ندبه هاے دلتنگے
🌹 سهم #روز پنجاه_ودوم: نامه ۶۹ #نهج_البلاغه ┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄ 📜 #نامه۶۹ : نامه به حارث همدانی 1⃣
🌹سهم #روز پنجاه_وسوم : از نامه ۶۸ تا نامه ۶۶ #نهج_البلاغه
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
📜 #نامه۶۸ : نامه به سلمان فارسی، قبل از ایام خلافت
🔹روش برخورد با دنيا
♦️پس از ياد خدا و درود، دنيای حرام چونان مار است كه پوستی نرم و زهری كشنده دارد، پس از جاذبه های فريبنده آن روی گردان، زيرا زمان كوتاهی در آن خواهی ماند و اندوه آن را از سر بيرون كن، زيرا كه يقين به جدایی آن و دگرگونی حالات آن را داری و آنگاه كه به دنيا خو گرفته ای بيشتر بترس، زيرا كه دنياپرست تا به خوشگذرانی در دنيا اطمينان كرد او را به تلخ كامی كشاند و هرگاه كه به دنيا انس گرفت و آسوده شد ناگاه به وحشت دچار می گردد.
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
📜 #نامه۶۷ : نامه به قثم بن عباس فرماندار شهر مکه
1⃣ رسيدگی به امور حاجيان در مراسم حج
♦️ پس از ياد خدا و درود! برای مردم حج را به پای دار، و روزهای خدا را به يادشان آور، در بامداد و شامگاه در يك مجلس عمومی با مردم بنشين، آنان كه پرسشهای دينی دارند با فتواها آشنايشان بگردان و ناآگاه را آموزش ده و با دانشمندان به گفتگو بپرداز، جز زبانت چيز ديگری پيام رسانت با مردم و جز چهره ات دربانی وجود نداشته باشد و هيچ نيازمندی را از ديدار خود محروم مگردان، زيرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود، ديگر تو را نستايد گرچه در پايان حاجت او برآورده شود. در مصرف بيت المالی كه در دست تو جمع شده است انديشه كن و آن را به عيالمندان و گرسنگان پيرامونت ببخش و به مستمندان و نيازمندانی كه سخت به كمك مالی تو احتياج دارند برسان و مازاد را نزد ما بفرست تا در ميان مردم نيازمندی كه در اين سامان هستند تقسيم گردد.
2⃣ سفارش به رفع نيازهای حجاج
♦️به مردم مكه فرمان ده تا از هيچ زائری در ايام حج در مكّه اجرت مسكن نگيرند كه خدای سبحان فرمود: (عاكف و بادی در مكّه يكسانند.)
عاكف، يعنی اهل مكّه و بادی، يعنی زائرانی كه از ديگر شهرها به حج می آيند، خدا ما و شما را به آنچه دوست دارد توفيق عنايت فرمايد، با درود.
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
📜 #نامه۶۶ : نامه به عبدالله بن عباس
🔹ضرورت واقع بينی
♦️پس از ياد خدا و درود، همانا انسان از به دست آوردن چيزی خشنود می شود كه هرگز آن را از دست نخواهد داد و برای چيزی اندوهناك است كه هرگز به دست نخواهد آورد، پس بهترين چيز در نزد تو در دنيا، رسيدن به لذّتها يا انتقام گرفتن نباشد، بلكه بايد خاموش كردن باطل يا زنده كردن حق باشد، تنها به توشه ای كه از پيش فرستادی خشنود باش و بر آنچه بيهوده می گذاری حسرت خور و همّت و تلاش خود را برای پس از مرگ قرار ده.
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
سلام مولای ما
این #اربعین هم تمام شد...
🏝سرانجام صبح میشود،
سپیده سر می زند
و هنگامهی فرمانروایی خورشید،
فرا میرسد ...
سرانجام بهار میشود،
شکوفه ها لبخند میزنند
و عطر بهارنارنج،
همه جا می.پیچد ...
سرانجام غم میرود،،
آرامش از راه می رسد
و ما لبخند می زنیم ...
سرانجام شما می آیید ...
به همین زودی ...
به همین نزدیکی ...🏝
⚘وَ ازْجُرْ عَنْهُ إِرَادَةَ الظَّالِمِينَ وَ خَلِّصْهُ مِنْ أَيْدِي الْجَبَّارِينَ
و قصد ستمكاران را از او بگردان و او را از دست جباران رهايى ده.⚘
📚مفاتیح الجنان،صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
﷽
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
#سلام_امام_زمانم 💚💛
✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود
🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ
💎 دعای غریق 💎
♡💟دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان💟♡
🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅
🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺
🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅
《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا🚩》
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
《بسم الله الرحمن الرحیم》
#پرسمان_مهدویت
#غیت_کوتاه_مدت
🔰با شهادت🌷 امام حسن عسکری علیه السلام در سال۲۶۰ قمری, دوران امام دوازدهم علیه السلام آغاز شد.
👈از همین زمان, غیبت کوتاه آن گرامی که به (غیبت صغرا) معروف است شروع شد و تا سال۳۲۹ قمری نزدیک هفتاد سال ادامه یافت.
🌀مهم ترین ویژگی دوره غیبت صغرا آن است که مردم از طریق نایبان خاص با امام مهدی ارواحناله الفداء در ارتباط بودند.
و به وسیله آنها پیام های آن حضرت را دریافت می کردند و پاسخ سوالات خود را می گرفتند.
گاهی نیز بواسطه نایبان امام, توفیق شرفیابی به حضور امام خویش را می یافتند.
📚(متن نامه ها که به توقیعات مشهور است, در کتابهای علما شیعه موجود است. از جمله#بحارالانوار, ج ۵۳, باب۳۱, ص۱۵۰/۱۹۷)
✅نایبان خاص امام زمان ارواحنا له الفداء که همگی از علماو بزرگان شیعه و برگزیدگان آن حضرت بودند, چهار تن هستند.
👈ادامه دارد....👉
#شهید_سردار_محمود_کاوه
◾️◾️◾️◾️◾️
*آخرین نماز...*
تاریخ تولد: ۱۳۴۰
تاریخ شهادت: ۱۱ / ۶ / ۱۳۶۵
محل تولد: مشهد
محل شهادت: حاج عمران کردستان
فرمانده تیپ ویژه شهدا
اسم محمود کاوه با کردستان گره خورده است؛ با اینکه او اهل مشهد بوده اما هرجا صحبت از این فرمانده میشود همه رشادت های او را در کردستان به خاطر می آورند
در عملیات اولیه *او در اثر اصابت ۱۳ ترکش نارنجک به شدت مجروح شد و به مدت یک ماه بستری شد. هنوز خوب نشده بود که با سر و بدن باندپیچی شده به منطقه بازگشت و مجددا دستور انجام عملیاتی را برای بازپسگیری ارتفاعات ۲۵۱۹، از فرماندهان جنگ دریافت کرد بخاطر مجروحاتش، چهل تیکه لقبی بود که همرزمان به او داده بودند
همرزمش میگوید← فرمانده گفت: میخواهم دورکعت نماز بخوانم بعد از نماز وقتی علت نماز خوندش را پرسیدم گفت:
این دورکعت نماز را به دو علت خواندم ؛ *یکی برای پیروزی برادرانی که به جلو رفته اند*،
*ودیگر اینکه اگرخدامرالایق بداند همچون مولایم امام حسین (علیه السلام) که آخرین نمازش را در میدان نبرد در روز عاشورا بجای آورد ،این آخرین نمازم باشد*
همانطور هم شد او در ارتفاعات ۲۵۱۹ (یعنی دو هزار و پانصدو نوزده متر ارتفاع) در عملیات کربلای۲ *با آخرین نمازی که خواند بر اثر ترکش خمپاره شربت شهادت را نوشید👌
▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
▪️ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🏴
🏳🏴
🏴🏳🏴
🏳🏴🏳🏴
اگر چه پاییز،
برگ و بار دلهایمان را خزان کرده است ...
اگر چه باغ آرزوهایمان،
دیری است گل و شکوفه و پروانه،
به خود ندیده است ...
... اما بهار ظهورتان در راه است و ما دوباره سبز خواهیم شد ...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۴۵ *═✧❁﷽❁✧═* سال هابود زیبایی را جور دیگری می دیدیم
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۲۴۶
*═✧❁﷽❁✧═*
خواهرانم یکی ازدیگری دیدنی تر😍 شده بودند.در تاریکی آن سلول های لعنتی چهره ی زیبای خواهرانم را فراموش کرده بودم.آن روز بودکه متوجه خورشید 🌞زیبایی آن شدم؛
حتی اگرآن را از یک حصارمشبک ببینم.درهوا چند پرنده🕊 درحال پرواز بودند که لذت آزادی را به رخمان می کشیدند.دلم ❤️می خواست زیر آفتاب بدوم.آنچنان بدوم وبالا وپایین بپرم که همه ی خاطرات کودکی ام 👧زنده شوند.دلتنگ روزهایی بودم که راه مدرسه تاخانه را باپاهای👣 کودکانه با احمد وعلی به شوق دیدار آقا می دویدم.
دلم می خواست این لحظه هارا در ذهن وقلبم 💖جاودانه کنم.دلم برای نوشتن 📝تنگ بود.ذوق نوشتن درمن زبانه می کشید.کاش من آن روز تکه کاغذ وقلمی ✏️داشتم تا احساسم را روی کاغذ ثبت می کردم.
حتی بدون این هاهم میل به نوشتن در من زبانه می کشید.مثل پرنده ای 🕊که اگر بال هایش را بگیری بازهم تازنده است میل پرواز دارد.
سنجاقم 📎را که حالا حکم یک خودنویس نوک طلا داشت نتوانستم با خودم بیاورم.یک تکه سنگ سیمانی برداشتم,نمی شد همه ی آنچه رادر ذهن😇 دارم بنویسم.باید به جمله ای راضی می شدم؛جمله ای که احساس وآرمان وآرزویم در آن خلاصه شده باشد.باتمام سعی واستعداد وهنرم باخطی زیبا نوشتم:"لا شرقیه لاغربیه جمهوری اسلامیه"👌
فاطمه,حلیمه ومریم دور وبرم را گرفته بودند که مبادا نگهبان مرا ببیند,پشت هم می گفتند:سریع تر,سریع تر.
-آجی دایرة المعارف می نویسی؟
-مگه داری با انگشت می نویسی❓
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️