این که رسانه های عبری چنین تصویری پخش میکنند ،
یعنی انقدر جری و گستاخ شدند
این حروم زاده ها رو بزنید
این سگیونیست ها رو بزنید نه حیف سگ که رو صهیونیست ها بزاریم سگ شرف داره به شما
ننگ بر کسانی که اسمشون سینه چاک رهبری مینامند و خاموشند
اینها تمام زور اخرشون دارند میزنند با این ترورها تا بتونند جون بگیرند اما بلا شک نابود خواهند شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیکر شهید سید حسن نصرالله 💔
@niyat135
#به_وقت_داستان
📚خاکهای نرم کوشک
✍نویسنده: سعید عاکف
💚داستان هفتم:
شاخکهای کج شده
قسمت دوم
🌹راوی: علی اکبر محمدی پویا
عجیب هم قلبم شکسته بود که: خدایا چکار کنیم؟! وقتی لطف و معجزه ای مقدر شده باشد و قطعاً بخواهد اتفاق بیفتد، می افتد. حالا اگر کسی بخواهد ذهنیت خود را قاطی جریان بکند و موضوع را با فکر ناچیز خود بسنجد، اصلاً عقل از او گرفته می شود.
من هم، تو آن شرایط حساس، نمی دانم یکدفعه چطور شد. گویی از اختیار خودم آمدم بیرون. یک حال از خود بیخودی به ام دست داده بود. یکدفعه رفتم نزدیک بچه های گردان. حاضر و آماده نشسته بودند و منتظر دستور. یکهو گفتم: «برپا.» همه بلند شدند. به سمت دشمن اشاره کردم. بدون معطلی دستور حمله دادم. خودم هم آمدم بروم، بچه های اطلاعات جلوم را گرفتند.
«حاجی چکار کردی؟!» تازه آن جا فهمیدم چه دستوری داده ام. ولی دیگر خیلی ها وارد میدان مین شده بودند. همان طور هم به طرف دشمن آتش می ریختند.
«حاجی همه رو به کشتن دادی!» شک و اضطراب آنها، مرا هم گرفت. یک آن، اصلاً یک حالت عصبی به ام دست داد. دستها را گذاشتم رو گوشهام و محکم شروع کردم به فشار دادن. هر آن منتظر شدن یکی از مینها بودم....
آن شب ولی به لطف و عنایت «بی بی»، بچه ها تا نفر آخرشان از میدان مین رد شدند. یکی شان هم منفجر نشد. تازه آن جا من به خودم آمدم. سر از پا نشناخته دویدم طرف دشمن، از وری همان میدان مین!
صبح زود، هنوز درگیر عملیات بودم. یکدفعه چشمم افتاد به چندتا از بچه های اطلاعات لشکر. داشتند می دویدند و با هیجان از این و آن می پرسیدند: «حاجی برونسی کجاست؟! حاجی برونسی کجاست؟!» رفتم جلوشان. گفتم: «چه خبره؟ چی شده؟» «فهمیدی دیشب چکار کردی حاجی؟» صداشان بلند بود و غیر طبیعی.
خودم را زدم به آن راه. گفتم:«نه.» گفتند: «می دونی گردان رو از کجا رد کردی؟» «از کجا؟»
جریان را با شتاب گفتند. به خنده گفتم: «اه! مگه می شه که ما از رو میدون مین رد شده باشیم؟ حتماً شوخی می کنید شماها.» دستم را گرفتند. گفتند: «بیا بریم خودت نگاه کن.» همراشان رفتم. دیدن آن میدان مین، واقعاً عبرت داشت. تمام مینها روشان رد پا بود. بعضی حتی شاخکهاشان کج شده بود، ولی الحمدلله هیچ کدام منفجر نشده بود.
خدا رحمت کند شهید برونسی را، آخر صحبتش با گریه می گفت: «بدونید که حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، تو تمام عملیاتها ما رو یاری می کنند.»
محمد رضا فداکار، یکی از همرزمان شهید برونسی، می گفت: چند روز بعد از عملیات، دو، سه تا از بچه ها گذرشان به همان میدان مین می افتد. به محض اینکه نفر اول پا توی میدان می گذارد، یکی از مینها عمل می کند که متأسفانه پای او قطع می شود! بقیه ی مینها را هم بچه ها امتحان می کنند، که می بینند آن حالت خنثی بودن میدان مین رفع شده است.
# ادامه دارد ...
@niyat135 | نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های سید شهید برای حال و روز این روزهای ماست
#سید_مقاومت
#حزب_الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم انفجار شدید در نهاریا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
#ماشاءالله_حزب_الله
سلام میشه تو گروه بزارید برای یک بچه ی یکساله که چنددروزی مریض هست هرچی دکتر میبرن خوب نمیشه حمد شفاء بخونن خوب بشه مادرش خییلی حالش بده نگرانه.اسمشم امیرمهدی هست سرباز امام زمان بشه ان شاءالله
#نیت_حمد_شفاء
42.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دامن آلوده و
روی سیاه آورده ام
گرچه آهی در بساطم نیست
آه آورده ام
هر چه بودم هر چه هستم
بر کسی مربوط نیست
بر امام مهربان خود
پناه آورده ام
فرماندهان بزرگ در زمان ریاست جمهوری چه کسانی به شهادت رسیده اند؟
و در فرماندهی کدام فرمانده قدرت بازدارندگی کشور کم و ترور فرماندهان ما بیشتر شده است؟
#توبه_کنیم
#تدبیر_غلط
#تصمیمات_اشتباه
#به_وقت_داستان
📚خاکهای نرم کوشک
✍نویسنده: سعید عاکف
💚داستان هشتم:
عمل و عملیات
🌹راوی: همسر شهید
بعد از عملیات آمده بود مرخصی. رو بازوش رد یک تیر بود که درش آورده بودند و کم کم می رفت که خوب بشود. جای تعجب داشت. اگر تو عملیات مجروح شده بود، تا بخواهند عملش کنند و گلوله را در بیاورند، خیلی طول می کشید. همین را به خودش هم گفتم. گفت: «قبل از عملیات تیر خوردم.» کنجکاوی ام بیشتر شد. با اصرار من شروع کردم به گفتن ماجرا:
تیر که خورد به بازوم، بردنم یزد. تو یکی از بیمارستانها بستری شدم.چیزی به شروع عملیات نمانده بود. دیرم می شد که کی از آن جا خلاص شوم. دکتری آمد معاینه کرد و گفت: «باید از بازوت عکس بگیرن.» عکس که گرفتند، معلوم شد گلوله ما بین گوشت و استخوان گیر کرده.تو فکر این چیزها و تو فکر درد شدید بازوم نبودم.
فقط می گفتم: «من باید برم، خیلی زود.» دکتر هم می گفت: «شما باید عمل بشین، خیلی زودتر.» وقتی دید اصرار دارم به رفتن، ناراحت شد. عکس را نشانم داد و گفت: «این رو نگاه کن! تیر تو دستت مونده، کجا می خوای بری؟» به پرستارها هم سفارش کرد: «مواظب ایشون باشید، باید آماده بشه برای عمل.»
این طوری دیگر باید قید عملیات را می زدم. قبل از این که فکر هر چیزی بیفتم، فکر اهل بیت (علیهم السلام) افتادم و فکر توسل. حال یک پرنده را داشتم که تو قفس انداخته بودنش. حسابی ناراحت بودم و حسابی دلشکسته. شروع کردم به ذکر و دعا. تو حال گریه و زاری خوابم برد.دقیقاً نمی دانم، شاید هم یک حالتی بود بین خواب و بیداری بود. تو همان عالم، جمال حضرت ابوالفضل (سلام الله علیه) را زیارت کردم. آمده بودند عیادت من.
خیلی قشنگ و واضح دیدم که دست بردند طرف بازوم. حس کردم که انگار چیزی را بیرون آوردند، بعد فرمودند: «بلند شو، دستت خوب شده.» با حالت استغاثه گفتم:«پدر و مادرم فدایت، من دستم مجروح شده، تیر داره، دکتر گفته که باید عمل بشم.» فرمودند: «نه، تو خوب شدی.» حضرت که تشریف بردند، من از جا پریدم و به خودم آمدم. انگار از خواب بیدار شده بودم. دست گذاشتم رو بازوم. درد نمی کرد! یقین داشتم خوب شدم. سریع از تخت پریدم پایین. سر از پا نمی شناختم. رفتم که لباسهایم را بگیرم، ندادند. «کجا؟ شما باید عمل بشی.» «من باید برم منطقه لازم نیست عمل بشم.» جر و بحث بالا گرفت. بالاخره بردنم پیش دکتر. پا تو یک کفش کرده بود که مرا نگه دارد. هر چه گفتم: مسؤولیتش با خودم؛ قبول نکرد. چاره ای نداشتم جز این که حقیقت را بهش بگویم.
کشیدمش کنار و جریان را گفتم. باور نکرد و گفت: «تا از بازوت عکس نگیرم، نمی گذارم بری.» گفتم: «به شرط این که سرو صداش رو در نیاری.» قبول کرد و فرستادم برای عکس. نتیجه همان بود که انتظارش را داشتم. تو عکس که از بازوم گرفته بودند، خبری از گلوله نبود.
#ادامه دارد ...
@niyat135 | نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت
.
ارتش اسرائیل اعلام کرد که پس از آنکه یک موشک بالستیک سنگین از لبنان به سوی حیفا شلیک شد بیش از یک میلیون اسرائیلی مجبور به فرار به پناهگاهها شدند.
#ماشاء_الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید آوینی :
"ما یافتیم آنچهرا که دیگران نیافتند،
ما همه افقهای معنویترا
در شهدا تجربه کردیم؛
عشق را هم
امید را هم
کرامت را هم
شجاعت را هم
عزت را هم...
و همه آنچه را که دیگران جز در مقام شهادت نشنیدهاند ما به چشم خود دیدیم .
@niyat135 | نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیخ نعیم قاسم: سیدحسن نصرالله هرگز میدان را ترک نکرد/ او عاشق آل محمد و ولایت بود
معاون دبیر کل حزب الله لبنان:
🔹سیدحسن نصرالله ذوب در اسلام بود
🔹او ادامه دهنده خط امام بوده و در مسیر حضرت آیتالله خامنهای حرکت می کرد.
🔹سیدحسن نصرالله همه چیز خود را در راه خدا فدا کرد
🔹سید عاشق آزادی فلسطین بود
#حزبالله_زنده_است
@niyat135
نیَّت
شیخ نعیم قاسم: سیدحسن نصرالله هرگز میدان را ترک نکرد/ او عاشق آل محمد و ولایت بود معاون دبیر کل حزب
🔴 ️شیخ نعیم قاسم: ما در میدان حضور داریم و ذرهای از مواضع سید نصر الله عقب نمینشینیم.
عملیاتهای مقاومت پس از ترور شهید نصر الله با روندی فزاینده ادامه یافت.
🔻شیخ نعیم قاسم: آمریکا از اسرائیل حمایت میکند
🔹سید نصرالله تا زمان شهادت از میدان خارج نشد.
🔹رژیم صهیونیستی در سراسر لبنان به غیرنظامیان و مراکز بهداشتی حمله میکند.
🔹آمریکا از اسرائیل همه نوع حمایتی میکند. اگر اسرائیل معتقد است که دست بازش در سطح بینالمللی و عزمش برای تجاوز، او را به اهدافش میرساند، در توهم است.
