eitaa logo
ندبه های دلتنگی🍂🌼
42 دنبال‌کننده
38 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بیماریم بی تو؛؛؛ کانال ندبه های دلتنگی🍂🌼 @nodbehayedeltangii
چه صبر خوبی دارد... کانال ندبه های دلتنگی🍂🌼 @nodbehayedeltangii
بیا که بی رخ تو طاقتی ندارم من به غیر دیدن تو حاجتی ندارم من گل همیشه بهارم تو هستی و بی‌تو به سیر باغ چمن رغبتی ندارم من به غیر نقش ولای تو از ازل ای دوست به لوح سینه خود زینتی ندارم من گذشت عمر من چشم من بر راه بیا امید دلم، فرصتی ندارم من به جان فاطمه (س) هرگز مران مرا زین در که غیر تو به کسی الفتی ندارم من مرا به رسم غلامی قبول کن مولا اگر که رو سیه‌ام قیمتی ندارم من کانال ندبه های دلتنگی🍂🌼 @nodbehayedeltangii
مهدی جان کانال ندبه های دلتنگی🍂🌼 @nodbehayedeltangii
جان جهان... کانال ندبه های دلتنگی🍂🌼 @nodbehayedeltangii
...خیر لکم... کانال ندبه های دلتنگی🍂🌼 @nodbehayedeltangii
سلام دوستان در صورتی که دلنوشته ای دارید بفرستین تا به نام خودتون بارگزاری بشه کانال ندبه های دلتنگی🍂🌼 @nodbehayedeltangii
بیـا که رایت منصـور پادشـاه رسیــد نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت کمال عـدل به فریاد دادخـواه رسیـد ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن قوافـل دل و دانش، که مرد راه رسید عزیز مصـر بـه رغـم بـرادران غیـور ز قعر چـَه بر آمـد، به اوج مـاه رسید کجاست صوفی دجّال چشمِ ملْحدْ شکل بگو بسـوز که مهـدی دین پناه رسید صبابگوکه چه ها برسرم درین غم عشق ز آتـش دل سـوزان و بـرق آه رسید غبار چرخ زمان، اینة انتظار را تیره نکرد و ظهور هزار ستاره، از شکوه حضور تو نکاست. کودکانه ترین بهانه های دل، تو را آرزومندند؛ پیران تو را می جویند و جوانان تو را فریاد می کشند. امروز بهانة گریستن، تویی؛ بهای بودن، تویی؛ سرزمین اجابت، دعای توست. فواره ها، دستان دعاخیز من اند؛ گریه، دست زلال بی قراریهاست. آه که فرشتة انتظار، چه پر بسته و شکسته بال است! فرج، افسانه ترین غزل مکتب وقوع شده است. و من، تَبَه شده سامانی؛ افسانة رسیده به پایانی. دیروز را به خاطر سپردن نمی یارم؛ امروز را تتمة دیروز کرده ام و فردا ... گفته اند که نیامده، فریاد مکن. آه ! ای شکوهمندترین قلة رجا! انگشت مهر به لب لعل تر کن و صفحه ای چند از برابر چشمم بگذران. نمی خواهم امروز را که فردا نیست، بیش از این روی در روی بنشینم. و فردا را چه زیبا به نام تو آذین بسته اند! من همیشه فردا را بیشتر از دیروز دوست داشته ام، و صمیمی تر از امروز. فردا، قاب نقره فامی است که عکس تو را در آغوش دارد، می بوسد، می نوازد، می بوید، و می گرید. من میان حضور و ظهور تو سرگردانم؛ نمی دانم از تو کدام را بخواهم؟ غریبانه می گریم، اما، آشناترین گریة این فصلم؛ خموشانه می مویم، اما بلندترین آواز این « در آمد» م. مرا که از تو یک نگاه وام دارم، وامدار هزار تیز نگاه شرم آگین مکن. وامدار عروسک سازان خیمه شب باز مخواه! به حرمت جمعه هایی که شمرده ام، و به پاس شبهایی که از روز نشناخته ام؛ با من از گرمی روز روشن بگو. شام را خود دیده ام. تو را فریاد کشیدن، به گوارایی نوشیدن آب است. تو را جستن، معقول تر است از جستن پیری، عصایش را، و یا جوانی، دل رمیدة بی قرارش را، و یا مرد کهنسالی، جوانی از کف داده اش را. ندبه های من اگر چه دلتنگ اند، با تو گشاده روی اند. آری، نام من ناخشنودی است و شهرتم دلتنگی. دلتنگ از این همه نامردی، از این همه فریادهای بی فریادرس. دلتنگ از هجوم ناکامیها در زمانه ای که همه را نامی است و کامی و یاری و دیاری. جمعه، بهانه است. ندبه در گیسوی جمعه می آویزد و در آنجا سرها می بیند که بی جرم و بی جنایت، هر یک به تاری آویخته اند. جمعه، نوبت ندبه است. ندبه آخرین فریادها و واپسین نفس هایی است که به رنگ آسمان نیز معترض اند. اینان، بن بستها را چنان چشیده اند که کودکان، طعم شیر مادر را. نگویید: « گریه بس!» تا جمعه های ما چنین غریب و دلتنگ اند، با ندبه می آغازند و هر روز که با ندبه می آغازد، پایانی اشک آلود دارد. ای از تو شاد هر دلِ تنگ! باورت هست که برای یک بار نَفَس کشیدن در هوای کامیابی، عمری است که لحظه ها را استقبال می کنیم و نَفَسهایمان را که به امیدی بر می ایند، تا مسلخ نا کامی و حسرت، بدرقه می کنیم؟ ما را بس است آن استقبالها و این بدرقه ها. تو را در غیبت و تنهایی بودن بس نیست؟ بیا که شاهنامة عمر، آخری بدین خوشی نخواهد داشت، و این شعر طویل را بی قیافه مپسند. دیگر به نرگسهای باغ سلام نمی کنم؛ هیچ یاسی را خیره نمی شوم؛ هیچ اقبالی را نمی بوسم؛ من تمام شده ام! بیا! ایا دلتنگِ ندبه های من نیستی؟ ایا ندبه های مرا از این دلتنگ تر می خواهی؟ من تمام شده ام؛ بیا. ای گل! تو دوش داغ صبوحی کشیده ای مـا آن شـقایقیم کـه بـا داغ زاده ایـم کانال ندبه های دلتنگی🍂🌼 @nodbehayedeltangii
نویسنده: رضا بابایی «هیچ شمعی نیست که به امید سپیدة ظهور، تا صبح فرج، در شبستان انتظار نسوزد. با تو از کدام دلتنگی خود بگویم؟ از تلخی فراق، یا سختی طعنههایی که میشنویم و دلخسته از آن میگذریم؟» این کتاب، شاخه گلی احساسی است که به آستان پربرکت مولا صاحبالزمان عجل الله تعالی فرجه تقدیم شده است، دل گویههایی آراسته به ادب و نظم. مؤلف در چهارده فراز عاشقانه، از دلتنگیهای قلب خستة خود با منجی چهاردهم سخن میگوید و حدیث روزهای تاریک و بدون خورشید را تکرار میکند. «ای همة آرزوهایم! من اگر مشتی گناه و شقاوتم، دلم را چه میکنی؟ با چشمهایم که یک دریا گریستهاند، چه میکنی؟ به ندبههای من که در هر صبح غیبت، از آسمان دل-تنگیهایم فرود میآیند، چگونه نگاه خواهی کرد کانال ندبه های دلتنگی🍂🌼 @nodbehayedeltangii
. من کیستم تا بیایی به سر بالینم                            چه کنم راه نجاتی نبود جز دینم بر من انقدر توان بخش که در بسترمرگ                               خیزم از جا و به پیش قدمت بنشینم نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم                              من که یک عمر تولای تو باشد دینم کاش صد بار به هر لحظه بیمرم هر روز                                تا گل روی تو را در دم مردن بینم هر چه تو جود کنی باز به تو محتاجم                               عادتم گشته گدایی چه کنم من اینم کانال ندبه های دلتنگی🍂🌼 @nodbehayedeltangii
. گاه اینقدر در این دنیای پوچ و خالی سرگرم میشوم که دیگر جایی برای تو باقی نمیگذارم و برای دور شدنم از تو برای خودم دلیل می آورم و خودم را قانع میکنم و باز به راهم ادامه میدهم و به روی خودم هم نمی آورم  یک بار هم از خودم نمیپرسم که ای خدا تو کجای زندگی من هستی و اینقدر در این دنیا شاد و خوشحال مشغول همه چیز هستم تا اینکه در این دنیا گم میشوم و حال که گم شدم تو را به یاد می آورم و برای پیدا شدنم دستم را به سوی تو دراز میکنم تازه متوجه نبود تو در زنگی ام شدم خدای من به راستی من خودم از بیراهه ها رفتم و در این جزیره ی پر از خالی گم شدم؟ یا اینقدر به سمت گناه رفتم و تو را ندیدم  که  دلت برایم تنگ شد و مرا گم کردی که به سوی تو بیایم که دوباره دستم را به این بهانه به سویت دراز کنم و تو را بارها و بارها بخوانم  و باز تو را پیدا کنم؟ اینبار اینقدر اشک میریزم و دلم را به سمت تو و یاد تو گره میزنم که دیگر به راهی به غیر از راه تو  به راه دیگری نروم حتی یک راه کوچک ایکاش میشد آنقدر محکم این گره را به سمت تو بزنم که هیچگاه سقوط نکنم   همیشه از افتادن هایم جلوگیری کند و این گره آنقدر سست نباشد که شیطان بتواند آن را باز کند و مرا به سمت خودش و دوستانش ببرد و چه بی بهانه دلم برایت تنگ میشود با اینکه تو ازخودم به من نزدیکتری خدای من ..... کانال ندبه های دلتنگی🍂🌼 @nodbehayedeltangii
. ای حجت یزدان و ای امیر دوران ای موعود انبیا و منجی انسان ها ای ذخیره ی خدا در زمین ای مهربانترین ای کاش اهل عالم میدانستند که با آمدنت چه سعادتی به آنان روی خواهد آورد که نه چشمی آن را دیده  و نه گوشی آن را شنیده       ای کاش مسیحیان جهان میدانستند که مسیح(ع)  خود دلداده ی توست و برای ظهورت لحظه شماری میکند تا از آسمان فرود آید در نماز به تو اقتدا نماید و پیروان خویش را به تبعیت از تو فرا خواند که اگر عیسی بنا به ضرورت و برای  اتمام حجت مرده ای را زنده میکرد تو ای مقتدای مسیح زمین و زمان  انسان و جهان و اسلام و قرآن را زنده خواهی کرد ( السلام علیک یا امام المسیح)  ای کاش کلیمیان جهان میدانستند که نه تنها ید بیضا عصا و سنگ موسی (ع) الواح  و انگشتر سلیمان که تمام مواریث انبیا در نزد توست و همان خضر (ع)  که حضرت موسی مصاحبت با آن را تاب نیاورد  در مقابل تو دست ادب بر سینه مینهد به خدمتگذاری  و همنشینی ات افتخار میکند و لحظه ای فراق و دوری ات را برنمیتابد موسی (ع) منجی بنی اسرائیل بود و تو منجی تمام بشری ای کاش پیروان زرتشت این معنا را در میافتند  که (0 پندار نیک  گفتار نیک و کردار نیک )) تنها و تنها در دوران  طلایی ظهور توست که مجال بروز خواهد یافت تو را یوسف زهرا صدا میزنن و به یوسف تشبیه میکنند هر گاه تو را با این لقب یاد میکنند ناخوداگاه آیه ای از قران کریم برایم تداعی میشود آنگاه که برادران خطاکار یوسف به محضر او شرفیاب شدند آنها را با این بیان مخاطب قرار داد که هیچ میدانید با یوسف برادرت چه کردید؟  بلافاصله بانویی قد خمیده در برابرم مجسم میشود که  مرا و یک به یک شیعیانم را مورد خطاب قرار میدهد که هیچ میدانید با یوسف من چه کردید؟ هیچ میدانید در این سالهای غیبتش بر مهدی من جه گذشت؟ از اشک های غریبانه اش با خبرید؟ از غصه ها و قلب پرخونش چه میدانید؟ برای خلاصی او از زندان غیبت چه کردید؟ چرا برای رهایی او از غربت و غیبت و مظلومیت دعا نمیکنید   ای کاش مسلمانان جهان ای کلام الهی را در کتاب آسمانی خویش باور میکردند مه ای کاش صدها میلیون مسلمانی که هر روز و بارها در نمازهای خویش  اهدناالصراط المستقیم   میگویند  میدانستند که تنها راه رهاییی و یگانه راه رستگاری یعنی صراط مستقیم تو هستی تو فصل مشترک تمام ادیان و مکاتبی اما افسوس که در میان شیعیان هنوز  زبان مشترک و عزم راسخی برای دم زدن از تو دیده نمیشود ای کاش لحظاتی با خویشتن خلوت میکردیم و از خود میپرسیدیم: آیا به راستی خداوند  حکیم  این ولی معصوم را آفریده  است که قرن های متمادی در پس پرده ی غیبت بماند  و بشر هم در ظلمت و بدبختی دست و پا بزند؟ ای کاش لا اقل شیعیانت ذره ای  از غربت و مظلومیت تو را درک میکردند و با رفتار و گفتار خویش نمک بر زخم های دلت نمیپاشیدند  کاش به دنبال پاسخی برای این سوال میگشتیم  که آیا غیبت ولی خدا سرنوشت و تغیی ناپذیر الاهی  است و یا این ما هستیم که تا کنون او را نخواسته ایم و ظهورش را طالب نبوده ایم/؟؟؟ کاش متوجه میشدیم که فرمول ظهور سخت و پیچیده نیست  و این دعای ماست که ظهور را  پیش از موعود مقرر رقم خواهد زد و غفلت و خواب آلودگی ما  علت اساسی در تاخیر ظهور خداست ای کاش میدانستیم در دعا برای ظهورت چه اسراری نهفته است و چه برکات و آثاری بر آن مترتب است  کانال ندبه های دلتنگی🍂🌼 @nodbehayedeltangii