایی که می خری گدارو گره زدی به پرچم گنبدت دلارو نشون بده به نوکرت راه کربلا رو #علی_اصغرشاهسنایی https://eitaa.com/torabeabootorab

#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها غزل نوشته‌ام‌ازغم‌قصیده‌می خوانم هجای واژه‌ی‌غم را کشیده می خوانم ازآنکه عفت زهرا،شجاعت حیدر درون او به تبلور رسیده می خوانم به تیغ تیز زبان زنده کرده مکتب را ازآن معلم مکتب ندیده می خوانم زقامتی که الف بود ودال شد ازداغ زکوه صبر که ازغم‌خمیده می خوانم ازآن عقیله که تابعد کربلا حتی کسی شکستن اوراندیده می خوانم زبوسه ای که به زیرگلو نشست ازآن امانتی که به صاحب رسیده می خوانم ازآن که شاهد عینی ماجرابوده همان‌که‌بر‌روی تل شد شهیده می خوانم نفس‌نفس‌زده‌زینب‌رسیده‌تاگودال ازاین به بعدبریده‌بریده‌می‌خوانم هجا هجا شده ای حا و سین ویا ونون میان‌جزر و مد تیغ های تشنه ی خون خروش موج بلا رهسپارساحل شد میان عاشق ومعشوق شمر حائل شد برای پستی دنیا بس است تامحشر همین که با پسر سعد اومقابل شد جدال خنجرکندی و حنجر خشکی گریز روضه ی ارباب درمقاتل شد شنیده بود علی در رکوع بخشیده میان سجده رسیدو برید وسائل شد کتاب خاطره هایش ورق ورق می شد دمی که واردگودال بعد قاتل شد ببین‌چه بر سرپیکر رسیده که حتی برای زینب کبری شناخت مشکل شد نبود نقطه ی سالم برای بوسه زدن دوباره اقرب حبل الورید نازل شد کسی هنوز نفهمیده عمق فاجعه را چگونه زینب کبری سوار محمل شد #علی_اصغرشاهسنایی https://eitaa.com/torabeabootorab