فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسرت دوری
در فرانسه با هم قرار گذاشتیم هر پنجشنبه روضه خانگی داشته باشیم... دو نفره.
گاهی خانه ما، گاهی خانه آنها.
وقتی آمدم هلند و از هم فاصله گرفتیم قرارمون این شد مجازی ادامه بدیم. پنجشنبهها تماس تصویری و پخش یک روضه و نماهنگ از کانال روضه خانگی.
@RozeKhanegee
خدا خیرشون بده، برای ما از همه چیز دور افتادهها، خیلی کانال مفید، موثر، مورد نیاز و راهگشاست...
گفتم این پنجشنبه با همه شما این هیأت خانگی را برپا کنیم.
خوش آمدید...
خیلی التماس دعاااا
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
یافتم... یافتم...
سال گذشته همین موقع ها بود که احساس کردم بلاخره به آنچه سالیان سال دنبالش بوده ام رسیده ام. و مثل آن جمله معروف مدام می گفتم: یافتم... یافتم...
سالها بود که انواع تدریس ها و مشاوره ها را برای سن نوجوان و جوان داشته ام اما به آنچه فکرم را راضی کند نمی رسید. خلاء یک طرح و نقشه جامع برای درست حرکت کردن انسان در این دنیا. نه کلی گویی یا گفتن خوبی ها و بدی ها. خیلی عملیاتی. یک برنامه روزانه...
آیا حقیقتا شدنی است؟
نمی دانم!
سال ۹۵ کمی قبل از این هجرتِ بزرگِ مورد نیاز، قرار بود کتابی بنویسم بر اساس ابعاد وجودی انسان و چهار نوع رابطه ای که انسان دارد. رابطه با خود، خدای خود، سایر انسانها و سایر موجودات...
کتب مفصلی پیشنهاد می شد که بر اساس آن دست به قلم شوم. اما نمی توانست به نوشتن راضی ام کند. تصورم این بود که بنویسم هم چیزی می شود مثل خیلی از کتب کلی نگر که خیلی نمی تواند دستگیر عموم نوجوانان و جوانان شود. مقدماتش را هم نوشتم اما مصادف شد با این سفر بزرگ. از میان اندک چیزهایی که در سفر اول با خود آوردم آن دست نوشته ها هم بود. اما خب پنج سال طول کشید تا کم کم افق، دیدنی شود...
عمیقا دوست داشتم کتابی شود که عملیاتی و کاربردی باشد. روزهای نوجوانی خود را مرور می کردم و مرحله به مرحله آنچه محتاج و نیازمند داشتنش بودم اما نبود یا نیافته بودم را به یاد می آوردم...
یک برنامه واضح، یک مربی برای من، یک چیز دقیق و منطقی که به من بگوید، سالهای عمر را چگونه سپری کنم، در بزرگسالی حسرت نخواهم خورد و مثل عالمان و عارفان دهر خواهم گفت: اگر به عقب هم برگردم باز همین مسیر را خواهم آمد و همین کارها را خواهم کرد...
شروع کردم به تدریس کتب علامه شهید مطهری، تدریس شرح چهل حدیث امام خمینی و... اینها آثاری بود که نقاط عطف زندگی من بود برای حرکت کردن و رشد...
اما باز چیزی انگار این میان نبود... چیزی که بتواند اصلا افراد را گرایش بدهد به کتاب خواندن، بزرگتر فکر کردن، افق زندگی را دیدن و تفکر کردن به اینکه در این دور روز عمر چه می خواهند؟
سال پیش همین موقع ها بود که جرقه ای در ذهنم زد که یک ضعف جدی غالب نوجوانان و جوانان دارند، یا پر از فکر و هدف بودن اما بی برنامه بودن است و در نتیجه افسردگی نرسیدن به آرزوها را با خود حمل می کنند یا از ریشه هدف و انگیزه و افقی برای زندگی نداشتن و با عموم سرگرمی های زندگی، حواس خود را پرت دنیا می کنند که زمان بگذرانند. چون چاره ای جز این ندارند.
این شد که شروع کردم به طراحی آنچه تابحال خوانده بودم. تابحال به هزار سبک برای خود طراحی کرده بودم. با گوشت و پوست و خون تجربه کرده بودم و اهمیت و ضرورتش را حس کرده بودم.
در نهایت شد طرحی به نام #من_با_برنامه. یک کانال زدم @manebabarname و شروع کردم آنچه با ذهنیت و تجارب خود، نیازسنجی کرده بودم در اختیار هرکسی که خسته از راه رسیده است بگذارم. از افق گفتم. از کلان اندیشیدن و خرد عمل کردن. از جهانی فکر کردن و از خود شروع کردن. از برنامه ریزی راهبردی گفتم. از معنی استراتژی داشتن در زندگی و اهمیت زمان و ضرورت شناخت خود و برنامه داشتن. و همین فصل جدیدی از زندگی من شد پر از حس و حال خوب و بینظیر که بسیار فرارتر از تجربه ای که داشتم کمک کار بسیاری در سنین مختلف شده بود. حتی بزرگسالان. انقدر که برخی پیام دهند که زندگی شان به دو بخش تقسیم شد. قبل آشنایی با این کانال و بعد از آن.
از این تشخیص ارزشمند که بی شک خداوند در ذهن و قلبم انداخته بود بارها سجده شکر بجا آورده ام و خدا را شکر کرده ام و امروز الحمدلله بیش از ۶۰۰۰ نفر در شبکه های اجتماعی مختلف دنبال کننده این محتوا هستند.
خروجی این یکسال هم یک #سررسید مدیریت زمان برای رسیدن به اهداف بود که پس از یک عمر انواع سبکهای برنامه ریزی برای خود به آن رسیده بودم و باز هم خدا به ذهنم انداخت که آن را هم در قالب یک طراحی و چاپ در اختیار همه قرار دهم.
خلاصه اینکه این یک سال خداوند کریم، انگار من را یک قدم دیگر به آن آرزوی بزرگ نزدیک تر کرده باشد، بی نهایت مسرورم و شاکر. و امیدوارم توفیق رسیدن به این افق و این هدف و این چشم انداز بلند را داشته باشم. و خواستم این حمد و خوش حالی را در این مرحله با شما نیز به اشتراک بگذارم.
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
دنیا، ما و #واکسن کرونا
قسمت اول
کل داستان کرونا یک اتفاق مبهم و پر حاشیه است. واکسنش هم. یعنی مغز همه درد گرفته و سر همه گیج می رود از حجم تنوع اخبار ضد ونقیض این بیماری و راه های علاجش.
بدتر از ابهام های بیماری، ابهام های واکسن شد. و مردم جهان که نه راه پس دارند نه راه پیش انگار.
در این میان ما هم شاهد انواع حواشی آن بوده ایم. وقوع یک حادثه و چند دستگی همیشگی انسانها بر اساس عقاید، باورها. و البته تاثیر رسانه ها.
و آنچه این میان به خوبی دیده می شود تفاوت آدمها در نوع اعتماد کردن هاست.
فرانسه که بودیم باز هزاران حواشی بحث واکسن ها بود. برخی اعتماد صد در صد. برخی نگرانی زیاد. برخی پزشک ها می گفتند بزنید. برخی پزشکان استعفا دادند که این کشتار دسته جمعی است...
نتیجه هم این شده که هنوز خیلی از مردم واکسن نزده اند در فرانسه و خروجی اش این شده که انواع راهکارها را برای مجبور کردن مردم به واکسن به کار بگیرند. مثلا دیروز که دوستم برای قهوه خوردن به یک کافی شاپ رفته، فروشنده ازش کارت واکسن خواسته و تازه گفته غیر این باید برای نشستن فرمی هم پر کنی...
هلند هم نه به نسبت فرانسه اما اخبار پر از بحث است. برخی به راحتی واکسن زدند. برخی گفتند: این یک توطئه هست و برخی گفتند شما توهم توطئه دارید...
حالا هنوز همه هلندی ها حتی در سطح فرهنگی ها تن به واکسن زدن نداده اند و بحث اجباری شدن آن از ماه آینده است. همین هم باعث شده باز سر باز شدن دانشگاه ها بحث باشد. در اخبار هست که برخی می گویند همه اساتید نزده اند. برخی می گویند بسیاری از دانشجویان نزده اند و ...
تمام بحث این ملت اروپایی مخالف هم این است که این واکسن ها آمریکایی انگلیسی است و این ها پر از سوء سابقه هستند. یعنی حتما عوارضی دارد اما تجارت جهانی اینها اجازه نمی دهد که این عوارض را علنی کنند و جان انسان ها برایشان مهم نیست.
شنیدم که دوستان هلندی شیعه شده هم اینجا گفته اند ما واکسن آمریکایی نمی زنیم. و حتی گفته بودند اگر بتوانیم برویم ایران واکسن ایرانی می زنیم!
می دانم این برای خیلی از ایرانی ها غیرقابل باور هست. بالاتر پستی از یک هلندی گذاشته بودم که ابراز حسرت کرده بود که کشورش واکسن ندارد و خوش به حال ایرانی ها... و گفته بود اگر دستش برسد دوست دارد واکسن ایرانی بزند چون قابل اعتماد تر است...
ادامه دارد...
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
دنیا، ما و #واکسن کرونا
قسمت دوم
وقتی دستم سوخت و چند بار درمانگاه رفتم در مواجهه با چند دکتر و مطرح شدن اینکه خارج از ایران زندگی میکنم، برایم جالب بود که دو سه پزشکی که با آن ها صحبت کردم در دو تخصص متفاوت گفتند: که غالب ایرانیهایی که خارج از کشور زندگی میکنند، عموم کارهای پزشکی خود را سالانه میآیند در ایران انجام میدهند و برمیگردند. با این نظر و تجربه که هم به لحاظ قیمت به شدت به صرفهتر است هم به لحاظ کیفیت و تخصص و نتیجه عمل پزشکان ایرانی.
خود من هم این را تجربه کردم. به راحتی مراجعه کردن به درمانگاه. بیمارستان... به راحتی وقت پزشک متخصص گرفتن. وفور پزشکان متخصص و و فوق تخصص با تجهیزات پیشرفته. بخصوص در فرانسه که بیش از ۴ سال بودم غیر از بحث نظم هرگز این تجربه دسترسی راحت را نداشتم. و یکبار توضیح دادم که مثلا چند ماه برای یک پزشک متخصص چشم زمان می برد. و در یکی از روزنامه های فرانسوی یکبار خوانده بودم که تعداد چشم پزشک خیلی کم است و لازم است از خارج پزشک وارد شود. در این مدت هم که به پزشک های مختلف مراجعه کردم. دو تا فرانسوی بود، یکی چینی و دو تا عرب. یعنی حتی همین پزشک ها هم همه فرانسوی نیستند.
تعریف دو متخصص خیلی برای من جالب آمد. پزشکی که با خنده می گفت: مراجعین من عموما از کانادا و آمریکا هستند. و خیلی برایش عادی بود و به من می گفت: راست می گویی. سیستم پزشکی غرب ضعیف است. و پزشک متخصص دیگر که خیلی جدی به من گفت: ما برای جراحی زانو امروز بیمار را بستری می کنیم، فردا عمل می کنیم. پس فردا می گوییم به خانه برود و مثال آورد از یکی از آشناهایش در آلمان که همین جراحی زانو را کرده و دچار مشکل جدی شده و یک ماه است که نمی تواند روی پاهایش بایستد و در بیمارستان بستری است و گفته هر روز یک پزشک می آید معاینه می کند و هی جلسه می گذارند و هنوز به تصمیم و جواب قطعی نرسیدهاند.
حالا کنار همه این تجارب شخصی، به شکل تصادفی مدتی است با یک برنامه آشنا شدهام که دو نفر ایرانی ساکن خارج از ایران هر بار با یک ایرانی در یک کشور که چندین سال زندگی می کن مصاحبه تصویری میکنند که تجاربش را مطرح کند و یک سری سوالات ثابت که از این افراد می پرسند درباره سیستم پزشکی آن کشور است. حتی در کشورهایی مثل آلمان هم فرد با قطع یقین می گوید که فقط ایران! و حسابی از تجارب تلخ خود از زمان بیماری و مجبور شدن به مراجعه پزشک بخصوص از نوع متخصص آن می گفتند. و در خاطرم مانده فرد میگفت: اینجا فقط باید مراقب باشی مریض نشوی...
بعد با وجود همه این تجارب شخصی و عمومی، با خودم میاندیشم که حالا اگر در بین این کشورها یک کشور بخواهد واکسن تولید کند، کدام کشور حتی به لحاظ علمی بیشتر قابل اعتماد و اتکا است...
خب میدانیم که اروپا که واکسن تولید نکرده. در غرب واکسنها آمریکایی انگلیسی است. پس باید ایران خیلی با جدیت واکسنهای تولیدی خود را هم ثبت جهانی کند و معنی نداشته باشد که بگویند فلان فهرست واکسن ها فقط مورد تایید اتحادیه اروپاست.
شنیدم که #وزیر_امور_خارجه هلند، وزیر امور خارجه ایران را دعوت کرده است. پیشنهاد جدی دارم که با اسناد علمی، واکسن های ایرانی معرفی شوند. هم فهرست این واکسن در فهرست پذیرش واکسن هلند هم بیاید هم اگر امکان ارسال به لحاظ سلامت واکسن موجود است. واکسن ایرانی به هلند هم ارسال شود که کسانی که تمایل دارند از این واکسن ها استفاده کنند.
ایران زمانی بزرگترین امپراطوری جهان بوده. و امروز در همه زمینهها در مسیر ساخت #تمدن_نوین_ایرانی_اسلامی است. آن شکوه و جلال و عظمت باید برگردد. و برایش دلایل زیادی داریم. که در این خصوص میشود اینکه قدرت دست کسانی نباشد که برای تجارت و ثروت، جان انسانها برایشان اهمیت نداشته باشد. و برای این کار نیاز هست افراد با عزت نفس و با اعتماد به نفس و جدی امورات کار را در دست داشته باشند.
چند روز پیش از تلویزیون هلند مستندی از امپراطوری ایران دیدم که به زودی عکس ها و فیلمهایش را ان شاء الله ارسال میکنم...
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
متن مصاحبه با یکی از توسعهدهندگان واکسن در ایران در مجله علمی نیچر انگلیسی.
بخشی از این مصاحبه درباره واکسن برکت است.
در بخشی از مصاحبه آمده: «ایران جزء معدود کشورهایی است در خاورمیانه که قدرت تولید واکسن دارد.
و علت منتشر نکردن سریع اسناد علمی واکسن، دشمنیهای در مسیر تحریمهای غیر انسانی آمریکا بوده که نکند به مواد و تهیه آن دسترسی سوء پیدا شود یا مواد اولیه آن شناسایی شود و آن هم در فهرست تحریم قرار بگیرد»...
مصاحبه جالبی بود. به زودی ترجمه آن را در کانال قرار میدهم.
https://www.nature.com/articles/d41586-021-02216-z
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
چند روز پیش به شکل تصادفی، مستند تخت جمشید ایران با عنوان «شهر گمشده پرشیا» Lost city of Persia را که در خصوص تخت جمشید (پرسپولیس) و امپراطوری ایران بود در تلویزیون هلند از شبکه آمریکایی دیسکاوری دیدیم.
مستندی از شکوه و عظمت امپراطوری ایران و ساتراپها (استان)های آن که امروز شامل ۲۳ کشور منفک شده میشود...
در دنیا، ایران را با نام پرشیا به انگلیسی یا پرس به فرانسه میشناسند که یونانیها در جهان با این عنوان پخش کردند. یعنی میدانند چه تمدن و تاریخ پرشکوهی از قبل وجود داشته و بوده و خیلی با نام ایران آشنا نیستند.
در این مستند به شکل کامپیوتری این شهر باستانی شبیه سازی شده نمایش داده میشود و از شکوه و عظمت پادشاه ایران و سربازان ایرانی میگوید...
مانند اینکه، طبق تصاویر و عکس نوشته های حکاکی شده، سالانه از سراسر جهان ساتراپها هدایایی برای پادشاه ایران میآوردند...
یا اینکه پادشاه ایران هر کشوری را که زیر پرچم خود میآورده پادشاهش را برکنار نمیکرده و تا زمانی که تحت امر و فرمان بوده، اجازه میداده به حکومت ادامه دهد. لذا پادشاه ایران را پادشاهِ پادشاهان مینامیدند...
#تمدن_نوین_ایرانی_اسلامی
@ninfrance
خیلی سخته در خانه خدا هم اضطراب داشته باشی که مهرت را در جانمازت بگذاری یا دست بگیری...
برسد روزی که همه معتقد شوند که دو بار سجده بر خاک در نماز، شرک نیست. عبادت خاک نیست.
فلسفه دارد.
یعنی ما از خاک بودیم.
به خاک بر میگردیم.
و دوباره سر از خاک بر میداریم...
#مسجد
#هلند
@ninfrance
ماه، پشت دود و غبار...
قسمت اول
شبکه های کمی در تلویزیون های خارج از ایران رایگان است. آن هم انقدر خالی از محتواست که تقریبا خود مردم هم سراغش نمی روند.
در ابتدای سفر به هلند تا آماده شدن خانه، خانه یک هلندی را اجاره کرده بودیم. هرچه کردیم به تلویزیون هلند نتوانستیم وصل بشیم و وقتی از صاحبخانه پرس و جو کردیم گفت: اصلا آنتن تلویزیون ندارد. چون غالب شبکه ها پولی است. هرچه بخواهد از اینترنت می بیند. و معمولا هم از شبکه های خانگی جز فیلم و سریال نمی بیند.
بارها کانال های مختلف تلویزیون را از اول به آخر مرور کردم. یا فقط موسیقی و خوانندگی و کنسرت و نماهنگ های بی محتوا به معنی واقعی کلمه است. یا شبکه هایی که در حال انواع تبلیغات اجناس است. یا شبکه های خبری که گاهی از بی معنی ترین وقایع روز در جهان خبر تهیه می کنند.
اما در این میان حتی کوچکترین بازتابی از عظیم ترین حرکت انسانی در طول تاریخ بشریت که سالانه در گوشه ای از جهان به وقوع می پیوندد تصویر و فیلمی مخابره نمی شود...
#اربعین
ادامه دارد...
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
ماه، پشت دود و غبار...
قسمت دوم
«این سیاسی ترین راهپیمایی جهانه...
معناش رو ممکنه ما خودمون نفهمیم اما دنیا می فهمه.
اگر سیاسی نبود «بایکوت» نمی شد!
یک جمع ۱ میلیونی یک بیستم یک سی ام این جمعیت اگر راه بیفته، صد کیلومتر نه. بیست کیلومتر. بیست کیلومتر یک جمع یک میلیونی به یک دلیل دیگری هرجای دنیا پیاده راه بیفته بره. تمام رسانه های جهان بیست و چهار ساعت پوشش می دن. چرا یه همچین جمعیتی راه می افته هر سال. تمام رسانه های دنیا بایکوت؟
هیچی نمی گن. من پارسال بعد از اینکه در راهپیمایی اربعین بودم. یه سمیناری بود آمریکای لاتین رفتم. سوسیالیست ها و چپ های دنیا از چند قاره بودند. برخی کمونیست مادی. برخی مذهبی ولی چپ.