نیَّت
🔴 ️شیخ نعیم قاسم: ما در میدان حضور داریم و ذرهای از مواضع سید نصر الله عقب نمینشینیم. عملیاتهای
شیخ نعیم قاسم معاون دبیر کل حزب الله لبنان : در تاریک ترین و غم انگیزترین لحظات زندگیم برای شما می نویسم، ما یک برادر، یک عاشق و یک پدر، سید حسن نصرالله را از دست دادیم.
🔹شیخ نعیم قاسم : سید نصرالله عاشق مجاهدانی بود که هر چه داشتند در راه خدا بخشیدند.
🔹سید حسن نصرالله محبوب توده ها و آزادی خواهان و فلسطین و همه کسانی است که به رهایی آن از ظلم صهیونیست ها و شکستن قدرت استکبار آمریکایی-صهیونیستی امیدوارند.
🔹برخلاف گفته های دشمن اسرائیلی، دیدار 20 نفر از رهبران با همراهی حضرت سید برگزار نشد.
🔹اگر اسراییل معتقد باشد که دست بازش در سطح بین المللی و عزمش برای تجاوز، او را به اهدافش می رساند، توهم است.
🔹مسیری که توسط حضرت سید نصرالله حمایت می شود ادامه دارد و حزب الله به اهداف خود ادامه می دهد.
🔹برادران طبق ساختار سازماندهی شده به کار خود ادامه می دهند و بر اساس برنامه های جایگزین افراد و رهبران کار می کنند
🔹کاری که ما انجام می دهیم، طبق نقشه هایی که برای نبرد آماده کرده ایم، حداقل عملیات است
شیخ نعیم قاسم :
🔹ما به حمایت از غزه در دفاع از فلسطین ادامه خواهیم داد.
🔹می دانیم که نبرد طولانی خواهد بود و آماده رویارویی با هر احتمالی هستیم و از این نبرد پیروز بیرون می آییم.
🔹تلفات جدی است اما مطمئن هستیم که دشمن به هدف خود نمی رسد و از این نبرد پیروز بیرون می آییم.
🔹توانایی ما قوی و عالی است و دشمن به دلیل ناتوانی در رسیدن به توانایی های ما دیوانه می شود.
🔹ای مردم فداکار ما به شما اطمینان داریم و همانطور که در سال 2006 پیروز شدیم
🔹در ساختار حزب الله، معاونان، فرماندهان و جایگزین های ذخیره آماده در صورت مجروح شدن فرمانده در هر موقعیتی هستند.
🔹در اسرع وقت و بر اساس مکانیسم انتخابی مصوب در حزب، دبیرکلی را برای حزب انتخاب خواهیم کرد.
نیَّت
شیخ نعیم قاسم: سیدحسن نصرالله هرگز میدان را ترک نکرد/ او عاشق آل محمد و ولایت بود معاون دبیر کل حزب
شیخ نعیم قاسم: نیروهای جایگزین خوب و آمادهای داریم/ به زودی دبیرکل حزب الله لبنان را انتخاب میکنیم
معاون دبیر کل حزب الله لبنان:
مطمئن باشید هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد.
مطمئن باشید فرمانده ها به زودی جایگزین خواهند شد؛ ما متحد هستیم.
•🌿•
#حدیث_صادق | #بَرآستاناهلبیت
▪️حضرت امام صادق علیه السلام :
🔻احْذَرُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تَحْذَرُونَ أَعْدَاءَكُمْ فَلَيْسَ شَيْءٌ أَعْدَى لِلرِّجَالِ مِنِ اتِّبَاعِ أَهْوَائِهِمْ وَ حَصَائِدِ أَلْسِنَتِهِمْ
🔹از هواهای نفسانی خود بترسید همچنان که از دشمنان خود میترسید، زیرا چیزی برای مردان دشمنتر از پیروی هواهای خودشان و یاوه گوئی زبانهایشان (سخنان حرام و زشت و بیهوده) نیست.
📚بحار الانوار، ج ۶۷، ص: ۸۲
@niyat135 | نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت