ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۵۵ *═✧❁﷽❁✧═* هر کداممان بی اختیار سنمان را با عدد
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۵۶
*═✧❁﷽❁✧═*
او هم مثل همه برادرهای مترجم قبلی ، لابه لای آنچه ترجمه می کرد چیزهای دیگری هم می گفت ، از جمله اینکه ؛ یک تکه فلز و یک سیم برق برایتان می فرستیم .
فقط احتیاط کنید . یک تشت آب در اتاق نگه دارید . هروقت عراقی ها در آسایشگاه را قفل🔒 کردند و از اردوگاه خارج شدند ، سیم را به برق بزنید و تکه فلز را در آب بیاندازید و با بخار آب شیرینی یا غذا بپزید👌
ما فقط یک تشت داشتیم و فکر🤔 می کردیم با یک تشت که نمی شود هم شیرینی و هم غذا پخت . شاید هم ما کدبانو های خوبی نبودیم❌
هر بار که نوبت دیدارمان با هیئت صلیب سرخ تازه می شد ، نامه های💌 بیشتری به ما می رسید ؛ رد پای چانه زنی برای گرفتن کاغذ نامه در نوشته ها کاملا مشهود بود . بستگان و دوستان و هرکسی که در نامه های قبلی یادی از او کرده یا سلامی برایش فرستاده بودم همه به هلال احمر
می رفتند و کاغذ🗒 می گرفتند و نامه می نوشتند . برادرهایم برای مریم که خواهر جدیدشان بود هم نامه می نوشتند 📝پیدا بود نگران این هستند که راز ما درباره خواهر بودنمان فاش شود و بعثی ها متوجه شوند در این باره دروغ🤥 گفته ایم . آنها گاهی اخباری که از خانواده های دیگر اسیران یا خانواده های خواهران داشتند را هم می نوشتند .
بین تمام نامه ها همیشه یک نامه بی نام و نشان هم دریافت می کردم که چند سطری از امید و عاقبت روزگار امیدواران می نوشت 👌حتی اگر از پدر ، مادر ، خواهر و برادرانم نامه ای نداشتم ، از بی نام و نشان نامه داشتم .
گاهی جنس کلماتش با من بیگانه بود . هم کنجکاو بودم🤔 بدانم او کیست و هم از این موضوع خجالت می کشیدم اما اینکه آن نویسنده بی نام و نشان در خانه صبر و امید و عشق💞 به زندگی به سر می برد ، به من قوت قلب می داد . او برای من رنگین کمان آرزو ها را می ساخت و مرا سوار بر آن با خود به دور دست ها می برد تا آنجا که تلخی لحظه های انتظار را به امید رسیدن به مقصد ، تبدیل به دلنشین ترین💝 لحظه ها می کرد .
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه__ملک_آیه_۱۲
#پاداش_پرهیزکاران
اما مسلماً کسانی که در خلوت و پنهان از پروردگارشان می ترسند (گناه نمی کنند)
برای ایشان بخشش و آمرزش و پاداش بزرگی است.
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
دیدن روی شما کاش میسر میشد
شام هجران شماکاش که آخر میشد
بین ما "فاصله ها" فاصله انداختهاند
کاش این فاصله با آمدنت سر میشد
🌼 الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج
#سلام
#روزتونمهدوی
✨🍃🌸🍃
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──