دو تا یک ربع وقت صحبت داشتم. گفتم اول من یک چیزی به شما بگم. و اشاره کردم به این راهپیمایی اربعین. گفتم من از یک جایی دارم میام، اون طرف دنیا، که همین الان که دارم با شما صحبت می کنم بیست میلیون زن و مرد در بیابان ها پیاده میان ده ها صدها بلکه بعضی حتی هزار کیلومتر دو هزار کیلومتر از مدت ها پیش راه افتادند و دارن میان برای یک همچین چیزی.
اول اینکه باور نمی کردند. فکر می کردند ما عدد و رقم سرمون نمیسه.
وقتی می گیم بیست میلیون فکر می کردند مثلا ما مفهوم عدد و رقم رو نمی فهمیم
مفهوم کیلومتر رو نمی فهمیم.
تا آخر هم گوش میدادند من احتمال دادم باور نمی کردند و با خودشان می گن این آدم حساب کتاب سرش نمیشه.
بعد پرسیدند که چه جوریه؟ (دو سوال براشون پیش اومد).
اولا که امام حسین رو نمی شناختند. گفتم از رهبران رهبران ماست و در عراق شهید شده.
یکی از اینا خیال کرد که امام حسین در این درگیری های اخیر عراق شهید شدند. پرسید:
ایشون در همین قضایای اخیر شهید شدند؟
گفتم: نه آقا مال هزار چند صد سال پیشه...
گفت: بعد از هزار و چندصد سال می گی بیست میلیون آدم راه می افتند میرن طرفش؟
برای زیارتش؟
گفتم: بله.
یه عده مارکسیست و سوسیالیست به هم نگاه کردند و برخی تعجب، برخی ناباورانه.
و گفتند: اگر یه همچین چیزی هست در اسلام و تشیع. این را بدانید که در هیچ تاریخی، هیچ ملتی، هیچ تمدن و هیچ مکتبی چنین چیزی وجود نداره و این یک چیز استثنائی است. و این اهمیتش خیلی بیشتر از این است که شما میگویید.
بعد گفتند: پس چه طور در رسانه ها هیچی نیست... یه عکسی، خبری. گفت یه چیزی دارید که هیچ ایدئولوژی و هیچ مکتبی در مکاتب شرق و غرب عالم نداشته و نداره. شما حسین دارید که هیچکس نداره. سوالشون این بود: این چه انرژی ایه که بعد از هزار و چندصد سال بیست میلیون آدم را می کشونه تو خیابونا...»
این متن صحبت استاد رحیم پور در یکی از جلسات سخنرانیشون بود که برای خودم پیاده سازی کردم...
#اربعین
ادامه داره...
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه در پشت دود و غبار
قسمت سوم
اما خب داستان داره فرق می کنه دیگه...
شیعیان کم کم متوجه شدند که باید خودشان اخبار اربعین را به جهان مخابره کنند.
هر سال هم داره کار جدی تر میشه. چند سالی میشه در اروپا، آمریکا،کانادا، استرالیا و... جوانان شیعه از کشورهای مختلف، نمایشگاه اربعین برپا می کنند و به معرفی این واقعه منحصر به فرد و فلسفه آن می پردازند.
امسال توفیق پیدا کردم دوبار در این نمایشگاه ها در هلند شرکت کنم.
مردمی که متحیر تصاویر را نگاه می کردند. اظهار بی خبری کامل می کردند و برخی با اشتیاق اطلاعات بیشتری می خواستند.
در این میان باخبر شدم جوانی هلندی که در یکی از همین نمایشگاه ها با #اربعین و اباعبدلله آشنا شده، یک ساله شیعه شده و امسال برای رفتن به این راهپیمایی جهانی ثبت نام کرده و در کربلا حاضر شده...
واقعیت این است که تقریبا همه رسانه های جهان دست کسانی است که می دانند اگر مردم بی هدف و انگیزه، بی نشاط و بی اعتقاد شده کشورهایشان لحظاتی حواسشان از تبلیغات اجناس و موسیقی های روان پریش کننده پرت شود و جذب چنین حقیقت روحانی و متعالی شود، دیگر کاسبی شان کساد می شود و بی مشتری می شوند...
@ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تابحال یکی از این دختران اروپایی را در شبکههای ماهوارهای فارسی زبان دیدهاید؟
هلندی است. دینی ندارد. از طریق دوستانش در کشورش با #پدیده_اربعین آشنا شده، تفریحی سفر کرده و حالا متحیر شده است...
شاید ندانید اما در هلند شوخی و جدی میگویند اینجا فقط نفس کشیدن رایگان است... و اگر میخواهید اربعین را به مردم دنیا معرفی کنید این وجهِ از سر یک عشق مشترک، به همه رایگان بخشیدن و محبت کردن را خوب به نمایش بگذارید.
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
این پیام را به دست مسئولین امر برسانید.
یک هفتهای میشه هلند اعلام کرده بدون بارکد واکسن اجازه ندارید وارد کافی شاپ و رستوران و... بشید.
من هرچه کردم نتوانستم واکسن آمریکایی انگلیسی بزنم.
بخصوص که عوارض عجیب غریبی از مردم اینجا میشنوم و ممنوع است رسانهای شود.
مثل برخی دوستان ساکن اینجا، آمریکا و... آمدم ایران و با افتخار واکسن کو-ایران برکت را زدم.
حالا اینجا اعلام کردند که کسانی که در خارج از اروپا واکسن دریافت کردند، برای تطبیق و دریافت کد جدید به شهرداری مراجعه کنند.
امروز مراجعه کردم و گفتند نام واکسن شما در فهرست ما نیست!
حالا رستوران و کافیشاپ مهم نیست. نمی دونم این محدودیت تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد.
رهبرم فرمودند اسناد علمی واکسن منتشر شود. و از مسئولین دولت آقای رئیسی که شروع عالی در مدیریت و رفع بحران داخلی و خارجی داشتند درخواست دارم به این موضوع مهم هم رسیدگی کنند.
اینکه سفارت ایران در هلند خنثی واکنش نشان دهد، اصلا خوب نیست.
دغدغه جدی دارم که خیلی منطقی و علمی این موضوع پیگیری و مسئله حل شود.
نه صرفا بخاطر مثل خودم. بخاطر ارزشگذاری و اهمیت تولید دانشمندان کشورم ایران.
@ninfrance
سرویس رایج مدرسه کودکان در هلند😐
برایم خیلی عجیب و دور از انتظار بود که ببینم بچهها را به این شکل به مدرسه می برند.
واقعیت هزینههای سنگین این جایگزینها را تعریف کرده است.
برخی به این شکل دستی توسط یک نفر حرکت میکند. برخی هم به یک دوچرخه متصل است که راننده باید پا بزند تا این چرخ حرکت کند.
هیچ ایمنیای وجود ندارد.
بچهها کلاه ایمنی ندارند.
فشرده و در جای تنگ قرار دارند.
اصلا نمیدانم دوزانو نشسته اند یا چه شکلی. (بخصوص در این ایام کرونا)
در خاطر دارم یک صحنه مشابه در یکی از روستاهای ایران منتشر شده بود و طبق معمول صدای آه و واویلاها بلند شده بود که در ایران امکانات نیست و بچههای بیگناه در محرومیت.
این سرویس مدرسه در شهرهای مرکزی هلند رایج است. نه در روستاهای کم درآمد.
و متاسفانه در خبرها دیدم یکی از همین سرویسها با واگن قطار شهری برخورد کرده و هر ۴ کودک کشته شدند... (پیوند خبر در پیام بعدی)
اما خب شما هرگز در شبکههای فارسی زبان که اخبار جهان را به شما منتقل میکنند، چنین حوادثی را دریافت نمیکنید.
و حقیقت این است که از بیخبری مردم ما کمال سوء استفاده را می کنند...
@ninfrance
ما از نسل سلمان فارسی هستیم...
«سلمان را که داخل بردند. به خیالت تکبر گرفت؟ نه! تواضعش چند برابر بیشتر شد. همه چیزش را به محمد (صلیالله علیهوآله) نسبت داد. گفتند: شما فقیر بودی یا غنی؟ گفت: من فقیر بودم، غنی شدم به محمد (ص). من یتیم بودم، پدردار شدم به محمد (ص). کافر بودی یا مُسلم؟ گفت: کافر بودم، بعد مُسلم شدم به محمد (ص). همه چیز را همینطور گفت. هرچه پرسیدند، جواب داد. گفتند: جاهل بودی یا عالم؟ گفت: من جاهل بودم، عالم شدم. گفتند: غلام بودی یا آزاد؟ گفت: غلام بودم، آزاد شدم به محمد (ص)،
همهاش محمد (صلیاللهعلیهوآله).
امیدوارم ان شاء الله همیشه دلتان از نور این خانواده پر باشد...»
بخشی از کتاب طوبای محبت؛ مجالس حاج محمداسماعیل دولابی.
#خلاصه_نویسی_هایم
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
به لطف یک دوست عزیز در هلند از یک مراسم به مناسبت رحلت حضرت رسول، امام حسن مجتبی و امام رضای رئوف علیهمالسلام باخبر شدیم.
از صمیم قلب الحمدلله...
واقعا محتاجیم به این مراسمها و محفلها...
ز کودکی عاشق این تبار محترمم...
مجلس با مدیریت شیعیان افغانستان بود در حسینیه عراقیها.
همه چیز عالی بود. نماز جماعت، سخنرانی، عزاداری و پذیرایی.
سنگ تمام گذاشتند...
خدا حفظشون کنه. و به احسن وجه ازشون قبول کنه...
🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
عذرخواهی میکنم از ارسال این تصویر.
اما لازمه بدونید یکی از تفریحاتی که به خورد بچههای اینجا میدهند چیست!
البته این فرهنگ آمریکایی است که همه جا نفوذ کرده. فرانسه هم بود.
متوجه شدید اینا چی هستن؟!
دست و پای بریدهی خونی...
مصنوعی است؛ باید پول بدهی و بخری...
برای جشن هالووین...
لطفا این پیام رو در گروههایی که حسنظن عمیق به غرب دارند ارسال کنید و اگر امکانش بود، نظرات و واکنشهایشان را برایم بفرستید.
@ninfrance
کوکاکولا یا پپسی کولا؟؟
«بیشترین چهارچوب های ذهنی ما را دیگران می سازند، نه خودمان.
کسی دیگر چهارچوب ذهنی ما را تغییر می دهد و ما نسبت به آن واکنش نشان می دهیم.
تبلیغات چیست؟
عملی است که شرکت های بزرگ صنعتی انجام می دهند تا چهارچوب های ذهنی مردم را عوض کنند.
نوشابه های گوناگون، تنها به کمک تبلیغات است که مشتری پیدا می کنند، نه اینکه تفاوت عمده ای با یکدیگر داشته باشند.
یکی از بزرگترین اقدامات تبلیغاتی که تاکنون انجام شده توسط شرکت پپسی کولا بوده است. کوکاکولا محبوبیت بیشتری داشت. شرکتی قدیمی تر و پیشگام تر بود که مدت ها بازار را در اختیار داشت و رقابت با او کار مشکلی می نمود.
در واقع شرکت پپسی نمی دانست که چگونه رقیب را از میدان بدر کند. اگر می خواست بر تجربه و سابقه طولانی خود تکیه کند نتیجه نداشت و مردم باور نمی کردند. این شرکت متوجه شد که مردم شاید چندان هم از چیزهای قدیمی خوششان نیاید.
با توجه به این برداشت، شرکت پپسی تبلیغات خود را در جهت عکس شروع کرد و از «نسل پپسی» سخن به میان آورد تا چهارچوب ذهنی تازه ای را ایجاد کند. به این ترتیب نقطه ضعف خود را به نقطه قوت بدل ساخت.
حرف پپسی این بود که « بی شک دیگران سلطنتشان را کرده اند. اما باید امروز را در نظر گرفت. آیا محصول دیروزی را می پسندید یا محصول امروزی؟»
این آگهی ها قدرت کوکا را به ضعف مبدل ساخت و نشان داد که آن محصول مربوط به گذشته است نه آینده. بدین ترتیب پپسی که تا آن زمان نسبت به کوکا، نوشابه درجه دوم محسوب می شد به عنوان نوشابه درجه یک شناخته گردید و کوکا بازی را باخت.
این یک مثال کهنه از ایجاد و تغییر چهاچوب های ذهنی مردم است، چرا که همه ی نوشابه ها، آب های شیرین گازداری هستند که دندان ها را فاسد می کنند و هیچ فرق اساسی با هم ندارند. مزه هیچ کدام لزوما نسبت به دیگری بهتر نیست. اما شرکت پپسی کولا را از طریق تغییر چهارچوب ذهنی مردم و فقط با کمک حرف، یکی از بزرگترین اقدامات بازاریابی سالهای اخیر را انجام داد...»
برگرفته از کتاب بسوی کامیابی؛ آنتونی رابینز
#خلاصه_نویسی_هایم
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
تا انتهای افق
سرویس رایج مدرسه کودکان در هلند😐 برایم خیلی عجیب و دور از انتظار بود که ببینم بچهها را به این شکل
پیوند خبری که در این متن اشاره شده بود:
https://www.dutchnews.nl/news/2018/09/four-children-ferried-to-school-by-electric-wagon-die-in-level-crossing-tragedy/
در متن آمده که در مسیر مدرن کردن این چرخ دستی ها از مدل های برقی هم استفاده شده که توسط یک بزرگسال هدایت میشه. اما ظاهرا در یک حادثه غم انگیز دقیق معلوم نشده اما شاید ترمز یکی از این واگن های برقی دچار مشکل میشه یا خوب نمی توانند هدایت کنند که باعث مرگ ۴ کودک که در حال انتقال به مدرسه بودند میشه.
در متن آمده که استفاده از این واگن های برقی توسط سیستم راه و ترابری تایید شده اما بخش ایمنی هلند گفته که اینها را خطرناک می داند.
برای من استفاده از این وسیله عجیب اومد که این مطلب را نوشتم. و داستان هم از یک دوست هلندی شروع شد که این خبر را تعریف کرد...
اما بخش عجیب تر داستان برخی واکنش ها بود. گاهی دفاع از یه چیز خارجی انقدر عجیب غریب میشه که آدم یاد اون طنز مهران مدیری در برنامه شوخی کردم می افته:
پیوند در ادامه می آید. حتما ببینید☺️
https://www.aparat.com/v/gMcdS/
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
فیلم The Admiralرا دیدیم.
فیلم ساخت هلند در سال ۲۰۱۵
این فیلم درگیری های داخلی هلند بین احزاب و رشادت ها و از خودگذشتگی های یک دریاسالار هلندی را نشان می دهد در حفظ هلند در جنگ با انگلستان
فیلم صحنه های به شدت فجیع دارد از شکنجه ها و مجازات وحشیانه. مراقب باشید.
اما داستان سازی فیلم، دیالوگ ها، و حوادث، بسیار جالب و درس آموز است. و واقعا تاریخ همه جا انگار یک شکل است. دو دستگی های داخلی. ساده لوحان زودباور و کسانی که دلسوز واقعی کشور خود هستند. قدرت طلبی و حرص ثروت و نمایش ظاهری دغدغه ملت. سربازان فداکار کشور و ضایع شدن حق و حذفشان توسط ترسوها از حسادت نداشتن آن محبوبیت...
خیلی از ما نه تنها تاریخ کشور خودمان را نمی دانیم. بلکه تاریخ جهان را هم نمی دانیم. و خیلی مواقع که خطای استراتژیک در تشخیص و تحلیل جریان ها و تحرکات کشورها و سیاستمداران می کنیم، از این باب است.
از جمله نقدهای وارد شده به فیلم این است که نوشته اند، در فیلم نشان داده شده که بین انگلیس و هلند جنگ است اما نمی گوید بر سر چه؟
و واقعیت این است که بر سر مستعمره های خود در آمریکا و آسیا در حال جنگ بوده اند...
برخی دیالوگ ها و برخی مطالب مرتبط با فیلم که مطالعه کردم بسیار جای تامل داشت که به ترتیب در پست های بعدی ارسال می کنم.
https://www.imdb.com/title/tt2544766
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
اولین نکته داستان دیدن دو نوع پوستر از این فیلم بود که به چشمم آمد. در یکی، شخصیت اصلی را دریاسالار معروف هلندی نشان می دهد و در دیگری فرد مقابلش که مرد انگلیسی است. در پشت تصویر هم خبری از پرچم هلند نیست...
تاریخ این فیلم که به قرن هفدهم بر می گردد، پادشاه هلند را انگلیس تعیین می کرده است. و نخست وزیر که می خواهد هلند به استقلال برسد با او مخالف است.
این پادشاه جوان بر اساس خط دهی های انگلیس، در نهایت به نخست وزیر خیانت می کند. با توطئه و نوعی کودتا نخست وزیر برکنار و با فجیع ترین حالت کشته می شود و بدن عریانش در شهر آویزان می شود.
و در نهایت هم با تمام موفقیتها و پیروزیهای دریاسالار، برای حفظ مرزهای هلند، از کس دیگر تقدیر می شود و سیاستمداران قدرت گرفته به دلیل محبوبیتی که می بینند در دل های مردم پیدا کرده او را تهدید دانسته، به نوعی تبعید میکنند که در جنگ با فرانسوی ها کشته می شود. و بعد از بازگشت جسدش به هلند، بر اساس همان محبوبیت، به شکل باشکوهی، تشییع میشود...
@ninfrance
- همهی شما عزیزانتون رو به وسیله انگلیسیها یا اسپانیاییها از دست دادید. درسته؟
- اسپانیایی ها مسیرهای تجاری ما رو میخوان، آلمانیها کنترل رودخانه هامون رو میخوان.
- و فرانسویها نمی تونن برای اشغال جنوب هلند منتظر بمونن.
- اگر ما برای آزادی دیگران بجنگیم، آزادی خودمون هم حفظ میشه.
این ها دیالوگهای نخست وزیر #هلند در فیلم ADMIRAL است.
در این فیلم نشان میدهد که هلند نیروی دریایی خوبی داشته، اما ارتش زمینی قوی نداشته و از همین طریق هم توسط فرانسویها شکست میخوره.
در فیلم نشون میده هلند با انگلیس پیمان صلح میبنده و دلخوش هست به این پیمان اما انگلیس به راحتی خیانت میکنه و با فرانسویها برای تصاحب هلند همکاری میکنه...
چنین روزگاری رو اروپاییها گذراندند...
بعد از جنگها و کشتارهای فراوان که به همدیگر رحم نمیکردند به این نتیجه رسیدند که اتحادیه تشکیل دهند و بجای کشتن و از هم بردن، سراغ کشتن و از کشورهای دورتر بردن بروند.
اینها تاریخ مکتوب خودشان است که مطالعه کردم...
ادامه دارد...
@ninfrance