eitaa logo
تا انتهای افق
10هزار دنبال‌کننده
652 عکس
197 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
فعالیت‌هایم در فضای مجازی در این سال‌های دور از وطن، به ناچار فعالیت‌هایم در فضای مجازی گسترش یافت. همهٔ دغدغه‌ام رشد و بالندگی مردم سرزمینم ایران و تمام فارسی‌زبانان در سراسر دنیاست. و البته آرزو دارم پس از آن برای همهٔ مردم جهان نیز محقق بشود. 📗کانال «تا انتهای افق»: شرح مشاهدات، تجارب و یادداشت‌هایم در فرانسه، هلند و ایران eitaa.com/ninfrance 📒کانال «منِ بابرنامه»: آموزش چشم‌انداز نویسی، تعیین هدف و برنامه‌ریزی استراتژیک در زندگی فردی و اجتماعی به همراه تکنیک‌های مدیریت زمان و انرژی eitaa.com/manebabarname 📘کانال «منِ نوجوانِ بابرنامه»: محتوای فوق با بخش‌های جدید، مخصوص نوجوانان eitaa.com/nojavanebabarname 📙کانال «چهل حدیث به زبان ساده»: روخوانی و توضیح کتاب شرح اربعین حدیث امام خمینی، که یک کتاب اخلاقی است و در اصلاح و بهبود اخلاق الهی ما تحول بنیادین ایجاد می‌کند. eitaa.com/chelhadisemam 📗کانال «آموزش زبان فرانسوی»: آموزش زبان فرانسوی به زبان ساده از صفر و برای افراد کاملا مبتدی. با دریافت مدرک بین‌المللی دلف، از کشور فرانسه eitaa.com/ninfrance2 📒 کانال «سیر مطالعاتی آثار کمتر خوانده شدهٔ علامه شهید مرتضی مطهری» eitaa.com/shahidmotahari_asar 📕روخوانی کتاب «دفتر دل»؛ هرآنچه باید درباره قلب خود بدانید... eitaa.com/resaledel 📌تمامی این کانال‌ها در بله، تلگرام، اینستاگرام و آپارات هم برقرار است. و صوت‌ها در پادکست شنوتو نیز بارگزاری شده است. ✨🌸✨🌸✨ 💡 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معمولا هر سال روز ۱۳ آبان جمعیتی مقابل سفارت سابق آمریکا یا همان لانه جاسوسی در تهران حاضر می شدند. این روز بنام روز مبارزه با استکبار جهانی در ایران نام گذاری شده. اما امسال ۱۳ آبان ۱۴۰۱ این حضور به شکل خیلی متفاوتی در غالب شهرهای مختلف ایران شکل گرفت. نکتهٔ قابل توجه برایم این بود که رسانه‌های خارجی به این بخش از مردم ایران اشاره‌ای نکردند. و فکر می‌کنم علت اینکه همیشه دچار اشتباه محاسباتی می‌شوند، این نکته باشد. 💡 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
به لطف یکی از دوستان، عضو گروهی شدم که جمعی از بچه‌هایی هستند که مشغول مهاجرت معکوس به ایران هستند... چقدر لذت بردم از مطالبی که خواندم. درباره‌اش خواهم نوشت... اما حس شیرینی بود که یکی می‌نوشت من هم برگشتم و دیگری که می‌گفت من هم در حال مقدمه چینی برگشت هستم و یکی که نوشته بود: من ایرانم و زود بیا که خیلی کار داریم در ایران و تازه شروع فعالیت ماست... 💡✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
پیام‌هایی در گروه و ما هم ان شاء الله به زودی... و فکر کن... دیدارهای حضوری و جلسات فشرده ... 😊🤲 💡✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
یکی از دوستان «بعد از حدود ده سال زندگي و تحصيل در اروپا و كار كردن در محيطي هفتاد و دو مليتي، كه در حال آماده كردن مقدمات برگشتم به ايران هم هستم، به شخصه سعي كردم توي اينستاگرام سفرنامه نويسي كه ميكنم، گريزي هم بزنم به مشكلات زندگي ايرانيان خارج از كشوري كه ميشناسم و دوستان و همكاران خارجي. دلايل معرفتي هم بيارم براي حرفهام. الحمدلله هنوز تعداد زيادي از مردم ايران معتقد به اين هستن كه اين دنيا و زندگي، غايت و هدفي براش تعريف شده. اينكه بودن ما روي زمين و سختي‌هايي كه هركس به فراخور سعه وجوديش ميكشه، بي‌حكمت نيست. منتها بعضاً فراموش ميكنيم و غفلت ما رو ميگيره و در مقام مقايسه درون زندگي‌هامون با بيرون زندگي مردم، منصفانه قضاوت نميكنيم. من اگر بدونم در چشم انداز خداوندي يه هدف و جهت مشخصي از رشد برام تعريف شده و در اين مسير «ناگزير» هستم از زدن وزنه‌هاي روحي معيني در طول عمرم، تا ماهيچه‌هاي روحم به حدي كه بايد رشد كنن براي شرايط زيست-محيطي عالم بعدي، طبعاً و منطقاً اين رو هم خواهم دونست كه تغيير جغرافياي من دستان اين خالق قادر رو نمي‌بنده. با تغيير جغرافيا فقط "نوع" آزمايشهاي زندگي من ممكنه عوض شه، نه "شدت" اونها. داشتن چنين نگرشي و دانستن اين حقيقت، نگاه خيلي‌ها به مقوله مهاجرت و زندگي رؤیایی و بي‌دغدغه‌اي كه بعد از مهاجرت براي خودشون تصور ميكنن رو زير و رو خواهد كرد و تصوراتشون از اونچه با مهاجرت در انتظارشون خواهد بود رو به واقعيت نزديكتر خواهد كرد. باعث ميشه فرد بدونه اگر با رفتن از ايران ميتونه به رفاه برسه، ساز و كار دنيا طوري طراحي شده كه خوشي‌هاي زندگي دنيوي به صورت «نعيم» نيستن، بلکه «نعمت» طراحي شدن. فرق نعمت و نعيم در اينه كه در دنيا نعمتها با هم "تداخل" دارن. خاصيت زندگي دنيا اينه نعمتي رو بهت ميدن، اما در عوض نعمت ديگري رو ازت ميگيرن. مادر و پدر شدن مساويه با از دست دادن نعمت خواب شبانه راحت و زندگي بي‌دغدغه براي همه عمر از بس غصه زندگي و آينده و عاقبت بچه‌هات رو هم بايد بخوري. ثبات اقتصادي بهت داده ميشه با نعمت مهاجرت، اما در عوض نعمت خانواده و سايه پدر و مادر و خيلي چيزها كه با پول خريدني نيست ازت گرفته ميشه. خارج زندگي كردن باعث نميشه كه هيچوقت داغ فرزند نبيني. باعث نميشه هيچوقت سرطان نگيري، باعث نميشه زندگي خانوادگيت حتماً بيمه شه و مستحكم بمونه. باعث نميشه فرزندانت لزوماً عاقبت بخير شن. اروپايي و آمريكايي و مرفه بودن باعث نميشه كسي خودكشي نكنه، بلاي مادي و مالي و جاني نبينه… برعكس، شاهد خودكشي كساني باشي كه در رفاه در مناطق پولدار نشين پاريس زندگي ميكنن، و به عنوان مسلمان به عينه ببيني گويا راسته كه "جز با ياد خدا دلها آرام نميگيرد". چقدر براي هر كدوم از اين موارد شاهد مثال ميشناسيم در خارج از كشور. زوج ايراني ميشناسم با پاسپورت سوئيسي. داراي ميلياردها ميليارد املاك در داخل و خارج از كشور، كه فقط ماليات ساليانه آقا، ششصد هزار يوروست. اما زندگي زناشويي زهرمار… خانم دچار افسردگي، و فقط بخاطر دخترهاشون همديگه رو تحمل ميكنن. من سخت‌ترين دوران زندگيم رو در حالي گذروندم كه ايفل از پنجره خونه‌ام معلوم بود و متنعم از ثبات اقتصادي اروپا. واقعيتيه كه هيچكس نميتونه با مهاجرت فرار كنه از وزنه‌هاي انتخاب شده توسط رب‌ّ و مربي بالاي سرمون که شاهد و ناظر اعمال و تصميمات ماست و نقشه راه زندگي ما رو به نسبت انتخاب‌هاي ما تغيير و تطبيق ميده. بشينيم حساب كنيم مايي كه سالهايي رو خارج بوديم، روزهاي سخت‌تري داشتيم نسبت به وقتي ايران بوديم يا راحت‌تر؟ آيا مشكلاتي داشتيم كه از قضا برآمده از حضور ما در خارج بوده، يا خارج بودن ما بستر سازش بوده؟ يا اصلاً خارج و داخل بودنمون در بروز برخي مشكلات تأثيري نداشته… اينه كه، حداقل ماهايي كه در خارج تونستيم از نزديك ببينيم خارجي‌ها هم به اندازه خودشون توي زندگي‌هاشون چالش دارن، راحت‌تر میتونيم حداقل براي خودمون حلاجي كنيم شرايط رو. تصميم به مهاجرت معكوس از يه پختگي و خودشناسي و هدف شناسي مضاعفي میاد كه موقع مهاجرت و خروج از ايران نداشتيم. اينه كه حق ميدم اگر مردم داخل ايران نتونن تصميم فردي كه مهاجرت معكوس كرده رو درك كنن. چون اگر معرفت شناسي و دنيا شناسي درستي نداشته باشن كه بي نيازشون كنه از تجربه زيسته خارج از كشور براي درك تصميم امثال من، تنها چيزي كه مي بينن اينه كه كسي دنياي پر زرق و برق و مرفه و بي دغدغه غرب رو گذاشته برگشته اومده توي كشوري كه هر روز درگير يه مشكله...» 💡✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
ساخت‌ و سازهای تاریخی☺️ چند روز پیش دیداری داشتیم با یک جوان خوش فکر ایرانی در هلند. در این دیدار دو سه ساعته به جرأت می‌توانم بگویم دقیقه‌ای به حرف بیهوده نگذشت... من واقعا متحیر مانده بودم از این سطح از تلاش و فعالیت و جدیت و انگیزه و روحیه. مومن، مسلط به چند زبان، رئیس چند شرکت جوان، فعالیت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، دائم السفر، تحصیلات بالا، خوش فکر و طراح، ساکن در ایران و فعال اقتصادی فرهنگی در کشورهای مختلف. فرصت نداشت اصلا. از کشور دیگری آمده بود و راهی کشور دیگری بود. واقعا توفیقی بود دیدارشان. به معنی واقعی از ایشان درس گرفتم که اصلا حواسشان پرت حواشی نمی‌شود و با جدیت و بی‌وقفه، در حال ساختن، رشد، توسعه و حل مسائل هستند. در مسیر ابرقدرت شدن ایران. 💡✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
حلال تجربه جالبی است در که رستوران‌های زیادی، نشان را در ویترین خود و یا در منوی عناوین غذا و نوشیدنی دارند. این نشان، صرفا در رستوران‌هایی که توسط مسلمانان اداره می‌شود دیده نمی‌شود و رستوران‌های دیگر هم شامل می‌شود. چند وقت پیش صاحب یک رستوران ایتالیایی به ما می‌گفت: گوشت و مرغ ما حلال است خیالتان راحت باشد. بعد گفت: البته من کاری به حلال ندارم اما تجربه کرده‌ام که گوشت حلال خوش طعم‌تر است. یا غالب رستوران‌های چینی یا هلندی که گواهی حلال بودن گوشت یا مرغ خود را دارند. و این بدلیل وفور مشتری‌های مسلمان در این کشور است. و البته در کشورهای مجاور هم، تجربه مشابه داشتیم. ✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
هزینه پارک ماشین در هلند قبل از سفر به اروپا، دوستانی داشتم که می‌گفتند گاهی ماشین داری و نمی‌توانی استفاده کنی. وقتی می‌پرسیدم چرا؟! می‌گفتند یا هزینه بنزین خیلی بالاست یا هزینه جای پارک و نمی‌صرفد. می‌گفت: می‌خواهیم بیرون برویم محاسبه می‌کنیم. این گذشت تا خودمان تجربه کردیم. فهمیدیم مشکل ترافیک چگونه حل شده 😊. یکی هزینه سنگین بنزین یا برق برای ماشین. یکی هزینه سنگین پارک. خیلی سخت و در برخی مناطق غیر ممکن پارک رایگان پیدا می‌شود. حتی در کوچه پس‌‌کوچه‌ها. حتی کسانی که ساکن در یک کوچه هستند باید پول پارک ماشین بدهند که برای ساکنین داشتن کارت مخصوص است. طبق تابلویی که در تصویر می‌بینید این پارکینگ ساعتی ۴.۵۰ یورو محاسبه می‌کند به تومان می‌شود ساعتی تقریبا ۱۶۰هزار تومان. خیلی مواقع حتی مهمان که دعوت کرده‌ایم با دوچرخه آمده‌اند. حتی خانوادگی! چون هزینه پارک برای چند ساعت جایی ماندن، خیلی گران برایشان تمام می‌شود. یعنی بسیاری افراد ماشین دارند اما امکان استفاده از آن را ندارند. یعنی خرید یا اجاره ماشین را به نسبت ارزان کرده‌اند اما هزینه‌های جانبی‌اش این خرید را پر خرج و پر دردسر کرده. @ninfrance
قیمت نان مصرفی در هلند برای دوستانی که می پرسند... غالبا نان در این دست کشورها باگت یا تست هست. قیمت این نان باگت ۱.۲۵ یورو هست. یعنی تقریبا ۴۵۰۰۰ تومان. ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
«خوشا به حال کسانی که از عبادت طاغوت‌ها دوری می‌کنند و رو به درگاه خدا می‌آورند. بله، مژده بده به این بندگانم که حرف‌ها و تبلیغات گوناگون را با دقت می‌شنوند و با تجزیه و تحلیل، دنبال بهترینش می‌روند. آنان کسانی‌اند که خدا دستشان را در زندگی گرفته است و آنان همان خردمندان‌اند.» آیه ۱۷/زمر چقدر شنیدن مستقیم نظر خداوند، شیرین است... امروز؛ ۳۰ آبان ۱۴۰۱؛ ایران در برابر انگلیس؛ تلویزیون هلند ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
« اغلب انسان‌ها به تکنولوژی به عنوان یک رفیق قابل اعتماد می‌نگرند؛ به دو دلیل، نخست اینکه:‌ تکنیک و صنعت زندگی را آسان‌تر، تمیزتر و طولانی‌تر می‌سازد. مگر از یک دوست و رفیق چه توقعی غیر از این‌ها می‌توان داشت؟ دوم اینکه:‌ تکنیک از مدت‌ها قبل و از همان آغاز رابطه‌ای بسیار نزدیک و در عین حال انعطاف ناپذیر با فرهنگ داشته است. به دلیل همین نزدیکی و اثرگذاری، بررسی تأثیر تکنولوژی در فرهنگ چندان ضروری به نظر نمی‌رسیده است. تکنیک در زمره آن گروه از دوستان است که اعتماد و متابعت ما را طلب می‌کند؛‌ و از آنجا که این دوست نعمت‌های بیشماری را به ما ارزانی می‌دارد،‌ اغلب انسان‌ها به خواسته او تن داده و اعتماد به او و متابعت از او را پذیرفته‌اند. اما چهره این دوست، بخش تاریکی نیز دارد؛‌ هدایای او مستلزم هزینه‌های سرسام آوری است. اگر بخواهیم خطرات آن را گوشزد کنیم باید بگوییم که رشد افسارگسیخته و غیرقابل کنترل تکنولوژی، تمام چشمه‌ها و کانون‌های لازم زندگی و حیات را نابود می‌سازد. تکنولوژی، مبانی اخلاقی را از فرهنگ زدوده و روابط روحی و روانی انسان‌ها را،‌ که در حقیقت ارزش‌های حیات انسانی است،‌ به گور می‌سپارد. به طور خلاصه: تکنولوژی برای ما هم دوست است، هم دشمن. رسالت کتاب حاضر در این است که طی کوششی همه جانبه روشن کند که از چه موقع،‌ چگونه و چرا تکنولوژی دشمن خطرناکی شده است...» 📚برگرفته از پیشگفتار کتاب « تکنوپولی؛ تسلیم فرهنگ به تکنولوژی» نوشته نیل پستمن؛ جامعه شناس آمریکایی ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
و اما گرفتن در قسمت اول وقتی آمدم هلند، با یکی از دوستان ایرانی در هلند دیدار کردم. ساعت‌ها صحبت کردیم و بحث‌های خیلی جالبی شد که درخواست کردم کمکم کند که در کانالم قرار دهم. اولین بحث و جالب‌ترینش این بود که با هیجان گفت، موفق به گرفتن گواهینامه رانندگی در هلند شده. نگذاشت حساب کنم! گفت: شیرینی گواهینامه‌ام. گفتم: راستش من هم دقیقا به تازگی گواهینامه‌ام را گرفته‌ام. اما در ایران. یعنی الان من هم باید شیرینی بدهم؟؟ گفت: نه! بگذار من فرایندش در هلند را برای شما بگوووووویم، نظرت عوض می‌شود و شروع کرد به تعریف کردن... آنچه در ادامه می‌آید تجربه ایشان از گرفتن گواهینامه رانندگی در هلند است که چون دقیقا همزمان این فرایند برای خودم در ایران اتفاق افتاده، ناخواسته یک مقایسه جالبی از آب درآمده است... «گرفتن گواهينامه در هلند يكى از سخت ترین و پر هزينه ترين کارهايى بود که در همه عمرم تجربه كردم. رانندگى رو تو سن نوجوانى از پدرم و برادرهام ياد گرفته بودم. در اولين جلسه امتحان تئورى و عملى رو تو تهران قبول شده بودم. ايران كه بودم شوماخرى بودم براى خودم. ولى تو هلند قوانين و از همه مهم تر جريمه هاى سنگين جورى اعتماد بِه نفس ام رو گرفته بود كه حتى جرات نداشتم تا سر كوچه پشت فرمون بشينم. قوانین رانندگی در کشور هلند بِه نسبت کشور های ديگه اروپایی خيلى سخت گيرانه اس. و جريمه ها خيلى بالا. به عنوان مثال اگه زرنگ بازى در بيارين و در محل پارك معلولين پارك كنين ٣٩٠ يورو ( ۱۴ میلیون تومان) جريمه ميشين. اگه يه عابر نزديك خط عابر پياده باشه و شما صبر نكنى كه خودشو برسونه و رد بشه ١٦٠ يورو ( ۵ میلیون) جريمه ميشين. اين كه همه براى عابر وايميسن از نايس بودن و فرهنگ غنى و احترام بِه شهروندان نيست. جريمه ها بالاست😅 اگه يه جايى بدون دليل بوق بزنين ٣٩٠ يورو - ۱۴ میلیون تومان - جريمه ميشين (واسه همين صداى بوق ماشين چيزيه كه به راحتى شنيده نميشه) اگه لاين عوض كنين و راهنما نزنين ٩٥يورو (۳میلیون) جريمه ميشين. علت اصلی نظم بسیار زیاد رانندگی در هلند و كشورهاى ديگه اروپايى فقط هزینه بسیار زیاد جریمه رانندگی هست. جالبه براى پرداخت جريمه تا زمان فروش خودرو و گرفتن خلافى فرصت نيست. وقتى نامه جريمه بياد و شما تا مهلت داده شده پرداخت اش نكنين. ٢ برابر ميشه. و اگه باز پرداخت نكنين ٤ برابر و همين طور تصاعدی ميره بالا. اما خب، گواهينامه بين المللیم فقط ٦ ماه اول اعتبار داشت. این شد که چاره ای نبود جز اینکه برای گواهی نامه هلندی اقدام کنم...». ادامه دارد... ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
و اما گرفتن در قسمت دوم آنچه در ادامه می‌آید تجربه دوستی از گرفتن گواهینامه رانندگی در هلند است - به قلم خودش ـ که چون دقیقا همزمان این فرایند برای خودم در ایران اتفاق افتاده، ناخواسته یک مقایسه جالبی از آب درآمده است... «كتاب تئورى رانندگى من تو ایران کم حجم بود، يادمه شب امتحان يه مرورى كردم و فرداش همه تست ها رو درست زدم. البته این کتاب الان در نت رایگانش هم هست اما اینجا برای تهیه كتاب آيين نامه هلند، 35 يورو باید بپردازی ( یک میلیون و دویست و شصت هزار تومان تقریبا). و اینکه يه كتاب كَت و كلفت بود با كلى قوانين ريز و درشت. ٣ بار امتحان دادم تا قبول شدم. امتحان تئورى ٣ بخش داره. بخش اول تشخیص خطر شامل ۲۵ سوال (حداقل ۱۳ سوال بايد درست باشه) است. برای هر سوال ۸ ثانیه فرصت داريم. يه موقعيتى رو تعريف ميكنه و ميگه اينجا بايد چكار كنى؟ گاز بدى- ترمز كنى يا هيچ كارى نكنى. بخش دوم شامل ۱۲ سوال (حداقل ۱۰ سوال بايد درست باشه. برای کل بخش "دانش" ۸ دقیقه فرصت داريم. بخش سوم ٢٨ سوال داره كه حداقل ٢٥ تاش بايد درست باشه. ۱۶ دقیقه براى اين بخش فرصت داريم. هزينه هر بار امتحان تئورى ٣٧ يورو بود. ( ۱.۳۳۲.۰۰۰ تومان تقریبا). ( طبق آمار به طور متوسط افراد بعد از ۲ تا ۴بار قبول ميشن و بِه طور متوسط ٨٨ يورو براى امتحان پرداخت ميكنن. یعنی ۳.۱۶۸.۰۰۰ تومان قیمت كلاس هاى تئورى بین ١٥٠-١٨٠ يورو هست. براى خود من قبولى در امتحان تئورى ٣٠٠ يورو هزينه داشت. یعنی ۱۰ میلیون و هشتصد هزار تومان حدودا. تازه هزينه رفت و آمد به محل آزمون و كلاسها رو فاكتور گرفتم😉 این ها رو می گفت و من متحیر نگاه می کردم. کل هزینه ای که من در ایران برای گرفتن گواهی داده بودم. اعم از دوره های آیین نامه + آزمون آيین نامه + کلاسهای شهر+ آزمون شهر و... ۳ میلیون تومان هم نشده بود... و این هزینه سنگین تازه جمع تهیه کتاب و محتوای نظری و آزمون آیین نامه بود.» و این یکی از علت هایی است که عموما بچه های ایرانی برای گرفتن گواهینامه هم به ایران می آیند. و بعد معادل بین المللی اش را در کشور مقصد می گیرند... ادامه دارد... ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
