eitaa logo
ندبه هاے دلتنگے
300 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
952 ویدیو
3 فایل
بزرگتــرین گـــناه ما... ندیدن اشــڪ های اوست! اشــــڪ هایی ڪـــه او... برای دیدن گناهــان مـــا می‌ریزد!😔💔 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۳۹۲ *═✧❁﷽❁✧═* اولش تنها نگرانی ام😔 نان و حلوایی بود که قول داده بودم به تو برسانم . رفتم 🚶‍♀بیمارستان O.P.D اما بی جهت به آنجا رفتم چون آقا شیفت بیست و چهار ساعته آنجا بود . اگر آنجا بودی که لقمه نان وحلوا را دست من نمی داد تا این در و آن در بزنم . به بیمارستان امدادگران که رسیدم آنقدر مجروح 🤕آورده بودند که جای سوزن انداختن نبود . محشر کبری بود . صدای شیون و ناله زن و بچه و آژیر آمبولانس ها🚑 یکی شده بود ، اوضاع را که آنطوری دیدم خجالت کشیدم 🙊بگم برای خواهرم نان و حلوا آورده ام . تا صبح مجروحان را بین بیمارستان ها تقسیم می کردیم . از یکی از خواهرهای امدادگر که همراه یک مجروح سوار ماشین🚑 شده بود سراغ تورا گرفتم ، گفت تورا می شناسد اما چند روزی است که تو را ندیده وازت خبر ندارد. با خودم گفتم ، شب است شاید خواب است ، شاید چون تاریک است پیدایت نمی کنم ، شاید خسته شده ای و با دوستی رفته ای منزلشان که آن هم بی سابقه بود . شاید در سنگری پناه گرفته ای و ده ها شاید دیگر . از دستت عصبانی😡 بودم . نمی دانم شاید هم دلتنگت بودم ، دلم❤️ هوای خواهر کوچکم👩 را کرده بود ؛ خواهری که انقلاب وجنگ بزرگش کرده بود و شده بود امدادگر. فردا صبح ، بعد از نماز دوباره به هر جا که می دانستم و فکرم می رسید سر زدم . بعضی جاها را چندین بار گشتم . گاهی فراموش می کردم آنجا را قبلا گشته ام و پرسیده ام . از هر که و هر جا سراغت را می گرفتم خبری نداشت ❌ انگار از کره دیگری آمده بودی ! انگار سراغ گل سرخی را در بیابان برهوت می گرفتم . مات و مبهوت🙄 دور خودم می چرخیدم . دوباره با خانه رفتم . با خودم می گفتم نکنه گوشه ای از خانه به خواب 😴رفته ای و تو را ندیده ام . سکوتی مرگبار تمام کوچه و خانه را پر کرده بود . طاقچه پنجره اتاق پذیرایی را غبار گرفته بود . ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۶۱ چیزی سبقت می گیرد خداوند کسی است که( قبل از عبادت و بندگی شما و بدون اینکه تقاضایی کرده باشید) شب را برای شما آفرید تا در آن استراحت کنید و روز را روشنی بخش قرار داد, خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و کرم است هر چند اکثر مردم شکر گزاری نمی کنند( ولی نعمتهای خود را دریغ نمی کند)
🍃❤️🍃 🌼 سلام امام زمانم ، مهدی جان سلام بر تو که زلال ترینی ، ناب ترینی ... سلام بر تو که مهربان ترینی ، عزیزتریتی ... سلام بر تو که غریبترینی ، تنهاترینی ... سلام بر تو که کریم ترینی ، رفیق ترینی ... از من که بیقرارم ، چشم انتظارم ... از من که دستانم خالی است، چشمانم بارانی است ... از من که حیرت زده ام ، بی پناهم ... 🌼 سلامی از من به تو مولاجان ... 🌼 السلام علیک یا بقیه الله 💚 اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸 🔴 راه نجات در آخرالزمان در کلام امام حسن عسکری علیه السلام 🔵 امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: 🌕 کسی در آخرالزمان از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمی کند، مگر این که خداوند او را به دعا برای تعجیل فرج و ظهور موفق بگرداند. 