eitaa logo
نیَّت
1.7هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
63 فایل
﴾﷽﴿ توان انسان به عیار نیت، همت، توکل و اعتماد او به خداست. تمرین کنیم نیت های پاک را و تجربه کنیم بهترین لذت عالم را #دغدغه‌های‌پاک #نیتهای‌خالص #شنبه‌های_ام‌البنینی #تربیت_مربی تبلیغ و تبادل نداریم @jamondeh135 https://eitaa.com/niyat135
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بماند به یادگاری موکب مادران شهدا مادر پلیسِ شهید فراجا ۱۴خرداد ۱۴۰۲ @niyat135
شیخ علی.mp3
6.6M
نوستالژی مولودی خوندم یکی از بچه ها الان فرستاده برام😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[تفکر و گفتمان ]🌷 ــــــــ ـ ـ ـ🔖ꜛꜜ 📍فکر کنید و پاسخ بدید 👇 @jamondeh135 مشاهده پاسخ ها و تصاویر مفهومی دیگر 👇 @Gofteman135
نیَّت
❇️قسمت ششم هنوز بیرون نشسته بودم. چرا نمیشه این موضوع رو رها کنم؟ باید بمونم. قراره چی بشه. دو تا خو
❇️قسمت هفتم وااای که دلش ترکید. ای خدا ..... چطور بنویسم که حق مطلب ادا بشه، که هیچ حرفی جا نیفته، خدایا کمک کن. «ما دو تا خواهریم،پدر و مادرمان مُردن،بدبختیم و بی کس،جور این خواهر مریض و معلول رو من میکشم،نون شب نداریم ،مریضیم،شوهرم یه نون میده صد تا سرکوفت میزنه ،دست خواهر من به سفره دراز نمیشه ،شوهرم قبول نمیکنه این خواهر با ما باشه،بچه دار هم نمیشم زبونم کوتاهه. ما همه جوره زمین خورده ایم. کسی هم نمیتونه کاری کنه. ما هیچی نداریم،ما افغانی هستیم،هویت نداریم،شناسنامه نداریم کارت نداریم بیمه نداریم. ما ادم نیستیم ما هیچی نیستیم. این خواهر کوچک من باعث شده تحقیر بشیم شوهرم خوار کرده مارو. حالا صبح بلند شده این دختر و میگه منو ببر حرم میخوام روضه موسی بن جعفر ع گوش کنم. گفتم اخه با اینهمه بدبختی الان چطوری بریم حرم .خواهرم گریه وزاری کرد که منو امروز باید ببری حرم .حریفش نشدم اوردم حرم که حالا تازه گم شده ،بدبختی هامون کم بود،حالا دو ساعته دنبالش میگردم. (کاش میشد به همه نشون میدادم اون خواهر کوچکتر چطور با شنیدن این حرفا اشک میریخت. تا حالا شده یه جوری گریه کنین اشکاتون از روی گونه بریزه روی زمین؟ اونطوری گریه میکرد😔) شما هم برو خانم به کار و زندگیت برس،دنبال ما نیا. ممنون خانم جان محبت کردی . باز شروع به دعا کرد. انگار پتک به سرم میکوبید ،اخه دعاهاش معنیش این بود که برو دستت درد نکنه.... دوزاریم افتاد که جریان چیه ،متوجه شدم این موضوع، اتفاقی نیست .. هدفمند توسط آقا طراحی شده و حالا باید برم ببینم حکمتش چیه
❇️قسمت هشتم اینجا که رسیدیم باید اشاره ای کنم به ده سال قبل از موقعی که قرار بود کاری فرهنگی اموزشی را شروع کنم و عهد بستم با امام غریبم و رخصت از ایشان گرفتم ، درامدی که حاصل میشه اسم این مال را ،مال آقا گذاشته ام ،چون این روزی را از اقا گرفتم،برکت زندگیم از ایشان است. خانه ات آباد امام رضا ممنون که بنده نواری کردین و این بنده ی کمترین را قابل دونستین و سفره داری کردین. لعنت خدا به من اگر قصدم خودنمایی و ریا باشد،میخواهم بگویم از بخشیدن نترسیم،خدا و ائمه به کسی مدیون نمیمانند .همانطور که به من روسیاه گناهکار ،مدیون نماندند. مقداری پول در کیف داشتم،همان لحظه به خواهر بزرگتر دادم،گفتم فعلا این مبلغ را داشته باشید تا ماه بعد همانطور برایتان بفرستم. این پول ،مال آقاست و من وسیله ی رساندن این امانت به شما هستم و از من تشکر نکنبد. پولها را گرفت به زمین و دیوار مالید ،صدای گریه اش بلند بود ،رو کرد به گنبد آقا ،دستانش را تکان میداد و بلند بلند حرف میزد خوب نمیفهمیدم به مولایش چه میگفت .اما هر چه بود تماشای این صحنه،زیباترین لحظه ی زندگیم بود. میگفت اقا جان صدایم را شنیدی؟؟؟ نمیدانم از مولایش چه خواسته بود که حالا تشکر میکرد ای خدای مهربان که صفت مهربانی و رإفت خود را به امام رضا ع بخشیده ای،این بندگان بی پناه ،امروز چگونه نجوا کرده بودند و من چطور نالیده بودم خدایا اکنون فهمیدم که درد من در برابر این حجم از مشکلات این دوخواهر چقدر کوچک بود من چطور بیقراری کردم به مشکلی که بزرگ میپنداشتمش
