eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
291 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
952 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۵۴ *═✧❁﷽❁✧═* این چند روزی که پیشت هستم، باید قَدرَت را
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 ۵۵ *═✧❁﷽❁✧═* دلم❤️ می خواست بروم خانه پدرم؛ اما سراغ دوقلوها رفتم. جایشان را عوض کردم و لباس های تمیز تنشان کردم. مادرشوهرم که به بیرون رفت، شیر🍼 دوقلوها را دادم، خواباندمشان و ناهار را بار گذاشتم. ظرف های🍽 دیشب را شستم و خانه را جارو کردم. دوقلوها را برداشتم و بردم اتاق خودم. بعد از ناهار دوباره کارهایم شروع شد؛ ظرف شستن، پختن شام🍲 جارو کردن حیاط و رسیدگی به دوقلوها. آن قدر خسته شده بودم که سر شب خوابم برد😴 انگار صبح شده بود. به هول از خواب پریدم. طبق عادت، گوشه پرده را کنار زدم. هوا روشن شده بود. حالا چه کار باید می کردم. نان پخته شده و درِ تنور گذاشته شده بود. چرا خواب مانده بودم. چرا نتوانسته بودم به موقع از خواب بیدار شوم😰 حالا جواب مادرشوهرم را چه بدهم. هر طور فکر😇 کردم، دیدم حوصله و تحمل دعوا و مرافعه را ندارم😖به همین خاطر چادرم را سر کردم و بدون سر و صدا دویدم طرف خانه پدرم. با دیدن شیرین جان که توی حیاط بود، بغضم ترکید😩 پدرم خانه بود. مرا که دید پرسید: «چی شده. کی اذیتت کرده. کسی حرفی زده. طوری شده. چرا گریه می کنی⁉️» نمی توانستم حرفی بزنم. فقط یک ریز گریه😭 می کردم. انگار این خانه مرا به یاد گذشته انداخته بود. دلم💔 برای روزهای رفته تنگ شده بود. هیچ کس نمی دانست دردم چیست😔 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
❤️ 🍃 بہ هر طرف نظر ڪنم اثر ز روے ماه 🍃 🌟 گر این جهان بپا شده بہ خاطر صفاے توست 🌟 🍃 ببین که پر شده جهان ز و جور اے عزیز 🍃 🌟 بگو ڪدام لحظہ ها روے ماه توست 🌟 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا صاحب الزمان: ۶۵ 🌷به نام خدای مهربان مهربان وقتی دانش مدیریت انسان بره بالا 👈 هر کسی ادعای مدیر بودن نمیکنه و اگه یکی هم بخواد بیاد مدیر بشه با هزار ترس و لرز میاد اسم مینویسه چرا؟؟ چون میدونه که اگه کوچک ترین ذره ای در مدیریتش؛ خلاف شرع عمل کنه مردم میفتن و پدرش رو در میارن👌 و اون موقع هم دیگه لازم نیست ما به شورای نگهبان شکایت کنیم که چرا فلانی را تاییدش کردید ؟؟؟؟ 😖 نمی خواییم بحث صرفا سیاسی بشه هر چند که ما جز سیاست هم چیزی نمیگیم😊 شورای نگهبان بعضی موقع ها یه جورایی کاندیداها رو بررسی می کنن که خیـــــلی افراد تازه جرات پیدا می کنن کاندید بشن☹️ که شاید اگه یه خواستگار بیاد؛ برای دخترشون اینجوری برخورد نمی کنن❌ چرا؟؟ چون میگن صبر کن؛ بالاخره دخترمون ناموس ما هست قرار نیست ناموس خودمونو بدیم دست هر کسی📛 ولی اگه یکم دقت کنیم و نگاه خودمونو نسبت به مملکت و ملت خودمون تغییر بدیم و ملت خودمونو یه ناموس در نظر بگیریم مطمئنا هر ننه قمری👈 تایید نمیشه بالاخره این (ملت) مهم تر از ناموس شما هست چرا؟ چون اگه کسی به دختر شما خیانت کنه خدای نکرده اولا یه نفر آسیب میبینه و درثانی👈 یه چندتا سکه حالا رد و بدل میشه یا نمیشه ولی اگه کسی به یه ملت خیانت کنه و مثلا ۷ سال ملت را سرگرم و الاف کنه این ۸۰ میلیون نفر خیانت کرده😏 و بماند که چه چیزهایی رو هم غارت بردن و کسی دنبالش نبوده❌ لذا رفقا مدیریت باید شناخت👌 این یکی از اولویت های ما هست براش وقت بزاریم تو دوره های مدیریتی شرکت کنیم✔️ البته دقت کنید اونم نه هر دوره ای چرا که الان همه دارن دوره های مختلف و کلاس های مختلف برگزار می کنن فقط دنبال پول و پول و پول هستند😏 بهترین کار اینه که بریم چندتا کتاب مدیریت اسلامی بخریم و خودمون بخونیم ✅ صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋ ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا