#شهید_مصطفی_صدر_زاده
🌷🌷🌷🌷🌷
#توصیه_شهید
آدم نباید توی هیئت گیر کنه و فکر کنه همه چیز فقط به روضه رفتنه!
مهم اینه که رفتار و اعمالمون مثل امام حسین و حضرت عباس( علیهم السلام) باشه،
وگرنه توی اسم امام حسین علیهالسلام گیر میکنیم و رشد نمیکنیم👌
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
4_5834849209194385278.mp3
12.03M
این ویس برای سرکتاب باز کردنه !
بعید میدونم تا حالا شنیده باشید من که شوکه شدم چون تصور نمیکردم اینطوری باشه شما هم حتماً به اشتراک بزارید تا بقیه هم استفاده کنند و همگی از بلا دور باشیم ان شاءالله..
هر روز با گلاب و اسپند خونه هاتونو خوشبو و ضد عفونی کنید
#داستان_واقعی
#نسل_سوخته
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#قسمت_۱
*═✧❁﷽❁✧═*
💭دهه شصت ... نسل سوخته ...
هیچ وقت نتونستم درک کنم چرا به ما میگن نسل سوخته 😢
ما نسلی بودیم که هر چند کوچیک اما تو هوایی نفس کشیدیم که شهدا 🌷هنوز توش نفس می کشیدن ما نسل جنگ💪 بودیم ...
آتش🔥 جنگ شاید شهرها رو سوزوند دل خانواده ها رو سوزوند، جان عزیزان مون رو سوزوند❤️🔥،
اما انسان هایی توش نفس کشیدن که وجودشون بیش از تمام آسمان و زمین🌎 ارزش داشت
بی ریا،مخلص،با اخلاق،متواضع،جسور،شجاع💪،پاک ... انسان هایی که برای توصیف عظمت وجودشون تمام لغات زیبا و عمیق این زبان کوچیکه و کم میاره ...
و من یک دهه📆 شصتی هستم. یکی که توی اون هوا به دنیا اومد توی کوچه هایی که هنوز شهدا🌷 توش راه می رفتن و نفس می کشیدن، کسی که زندگیش پای یه تصویر ساده شهید رقم خورد ...
من از نسل سوخته ام اما #سوختن من ... از آتش جنگ نبود ❌...
داشتم از پله ها می اومدم بالا که چشمم👀 بهش افتاد ، غرق خون با چهره ای آرام زیرش نوشته ✍بودن "بعد از شهدا چه کردیم؟ ... شهدا شرمنده ایم" ...
چه مدت پای اون تصویر ایستادم و بهش نگاه کردم؟ نمی دونم 🤔... اما زمان برای من ایستاد محو تصویر شهیدی شدم که حتی اسمش رو هم نمی دونستم ...
مادرم 🧕فرزند شهیده همیشه می گفت: روزهای بارداری من از خدا یه بچه می خواسته مثل شهدادست روی سرم می کشید و اینها رو کنار گوشم👂 می گفت ...
اون روزها کی می دونست نفس مادر، چقدر روی جنین تاثیرگذاره. حسش،فکرش،آرزوهاش و جنین همه رو احساس می کنه ...
ایستاده بودم و به اون تصویر 🖼نگاه می کردم مثل شهدا، اون روز فقط 9 سالم بود ...
اون روز پای اون تصویر احساس عجیبی داشتم که بعد از گذشت 19 سال هنوز برای من زنده 😍است.
مدام به اون جمله فکر می کردم منم دلم❤️ می خواست مثل اون شهید باشم اما بیشتر از هر چیزی قسمت دوم جمله اذیتم می کرد
بعضی ها می گفتن مهران خیلی مغروره مادرم می گفت:عزت نفس داره
غرور یا عزت نفس، کاری نمی کردم که مجبور بشم سرم رو جلوی کسی خم کنم و بگم
- ببخشید ... عذر میخوام ... شرمنده ام ...👌
هر بچه ای شیطنت های 😈خودش رو داره منم همین طور اما هر کسی با دو تا برخورد می تونست این خصلت رو توی وجود من ببینه خصلتی که اون شب🌌 خواب رو از چشمم گرفت
صبح، تصمیمم رو گرفته بودم
- من هرگز کاری نمی کنم که شرمنده شهدا بشم ... 👌
دفتر 📘برداشتم و شروع کردم به لیست درست کردن به هر کی می رسیدم ازش می پرسیدم
- دوست شهید داشتید؟
_ شهیدی رو می شناختید؟
_ شهدا چطور بودن؟
یه دفتر شد پر از خصلت های اخلاقی شهدا 🌷 خاطرات کوچیک یا بزرگ رفتارها و منش شون
بیشتر از همه مادرم کمکم کرد می نشستم و ازش می خواستم از پدربزرگ 👴برام بگه اخلاقش،خصوصیاتش، رفتارش،برخوردش با بقیه...
و مادرم ساعت ها برام تعریف می کرد
خیلی ها بهم می خندیدن، مسخره ام😂 می کردن ولی برام مهم نبود گاهی بدجور دلم می سوخت ❤️🔥اما من برای خودم هدف داشتم
هدفی که بهم یاد داد توی رفتارها دقت کنم
#شهدا،خودم،اطرافیانم،بچه های 🏦 و پدرم ...
♻️ادامه دارد...
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
اگه دنبال ی کانال #قرآنی متفاوت و عالی میگردی اگه دنبال ختم هستی وحاجت داری اینجارو ازدست نده
http://eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_اعراف_آیه_۴۲
از بین رفتن و ریشه کنی حسد وکینه به سبب ایمان و عمل صالح
یکی از نعمت هایی که خداوند متعال به بهشتیان ارزانی می دارد ; کینه ها و حسدها و دشمنی ها را از دل آنها بر می کنیم ونسبت به مقام همدیگر حسد و کینه به دل نمی گیرند
زیر قصرهای آنها نهرها ی آب در جریان است.
ندایی بر می خیزد واین جمله را درگوش جان آنها سر می دهد که این بهشت را بخاطر اعمال پاکتان به ارث بردید
#سلام_امام_زمانم♥️
سالهاست
در دلم بهاری،
در انتظار شکفتن است!
اما...این غنچهها
با ظهور تو شکوفا میشوند...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🧡.. خدای عزیزم ..🧡
❤️.. خدای من! ..❤️
نمیدانم گاهی کجای دنیا گمات میکنم
در هیاهوی بازار...
در خستگی هنگام نماز!
در وسوسه های نفس ام…
🍂نمیدانم؛ اما گاهی تو را گم میکنم مثل کودکی که در بازار دستان مهربان مادرش را رها کرده و به تماشای عروسکی مشغول است…! بعد میبیند مادرش نیست و هیچ عروسکی او را خوشحال نمیکند…!
🌾به کودکی ام بنگر…
هرچند خودم تو را گم میکنم
اما تو پیدایم کن…
دوستت دارم خدای خوبم❤️