16.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃بسم الله النور
📸برگزاری سفره خانم _ام _البنین (س)
به مدد خانم جان باحضور خانواده شهدای فردوسیه
#مصادف با ولادت حضرت معصومه س
تاریخ: 1402/2/30
#دهه_کرامت
#هفته_بیستم
#همه_دعوتید
#سفره_ام_البنین_را_جهانی_میکنیم
#پایگاه_ یاوران _مهدی _(عج)
#فردوسیه
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
37.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سفره خانم ام البنین
#هفته_چهل_هشتم
#کانون_محله_یوسف_آباد_صیرفی
19.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹اَلسَّلَامُ عَلَیکِ یَا اُمَ البَنِین
🪴هفته هجدهم از شنبه های ام البنینی
🍃پذیرایی از زائران حرم رضوی
ان شاءالله همه دوستان حاجت روا بشن🙏
قبول باشه از همگی🤲
#یا_ام_البنین
هفته سوم سفره خانم ام البنین 💚
این هفته هم توفیق نداشتم مراسم بگیرم اما یه سفره باز کردم با کلی مهمونای ویژه به پیشنهاد پسرم دعوت کردیم
مهمونمون آقا صاحب الزمان و شهید تورجی زاده و از ۵ تن آل عبا و خود خانم ام البنین خواستیم که عنایت ویژه به سفره ما داشته باشن
انشاالله بحق اباالفضلش امروز هر کی سفره خانم جان باز کرده حاجت روا بشه
خدایااااااا شکرت
🔰 سخننگاشت | نماز روزهای یکشنبه ماه ذیقعده
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: «روزهای یکشنبهی ماه ذیقعده ایّام توبه و انابه است و عملی دارد که مرحوم عارف بزرگوار حاج میرزا جواد آقای ملکی در المراقبات نقل میکند از رسول مکرّم اسلام که خطاب به اصحاب خود فرمود: کدامِ از شماها مایلید توبه کنید؟ همه گفتند ما میخواهیم توبه کنیم -ظاهراً ماه ذیقعده بوده است- طبق این نقل و این روایت حضرت فرمودند که در روزهای یکشنبهی این ماه این نماز را -یک نمازی با یک خصوصیّتی در مراقبات ایشان ذکر میکنند- انجام بدهید. غرض، ایّام در ماه ذیقعده که اوّل ماههای حرام است در این سه ماه متوالی، ایّام و لیالی مبارک و متبرّکی است، پر از برکات است؛ باید از اینها استفاده کرد.» ۱۳۹۴/۶/۱۸
👈 رسانه KHAMENEI.IR در نخستین یکشنبهی ماه ذیالقعده ۱۴۴۳، این سخننگاشت را منتشر میکند.
💻 @Khamenei_ir
🔹@niyat135
🌷🌷قسمت هفتم🌷🌷
#اسمتومصطفاست
راننده که بار دیگر اسباب و اثاثیه ها را در قسمت بار اتوبوس جا داده بود،گفت:((از وسط بازار رضا برین تا به نماز برسین،چون اگه از این خیابونی که درش هستیم برین،دیر میشه.))
راه افتادیم. هر کس را میدیدی دوان دوان میرفت تا به نماز برسد،اما من مانده بودم و دو پیرزنی که لنگان لنگان می آمدند و من هم از سر اجبار پا به پایشان. به خودم هم لعنت میفرستادم که،سمیه برای چی خودت رو گرفتار کردی؟ببین همه رفتن و تو موندی با این دوتا پیرزن!
جلوی صحن که رسیدم دوتا ویلچر به دست جلو آمدند:((مادر ها بنشینید تا شمارو به صف نماز برسونیم.))
آن ها نشستند و ویلچر ها به سرعت حرکت کردند.من هم پا به پایشان می دویدم تا آنکه به صف جماعت رسیدیم و در صف جا گرفتم:
سمیه خانم ببین خدا چقد هوات رو داشت!دیدی تو هم به نماز صبح رسیدی!
آره آقا مصطفی ،به نماز صبح رسیدم و بعد ها به تو.
آن روز در آن پگاه آبی طلایی،نمیدانستم که تو در راهی و نمیدانستم یک قدم مانده به صبح.
همان روز زنگ زدم به خانم نظری :((سلام خانم نظری.ما رسیدیم.))
_سلام به روی ماهت.کجا؟
_مشهد دیگه!
_مشهد؟اونجا چی کار میکنین؟
_اومدیم زیارت .الان رو به روی حرمیم.گوشی رو گرفتم رو به حرم و گفتم به امام سلام بدین.
_رو بروی حرم؟با کی؟
_خودمون دیگه!من و چند تا از بچه ها.
_مردتون کیه؟
_آقای راننده.
_راننده بخوره توی سرمن! واقعا روتون میشه این رو به کسی بگین.
چهار تا دختر آستین سرخود راه افتادین بدون مرد رفتین مشهد؟
آن قدر سر و صدا کرد که بدون خداحافظی گوشی را قطع کردم.
هفته ای که مشهد بودیم جدا از زیارت،در جوار حرم بودن حال خوشی برای ما ساخته بود.اما مصیبت وقتی بود که یکی سرگیجه میگرفت،یکی دل درد و یکی سُرُم لازم میشد.خلاصه یک پایمان مسافرخانه بود،یک پایمان دار الشفای حضرت.بعد هم فکر تهیه صبحانه و ناهار و شام.آنجا هتل که نبود آقا مصطفی !
مسافر خانه بود.پیرزن ها هم تمناهایشان تمامی نداشت ؛مارا ببر بازار ،مارا ببر بازار،مارا ببر فلان گردشگاه،فلان امامزاده حاجت میدهد برویم آنجا.و خلاصه،هفته اینطوری گذشت،فقط آخر شب ها مال خودمان بود که میرفتیم زیارت،صورتمان را میچسباندیم به قبه های ضریح و التماس دعا وخواستن همسر خوب و بچه هایی صالح.سفر که تمام شد با یک بغل خاطره طلایی برگشتیم که از همه مهم تر،اجابت دعایم بود.
ادامه دارد...✅
@niyat135
نِیَّت
"" #مبــرۅڬ]📎🎉ـ🌻ـ با 🌿تـُღــــۅ• دلْ آرومہ ❛ حضـرتِمعصومہۜ♥️❫ @niyat135
...🔗
امشبدخیلدختر➧
موسۍابنجعفریم.'🌱
شایدگره،زِکارفروبستہواکُند ...[🔓]
#یافاطمهمعصومہۜأدࢪکنۍ🤚🏼」