ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۰۱ *═✧❁﷽❁✧═* از دور آقا را دیدیم 👀که تنهایی به سن
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۰۲
*═✧❁﷽❁✧═*
با خواهش و تمنا چمدان💼 را بستیم و دو قفل بزرگ هم به آن زدیم.مادر،مریم را که شش ماهه🌙 بود بغل گرفت و به سمت روستای چوئبده راه افتادیم.جایی که تعداد زیادی زن و بچه و سالمند ثمره ی یک عمر زندگی شان را در چمدان💼 یا بقچه ای جا کرده بودند و در صف سوار شدن به لنج و ها🛥ورکرافت بودند.جمعیت آنقدر مضطرب و شتاب زده بودند که حتی کسی به کسی سلام و آشنایی نمی داد❌
وسط این شلوغی مادر اصرار داشت که حتما چمدان تو را خودش به بغل🤗بگیرد.به محض اینکه چمدان را زمین می گذاشتم آن را برمی داشت و در آغوش می گرفت.شهر زیر آتش♨️ دائمی خمپاره های عراقی بود.
آن روز ارتش عراق لوله ی توپ خمپاره هایش
را به سمت چوئبده چرخانده بود و قایق های🚤 دو زمانه با تأخیر و به کندی حرکت می کردند.توی سرما،گرسنه،بار و بندیل به دست و سرپا👣 بیست و چهار ساعت منتظر ماندیم تا بالاخره نوبت به ما رسید.محمد هم با مادر و بی بی همراه شد.
محمد می گفت:بعد از دوساعت⌚️ به ماهشهر رسیدیم.مردم دستپاچه و نگران 😔بودند و به سرعت از روی سر و کله ی هم رد می شدند.دست بی بی را گرفته بودم که مبادا زیر دست و پا له شود.در آن شلوغی و سر و صدا 🗣چمدان را گم کردم و هر چه دنبالش گشتم پیدا نکردم.به سرعت دنبال چمدان هایی که دست مسافرها بود می دویدم🏃♂ شاید کسی آن را اشتباه برده باشد،اما چمدانی💼 در کار نبود.انگار آب شده بود.در این گیر و دار مادر دم به دم یادآوری می کرد چمدان یادت نرود👌
برای اینکه او را آرام کنم گفتم:می گن شما برید،ما خودمون چمدونا رو می فرستیم.آنها را در یکی از کانکس های پیش ساخته ی سرد و نمور مستقر کردم و دوباره برگشتم،دلم❤️ می خواست فریاد بزنم و بلند بلند گریه😫 کنم.نمی دانستم این چه تقدیری است که دست از سر ما برنمی دارد.چه کسی به دنبال ما و چمدان معصومه آمده بود!معمای شگفت انگیزی😇 شده بود.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_زخرف_آیه_۲۲
#تقلید_کورکورانه_از_گذشتگان_
دلیل انحراف مشرکان
(آنان هیچگونه دلیل عقلی و نقلی برای شرک و بت پرستی خودندارند.) بلکه آنخا می گویند:
ما نیاکان خود را بر مذهبی یافتیم و ما نیز به آثار آنها هدایت شده ایم.
(بدون اینکه فکر کنند که آیا پدران ما درست می اندیشیدند یانه)
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مهدی_جانم ❤️
🌼🍃 سلام حضرت دلبَر! سلام قرصِ قَمَر!
زمین که لطف ندارد؛ از آسمان چه خبر؟!
🌼🍃 منتظر امامزمان، چشم خود را بر روی...
حقیقت نمیبندد!
دست به سینه، گوشهای نمینشیند تا...
ظهور به وقوع پیوندد!
🌼🍃 منتظر امامزمان، راه حقیقت را مییابَد...
و با سعی و تلاش خود،
سعی میکند تا امامزمانش را یاری کند!
نه این که باری بر روی دوش او بگذارد.
🌹 سلام! ای غائب از نظر؛ به خدا می سپارَمَت
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#شهید_روح_الله_قربانی
🌷🌷🌷🌷🌷
#شهادت خوب است
اما #تقوا بهتر است
#تقوایی که در #قلب است و در #رفتار بروز پیدا می کند .
چیزی که نمے دانید #عمل نکنید و بدون #عمل درست وارد #کاری نشوید .
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
🌹سهم #روز نود_وچهارم: نامه ۱۰ تا نامه ۹ #نهج_البلاغه
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه ۱۰ : نامه دیگری به معاویه در سرزمین صفین در سال ٣٦ هجری پیش از آغاز نبرد؛
1⃣ افشای چهره معاويه
🔻چه خواهی كرد آنگاه كه جامه های رنگين تو كنار رود؟ كه به زيبايی های دنيا زينت شده است؟ دنيا تو را با خوشی های خود فريب داده و تو به دعوت آن پاسخ داده ای؛ فرمانت داد و اطاعت كردی، همانا به زودی تو را وارد ميدان خطرناكی می كند كه هيچ سپر نگهدارنده ای نجاتت نمی دهد. ای معاويه! از اين كار دست بكش و آماده حساب باش و آماده حوادثی باش كه به سراغ تو می آيد، به گمراهان فرومايه گوش مسپار، اگر چنين نكنی به تو اعلام می دارم كه در غفلت زدگی قرار گرفته ای، همانا تو ناز پرورده ای می باشی كه شيطان بر تو حكومت می كند و با تو به آرزوهايش می رسد و چون روح و خون در سراسر وجودت جريان دارد. معاويه! از چه زمانی شما زمامداران امت و فرماندهان ملت بوديد؟ نه سابقه درخشانی در دين و نه شرافت والایی در خانواده داريد، پناه به خدا می برم از گرفتار شدن به دشمنی های ريشه دار، تو را می ترسانم از اينكه به دنبال آرزوها تلاش كنی و آشكار و نهانت يكسان نباشد.
2⃣ پاسخ به تهديد نظامی
🔻معاويه! مرا به جنگ خوانده ای، اگر راست می گویی مردم را بگذار و به جنگ من بيا و دو لشكر را از كشتار بازدار، تا بدانی پرده تاريك بر دل كدام يك از ما كشيده و ديده چه كس پوشيده است؟ من ابوالحسن، كُشنده جدّ و دایی و برادر تو در روز نبرد بدر می باشم كه سر آنان را شكافتم، همان شمشير با من است و با همان قلب با دشمنانم ملاقات می كنم، نه بدعتی در دين گذاشته و نه پيامبر جديدی برگزيده ام، من بر همان راه راست الهی قرار دارم كه شما با اختيار رها كرده و با اكراه پذيرفته بوديد.
3⃣ پاسخ به خونخواهی دروغين معاويه
🔻خيال كردی به خونخواهی عثمان آمده ای؟ در حالی كه می دانی خون او به دست چه كسانی ريخته شده، اگر راست می گویی از آنها مطالبه كن! همانا من تو را در جنگ می نگرم كه چونان شتران زير بار سنگين مانده، فرياد و ناله سرمی دهی و می بينم كه لشكريانت با بی صبری از ضربات پياپی شمشيرها و بلاهای سخت و بر خاك افتادن مداوم تنها مرا به كتاب خدا می خوانند در حالی كه لشكريان تو كافرند و در انكار از بيعت كنندگان پيمان شكنند.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