#شهید_محمد_پورقوریان
🌷🌷🌷🌷🌷
ترس از دشمنان خدا را كنار بگذارید و عشق به اسلام و انقلاب را جانشين آن كنید و بيش از همه از خدا بترسید
و فريب نيرنگ هاي نوكران ابر جنايتكاران شرق و غرب را نخورید و خود را بازیچه دست آنان قرار ندهید 👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر شهدا🌷وامام راحل صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
4_5969923508292028275.mp3
6.35M
#تلنگری
#استاد_شجاعی 🎤
ویژه #نیمه_شعبان
🌠 شب نیمهی شعبان، یک شب قدر
قدرتمند و باعظمت است که ؛
خداوند آن را فرصت ویژه ای برای رشد انسان قرار داده است !
- چگونه میتوان بهترین بهره را از آن برد؟
#ما_و_امام_زمان علیهالسلام
رهبر معظم انقلاب:انتظار فرج بعنی کمر بستن و آماده بود.انتظار حرکت است،سکون نیست. لبیک گوی حسین امروز باشیم 🖐🏻✨
#انتظار_فرج
#نیمه_شعبان
#حاج_قاسم
ندبه هاے دلتنگے
بسم الله الرحمن الرحیم سهم#روز_ بیست_و_پنجم #صحیفه_سجادیه #دعا_هفتم_برای_رفع_بلاها_و_ حادثات ══
بسم الله الرحمن الرحیم
سهم#روز_ بیست_و_ششم
#صحیفه_سجادیه
#دعا_هشتم_در_پناه_جویی_از_
ناملایمات
══ ೋღ🌀ღೋ══
﴿1﴾ اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجَانِ الْحِرْصِ ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ ، وَ شَكَاسَةِ الْخُلْقِ ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ ، وَ مَلَكَةِ الْحَمِيَّةِ
(1) خدایا! به تو پناه میآورم از توفان حرص و تندی و شدّت خشم و چیرگی حسد و ناتوانی صبر و کمی قناعت و ناسازگاری اخلاق و پافشاری و سماجت شهوت و عادت و خوی هواداریِ لجوجانه.
﴿2﴾ وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى ، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى ، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ ، وَ تَعَاطِي الْكُلْفَةِ ، وَ إِيثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِيَةِ ، وَ اسْتِكْبَارِ الطَّاعَةِ .
(2) و پیروی از هوای نفس و ناسازگاری و تجاوز از هدایت و خواب غفلت و انجام کار سخت و پرمشقّت و برتری دادن باطل بر حق و پافشاری بر گناه و کوچک شمردن نافرمانی و گناه و سنگین دانستن طاعت.
﴿3﴾ وَ مُبَاهَاةِ الْمُكْثِرِينَ ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّينَ ، وَ سُوءِ الْوِلَايَةِ لِمَنْ تَحْتَ أَيْدِينَا ، وَ تَرْكِ الشُّكْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَةَ عِنْدَنَا
(3) و فخرفروشی ثروتمندان و تحقیر تهیدستان و بدی سرپرستی نسبت به زیردستمان و ترک سپاس نسبت به کسی که به ما احسان و خوبی کرده.
﴿4﴾ أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً ، أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً ، أَوْ نَرُومَ مَا لَيْسَ لَنَا بِحَقٍّ ، أَوْ نَقُولَ فِي الْعِلْمِ بِغَيْرِ عِلْمٍ
(4) خدایا! به تو پناه میآوریم از این که ستمکاری را یاری کنیم، یا ستم دیدهای را تنها گذاریم، یا آنچه که برای ما حق نیست، بخواهیم؛ یا بدون آگاهی در امور علمی، سخن گوییم.
5﴾ وَ نَعُوذُ بِكَ أَنْ نَنْطَوِيَ عَلَى غِشِّ أَحَدٍ ، وَ أَنْ نُعْجِبَ بِأَعْمَالِنَا ، وَ نَمُدَّ فِي آمَالِنَا
(5) و به تو پناه میآوریم از این که راه خیانت به کسی را بپیماییم و نسبت به کردارمان خودپسندی کنیم و آرزوهای خود را دور و دراز سازیم.
❖═▩ஜ••💠💠💠💠••ஜ▩═❖
ندبه هاے دلتنگے
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ #داستان_واقعی #عارفانه قسمت۲۸ *═✧❁﷽❁✧═* #اعزام ستون نفرات رزمندگان ازکناریک باتلاق
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_واقعی
#عارفانه
قسمت۲۹
*═✧❁﷽❁✧═*
#دوکوهه
پاییزسال🗓۱۳۶۴بود.به همراه دوستان به منطقه اعزام شدیم.وقتی واردپادگان دوکوهه شدیم ماراتقسیم بندی کرده وبه گردان سلمان فارسی فرستادند.گردان سلمان ازگردان های دائمی نبود❌بلکه هرزمان نیروی اعزامی زیادبودتشکیل می شدوزمانی که نیروکم بوداین گردان منحل می شد😕فرمانده گردان مابرادرمیرکیانی وجانشین ایشان (شهید)مطهری بود.من به همراهی سی نفردیگربه دسته دوم ازگردان های سوم این گردان رفتیم.مسئول دسته مابرادر(شهید)طباطبایی بود.چندجوان خیلی خوب ازمنطقه شمال تهران نظیربرادران میرزایی وطلایی بامابودند👌جمع خوبی داشتیم.ماهمگی دردواتاق ازطبقه اول ساختمان 🏢گردان سلمان ازدوکوهه مستقرشدیم.ازهمان روزهای اول متوجه شدم که یکی ازجوانان دسته ماحالات خاصی دارد✅به اوبرادرنیری می گفتند.آن روزهاهمه رفقااهل معنویت😍 بودند.امّاحالات اوفرق می کرد!وقتی فهمیدیم که ازشاگردان آیت الله حق شناس بوده ازاوخواستیم که امام جماعت دسته ماشود.
هرچندزیربارمسئولیت نمی رفت,امّابافرمان مسئول دسته مجبورشدجلوبایستد😑اطاعت ازفرمانده واجب بود.خلاصه بچه های دسته ماحدودسه ماه🌙 ازوجوداواستفاده کردند.برادرنیری انسان ساکت وآرامی بود.لذابه راحتی نمی شدبه شخصیت اوپی برد.بیشتراوقاتی که مامشغول صحبت وخنده☺️ واستراحت و...بودیم اومشغول قرائت قرآن یامطالعه 📚می شد.درمیان بچه های دسته مایک نفربودکه بیش ازبقیه بابرادرنیری خلوت می کرد.آن هابایکدیگرمشغول سیروسلوک بودند.علی طلایی هیچگاه ازاحمدآقاجدانمی شد🚫آن هارازدارهم💞 بودند.طلایی تنهاپسریک خانواده ازشمال تهران بود.دریک خانواده مرفه بزرگ شده بود.خانواده ای که بعدهامتوجه شدیم زیاددرقیدوبندمسائل دینی نیستند❌اواینگونه آمده بودوخداوندمتعال احمدآقارابرایش قراردادتاباهم مسیرکمال راطی کنند.هرچندکه اوچندسال ازاحمدبزرگتربود,امّامثل مرادومریدی به دنبال برادرنیری بود.اوبهترازبقیه احمدآقاراشناخته بود✅برای همین هیچگاه ازاوجدانمی شد.به یک امام زاده🕌 رفتیم.ازآن جاپیاده برمی گشتیم.توی راه بودیم که بچه هابابرادرنیری مشغول صحبت شدند.آن جاحرف ازشهادت🎋 شد.مسئول دسته مازمان ونحوه شهادت خودش رابیان کرد!من باتعجب😳 گوش می کردم.احمدآقاهم گفت:من خواب برادرم رادیدم.آمددنبالم ومن روبردبه سمت آسمان.
البته مدتی مانده تازمانش برسد☹️
علی طلایی هم گفت:من منتظریک خمپاره 💣شصت هستم که همراهش حورالعین ها😍بیان پایین و....☺️طلایی اطلاعات خوبی ازحالات درونی احمدآقاداشت.چیزهایی می دانست که کسی ازآن هاخبرنداشت.برای همین هیچگاه ازاحمدآقاجدانمی شد.یکبارکه داشتندبااحمدآقاقرآن می خواندندرفتم بین آنهانشستیم وعکاس 📸ازماعکس انداخت.که شدتصویرابتدای همین داستان.درمنطقه فاوبودیم که احمدآقاشهیدشد.درهمان شب🌃 طلایی هم مجروح شد😔بعدازعملیات دیدم رفقای قدیمی دورهم نشسته اندوازاحمدآقاحرف می زنند.آن هاچیزهایی می گفتندکه باورکردنی نبود😳 ازارتباط همیشگی احمدآقاباامام عصر《عجل الله تعالی فرجه الشریف》وبااطلاع ازبرخی مواردو...به رفقاگفتم:بایداین مواردراازعلی طلایی سوال کنیم اوبیش ازبقیه احمدآقاراشناخت.یکی ازدوستان قدیمی گفت:می خواهی بری سراغ علی طلایی⁉️باعلامت سرحرفش راتاییدکردم.دوستم گفت:خسته نباشی😏علی طلایی چندروزپیش توپدافندی منطقه فاوشهید🌷شدورفت پیش برادرنیری😢
•══•◈•🌼🍀🌼•◈•══•
👈 ادامه دارد... 🔜👉
✨📿✨📿✨📿✨📿✨