و اما گرفتن در قسمت سوم آنچه در ادامه می‌آید تجربه دوستی از گرفتن گواهینامه رانندگی در هلند است - به قلم خودش ـ که چون دقیقا همزمان این فرایند برای خودم در ایران اتفاق افتاده، ناخواسته یک مقایسه جالبی از آب درآمده است... «به نقل از آمار CBR افراد به طور متوسط به 43.2 ساعت تدریس برای دریافت گواهینامه رانندگی نیاز دارند. هزينه هر ساعت آموزش عملی رانندگی،‌به طور متوسط ٥٠ يورو هست. من خودم سال گذشته ساعتى ٥٢،٥ يورو دادم با ماشين دنده اى. اگه اتومات بود گرونتر ميشد. هزينه امتحان عملى رو كه ديگه نگم. هر بار ١٨٠ يورو ( ۶.۴۸۰.۰۰۰). جالبه چون با ماشينى كه تعليم ميبينى امتحان ميديم. يه جلسه اضافه بايد بِه آموزشگاه پرداخت كنيم بابت كرايه كردن ماشينشون. من خودم بار ٤ ام قبول شدم... ۴*۱۸۰ + ۱۸۰ کرایه... ديگه نگم كه مدت ها بايد تو صف انتظار براى نوبت امتحان بود. گاهاً ١٥ هفته طول ميكشه تا بشه نوبت امتحان گرفت. در نهايت ١٢ يورو پول عكس پرسنلى ميشه و € 41,60 يورو هزينه صدور گواهينامه. براى من گرفتن گواهينامه تو ايران از صفر تا ١٠٠ فقط ۲۰ روز طول كشيد. و اينجا بيشتر از يكسال. هزينه ها رو هم که گفتم...» محاسبه این رقم ها نیاز به یه جمع بندی دارد. ایشان در نهایت گفت: من حدود ۴ هزار يورو هزینه کردم. البته ممكنه يكى خيلى كار درست باشه. كلاسهاى كمترى برداره و دفعه اول-دوم قبول بشه و بالطبع كمتر هزينه كنه. ولى تو بهترين حالت بايد ٢٥ ساعت کلاس برداشت تا مربى درخواست و اجازه امتحان عملی بده. این مبلغی که ایشان مجبور به پرداختش شده، به پول ایران حدود ۱۴۴ میلیون تومان میشه... خب این فرایند در ایران ۳ میلیون هزینه داره در حال حاضر. اینکه این مقایسه انجام میشه. نه اینکه تفاوت یورو و تومان در نظر گرفته نشده و مقایسه غلطی است. که البته درباره فیش حقوقی ایشان هم در پست های بعدی صحبت می کنیم. اما اینجا مقایسه از این جهت بود که مشخص شود چرا بسیاری از افراد انجام کارهای خود را در ایران انجام می دهند... این معنی اش این است که حتی با درآمدی که آنجا دارند همه معترف اند که آموزشگاه های رانندگی بسیار گران و زمان بر است. حتی با همین درآمد یورو. و بهتر است این کار در ایران انجام شود. این موارد تنوع زیادی دارد. مثل انجام کارهای پزشکی... چه به جهت سرعت و کیفیت کار چه به جهت هزینه. تقریبا در خارج از ایران دست روی هر چیزی می گذاریم افراد می گویند ما از ایران می آوریم یا در ایران انجام می دهیم. خیلی ارزان تر و با کیفیت تر است. از آوردن فرش و پرده و وسایل لوکس تا ساده ترین داروهای درمانی... از گرفتن بسیاری از گواهینامه ها تا انجام انواع آزمایش های پزشکی یا انواع عمل های جراحی. این امتیاز بزرگی است که هرکس برای بسیاری از خدماتِ بهتر و باکیفیت تر و سریع تر، به کشور خودش مراجعه کند ولی این غصه بزرگی است که اینها را برای خودش مرور نکند یا به دیگران گوشزد نکند یا حتی به روی خود نیاورد یا در بدترین حالت که الان رایج است خلاف آن را بگوید... اما این ماجرا روی دیگر هم دارد که روی ناراحت کننده تر ماجراست که در پست نهایی این بحث ارسال خواهم کرد. ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
«قدرتِ» باپشتوانه، پیروزی میاره. پیروزی، با «اتحاد» به دست میاد، اتحاد ملی، تأثیرش بین المللی میشه. تبریک به همهٔ مردم ملی پوش ایران؛ که فوتبالیست‌هایش شادی آفریدند. 👏🌅🌹🎉🎊🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
اینبار در ☺️🧕 من هر جا می‌روم از وفور هیجان زده می‌شوم. خیلی حس خوبی است. بخصوص وقتی چشم در چشم می‌شویم و لبخند ریزی می‌زنیم و با چشمی که می‌خندد و سر و لبی که آهسته تکان می‌خورد می‌گوییم: سلام علیکم... (سلام علیکم، زبان مشترک مسلمانان در جهان برای سلام کردن است.) یعنی فرق نمی‌کند چه ملیتی هستیم. فصل مشترک ما یک دین آسمانی است و یک دستور الهی که در حال اطاعتش هستیم. در هر جغرافیایی... و این شیرین است... مثل آن جمله معروف که زندگی شیرین است، بندگی شیرین‌تر... استادمان می‌گفت: حجاب چون امر خداست، زنان محجبه تمام لحظاتی که در پوشش حجاب هستند در اجتماع، در حال عبادت خداوند هستند. چون ما عبد خدا هستیم و عمل عبد نامش می‌شود: عبادت. ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
