سلام مولایما
🏝در کودکی خوانده بودیم
” آن مرد درباران آمد”؛
غافل از اینکه تا آن مردنیاید،
باران نمی بارد...
آقای من...
تو آنچنانی که من دوست دارم…
پس بیا و مرا آنچنان کن
که تو دوست داری🏝
⚘اللَّهُمَّ فَفَرِّجْ ذَلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ وَ نَصْرٍ مِنْکَ تُعِزُّهُ وَ إِمَامٍ عَدْلٍ تُظْهِرُهُ، إِلَهَ الْحَقِّ آمین.
بار خدایا، پس با گشایشی هرچه سریعتر و نصرتی توانمند از جانبِ خودت و با ظاهرساختنِ پیشوایِ عادل(امام زمان) این گرفتاریها را از ما برطرف فرما، آمین ای معبودِ راستین.⚘
📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#شهید_داریوش_ریزوندی
🌷🌷🌷🌷🌷
#ڪلام_شهـید:
خدایا ! بہ من چشمانی بده
ڪہ هـمیشہ تو را ببینم
و حسی ڪہ هـمیشه
تو را احساس ڪنم . . .
#فرماندہ_گردان_مالڪاشتر
#لشکر_محمد_رسول_الله_صلی الله علیه وآله
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۵۵ *═✧❁﷽❁✧═* با خودم گفتم: پس کاش سید تکاور را نم
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۱۵۶
*═✧❁﷽❁✧═*
بعد از نماز 📿دوباره خواست برایش قران بخوانیم. گاهی به دلیل اینکه حواسم😇 به دور و برم بود، یک آیه را جا می انداختم اما او با هوشیاری آن قسمت را اصلاح میکرد. کاملا پیدا بود که با دقت گوش👂 میدهد و این سوره ها را حفظ است.
سربازی👨🏭 که از صبح نگهبان ما بود رفت و جایش را به یک سرباز جدید داد. سرباز جدید یا پخمه بود یا خودش را به پخمگی زده بود😒 بعد از اینکه چهار پنج عدد کنسرو لوبیا را با قوطی سر کشید و قوطی ها را این طرف و آن طرف پرت کرد، سیگاری🚬 آتش زد و مشغول قدم زدن شد.
شب 🌃بود. از ترس جرات نداشتم پلکهایم را روی هم بگذارم، چشمانم خشک شده بود. با کنجکاوی فراوان حرکات دور و برم را زیر نظر داشتم که ببینم👀 چه خبر است. مرتب از دکتر عظیمی به دلیل اینکه ساکن خرمشهر بود و زبان عربی را بهتر از ما میدانست میپرسیدم:
-دکتر چی میگن❓
و او هم از ما در مورد تعداد و موقعیت عراقی ها سوال میکرد.
هر سه نفرمان گویی نیازهای فیزیولوژیکی را از یاد برده بودیم😒نه احساس گرسنگی می کردیم، نه
تشنگی و نه حتی قضای حاجت. ساعت ⌚️از دوازده گذشته بود.
با وجود دقت و توجهی که به اطراف داشتیم و حرکت هر جنبنده ای را زیر نظر میگرفتیم متوجه نشدیم سرباز👨🏭 بعثی با آن هیکل گنده کجا رفت و چه شد❓
رفت و آمدها🚶♂ خیلی کم شده بود. از مریم خواستم جایمان را عوض کنیم. خودم را یواش یواش روی زمین کشاندم تا به نبش دیواری که به آن تکیه زده بودیم رسیدم. از نبش دیوار دیدم 👀سرباز بعثی اسلحه اش 🔫را کنار دیوار تکیه داده و خودش هم پهن زمین شده است.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
🌸🌱🌸🌱
#سوره مبارکه ی توبه آیه ۳۸
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐
👈يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ
انفِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَي الأَرْضِ
أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا
مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ
👈اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چرا
وقتى به شما گفته مى شود در راه خدا
(و براى جهاد) حركت كنيد، سنگين و
زمين گير مى شويد؟ آيا به جاى آخرت،
به زندگى دنيا راضى شده ايد؟ پس
بدانيد بهره ى زندگى دنيا در (برابر)
آخرت، جز اندكى نيست.
👌 دلبستگى به دنيا وماديّات، مانع
جداشدن انسان از زمين وخاك و رسيدن
به كمال وافلاك مى شود.
«اثّاقلتم...» (دنياطلب، كوتاه همّت
است)
- ارزش و جايگاه انسان تا حدّى است كه
دنيا براى او ناچيز است. «ارضيتم»
- كسى كه آخرت را برتر از دنياى اندك
بداند، به جبهه ى جنگ رو مى كند، نه
دنيا. «الاّ قليل»
🌸🌱🌸🌱
سلام مولای ما
🍂یارب ای کاش دگر بار بهاران برسد
باغ را زمزمهی بارش باران برسد...
🍂کاش بیرون شود از پردهی غیبت مه من
روزگار خوش سرمستی یاران برسد...
🍂دلم آهنگ قدومش به عیان می شنود
شاید آن ماه لقا ، صاحب دوران برسد...
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات