ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۳۸۴ *═✧❁﷽❁✧═* زمانی گذشت، تا چشمانم 👀توانست بر تاریک
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۳۸۵
*═✧❁﷽❁✧═*
نگهبان👨🏭 مخصوص داشتند. اصلا مثل اینکه از یه دنیای دیگه حرف می زدن براشون اعتصاب غذا🍲 نامفهوم بود و...
دیگر دریچه برای تقسیم غذا بازنمی شد. کسی سراغ ما را نمی گرفت. فقط صدای روزانه ی ضربه های پر دلهره 💔و نگران مهندس ها و دکترها بود که پی درپی سلام✋ و احوالپرسی می کردند و با ضربه های بی جان بریده بریده از ماسلام می گرفتند. گویی ما و نگهبان های عراقی هر دو منتظر آمدن عزراییل بودیم.
فقط برای نشستن در بدنمان انرژی مانده بود و به همان وضع نشسته یا خوابیده نماز می خواندیم و با خدا راز و نیاز 🤲می کردیم.
در یکی از همان سجده ها ساعتها⌚️ آرام می گرفتیم، با شنیدن صداهای در هم ریخته ی راهرو حتی چرخش کلید🔑 در قفل های آهنی و باز کردن دریچه نمی ٹوانستیم از وضعیت خودمان خارج شویم.
کنار فاطمه هر دو در یک حالت به زمین افتاده بودیم. بوی سدر و کافوردر دماغم می پیچید
چشمانم به فاطمه افتاد، دلم💔 لرزید، می خواستم مطمئن
شوم کہ خواب نمی بینم، چشمانم😳 رادرشت ترکردم تا ہاور کنتم این همان فاطمه نیست، دستانم را بر صورت و گونه هایش می مالیدم تمام رنج و درد🤕 این دو سال در چهره اش نمایان شده بود، دستانم خیس شد قطره هایی شبیه اشک از گوشه ی چشمانش😢 با قطره های عرق پایین می چکید دستم را زیر روسری اش بردم. موهایش را دو گیس بافته بود، اما قطره های عرق در هوای بهاری فروردین گیسوانش را خیس کرده بود فرشته ای بود شبیه انسان😍
دلم می خواست صدای تپش قلبش❤️ را بشنوم تا مطمئن شوم او اولین نفر از چهار دختر اسیر نیست که به نقطه ی پایان رسیده .
نمی خواستم من شاهد این سفر پر ماجرا باشم، ضربان قلبش مثل کودکی 👧که از تاریکی می گریزد بر قفسه ی سینه می کوبید و نفسهایش در سینه گم شده بود.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_زمر_آیه_۱۸
#خردمندان_و_بندگان_شایسته_خداوند
کسانی که از پیروی و اطاعت طاغوت دوری می کنند, کسانی هستدند که سخنان گوناگون را از هر کس می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند
و این نشانه آزاداندیشی است که خداوند به آن هدایتشان کرده آنها همان خردمندان و صاحبان عقل واندیشه اند.
#سلام_امام_زمانم 💚
🌺چشمـــان تـو
🍂پایان پـریشانی هاست
🌿دست تـو کلید قفـل زنـدانی هاست
🌺ای یوسف گمگشته کجایی برگرد!؟
🍂دیــدار تــو آرزوی کنعـــانی هاست
🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#شهید_اکبر_فتاح_المنان
🌷🌷🌷🌷🌷
ما باید به جهادمان ادامه دهیم تا بر حکومت های مرتجع و عروسک های آمریکائیِ خاورمیانه پیروز شویم و این طفل ناپاک آمریکا
یعنی اسرائیل و صهیونیست خونخوار را از بلاد مسلمانان بدور سازیم و بالاخره با ظهور مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به حکومت عدل جهانی برسیم 👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
🏝هر قلبی که خانهی یاد شما شد، بهاری شد...
هر جانی که از خورشید مهر شما گرم شد،جاودانه شد...
هر چشمی که به راه شما ماند ، روشن شد...
هر که شما را دارد ، در نهایت خوشبختی است ، در اوج آرامش است...
شکر خدا که شما را دارم ، آشنای کوی شما هستم و جیره خوار خوان محبتتان....🏝
⚘وَ لاَ أُنَازِعَكَ فِي تَدْبِيرِكَ وَ لاَ أَقُولَ لِمَ وَ كَيْفَ وَ مَا بَالُ وَلِيِّ الْأَمْرِ لاَ يَظْهَرُ
و در تدبير امور عالم با تو تنازع نكنم و هرگز چون و چرا نكنم و نگويم چه شده است كه ولى امر امام غايب ظاهر نمی شود⚘
📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
••|💙🦋|••
#السلام_ایها_غریب
#سـلامسـلطانجہـانـم 👑
#مهدی_جان
غایبی از نظر اما شدہایی ساکن دل
بنما رخ به من ای غایب مشهود بیا
نیست خوشتر زشمیمت نفس باغ بهشت
گل خوشبوی من ای جنت موعود بیا
ندبه هاے دلتنگے
سهم #روز نود_ودوم مطالعه نهج البلاغه از نامه ۱۶ تا نامه ۱۴ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 #نامه ۱۶ : دستور العم
🌹 سهم #روز نود_وسوم : از نامه ۱۳ تا نامه ۱۱ #نهج_البلاغه
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه ۱۳ : دستور العمل امام( علیه السلام ) به دو تن از اميران لشگر، زیاد بن مضر و شریح بن هانی
🔹رعايت سلسله مراتب فرماندهی
🔻من مالك اشتر پسر حارث را بر شما و سپاهيانی كه تحت امر شما هستند فرماندهی دادم. گفته او را بشنويد و از فرمان او اطاعت كنيد، او را چونان زره و سپر نگهبان خود برگزينيد، زيرا كه مالك نه سستی به خرج داده و نه دچار لغزش می شود، نه در آنجایی كه شتاب لازم است كندی دارد و نه آن جا كه كندی پسنديده است شتاب می گيرد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه ۱۲ : دستور العمل نظامی به معقل بن قيس الرياحی، که با سه هزار سرباز به عنوان پیشاهنگان سپاه امام به سوی شام حرکت کردند. (معقل از بزرگان و شجاعان به نام کوفه بود)
🔹احتياط های نظامی نسبت به سربازان پيشتاز
🔻از خدایی بترس كه ناچار او را ملاقات خواهی كرد و سرانجامی جز حاضر شدن در پيشگاه او را نداری، جز با كسی كه با تو پيكار كند، پيكار نكن. در خنكی صبح و عصر سپاه را حركت ده، در هوای گرم لشكر را استراحت ده و در پيمودن راه شتاب مكن، در آغاز شب حركت نكن زيرا خداوند شب را وسيله آرامش قرار داده و آن را برای اقامت كردن، نه كوچ نمودن، تعيين فرموده است پس آسوده باش و مركبها را آسوده بگذار، آنگاه كه سحر آمد و سپيده صبحگاهان آشكار شد، در پناه بركت پروردگار حركت كن. پس هر جا دشمن را مشاهده كردی در ميان لشكرت بايست، نه چنان به دشمن نزديك شو كه چونان جنگ افروزان باشی و نه آنقدر دور باش كه پندارند از نبرد می هراسی، تا فرمان من به تو رسد، مبادا كينه آنان پيش از آنكه آنان را به راه هدايت فراخوانيد و درهای عذر را بر آنان ببنديد شما را به جنگ وادارد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه ۱۱ : دستور العمل امام (علیه السلام) به لشکری که آن را به فرماندهی زیاد بن نضر حارثی و شریح بن هانی به سوی شام و معاویه فرستاد.
🔹آموزش نظامی به لشكريان
🔻هرگاه به دشمن رسيديد يا او به شما رسيد، لشكرگاه خويش را بر فراز بلنديها يا دامنه كوهها يا بين رودخانه ها قرار دهيد تا پناهگاه شما و مانع هجوم دشمن باشد، جنگ را از يك سو يا دو سو آغاز كنيد و در بالای قله ها و فراز تپه ها ديده بانهایی بگماريد، مبادا دشمن از جایی كه می ترسيد يا از سویی كه بيم نداريد، ناگهان بر شما يورش آورد! و بدانيد كه پيشاهنگان سپاه ديدبان لشگريانند و ديدبانان طلايه داران سپاهند. از پراكندگی بپرهيزيد، هر جا فرود می آييد، با هم فرود بياييد و هرگاه كوچ می كنيد همه با هم كوچ كنيد و چون تاريكی شب شما را پوشاند، نيزه داران را پيرامون لشكر بگماريد و نخوابيد مگر اندك، چونان آب در دهان چرخاندن و بيرون ريختن.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