«ای مادر! هنگامی که فرودگاه تهران را ترک میگفتم تو حاضر شدی و هنگام خداحافظی گفتی: ای مصطفی، من تو را بزرگ کردم، با جان و شیرهی خود تو را پرورش دادم و اکنون که میروی از تو هیچ نمیخواهم و هیچ انتظاری از تو ندارم، فقط یک وصیت میکنم و آن این که خدای بزرگ را فراموش نکنی.
ای مادر، بعد از بیست و دو سال به میهن عزیز خود باز میگردم و به تو اطمینان میدهم که در این مدت دراز حتی یک لحظه خدا را فراموش نکردم، عشق او آنقدر با تار و پود وجودم آمیخته بود که یک لحظه حیات من بدون حضور او میسر نبود.
خوشحالم ای مادر، نه فقط بخاطر این که بعد از این هجرت دراز به آغوش وطن بر میگردم، بلکه به این جهت که بزرگترین طاغوت زمان شکسته شده و ریشه ظلم و فساد برافتاده و نسیم آزادی و استقلال میوزد...»
این دستنگاشته را دکتر مصطفی چمران در نخستین روز ورود به تهران در بهمن ۱۳۵۷ نوشت...
برگرفته از کتاب «خدا بود و دیگر هیچ نبود»
#خلاصه_نویسی_هایم
🇵🇸🇱🇧 ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance
#خلاصه_نویسی_هایم
«در پهنهٔ لایتناهی آسمان، کهکشان کوچکی هست به نام راه شیری و در میان میلیاردها سیاره این کهکشان، منظومهٔ کوچکی هست به نام منظومه شمسی، و در میان این منظومه، سیاره کوچکی هست به نام کره زمین، و در این سیاره خاکی، موجود متفکری هست به نام انسان، که بار امانت سنگین خلیفگی حضرت پروردگار را بر دوش دارد.
و اکنون بعد از دهها هزار سال که از خلقت این انسان میگذرد و بعد از ۱۴ قرن از بعثت آخرین رسول پروردگار در این سیاره، از میان شرک و کفر و ظلمی که سراسر این سیاره را پوشانده است، امتی مبعوث شده تا تاریخ این سیاره را به عصر تکامل خویش بکشاند و زمینه را برای استخلاف انسان کامل و ظهور موعود آخرین آماده کند و این چنین به ناچار باید در دو جبهه با دشمنان نور مبارزه کند. نخست در جبهه جهاد اکبر با دشمن نفس و دیگر در جبهه جهاد اصغر، در جبهه حدید.
نه، ظاهر این ماشین جنگ نباید ما را به اشتباه بیندازد. مصنوعات انسانِ آخرالزمان، اشکال یچیدهتری به خود گرفته است، اما ما نباید اجازه بدهیم که این ظواهر پیچیده، ما را بفریبد و از ماهیت آنچه در جریان است غافل کند.
امتی مبعوث شده است تا تاریخ این سیاره را به عصر تکامل خویش برساند و زمینه را برای استخلاف انسان کامل و ظهور موعود آخرین آماده کند و این است فتح الفتوح...»
برشی از کتاب حقیقت؛ شهید سیدمرتضی آوینی
✍️ثبت مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند، فرانسه و ایران
@ninfrance
یک قدم مانده، جهان شوق تکامل دارد...
پس از تحقق #وعده_صادق، هرچه بخواهم بنویسم هرگز به قلم سید شهیدان اهل قلم نمیرسد. پس همین #خلاصه_نویسی_هایم تقدیم شما:
«اینها بچههای قرن پانزدهم هجری قمری هستند، هم آنان که کرهٔ زمین قرنهاست که انتظار آنان را میکشد تا بر خاک مبتلای این سیاره قدم گذارند و عصر بیخبری و جاهلیت ثانی را، به پایان برسانند.
این جوانان، نسل تازهای هستند که در کرهٔ زمین ظهور کرده است و وظیفهٔ دگرگونی عالم را پروردگار متعال، بر گردهٔ اینان گذاشته است. عصر بعثت دوباره انسان آغاز شده است.
بچهها، متواضعانه و بیغرور میدانند که نهایت تکامل انسان این است که وجود خویش را وقف تحقق ارادهٔ الهی کند و نه اینکه معاذالله خدا برای تحقق اراده خویش به تو نیازی داشته باشد، نه، هر چه هست باز هم برای توست.
کربلا (که فتح شد) و آن سوی تر، #قدس، در انتظار طلیعه داران هستند، هم آنان که راهگشای تاریخ به سوی عدالت موعود خواهند بود، آیا تو نیز به خیل آنان پیوستهای؟
تاریخ راه خود را از میان ظلماتی که بر دنیا سایه انداخته است به سوی نور میگشاید.
ما معجزه ایمان را دریافتهایم و هرگز میدان نبرد را رها نخواهیم کرد. ما وارث هزاران سال تاریخ پرفراز و نشیب انبیاء هستیم و رسالت ما #دفاع_از_همه__مظلومان و مستضعفان طول تاریخ است. ما سنگینی این بار امانتی را که پروردگار متعال بر دوش ما نهاده است احساس میکنیم و رسالت ما نیز در استمرار راه انبیا و تادیه میثاق فطرت است.
اکنون وعدهٔ خداوند تحقق یافته است و قومی را مبعوث ساخته که محبوب او هستند و او نیز محبوب آنهاست، و چه چیزی خوشتر از ملامتی که در راه محبوب کنند؟ آماده شو برادر، جراحت کربلا هنوز هم تازه است و تا آن خونخواه مقتول کربلا نیاید، این جراحت التیام نمیپذیرد.
هزارها سال از هبوط انسان میگذرد و در این پهنه تاریخ که صحنه گذار از باطل به سوی حق است، چه ظلمها که نرفته است و چه خونهای مطهر که بر زمین نریخته است!
پروردگارا، تو در جواب فرشتگان فرمودی: انی اعلم ما لا تعلمون! من چیزی میدانم که شما نمیدانید.
پروردگارا، چگونه تو را شکر گوییم که ما را در این عصر که پهنهٔ تفسیر این آیت ربانی است، به گذرگاه زمان کشاندهای؟
شور و اشتیاق بچهها قابل توصیف نیست. آنان با آنچنان شوق و شوری به صحنههای مقدم نبرد میشتابند که تو گویی نه ظاهر، که باطن را میبینند، اگر نه، ظاهر جنگ که زیبا نیست. آنها دل به حق خوش دارند و چهرههای شادابشان حکایت از عمق آگاهیشان دارد. آنان زمان خود را به خوبی میشناسند و رسالت خود را به روشنی دریافتهاند. آنها بچههای محلههای من و تو هستند، همان ها که در مسجد و بازار و اینجا و آنجا میبینی.
#حزب_الله از متن امت خوب ما برخاستهاند و در دل مردم جای دارند. آنها یادآور #وعدههای_قرآن و روایات هستند و تو گویی همه تاریخ منتظر قدوم آنها بوده است.
حزب الله، مردانی که تند باد عواصف آنان را نمیلرزاند، از جنگ خسته نمیشوند، ترسی به دل راه نمیدهند، بر خدا توکل میکنند، و عاقبت نیز از آن متقین است.
اینان دریادلان صف شکنی هستند که دل شیطان را از رعب و وحشت میلرزانند و در برابر قوهٔ الهی آنان، هیچ قدرتی یارای ایستایی ندارد.
#ما_ماموریت_داریم که جهان را از عصر ظلمات خارج کنیم...
دشمن برده ماشین است.
و تو
ماشین را
در خدمت
ایمان
کشیدهای...
🇵🇸🇱🇧 ✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance