تو چی گیر کردیم؟.mp3
6.19M
🔊 #صوت_مهدوی
🎵 #پادکست «تو چی گیر کردیم؟»
🎙 استاد #پناهیان
⁉️ گناه ما رو از امام زمان دور میکنه و تقوا ما رو نزدیک میکنه، منظور از تقوا چیه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤 استاد #رائفی_پور
🔸 کسانی که اون دنیا بدون امام زمان محشور میشن..
#میلاد_امام_محمد_باقر
#این_رجبیون
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
"ماهِ تمامِ" اوّلِ "ماهِ خدا " شدی
تو پنجمین ستاره ی بی انتها شدی
سقف فقاهت از قد عِلمَت شکاف خورد
تا باقرالعلومِ همه ماسِوا شدی👌
پیک حق خانه ی اولاد علی(علیه السلام)در زده است
ماه پنجم ز مهستان ولا سر زده است
مادرش بنت حسن(علیه السلام) هست وپدر، ابن حسین(علیه السلام)
رنگ شادی به دل آل پیمبر زده است
جد بابایی او بوسه برویش بزند
بوسه با یاد حسن بر رخ دلبر زده است
علوی،هاشمی و فاطمی است این مولود
دور گهواره او خیل ملک پر زده است
آبرو داده رجب را وبه آغاز رجب
با وجودش مه حق بر سرش افسر زده است
محفل آل علی جشن وطرب گشته بپا
نقش شادی به رخ قاسم واکبر زده است
نام زیباش محمد لقبش باقر علم
سوی علم نبوی یکسره معبر زده است
اول ماه رجب حضرت مولا باقر
با ورودش به جهان بوی معطر زده است
#میلاد_امام_محمد_باقر(علیهالسلام) 🌺
و حلول #ماه_رجب مبارڪ
🌺🍃💐🍃🌼🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝 همه هست آرزویم
که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم
برسم به آرزویی...🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
# شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
تأڪیدداشـتڪہبہعنوانمنتظر
واقعے
• نبـایدشعارگونہرفتارڪرد
• وفقطدهانراباذڪر
• {اللہمعجللولیڪالفرج}پرڪرد؛
• بایدرزمبلـدبودوجنگیدندانست،
• امامزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)جنگجولازمدارد...
• آیاوقتےڪہظهورڪندمےتوانیم
• درسپاهحضرتخدمتڪنیم؟
• چیزےازهنررزموجنگبلدیم?
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
#سلام_امام_زمانم 💚💛
✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود
🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ
💎 دعای غریق 💎
♡💟دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان💟♡
🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅
🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺
🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅
《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا🚩》
🥀اللهُمَّ صَلِّ عَلی فاطمهَ و اَبیها و
بَعلِها و بَنیها و السِرِ المُستَودَعِ
فیها بعدَد ما اَحاطَ بهِ عِلمُک🥀
خدای مهربان🙏مارا بر اطاعت از امام زمانمان یاری فرما🤲
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
#رجب
#ماه_رجب
#دهه_ی_فجر
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۴۶۹ *═✧❁﷽❁✧═* اين را كه گفت ، نتوانستم جلوي خودم را
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۴۷۰
*═✧❁﷽❁✧═*
فاطمه گفت :
- معصومه سرت رو بلند کن و به چشمهای من نگاه کن 👀تا یه چیز قشنگ برات تعریف کنم .
نمیتوانستم ❌سرم را بالا بگیرم و به چشمانش نگاه کنم . گفتم :
- حالا نمیشه سرم پایین باشه اما گوشام به تو باشه؟
گفت :
- نه ! باید نگام کنی . اونجوری نمیشه❌
درحالیکه میخندید☺️ ادامه داد :
- اونایی که موهای جلوی سرشون ریخته آدمایی هستن که فکر😇 میکنن ، اونایی که موهای عقب کلهشون ریخته خوشگلن، اونایی که مثل تو هم جلو و هم عقب موهاشون ریخته ، فکر میکنن که خوشگلن😁
همه زدند زیر خنده . حالا نخند و کی بخند . از اینکه کله من سوژه خنده خواهرها شده بود و هرچند وقت یکبار چیزی میگفتند و از ته دل میخندیدند😂 خوشحال بودم . آن خندهها را نشانه مقاومت و مبارزه💪 میدانستم . در اردوگاه موصل حاجآقا ابوترابی میگفت :
"هرکس بتونه اسیر دیگری رو بخندونه ، فرشتهها برایش ثواب مینویسند ."
شب که در قفس قفل🔒 میشد و همه بعثیها بیرون میرفتند ، تازه آن وقت گره ابروهای ما باز میشد . هرکس چیزی میگفت و میخندیدیم اما لابلای خندهها گاهی یواشکی زیر گریه😭 هم میزدیم .
آمدن هیئت صلیب سرخ به همراه یکی از برادران اسیر به عنوان مترجم ، تنها فرصتی بود که موضوع بحث و گفتگوهای ما را تغییر میداد و تا مدتی ما را درگیر میکرد . چشم انتظار آمدن آنها و گرفتن نامهها 💌و عکسها بودیم و البته من کمی هم کنجکاو نامههای بینام و نشان بودم .
همیشه یک هفته قبل از آمدن هیئت صلیب سرخ ، وضعیت صلیبی میشد و میوه🍎🍊 به اردوگاه میآمد . هرچند فقط به اندازهای بود که مزه آن میوه را به یاد بیاوریم . یاسین ، شاکر، عبدالرحمن و علی هم یواش یواش کابلهایشان را قايم مي كردند اما هنوز هيئت صليب سرخ پايشان از اردوگاه بيرون نگذاشته بودند كه تلافي آن يك هفته را سرمان خالي مي كردند 😒
اوايل بهمن مشغول نظافت قفس و آغل بوديم كه هيئت صليب سرخ به همراه برادري به نام سرگرد حميد حميديان به قفس ما آمدند🚶♂
برادر حميديان اهل شيراز بود . او با لهجه شيرين شيرازي از وضعيت ايران 🇮🇷و پيروزي هايي كه اخيراً در جبهه ها به دست آورده بوديم با خبرمان كرد . گاهي به هيجان مي آمديم و گاهي سخت متأثر😢 مي شديم ؛ به خصوص وقتي از شرايط سخت قاطع يك و دو خبر داد و گفت :
- چند تا از برادرها زير شكنجه شهيد🌷 يا نابينا شده اند و با وجود اطلاع صليب سرخ هنوز هيچ اقدامي صورت نگرفته .
بيشتر براي تنهايي و غربت خودمان افسوس مي خورديم .
سرگرد حميديان مسئول كتابخانه📚 بود . به او گفتيم :
- ما هم مي خواهيم از كتاب هاي كتابخانه استفاده كنيم . اما نماينده صليب سرخ گفت:
- ما قبلا اين موضوع را مطرح كرده ايم ولي عراقي ها نپذيرفته اند❌ و گفته اند نبايد هيچ ارتباطي بين شما و اسراي مرد باشد . حتي مطالعه روزنامه هاي📰 عربي يا انگليسي را هم نپذيرفته اند . اما سرگرد حميديان قول داد براي اين موضوع با مشورت برادران افسر خلبان راه حلي پيدا كند . قرار شد وسيله اي براي گرم كردن قفس و كم كردن نم و رطوبت در اختيارمان گذاشته شود .
چند روزي از رفتن هيئت صليب سرخ گذشت . نزديك ظهر 🌞وقت آزادباش ما بود . در حد فاصل مجاز هميشگي براي اينكه بخشي از سرما و رطوبت بدنمان گرفته شود در حال قدم زدن🚶♀ بوديم كه متوجه رفت و آمد هايي بيشتر از حد معمول اردوگاه شديم . شانس آورده بوديم كه خالد طبق معمول در آشپزخانه سرگرم بخور بخور😋 بود و ما مي توانستيم به بهانه هواخوري از اوضاع سر در بياوريم .
سربازهاي بعثي دستپاچه و سراسيمه مشغول صحنه سازي بودند و با سرعت در گوشه حياط هر دو قاطع ميز پينگ پنگ🏓 و شطرنج مي چيدند . عده اي از اسرا با لباس گرم كن و كفش ورزشي 👟در حال فوتبال ⚽️بازي بودند و عده اي ديگر در حال ورق بازي و عده اي دور ميز شطرنج بودند . گروهي ديگر هم در حال قدم زدن🚶♂ بودند . .
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_بقره_آیه_۱۵۴
#نظر_قرآن_در_مورد_شهیدان
به کسانی که در راه دین خدا کشته می شوند, مرده نگویید.( زیرا شهیدان نمرده اند)
بلکه آنها زنده اند ولی شما( باحواس ظاهری ودیدگاه مادی) درک نمی کنید.
❤️#سلام_امام_زمانم❤️
دلم دوباره ببین که شده پریشانت
عزیز فاطمه ای جان من به قربانت
برای روز ظهورت ، برای آمدنت
چقدر مانده که کامل شوند یارانت؟
💚تعجیل در امر فرج آقا امام زمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف
صلوات💚
┅❁🍃♡🍃❁┅
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#شهید_عباس_دانشگر
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
شبی در خواب #جوان زیبا و خوشرویی را دیدم که لحظات گرمیِ نگاهش و طراوت و شادابیِ سیمایش من را #مجذوب خودش کرد .
من به او گفتم شما چه کسی هستی گفت :
اسمم #عباس_دانشگر است.
در فاصله ی چند متری دیدم که فرشی با گلهای رنگارنگ پهن است و #فضا آکنده از شمیم عطری دل انگیز است و تعدادی از #شهدا روی فرش ایستاده اند .
#عباس به من گفت : به #مادرم بگویید زیاد نگران من نباشد جای من بسیار خوب است ،من پروانه وار و #آزاد پر کشیده ام .
به نیت من به مدت دو سال #نماز قضای احتیاطی بخوانید ، من نیاز به نماز دارم .
از خاله ام خانم عبدوس که معلم
روخوانی و روانخوانی قرآن شماست تشکر کنید که به #نيت_من زیاد قرآن می خواند .
صبح از #خواب بیدار شدم وقتی به کلاس قرآن رفتم برای خانم عبدوس تعریف کردم .
اشک در چشمانش حلقه زد و گریست گفت #عباس را مثل #فرزندم دوست می داشتم .
وقتی خبر #شهادتش را شنیدم در تمام مجالسی که شرکت می کنم به #یاد او قرآن می خوانم و #صلوات می فرستم 👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح امام راحل🌷وشهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