📚 بحار الانوار، ج۱۰۲، ص۱۱۲ تو آسمونا به پاس هلهله شده ولوله داره ولیمه می ده خود فاطمه لطف الهی در کمونه دل می خونه میلاد بابای صاحب زمونه سر زد ماه دلبری - می خونن حور و پری مولا یا حسن عسکری یا امام عسکری – مولا یا حسن عسکری   پیچیده توی کل دنیا تو آسمونها بوی اسپندی که دود کرده زهرا بارون بهاری میباره دل بی قراره محو روی آقامن ماه و ستاره مرغ دل هواییه - موسم گداییه دلهامون سامراییه یا امام عسکری - مولا یا حسن عسکری   دلا دیگه دور از محن شد غم ریشه کن شد دوباره فاطمه صاحب حسن شد شده از قدومش چراغون آیینه بندون حور و ملائک هستن چه حیرون وقت شور و شادیه - ذکر هر منادیه میلاد ابن الهادیه یا امام عسکری – مولا یا حسن عسکری 🌺🍃💐🍃🌼🍃🌺🍃💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سهم صدم : از خطبه ۲۲۶ تا خطبه ۲۲۴ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 ۲۲۶ : نكوهش دنيا 1️⃣ دنياشناسی 🔻دنيا خانه ای است پوشيده از بلاها، در حيله و نيرنگ شناخته شده، نه حالات آن پايدار و نه مردم آن از سلامت برخوردارند، دارای تحولات گوناگون و دورانهای رنگارنگ، زندگی در آن نكوهيده و امنيت در آن نابود است، اهل دنيا همواره هدف تيرهای بلا هستند كه با تيرهايش آنها را می كوبد و با مرگ آنها را نابود می كند. 2️⃣ عبرت گرفتن از دنيا 🔻ای بندگان خدا! بدانيد شما و آنان كه در اين دنيا زندگی می كنيد بر همان راهی می رويد كه گذشتگان پيمودند، آنان زندگيشان از شما درازتر، خانه هايشان آبادتر و آثارشان از شما بيشتر بود، كه ناگهان صدايشان خاموش و وزش بادها در سرزمینشان ساكت و اجسادشان پوسيده و سرزمينشان خالی و آثارشان ناپديد شد. قصرهای بلند و محكم و بساط عيش و بالشهای نرم را به سنگ ها و آجرها و قبرهای به هم چسبيده تبديل كردند، گورهایی كه بنای آن بر خرابی و با خاك ساخته شده است، گورها به هم نزديك اما ساكنان آنها از هم دور و غريبند در وادی وحشتناك به ظاهر آرام اما گرفتار قرار دارند، نه در جایی كه وطن گرفتند انس می گيرند و نه با همسايگان ارتباطی دارند، در صورتيكه با يكديگر نزديك و در كنار هم جای دارند. چگونه يكديگر را ديدار كنند در حالیکه فرسودگی آنها را درهم كوبيده و سنگ و خاك آنان را در كام خود فرو برده است. شما هم راهی را خواهيد رفت كه آنان رفته اند و در گرو خانه هایی قرار خواهيد گرفت كه آنها قرار دارند و گورها شما را به امانت خواهند پذيرفت، پس چگونه خواهيد بود كه عمر شما به سر آيد و مردگان از قبرها برخيزند؟ (در آن هنگام كه هر كس به اعمال از پيش فرستاده آزمايش می شود و به سوی خدا كه مولا و سرپرست آنهاست باز می گردد و هر دروغی را كه می بافتند برای آنان سودی نخواهد داشت.) ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 ۲۲۵ 🔹یاری خواستن از خدا در مشکلات اقتصادی 🔻خدايا آبرويم را با بی نيازی نگهدار و با تنگدستی شخصيت مرا لكه دار مفرما، كه از روزی خواران تو روزی خواهم و از بدکاران مهر و محبت طلب کنم. مرا در ستودن آن كس كه به من عطایی فرمود موفق فرما و در نكوهش آن كس كه از من دريغ داشت آزمايش فرما، در صورتيكه در پشت پرده اختيار هر بخشش و دريغی در دست تو است و تو بر همه چيز توانایی. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
🌹سهم صدم : خطبه ۲۲۶ تا خطبه ۲۲۴ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 ۲۲۴ : این سخنرانی در شهر کوفه در دوران زمامداری آن حضرت ایراد شد. 1⃣ پرهيز از ستمكاری 🔻سوگند به خدا اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان به سر ببرم و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت در حالی ملاقات كنم كه به بعضی از بندگان ستم و چيزی از اموال را غصب كرده باشم، چگونه بر كسی ستم كنم برای نفس خويش كه به سوی كهنگی و پوسيده شدن پيش می رود و در خاك زمان طولانی اقامت می كند. 2⃣ عدالت علوی (پرهيز از امتيازخواهی) 🔻 بخدا سوگند، برادرم عقيل را ديدم كه به شدت تهيدست شده و از من درخواست داشت تا يك من از گندمهای بيت المال را به او به ببخشم، كودكانش را ديدم كه از گرسنگی دارای موهای ژوليده و رنگشان تيره شده بود گويا با نيل رنگ شده بودند. پی در پی مرا ديدار و درخواست خود را تكرار می كرد، چون گفته های او را گوش فرادادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار می كنم، به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر می دارم، روزی آهنی را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد ونزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم ای عقيل! گريه كنندگان بر تو بگريند از حرارت آهنی می نالی كه انسانی به بازيچه آن را گرم ساخته است؟ اما مرا به آتش دوزخی می خوانی كه خدای جبّارش با خشم خود آن را گداخته است، تو از حرارت ناچيز می نالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟ و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه شب هنگام كسی به ديدار ما آمد و ظرفی سرپوشيده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود كه از آن تنفر داشتم، گويا آن را با آب دهان مار سم يا قی كرده آن مخلوط کرده اند، به او گفتم: هديه است؟ يا زكات يا صدقه؟ كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) حرام است. گفت: نه زكات است نه صدقه، بلكه هديه است. گفتم: زنان بچه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدی كه مرا بفريبی؟ يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدی؟ يا هذيان می گویی؟ بخدا سوگند، اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانی كنم كه پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد و همانا اين دنيای آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پست تر است علی را با نعمتهای فناپذير، و لذتهای ناپايدار چه كار؟! به خدا پناه می بريم از خفتن عقل و زشتی لغزشها و از او ياری می جوييم. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸✨امام صادق علیه السلام؛ درآخرالزمان گمراهے چنان زیاد مےشود ڪہ هیچ انسانے نجات نمےیابد مگر اینڪہ مداومت ڪند برگفتن این ذڪر 《یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک》 🤲🌷 ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دلبسته ۍافلاکم‌وپابسته ی خاڪ فوارهای ‌بین‌زمین‌وآسمانم . . !👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام‌شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۳۹۳ *═✧❁﷽❁✧═* دوچرخه🚲 حمید که همیشه ساعت به ساعت دست به دست می چرخید بی مشتری گوشه ای افتاده بود و چرخ زندگی بی رونق می چرخید😒 صورتم داغ شده بود . شیر آب🚰 را باز کردم که چند مشت آب به صورتم بزنم شاید عقلم سرجایش بیاید ، آب قطع بود و حتی چکه ای در حلق شیر نبود❌ در حیاط نشستم و با تک تک انگشتانم از آخرین روزی که نوشته بودی《 من زنده ام 》تا آن روز را حساب کردم . هر ده انگشت دستم✋ تمام شد . آن روز بیست و پنجم مهر بود و من ده روز بود که در بی خبری از تو به سر می بردم . نفس در سینه ام حبس شده بود . مثل مرغ هایی 🐧که خودشان را به در و دیوار لانه می کوبند ، تند و تند از این سرحیاط به آن سر حیاط می رفتم . یکباره محمد هم سر رسید و با عجله 🏃‍♂از اوضاع خرمشهر و تجهیزات و تدارکات و شهادت چند تا از برو بچه ها و اوضاع و احوال خانه و آقا و ... گفت : سراغ تو را که گرفت قضیه را برایش تعریف کردم . نگرانت😔 بودم . دلم به هزار راه و بی راهه می رفت . محمد آرامم کرد . او در لحظه های اول گم شدن تو با اطمینان و خوش بینی تمام گفت : بی برو برگرد یتیم خونه س ، اونا ازش خبر دارن . مثل جرقه ای که در تاریکی بدرخشد دلم ❤️آرام شد . تصور می کردم که الان تو در یتیم خانه کنار بچه ها هستی . با خودم گفتم اگر معصومه را ببینم اول یک سیلی محکم زیر گوشش 👂می خوابانم که یاد بگیرد دیگه مارا بی خبر نگذارد . اما بعد با خودم گفتم نه ، جنگه دیگه ، هیچی سر جاش نیست ، حتما نتونسته بیاد خونه🏡 با محمد رفتیم یتیم خانه . آنجا هم خالی و بی سرو صدا و سوت و کور بود . انگار سالها بود کسی آنجا زندگی نمی کرد 😒و دو قفل🔒 بزرگ به در آسایشگاه زده بودند . حتی نگهبان یتیم خانه هم نبود تا از او پرس و جو کنیم . محمد پشت سرهم می گفت : جل الخالق😱 مگه می شه کسی تو شهری که همه می شناسنش گم بشه؟ پس چرا گاز نمی دی؟ تندتر برو. - کجا برم؟ - برو فرمانداری ، اونجا حتما خبر دارن. در اوج ناامیدی باز هم امیدوار بودیم . توی فرمانداری برادر کریم سلحشور را دیدیم👀 ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ۸۱ انسانها او آیاتش را همواره به شما نشان می دهد ( به این امید که به آنها توجه نمایید و تفکر و تعقل کنید و به سوی خالق آنها هدایت شوید) پس کدامیک از آیات او را انکار می کنید?! ( اینها همه نشانه وجود خداوندی است که با قدرت و علم و حکمت و با رحمت خویش نیازهای بندگان را قبل از تقاضای آنان بر آورده ساخته شاید شکر گزار باشند.)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝هر صبح وقتی سلامتان می‌کنم، همچون ذره‌ای در برابر آفتاب، جان می‌گیرم... سر تا پا سرشار از امید می‌شوم... در پرتو نگاهتان، بال‌های یخ‌زده‌ام، کم کم جان می‌گیرد و با اعجاز نام زیبایتان به پرواز در می‌آیم... پر می‌کشم تا اوج.... من به شما زنده‌ام...🏝 ⚘..وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ وَ أُفَوِّضُ أُمُورِي كُلَّهَا إِلَيْكَ ..در صورتى كه هم اكنون زمين پر از جور گرديده است و تمام امورم را به حضرتت تفويض كنم⚘ 📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مۍشودروشنۍ‌چ‌ِـشم‌ِمن‌از‌راه‌برسد...؟ انتظآر‌من‌ازامروز،بہ‌آخ‌َـربرسد...؟ درڪویر؎ڪه‌پر‌از‌سوز‌وپر‌ازتشنگۍست؛ مۍشودشبنمۍاَزآیہ‌ڪوثر‌برسدシ..!؟ ‌‌『اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 پاسدارِ آقا نمے ماند تا ظهـور را ببینـد ... شهـید می شود تا ظهـور نزدیڪ شود....👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🌷 🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