eitaa logo
نیَّت
1.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
62 فایل
﴾﷽﴿ توان انسان به عیار نیت، همت، توکل و اعتماد او به خداست. تمرین کنیم نیت های پاک را و تجربه کنیم بهترین لذت عالم را #دغدغه‌های‌پاک #نیتهای‌خالص #شنبه‌های_ام‌البنینی #تربیت_مربی تبلیغ و تبادل نداریم @jamondeh135 https://eitaa.com/niyat135
مشاهده در ایتا
دانلود
  📚 داستان و راستان ✍نویسنده: شهید مرتضی مطهری 💚داستان هفتم : قافله ای که به حج می رفت قافله‌ای از مسلمانان که آهنگ مکه داشت ، همین که به مدینه رسید ، چند روزی توقف و استراحت کرد و بعد از مدینه ، به مقصد مکه به راه افتاد . در بین راهِ مکه و مدینه ، در یکی از منازل اهل قافله ، با مردی مصادف شدند ، که با آنها آشنا بود . آن مرد در ضمن صحبت با آنها متوجه شخصی در میان آنها شد ، که سیمای صالحین داشت و با چابکی و نشاط مشغول خدمت و رسیدگی به کارها و حوائج اهل قافله بود . در لحظه اول او را شناخت . با کمال تعجب از اهل قافله پرسید : این شخصی را که مشغول خدمت انجام کار شماست ، می‌شناسید؟ _ نه او را نمی‌شناسیم . این مرد در مدینه به قافله ما ملحق شد . مردی صالح و متقی و پرهیزگار است. ما از او تقاضا نکرده ایم که برای ما کاری انجام دهد ، ولی او خودش مایل است که در کارهای دیگران شرکت کند و به آنها کمک بدهد . _ معلوم است که نمی‌شناسید ! اگر می‌شناختید اینطور گستاخ نبودید و هرگز حاضر نمی‌شدید مانند یک خادم به کارهای شما رسیدگی کند . _ مگر این شخص کیست ؟ _ این شخص علی بن الحسین زین العابدین است . جمعیت ، آشفته به پا خاستند و خواستند برای معذرت ، دست و پای امام را ببوسند . آنگاه به عنوان گله گفتند : این چه کاری بود که شما با ما کردید ؟ ممکن بود خدای ناخواسته ما جسارتی نسبت به شما بکنیم ومرتکب گناهی بزرگ شویم . امام : من عمداً شما رو که مرا نمی‌شناختید ، برای همسفری انتخاب کردم ، زیرا گاهی با کسانی که مرا می‌شناسند ، مسافرت می‌کنم. آنها به خاطر رسول خدا ، زیاد به من عطوفت و مهربانی می‌کنند و نمی‌گذارند که من عهده‌دار کار و خدمتی بشوم . از این رو مایلم همسفرانی انتخاب کنم که مرا نمی‌شناسند و از معرفی خودم هم خودداری می‌کنم تا بتوانم به سعادت خدمت رفقا نائل شوم . ادامه دارد ... @niyat135 | نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت
شهید سعید محمد حسان عبید
17.77M
گنجینه ای دیگر از شهدای حزب الله پای درس شهید در محضر خانواده شهید سعید محمد حسان
معتقدم یک شهید آوینی نیاز بیاد شهدای حزب الله رو که گنجینه ای هستند برای ما روایتگری کنه✅
نیَّت
گنجینه ای دیگر از شهدای حزب الله پای درس شهید در محضر خانواده شهید سعید محمد حسان
الان یک جمله ای گفتند خیلی جالب بود این بود که خیلی اهل رفتن به روضه بود اگر بهش میگفتی میای بریم روضه هر جا بود حتی خیلی دور میومد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفیقش شهید شده بود از بچگی باهم بودند اینجا بهش میگه چیزی نمیگی میگه من شهید میشم رفیق شهیدم هم هر روز میاد بخوابم همین جا هم پیش رفیقش دفن میشه😭