تلویزیون ایران بچه‌هایی را می‌شناسم که به دلیل دنبال کردن ماهواره یا کانال‌هایی در فضای مجازی دچار افسردگی، ناامیدی، غم و اندوهی ناخواسته و حال و روز بی‌انرژی برای حرکت و فعالیت هستند. برخی معمولا داروهای اعصاب مصرف می‌کنند و فرقی نمی‌کند در ایران باشند یا خارج از ایران. هر دو مورد را شاهد بودم. و در مقابل دوستان بسیاری را هم می‌شناسم که با دنبال کردن تلویزیون ایران پر از انرژی و انگیزه و هدف گذاری برای آینده هستند و با جدیت در حال دنبال کردن محتوای کانال‌های امیدبخش و حرکت بخش هستند و برای آینده پر امید و اینکه خودشان در ساختنش نقش دارند سر از پا نمی‌شناسند. و من فکر می‌کنم عقل سلیم انسان را به دنبال کردن کدامیک از اینها دعوت می‌کند؟ دوستان هلند بر اساس برنامه‌نویسی یکی از دانشجویان ایرانی موفق به اتصال تلویزیون خود به تلویزیون ایران شده‌اند. برایشان مهم است بچه‌هایشان تلویزیون ایران را ببینند. چند ساعتی که منزل یکی از این دوستان در هلند بودم. ساعت‌های دقیق برنامه‌های مفید برای بچه‌ها را می‌دانست و طبق ساعت مشخص تلویزیون را روشن می‌کرد. در واقع هویت سازی می‌کرد. علاقه به خاک، به وطن، به پرچم، دیدن مکان‌های زیارتی، شنیدن صدای قرآن و دعا و مناجات و پخش اذان. عروسک گردانی‌هایی با موضوع اخلاقی و معنوی... همه و همه در مسیر تربیت فرزندانش بود. چیزی که حتی یک مورد هم در تلویزیون هلند یا شبکه‌های ماهواره‌ای وجود ندارد. مدتی که ایران بودم، در هر بار دیدن اخبار از یک کشف و اختراع و حل یک مسأله و یک پیشرفت چشمگیر و... در ایران پهناور باخبر میشدم. مستندهایی می‌دیدم که جوانان خوش فکر ایرانی گره‌ای را باز کرده‌اند، مدالی آورده‌اند، اختراعی کرده‌اند یا انحصار یک داروی خارجی را شکسته‌اند. اما کافیست مدتی بیننده یک شبکه ماهواره‌ای باشید یا بیننده شبکه‌های تلویزیونی مثل فرانسه یا هلند... به زودی بیشتر از تلویزیون هلند و فرانسه در مقام مقایسه محتوایی با تلویزیون ایران خواهم نوشت ان شاء الله. ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
از جمله تجارب جالب در دیدن باشگاه ورزشی بود. ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
طبق مصلحت، روزهای پیروزی و شکست را بین مردم دست به دست می‌کنیم، تا خدا کسانی را که واقعا ایمان آورده‌اند، معلوم کند و از بینتان گواهانی بر کارهایشان بگیرد... و تا مومنان را خالص کند و بی‌دین‌ها را کم‌کم معدوم سازد... ✨ آیات ۱۴۰ تا ۱۴۱ سوره آل‌عمران 👏خداقوت به تلاش همه ورزشکاران و تماشاچیان و طرفداران تیم ملی در ایران و جهان. ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
انعکاس وارونه؟ من چندتا از این گزارش‌های خارجی‌ها از تجمعات ایرانی‌های ساکن خارج را از تلویزیون هلند دیدم که در نهایت، گزارش‌گر می‌گفت: این افراد خواستار تحریم بیشتر ایران شدند... و من فکر می‌کنم... اگر این افراد چنین خواسته‌ای نداشتند و رسانه‌های اینجا آنطور که دلشان می‌خواهد انعکاس می‌دهند، این افراد در جریان قرار بگیرند چنین تجمعاتی در خارج ایران به نفع مردم ایران منعکس نمی‌شود. اما اگر می‌دانند و دقیقا و شفاف همین درخواست را دارند، سوال ایجاد می‌شود که خانواده و دوست و فامیل در ایران ندارند؟ کودک و نوجوان و جوان در ایران ندارند؟ و فکر می‌کنم به اینکه آیا وقتی علیه یک کشور تحریم اعمال می‌شود و فشار اقتصادی به مردم وارد می‌شود، تفکیکی صورت می‌گیرد؟ مثلا بین معترضین و مخالفان‌شان؟ یا همه مردم ایران را در بر می‌گیرد؟... فکر می‌کنم، عقلانیت، تشویق به تفکر منطقی، کنترل و مدیریت هیجانات و فاصله گرفتن از بسیاری از گروه‌ها و کانالهایی که عضو هستند به اینها خیلی کمک کند. کما اینکه تا الان دوستان زیادی این تغییر نگاه را داشته‌اند و من خودم شاهد بودم وقتی می‌گفت: انگار سحر شده بودم و حالا که فاصله گرفتم و بخصوص به گروه‌های آگاهی بخش پیوستم عقلم به کار افتاده است... این خیلی مهم است که بدانیم حق فقط یکی‌ست و دو تا حق نداریم. و باید خوب اندیشید که حق و درستی به کدام نوع اندیشه تعلق می‌گیرد. ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
این تصویر خیلی برایم جالب بود... در اول سبک حجابش توجهم را جلب کرد و عکس انداختم. بعد نامش را در نت جستجو کردم. دیدم در کلیسا فعالیت داشته، در مسیر حفظ دین خودش تلاش می‌کرده و از تحریف آن دفاع می‌کرده؛ قلم قوی داشته و به سبک سخنوران شعر می‌سروده. نویسنده در ادبیات هلندی بوده و چندین اثر چاپی داشته شامل اشعار مذهبی و اخلاقی و جملات جدلی علیه مخالفان دین مسیحیت کاتولیک در برابر پروتستان‌ها. چون خانم بوده اجازه عضویت در جمعیت شاعران که همه آقا بودند نداشته ولی در نهایت یکی از نادر زنانی بوده که به او اجازه داده شده عضو انجمن برادری معلمان باشه. ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
تجربه متفاوتی بود شرکت در برنامه دوستانی که قصد مهاجرت به ایران داشتند یا به ایران برگشته بودند... دوست دارم درباره اش مفصل بنویسم... متنی که در ادامه می آید نوشته یکی از دوستانی است که بعد از برنامه در گروه مطرح کردند و پوشش حجاب ندارند: « من در اسپیس صحبت نکردم ولی دوست دارم به نکته ایی مهم اشاره کنم. اول خودم رو معرفی می کنم. من ۵۷ سالمه، ۳۷ سال پیش مهاجرت کردم به ایتالیا و بعد از ۹ سال به امریکا. در نیویورک بروکلین ساکن هستم که شاید بهتری جامعه مهاجرین ایرانی را دارد، البته حضور ۷ یا ۸ ساله مسی علینژاد بسیار به اعتبار جامعه ما لطمه وارد کرده است! اما همچنان جزو بهترین جوامع مهاجر ایرانی هستیم. به دلیل تجربه شخصی که با مهاجران ایرانی در شهر و کشورهای مختلف داشتم عرض میکنم. من در شهر نیویورک احساس غربت و انزوا نمی کنم، چه به بدلیل شغلم و دوستانی که درام. زندگی زناشویی موفق ۲۸ ساله و یک پسر ۲۶ ساله دارم مسلط به زبان فارسی حتی خیلی بهتر از دوستانی که شاید فقط ۸ سال است که مهاجرت کردند اما با لکنت فارسی حرف می زنند! پسر من متولد و بزرگ شده نیویورک است ولی بدون لکنت و روان فارسی را صحبت می کند. با تمام اینها من و همسرم همیشه به فکر برگشت به ایران بعد از بازنشستگی هستیم بخاطر عشق شدید به ایران، خاک وطن و مردم شریف و مهربان ایران که قلب و جانمان هستند. روح ما در ایران در آرامش است. اما دلم می خواهد به عنوان کسی که تجربه مهاجرت طولانی به نقاط مختلف دنیا داشته، یک نصیحت به دوستان که قصد مهاجرت دارند، چه رفت و چه مهاجرت معکوس بکنم، هرگز و هرگز پشت به فرهنگ و کشوراتون نکنید. از گفتن عقایدتون نترسید. من ۲۰ ساله بودم که مهاجرت کردم در اوج جنگ ایران و عراق زمانی که کل دنیا در مقابل ایران بودند، اما هرگز به هیچ کس اجازه ندادم به کشورم توهین کند و به ایرانی بودنم افتخار می کردم. از استاد دانشگاه گرفته تا همکلاسی و مردم عادی اگر کوچکترین اهانتی به کشورم می کرد محکم مقابل آنها با صدای بلند می ایستادم. هرگز در انزوا نبودم چنان محکم و با اعتماد بنفس حرف می زدم، کسی توان مقابله با من را نداشت. اعتماد بنفس و عشقم به ایران چنان قوی بود که من را گستاخ و دوستانم شجاع می نامیدند. در دوران تحصیلات دانشگاهی که شرایط مالی دشواری داشتم گاهی دو الی سه کار در روز برای گذراندن امور زندگیم می کردم، حتی کارگری، ولی با غرور و‌ افتخار سرم را بالا نگه میداشتم. و به جرات می تونم بگم اصلی ترین دلیل موفقیت مهاجرتم در همین یک نکته بود. وقتی شخصی برای خودش احترام قائل باشد، دیگران بناچار حتی برخلاف میل خود به او احترام خواهند گذاشت. و بر عکس، هر کس به وطن اش پشت کرد و از عزت و احترام کشور اش کاست، دست به نابودی خود زده و هیچکس در دل به او احترام نخواهد گذاشت او بازنده زمان است. دیدم که میگم. شک نکنید. پس چه در ایران چه در هر کجای دنیا که هستید محکم پای حرف خود بایستید و از عقیده اتون دفاع کنید. اونچه از درون شما با قدرت و محترمانه گفته شود، در نهایت شنیده خواهد شد. این شیوه من بوده است در زندگی، بخصوص این دو ماه اخیر و باعث شد که نه تنها در انزوا قرار نگیرم (با وجود مخالفتهای شدید اطرافیان با افکارم) بلکه هر حرف و مطلبی می نویسم با سرعت برق خوانده می شود و شک ندارم تاثیر خواهد گذاشت هر چند اندک ولی در آینده بیشتر خواهد شد. ایمان دارم...» ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