یا صاحب الزمان 🌸‏ مهدی درمیان آنها تردد می‌کند، در بازار های آنها راه میرود، روی فرش های آنها قدم می‌گذارد، اما آنها او را نمی‌شناسند!😭 "امام صادق علیه‌السلام" __________________ نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت 👈 عضو‌شوید @niyat135
نیَّت
❇️قسمت هشتم اینجا که رسیدیم باید اشاره ای کنم به ده سال قبل از موقعی که قرار بود کاری فرهنگی اموزشی
گفتم خانم لطفا با من بیا بریم یه گوشه بنشینیم،حرف دارم باهاتون در مورد مشکلی که داشتن و مدارک شناسایی نداشتن با جایی صحبت تلفنی انجام دادم اما به در بسته خوردم،این موضوع حل شدنی نبود پس باید چه کار کنم؟ مطمئنم باید کاری کنم اما چه کار خدایا خودت کمک کن بفهمم حکمت این کار چیه حالا این اشکا نمیزارن من خودمو جمع و جور کنم چشمام تازه عمل شده چند ماهی میشه،گریه برام خوب نیست ،چشمم درد میکرد ،حالم خوش نبود فکری به سرم زد که فعلا کارم رو راه مینداخت تا بعدا ببینم چه کار باید کنم گفتم ببین مگه نمیگی دست خواهرت به سفره دراز نمیشه ،مگر نمیگی شوهرت منت میزاره و ناسزا میگه ،احازه بده من ماهانه یه مبلغ ناقابل برات واریز کنم فقط دست خودت برسه و قول بده خرج خواهرت کنی گفت چی میگی خانم!مگه میشه! گفتم چرا که نشه اقا جان پول میفرستن به من ،منم براتون میفرستم وای ،نمیتونست باور کنه میگفت چطوری؟ گفتم برات کارت به کارت میکنم. گفت عزیزم من کارت ندارم ،نمیشه .... الله اکبر خدایا چکار کنم باز افتادم به فکر آهان یادم افتاد که تازگی‌ها با یک خانواده ی مومن مشهدی دوست شدیم (جریانش مفصله که اونم واسه خودش یه قصه ی امام رضاییه) حاج اقا حسینی روحانی و سید اولاد پیامبر هست و خانمش هم بانوی مومنه ای هست. گفتم بهشون میگم شما که خونه تون مشهده قطعا ماهی یکبار حرم میایید،پس بهتون زحمت میدم با این دو تا خواهر تلفنی قرار بزارین و مبلغی تقدیمشون کنین،اره فکر خوبی بود گفتم خانم نگران نباش من از طریق دوستم هر ماه برات پول میفرستم البته تا زمانی که زنده ام و اگر مشکل شما هنوز باقی بود اینکار رو انجام میدم. داشت بال در میاورد خدایا چرا خواهر کوچک اینقدر اشک داره ،مگه چقدر تو دلش درد داره،چرا اشکاش بند نمیاد،منو هم به گریه میندازه خلاصه قانعشون کردم و راضی شدن دو تا خواهر که عزت نفس داشتن و راضی نبودن کمک بگیرن و اصلا اونقدررررر ناامید بودن اصلا فکر نمیکردن یه ایرانی بهشون اهمیت بده باهاشون حرف بزنه و یا بخواد کمک کنه حالا فهمیدم چرا نمیزاشتن بهشون نزدیک بشم شاید باورشون چیز دیگه ای بود،.... بگذریم
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مردان میدان.... نه درجه ای ،نه تیپ و هیکل آنچنانی ،نه تجهیزات پیشرفته و امکانات خاصی.... یه تعداد آدم های معمولی خداوند سربازان و یاوران دینش را از میان کسانی انتخاب می‌کند که روح بزرگی دارند،اینها در برابر جبهه جهانی کفر و الحاد و تکفیر پیروز شدند🇮🇷🇮🇷🌷🌷 شاید دیدن چهره این شهدا حالتون رو خوش کنه 🕊🕊🕊❤️❤️❤️
. وصول به حق 🌱 .
🔍🍔دقت در غذا ✍️حضرت آیة الله حاج سَیّد محمّد صادق حسینی طهرانی حفظه الله تعالی نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت 👈 عضو‌شوید @niyat135