#_حدیث_مهدوی 💖امام علی(ع) در تأویل «أُمَّةٍ مَعْدُودَة» در آيه  213  بقره  فرمود👇: [آنها] اصحاب قائم آل محمد است كه سيصد و سيزده نفر مي‌باشند 3⃣1⃣3⃣ 📗 بحارالأنوار، ج51، ص44 #حاج_قاسم

#نهضت_انتظار ۱۲۸ بسم رب الحسین علیه السلام بخشی از دین داری زن به دین داری مرد وابسته است✔️ و همچنین برعکس چجوری؟ به این که با چه زن و مردی ازدواج می کنند🧕🧔 مردان تحت تاثیر مربی گری مدبرانه ی زنان خودشون هستند👌

این رو حضرت علی علیه السلام فرمود 👈 نعم العون علی طاعه الله درباره ی حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود فرمود خوب کمکی است برای بندگی خدا✅ یعنی زن خوب کلا اینجوری هست😊 نه این که فقط حضرت این جور باشه بله حضرت در اوج قرار داره👌 پس نگا کنید مدیریت هیـــــچ موقع از زن سلب نمیشه❌

بلکه بخش های حساس تر مدیریت با خانم هاست✅ و مدیریت کلان با مرد هست واین هیــــچ فضیلتی برای مرد نداره☹️ آیه اش را قبلا خوندیم که می فرمود موقعیت های همدیگه رو تمنا نکنید😖 هرکسی تو موقعیت های خودش شروع کنه به خوب کار کردن✅ اقا / خانم بزرگوار سعی کن تو نقش خودت خوب باشی👌

کاری به طرف مقابلت نداشته باش که چجوری رفتار میکنه😢 بله شاید سخت باشه اما با صبر و توکل و توسل میتونی از پسش بر بیایی💪 تو این مسیر ناامید نشو و برا خودت آیه ی یاس نخون❌ صلی الله علیک یا اباعبدالله اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋

🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۲۱۷ *═✧❁﷽❁✧═* بعد بلند شد و ایستاد. گفتم: «بیا صبحانه ات را بخور😋» گفت: «میل ندارم. بعد از شهادتم🌷 این ها را موبه مو برای پدر و مادرم تعریف کن. از آن ها حلالیت بخواه🙏، اگر برای نجات پسرشان کوتاهی کردم» چند دقیقه بعد دوباره صدای در 🚪آمد. با خودم فکر🤔 کردم این صمد امروز چه اش شده. در را که باز کردم، دیدم پشت در است. پرسیدم: «چی شده؟!» گفت: «دسته کلیدم🔑 را جا گذاشتم.» رفتم برایش آوردم. توی راه پله یک لحظه تنها ماندیم. صورتش را جلو آورد وپیشانی ام را بوسید و گفت: «قدم😍حلالم کن. این چند سال جز زحمت چیزی برایت نداشتم🙈» تا آمدم چیزی بگویم، دیدم رفته. نشستم روی پله ها و رفتم توی فکر😇 دلم گرفته بود. به بهانه آوردن نفت رفتم توی حیاط. پیت نفت را از گوشه حیاط برداشتم. سنگین بود. هنّ وهن می کردم و به سختی می آوردمش طرف بالکن. هوا سرد بود. برف های 🌨توی حیاط یخ زده بود. دمپایی پایم بود. می لرزیدم. بچه ها پشت پنجره ایستاده بودند. پتو را کنار زده بودند و داشتند نگاهم 👀می کردند. از پشت پتویی که کنار رفته بود، چشمم 👁به عکس صمد افتاد که روی طاقچه بود. کنار همان قرآنی که وصیت نامه اش💌 را لایش گذاشته بود. ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷

🐠🌱🐠🌱 #سوره مبارکه ی فصلت آیه ۳۸ 🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 👈فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لَا يَسْأَمُونَ . 👌و اگر (از عبادت پروردگار) تكبّر كنند، كسانی كه نزد پروردگار تو هستند شب و روز برای او تسبیح می‌گویند و خسته نمی‌شوند! 🌱🐠🌱🐠