هدایت شده از نیَّت
🌱🌸...
❇️#پویشبزرگمنغدیریام
🔸شرکت در پویش با ارسال عکس یا کلیپ از اقدامات انجام شده در جهت تبلیغ و برگزاری هر چه باشکوهتر عید غدیر.
🔸بهمراه اهدای هدیه کمک هزینه سفر مشهد مقدس به سه نفر به قید قرعه.🕌
(دونفر از بین تمامی شرکت کنندگان،
یک نفر به انتخاب اعضای کانال به بهترین ابتکار و نوآوری)
🔸زمان قرعه کشی دو نفر اول از بین تمام شرکت کنندگان روز شنبه مورخ ۱۴۰۲/۴/۱۷.
🔸زمان اعلام نفر برگزیده سوم به بهترین ابتکار و نوآوری بعد از اتمام نظرسنجی در کانال نیت.
💢نکته مهم:
عکس و کلیپ های ارسالی متعلق به خود شما باشد تا خدایی ناکرده حقی ضایع نشود.
آیدی جهت ارسال عکس یا کلیپ:🔰
@niyat_admin
#منغدیریام💚
#نیتتبلیغغدیر
فرم مشخصات فردی موکب حضرت رقیه سلام الله علیها
داشتیم پرونده ها رو مرور میکردیم
دیدیم حاج محسن (ره)
سرآشپز موکب که در اربعین روزی ۲۰ هزار تا غذا درست میکرد نوشته تخصص در حد مبتدی بسیار بی ادعا و مخلص کار میکرد
نوکری بر در این خانه قداست دارد
خادم درگه تان بر همه عزت دارد
پای این سفره گدایی به جهان می ارزد
کمترین هم در این خانه شرافت دارد
حاج محسن وَ خلوصش به همه ثابت کرد
نوکر دختر ارباب ، اصالت دارد
آشپز بود ونشان داد که با این دل پاک
منتخب گشته ی زهراست لیاقت دارد
افتخارش همه این بود که خادم باشد
خادم العشق شد و جای به جنت دارد
#حاج_محسن
#اصالت_نوکری
نیَّت
🌱🌸... ❇️#پویشبزرگمنغدیریام 🔸شرکت در پویش با ارسال عکس یا کلیپ از اقدامات انجام شده در جهت تب
.
سلام علیکم و رحمةالله 🌱
🔹بزرگواران لطفاً اقدامات خود،در غالب تصاویر
و یا کلیپ را بهمراه نام و نام خانوادگی و اسم شهرتون، برای ادمین ارسال بفرمایید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستهای بالارفتهی علی علیه السلام را جدی نگرفتند که سَرِ حسین علیه السلام بالای نیزه رفت
@niyat135 | نِیَّت
🌷قسمت بیست و چهارم🌷
#اسمتومصطفاست
یک بار دزدی را در محل گرفته بودید،باید میبردید و تحویلش میدادید.در راه کلی با دوستانت از اتفاقاتی که در وقت دستگیری دزد برایتان افتاده بود،گفتید و خندیدید.دزد را با ماشینی دیگر میبردند و من و تو و چند تا از دوستانت در این یکی ماشین .خنده ام نمی آمد و نمیفهمیدم شما برای چه این طور قهقهه می زنید،ولی از اینکه در کنار دوستانت شاد بودی،ته دلم شاد بود.وقتی دزد را تحویل دادی و آمدی،اخم هایت در هم بود و دیگر از آن خنده های مستانه خبری نبود.علتش را که پرسیدم گفتی:((مسئول کلانتری جلوی چشم ما ازش تعهد گرفت و آزادش کرد.یعنی آقازاده زودتر از ما از کلانتری بیرون اومد!))
بودن با تورا به تنهایی ترجیح میدادم.از حوزه که می آمدم،سرکی هم به مغازه ات می کشیدم.همین که پشت دخل میدیدمت،حالم خوب میشد.بعد می آمدم خانه و ناهاری را که صبح زود درست کرده بودم گرم میکردم،سفره می انداختم و منتظر میشدم تا بیایی. بعضی روز ها هم در همان سرک کشیدن به مغازه متوجه میشدم تنهایی و از دوستانت که بیشتر وقت ها می آمدند خبری نیست. آن وقت می آمدم داخل و کنارت می نشستم.
همان جا باهم چیزی میخوردیم.اگر هم سر و کله دوستانت پیدا میشد،میرفتم پشت مغازه،همان جایی که برایم درست کرده بودی، و در حالی که به بحث هایتان گوش میکردم،مشغول مطالعه می شدم. هر وقت هم لازم بود از تو مشورت میگرفتم ، چون میدیدم هنگام بحث چقدر خوب راهبری میکنی و به نتیجه میرسی . برای همین ،هر وقت حتی دوستانم به دنبال راه حل بودند،با تو در میان میگذاشتم و نتیجه را به آنها میگفتم. آقا مصطفی ،مشورت با تو همیشه به من آرامش میداد. این همان چیزی است که این روزها خیلی آزارم میدهد. اینکه نیستی تا هر وقت سر یک دوراهی سرگردان ماندم،بگویی:((سمیه از این طرف.))
هر چند این را قبول دارم که هستی،ولی به وقت مشورت جایت خالی است.خیلی خیلی خالی است.
فاطمه بیدار شده و صدایم میزند:((مامان خواب بابا رو دیدم.))
میروم بغلش میکنم و میبوسمش:((خب باید خوشحال باشی دخترکم.چرا میلرزی؟))
_برای اینکه رفت . لباس سفیدی تنش بود. به من خندید و رفت.
آرام آرام به پشتش میزنم تا دوباره بخوابد.چشمانم را میبندم تا شاید من هم تورا ببینم در لباس سفید و لبخند بر لب ،اما این خوشبختی نصیبم نمیشود. فاطمه میخوابد. روی محمدعلی را میکشم و باز می آیم کنار پنجره.
باید بقیه خاطراتم از تورا پیش از آنکه غبار فراموشی روی آن ها بنشیند،در دل این ضبط کوچک جا بدهم.
مدتی که از ازدواجمان گذشت،پدرت پیشنهاد داد:((حالا که سفر ماه عسلتون رو نرفتین،بیایین دسته جمعی بریم کربلا.))
سفر به کربلا برایم یک رویا بود،رویایی که فکر نمیکردم تعبیر شود.
آن روزها پولی هم در دست و بالمان نبود.به بابا چیزی نگفتیم.
پیشنهاد تو این بود:((بیا سرویس عروسی ات رو بفروش،بعد که اومدیم برات بهترش رو می خرم.))
آرزویم دیدن گنبد و بارگاه آقا امام حسین(ع)بود و آقا ابوالفضل(ع).
زیارت نجف و سامرا هم که جای خود را داشت. رفتم و سرویسم را که خیلی دوستش داشتم فروختم،چون زیارت کربلا را بیشتر دوست داشتم. چهارصد هزار تومان دستم آمد. صدتومان هم قرض کردیم و ثبت نام کردیم.
سفرمان زمینی بود و همراهانمان پدر و مادرت،عمه و دختر عمه و مادر بزرگت بودند. اول رفتیم نجف،بعد سامرا و بعد کربلا. تو بار سوم بود که می رفتی و من بار اول. تو یک بار با بچه های حوزه علمیه رفته بودی و یک بار با بچه های پایگاه.
با این همه حس و حالت کمتر از من نبود.
ادامه دارد...
سلام معذرت بابت قدم های نوکری
باذن الله بعد غدیر مینویسم هر شب حلال کنید.
تبرکی نوکر هم تولی هم تبری داره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😇پاشو بریم نجف...
🍃به سر هوای نجف، سینهام خراسانی ..
حال و هوای حرم مطهر امام رضا علیه السلام در ایام جشن غدیر 😍
🆔 @razavi_aqr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اطعام غدیر روز پنجشنبه
#موکب_خانم_سه_ساله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی که مردم غدیر را فراموش کردند،
چه اتفاقی برای اهل بیت افتاد؟
@niyat135 | نِیَّت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز پنجشنبه آماده سازی اطعام علوی بوستان ولایت تهران
هیئت خدام الرضا علیه السلام
#موکب_خانم_سه_ساله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به به به همه نوکرای مولا
#اطعام_علوی
29.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج محمد علی آشپز مشتی وپیر غلام اهل بیت
#موکب_خانم_سه_ساله
نیَّت
🌱🌸... ❇️#پویشبزرگمنغدیریام 🔸شرکت در پویش با ارسال عکس یا کلیپ از اقدامات انجام شده در جهت تب
.
این همه ایده کار خیر برای عید غدیر
حداقل یه دونشو انجام بدین!! 🌱
+منتظر تصاویر شما هستیم❤️👇
@niyat_admin
نیَّت
🌱🌸... ❇️#پویشبزرگمنغدیریام 🔸شرکت در پویش با ارسال عکس یا کلیپ از اقدامات انجام شده در جهت تب
پویش غدیر فراموش نشه
سه نفر مشهد جایزه داریم😊✅👇👇👇👇
@niyat_admin
🔸 اطعام علوی ، عطررضوی
🔸جشن عید غدیر
در سراسرشهرستان شهریار،
نگین سبز غرب استان تهران
🔸 همه دعوتید...
🌺 عیدتون مبارک...
#کانون_خدمت_رضوی