اعتراض به شیوه بستن راه ماشین ها در فرانسه یکی از روشهای اعتراضی در فرانسه، بستن خیابان ها توسط معترضین هست که وسط خیابان می نشینند!. یکی از این گروه ها معترضین به آلودگی هوا هستند. اینبار که برخی از اینها در خیابان تحصن کردند،‌ و مانع حرکت ماشین ها شدند، از سوی برخی مردمی که با ماشین به سر کار می روند و از بسته شدن راه عصبانی شده اند مورد سرزنش قرار گرفتند و اینها را به زور از دست و پا گرفته و به کنار خیابان می کشانند... در متن خبر آمده: « درست مانند بریتانیا، افرادی که سعی می کنند با ماشین خود را به محل کار برسانند، از اینکه دائماً توسط افرادی که جلیقه نارنجی پوشیده اند، و خود را به جاده می چسبانند، و در رفت و آمد روزانه اختلال ایجاد می کنند، خسته شده اند.» پیوند خبر و فیلم آن: https://summit.news/2022/12/01/videos-climate-protesters-thrown-around-like-rag-dolls-by-angry-french-motorists/ ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
به خانه برگردیم... چندنفر شدیم برای خیلی‌ها در خارج هستند که از ترس سرزنش که چرا دستاوردی نداشتی یا چرا برگشتی یا برگردیم در ایران چی میشه، ترس اقدام دارند... مشاوره معقول خیلی کمکشون می‌کنه. چه‌طور اینهمه موسسه فعالیت می‌کنند برای مشاوره مهاجرت دادن برای رفتن آدمها... ما مشاوره مهاجرت معکوس راه انداختیم 😊 برای برگشت به خانه. کمک فکری، پشتیبانی روحی، کمک‌رسانی یافتن شغل و به مرور زمان رفع انواع موانع انتخاب درست. به یاری خدا. گفت: اینجا رفاه دارم ولی آرامش ندارم... رفاه را با آرامش قاطی نکن... گفت: هرچی باشه این خانه، خانه من نیست... این خانه قشنگ است ولی خانه‌ی من نیست این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست آن دخترِ چشم ‌آبی گیسوی ‌طلایی طناز و سیه‌چشم چو معشوقه‌ی من نیست آن کشور نو، آن وطن دانش و صنعت هرگز به دل‌انگیزیِ ایران کهن نیست در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان لطفی‌ست که در کَلگری و نیس و پکن نیست در دامن بحر خزر و ساحل گیلان موجی‌ست که در ساحل دریای عدن نیست در پیکر گل‌های دلاویز شمیران عطری‌ست که در نافه‌ی آهوی خُتن نیست آواره‌ام و خسته و سرگشته و حیران هر جا که رَوَم، هیچ‌کجا خانه‌ی من نیست آوارگی و خانه ‌به ‌دوشی چه بلایی‌ست دردی‌ست که همتاش درین دیر کهن نیست من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست؟ هر کس که زَنَد طعنه به ایرانی و ایران بی‌شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست پاریس قشنگ است ولی نیست چو تهران لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست هر چند که سرسبز بُوَد دامنه‌ی آلپ چون دامن البرز پر از چین و شکن نیست این کوه بلند است، ولی نیست دماوند این رود چه زیباست، ولی رود تَجَن نیست این شهر عظیم است، ولی شهر غریب است این خانه قشنگ است، ولی خانه‌ی من نیست... ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
واقعا سرده... ما در ساختمان اجاره شخصی هستیم. سیستم گرمایشی دست خودمان هست. هزینه گران است اما باز خوب است که دست خودمان هست. ( چون برای بسیاری مرکزی است و همیشه روشن نمی‌کنند). با این وجود وقتی از یک حدی سردتر میشود، سیستم گرمایشی هم جواب نمیدهد. اصلا نمیشه در خانه با لباس راحت بود. حتما نیاز هست لباس گرم و حتی جوراب یا کفش پشمی پوشید... دوستم می‌گفت: دیده همکارش با لب کبود آمده. علتش را پرسیده که گفته: در خانه انقدر سرد می‌شود که ناخواسته وقتی دارم با لب‌تاپم کار می‌کنم لبم را مدام گاز می‌گیرم و حالا اینطور شده. دوستم گفته: خب سیستم گرمایشی را روشن کن. گفته نه! تا جایی که بشود باید مقاومت کنیم... و گفت: راست می‌گفت. هلندی‌ها مقاومت عجیبی دارند در برابر استفاده نکردن از برق و... من هم خودم بارها دیده‌ام که هلندی‌ها در خانه هم مانند بیرون با شلوار لی و لباس بافت و جوراب گرم هستند. و وقتی از یکی از هلندی‌ها پرسیدم، او هم تایید کرد که همین است و هزینه انرژی بسیار گران است و ترجیح می‌دهند لباس بیشتر بپوشند. امروز که حتی با کاپشن و هد و دستکش دندان‌هایم در خیابان به هم می‌خورد... دوستم گفت: هنوز سرد نشده... هفته دیگه درجه هوا منفی می‌شود... ✍️ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance