🌙🌹🌙🌹
#سوره مبارکه ی هود آیه ۲۳
💫بسم الله الرحمن الرحیم💫
👈إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
وَأَخْبَتُوٓا إِلَىٰ رَبِّهِمْ أُولَٰٓئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ
هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ .
👌به یقین كسانی كه ایمان آورده و
كارهای شایسته كردند و با اطمینان به
پروردگارشان دل سپردند، آنها اهل
بهشتند و در آنجا جاودانند.
🌹🌙🌹🌙
#سلام_امام_زمانم❣️
ای دیدنت بهانهترین خواهش دلم
فڪری بڪن برای من و آتش دلم😞
دست ادب به سینه ی بیتاب میزنم
#صبحت_بخیر حضرت آرامش دلــ♥️ــم
#سلام روشنیِ دیدهی احرار ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
تعجیل درفرج #پنج صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#نهضت_انتظار ۹۸
#اولویت_مدیریت_زن ها
🌷 به نام خدای مهربون مهربون
مرد اگه خواسته هاش را مدیریت کنه
👈 از زنش لذت میبره
و زن هم اگر مدیریت کنه
👈 از مردش لذت میبره
زن کدوم عضو از بدنش را باید مدیریت کنه؟
بعبارت دیگه اولویت مدیریت زن با چی هستش؟؟
چرا که اکثر اختلاف ها بخاطر عدم مدیریت همین هست😖
و چقدر هم تو این زمینه روایت هست که
اکثر زن هایی که جهنم میرن😢
بخاطر همین هست
حالا این کدوم قسمت بدن هست؟
👈 #زبان هستش
یعنی اولویت یه خانم باید مدیریت زبانش باشه
چرا که با این زبان میتونه زندگی ها رو خراب کنه❌
و با همین زبان میتونه دل مردش را بدست بیاره👌
بنده از مردها عذرخواهی می کنم و جسارت نمیکنم خدمتشون
ولی خب دیگه واقعیت رو هم باید گفت😄
زن اگه زبانش را خوب مدیریت کنه
میتونه مرد خودش را اونقدر رام کنه که
هر چی بهش گفت؛ مردش بدون دلیل بگه چشم😉
خواهران بزرگوار این کنترل زبان به نفع خودتون هست
چقدر افرادی هستن که با عدم کنترل
زندگی هاشون خراب شده❌
و مدیریت این کنترل زبان هم راحت نیست
نیاز به تمرین داره💪
اگه تونستید کنترل کنید مطمئن باشید
هم ثواب دنیایی میبرید و هم اخروی😍
هم لذت دنیایی می برید و هم اخروی💖
ولی چه فایده که خیلی ها دنبال انتقامیم
و منتظر هستیم فرصت پیش بیاد تا جوابش را بدیم😒
و از این طرف توقع داریم همسرمون بله قربان گوی ما باشه
میتونید با چند جمله ی محبت آمیز و قشنگ
👈❤️ دل مردتونو بدست بیارید
حتی دل اون مردی که سنگ هم هست را میتونید
به ارامش برسونید👌😍
خب چرا این کار را نمی کنیم؟؟؟
۱. صبور نیستیم
۲. مبارزه نمیکنیم
۳. دنبال انتقامیم
۴. می خواییم پیش مثلا جاری ها و .... کم نیاریم
۵. چون ایشون به مادر ما حرفی زد منم باید جبران کنم☹️
و چندین دلیل و نمونه ی دیگه که میشه براش بیان کرد
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋
ان شاءالله
#حجت_الله_رحیمی
🌷🌷🌷🌷🌷
بارالها!
👈من همان بنده ای هستم که سالها در گمراهی به سر برده و عصیان اوامر تو را کرده ام، اما اینک معترفم به گناهانم و اقرار می کنم به اینکه در اشتباه بوده ام،
پس از گناهانم درگذر و توفیق لقایت را که نصیب شهدای راهت میکنی نصیب من هم کن....👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوت
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۱۰۰ *═✧❁﷽❁✧═* این بار سر و صداهای بیرون از خانه مرا تر
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۰۱
*═✧❁﷽❁✧═*
آرزو کردم: «خدایا! پای جنگ را به خانه هیچ کس باز نکن🤲»
کمی بعد، صدای شرشر آب💦 حمام و خُرخُر آبی که توی راه آب می رفت، تنها صدایی بود که به گوش👂 می رسید. چراغ آشپزخانه را خاموش کردم. با اینکه نصف شب🌌 بود. به نظرم آمد خانه مثل اولش شده؛ روشن و گرم و دل 💖باز. انگار در و دیوار خانه دوباره به رویم می خندید😍
فردا صبح، صمد رفت کمی خرید💶 کند. وقتی برگشت، دو سه کیلو گوشت🍖 و دو تا مرغ و سبزی و کلی میوه خریده بود.
گفتم: «چقدر گوشت! مهمان داریم؟! چه خبر است⁉️»
گفت: «این بار که بروم، اگر زنده بمانم، تا دو سه ماهی🌙 برنمی گردم. شاید هم تا عید نیایم. شاید هم تا آخر جنگ✅»
گفتم: «اِ... همین طوری می گویی ها🙄 شاید جنگ دو سه سالی طول بکشد.»
گفت: «نه، خدا نکند. به هر جهت، آنجا خیلی بیشتر به من نیاز 💪دارند. اگر به خاطر تو و بچه ها نبود، این چند روز هم نمی آمدم❌»
گوشت ها را گذاشتم توی ظرفشویی. شیر آب🚰 را باز کردم رویش. دوباره گفتم: «به خدا خیلی گوشت خریدی. بچه ها که غذاخور نیستند☹️ می ماند من یک نفر. خیلی زیاد است.»
رفت توی هال. بچه ها را روی پایش نشاند و شروع کرد با آن ها بازی کردن.
گفتم: «صمد!»
از توی هال گفت: «جان صمد😍»
خنده ام گرفت. گفتم: «می شود امروز عصر برویم یک جایی. خیلی دلتنگم💔 دلم پوسید توی این خانه.»
زود گفت: «می خواهی همین الان جمع کن برویم قایش👌»
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