آیةالله مجتهدی(رحمةالله علیه)
💠 هر وقت فرزندتان مریض شد، مقداری پول زیر بالش او بگذارید و صبح به مستحق بدهید، فرزندتان خوب میشود.
📙کتاب طریق وصل، ص۹۶
✅ امروز ، صدقه ی اول ماه فراموش نشود.✅ غسل اول ماه فراموش نشود .
✅نماز اول ماه فراموش نشود .
‼️چگونگی محقق شدن قصدِ اقامت ده روز
🔷 س ۶۶۷۲: مراد از روز در اقامت ده روز چیست؟ برای محقق شدن قصد ده روز، آیا همین که از طلوع خورشیدِ روز اول تا غروب خورشیدِ روز دهم بمانیم، کافی است یا باید تا روز یازدهم اقامت داشته باشیم؟
✅ ج: مراد از روز، فاصلۀ بین طلوع و غروب خورشید است؛ اگر کسی بین طلوع و غروب خورشید وارد محل اقامت شود، باید قصد کند که ده شبانه روز (۲۴۰ ساعت) در آنجا بماند
اما اگر در فاصلۀ غروب تا طلوع خورشید وارد محل شود، باید قصد کند که تا غروب روز دهم در آنجا اقامت داشته باشد.
🔻 آیت الله ضیاء آبادی :
ای عزیزانم اولا گناه نکنید که گناه سم مهلک انسان است ، اگر به گناه افتادید یا حتی غرق در گناه هم بودید ، دست از نماز بر ندارید و نماز را ترک نکنید ، این رشته باریک بین خود و خدا را پاره نکنید و این یک درب آشتی با خدا را برای خود باز نگه دارید، عاقبت این نماز شما را اصلاح می کند.
#شهید_جهاد_مغنیه
🌷🌷🌷🌷🌷
#چندی_باشهدا
جوری زندگی کن که وقتی صبح پاهات زمین رو حس میکنه، شیطان بگه: باز این پیداش شد...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
#تــلـنـگـــر
👌گناه زیاد سنگینی میآورد...
🔸دیدید بعضی ها میخواهند دورکعت نماز
صبح بخوانند انگار یک کوه پشت آنها
افتاده.. هر چه آنها را صدا میکنید،مثل
اینکه بختک روی آنها افتاده است.
⚠️اینها همه بر اثر گناهان زیاداست⚠️
✨آیت الله مجتهدی تهرانی
آیا میخواهید اثرات گناه را از بین ببرید⁉️
امام علی (علیه السلام) میفرمایند:
🔹اگر میخواهید اثرات گناه از
بین برود " رازت را نگه دار و از فقر و
مشکلات خود به دیگران چیزی نگو ؛
از آزمایشات الهی ...دلخوری ها... دل
گرفتگی ها... ناراحتی ها...همه را کتمان
کن....
#مهم_این_است‼️👇🏻
هر کس هرچه پرسید؟
بگو الحمدالله
همواره خدا را شکر کن ..این بلا ها و
مصیبت ها "اثرات گناه " را پاک میکند...
#داستان_واقعی
#نسل_سوخته
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#قسمت_۵۴
*═✧❁﷽❁✧═*
چند لحظه همون طور ... تلفن☎️ به دست، خشکش زد ... و بعد خیلی محکم ... با حالتی که هرگز توی صورتش ندیده بودم بهم نگاه کرد ..
ـ برو توی اتاقت ... این حرف ها مال تو نیست❌ ...
نمی تونستم از جام حرکت کنم ... نمی تونستم برم ... من تنها کسی بودم که از چیزی خبر نداشتم ... بی معطلی رفتم سمتش و محکم تلفن رو از توی دستش کشیدم ...
ـ چی کار می کنی مهران؟ ... این حرف ها مال تو نیست ... تلفن رو بده ...
و با عصبانیت😡 دستش رو جلو آورد و سعی کرد تلفن رو از دستم بیرون بکشه ... اما زور من ... دیگه زور یه بچه نبود ...
عمه سهیلا هنوز داشت پای تلفن حرف می زد ...
ـ این چیزها رو هم بی خود گردن حمید ننداز ... زن اگه زن باشه ... شوهرش رو جمع می کنه نره سراغ یکی دیگه ... بی عرضگی خودت رو به پای داداش من نبند 😑...
بدون اینکه نفس بکشه بی وقفه حرف می زد ... و مادرم هم از این طرف تلاش می کرد تلفن رو از دستم بگیره ..
ـ بهت گفتم تلفن رو بده ...
این بار اینقدر بلند گفت که عمه هم شنید👂 ... ضربان قلبم خیلی بالا رفته بود ... یه قدم رفتم عقب ..
ـ خوب ... می گفتید عمه جان ... چی شد ادامه حرف تون؟... دیگه حرف و سفارش دیگه ای ندارید؟ ...
حسابی جا خورده بود ...
- مرد اگه مرد باشه چی؟ ... اون باید چطوری باشه؟ ... به مادر 🧕من که می رسید از این حرف ها می زنید ... به شوهر خودتون که می رسید ... سر یه موضوع کوچیک ... دو تا برادرهاتون ریختن سرش زدنش ...
- این حرف ها به تو نیومده ... مادرت بهت ادب یاد نداده توی کار بزرگ ترها دخالت نکنی❓ ...
- اتفاقا یادم داده ... فقط مشکل از میزان لیاقت شماست ... شما لیاقت عروس نجیب و با شخصیتی مثل مادر من رو ندارید ... مادر خودتون رو هم اونقدر دق دادید که می گفت ... الهی بمیرم از شر اولاد نا اهلم راحت بشم ... راستی ... زن دوم برادرتون رو دیدید؟ ... اگه ندیدید پیشنهاد می کنم حتما ببینید ... اساسی بهم میاید😏 ...
این رو گفتم و تلفن رو قطع کردم ... مادرم هنوز توی شوک 😨بود ... رفتم توی حال، تلفن رو بزارم سر جاش ... دنبالم اومد...
ـ کی بهت گفت؟ ... پدرت؟ ...
ـ خودم دیدم شون👀 ... توی خیابون با هم بودن ... با بچه هاشون ...
چشم هاش بیشتر گر گرفت ...
ـ بچه هاش؟ ... از اون زن، بچه هم داره؟ ... چند سال شونه؟...
فکر می کردم از همه چیز خبر داشته باشه ... اما نداشت❌ ... هر چند دیر یا زود باید می فهمید ... ولی نه اینطوری و با این شوک ... بهم ریخته بود و حالا با شنیدن این هم حالش بدتر شد ... اون شب ... با چشم های خودم ... خورد شدن مادرم رو دیدم .
دیگه نمی دونستم چی بگم ... معلوم بود از همه چیز خبر نداره ... چقدرش رو می تونستم بهش بگم؟ ... بعد از حرف های زشت عمه ... چقدرش رو طاقت داشت اون شب بشنوه👂 ...
یهو حالت نگاهش عوض شد ...
ـ دیگه چی می دونی؟ ... دیگه چی می دونی که من ازش خبر ندارم؟ ...
چند لحظه صبر کردم ...
ـ می دونم که خیلی خسته ام ... و امشب هم به حد کافی برای همه خوب بوده ... فردا هم روز خداست ...
ـ نه مهران ... همین الان ... و همین امشب ... حق نداری چیزی رو مخفی کنی ... حتی یه کلمه رو ...
از صدای ما، الهام و سعید هم از توی اتاق شون اومدن بیرون... با تعجب بهم زل زد 😳...
ـ تو می دونستی؟ ...
ـ فکر کردی واسه چی پسر گل بابا بودی و من آشغال سر راهی؟ ... یه سر بزرگ مشکل بابا با من همین بود ... چون من می دونستم و بهش گفتم اگه سر به سر مامان بزاره و اذیتش کنه به دایی محمد میگم ... اونها خودشون ریختن سر شوهر عمه سهیلا و زدنش ... شیشه های ماشینش🚕 رو هم آوردن پایین ... عمه، 2 تا داداش داشت ... مامان، 3 تا داره با پسرهای بزرگ خاله معصومه و شوهرش میشن 6 تا... پسرخاله ها و پسر عموهاش به کنار ...
زیر چشمی👀 به مامان نگاه کردم ... رو کردم به سعید ...
- اون که زنش رو گرفته بود ... اونم دائم ... بچه هم داشت... فقط رو شدنش باعث می شد زندگی ما بره روی هوا ... و از هم بپاشه ... برای من پدر نبود❌ ... برای شما که بود ... نبود؟ ...
اون شب، بابا برنگشت ... مامان هم حالش اصلا خوب نبود... سرش به شدت درد🤕 می کرد ... قرص خورد و خوابید ... منم رفتم از بیرون ساندویچ خریدم ...
شب همه خوابیدن😴 ...
♻️ادامه دارد...
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_نحل_آیه_۳۰
#سرانجام_متقین
برای کسانی که در این دنیا نیکی کرده اند پاداش خوبی است و سرای آخرت از این هم بهتر است
و هرچه از طرف خدا به عنوان وحی و قرآن نازل شود به خیر و صلاح بندگانش می باشد
❣#سلام_امام_زمانم ❣
✋از قعر زمین به اوج افلاک، سلام؛
از من به حضور حضرت یار، سلام؛
عطر یاد زهرایی شما درخانه ی قلب هرکس پیچید ، از دیدار تمامی بوستانها بی نیازشد ...
... و هوای حضور حیدری تان دراندیشه ی هرکس راه یافت از تکیه برهر پشتوانه ای وارهید ...
شکر خدا که در پناه شما هستم ...🤲🌱
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰روز. سهم روز دویست و چهارم
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه102 : (از سخنان امام است که چونان خطبه ای جداگانه است و پس از جنگ جمل در سال ٣٦ هجری در شهر بصره ایراد شد. )
1⃣ وصف روز قيامت
♦️قيامت روزی است که خداوند همه انسانهای گذشته و آينده را برایِ رسيدگیِ دقيقِ حساب و رسيدن به پاداش اعمال گرد آورَدَ. همه فروتنانه به پاخيزند، عرق از سر و رويشان و کنارِ دهانشان جاری است و زمين زير پايشان لرزان است. نيکوحال ترين آنان کسی است که جای گذاشتن دو پايش را پيدا کند يا جايی برای آسوده ماندن بيابد.
2⃣ خبر از آينده خونين بصره و رزم مجاهدانی پيروز
♦️فتنه هايی چون تاريکیِ شب که نيرويی نمی تواند برابر آن بايستد و کسی نتواند پرچم های آن را پايين کشد به سوی شما می آيد، چونان شتری که مهار شده و جهاز بر پشت آن نهاده و ساربان آن را کشانده و به سرعت می راند. فتنه جويان کسانی هستند که ضربات آنها شديد و غارتگری آنان اندک است. مردمی با آنان جهاد می کنند که در چشم متکبّران خوار و در روی زمين گمنام و در آسمان ها معروفند. در اين هنگام وای بر تو ای بصره! از سپاهی که نشانه خشم و انتقام الهی است، بی گَرد و غبار و صدايی به تو حمله خواهند کرد و چه زود ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگی غبار آلود دچار می گردند.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه101 : (از خطبه هایی است که در آن حوادث سخت آینده را بیان می دارد که در شهر کوفه ایراد شد.)
1⃣ ستايش و اندرز
♦️ستايش خداوندی را که اوّل هر نخستين است و آخر هر آخری. چون پيش از او چيزی نيست بايد که ابتدايی نداشته باشد و چون پس از او چيزی نيست پس پايانی نخواهد داشت و گواهی می دهم که جز او خدايی نيست و خدا يکی است؛ آن گواهی که با درون و برون و قلب و زبان هماهنگ باشد. ای مردم! دشمنی و مخالفت با من شما را تا مرز گناه نراند و نافرمانی از من شما را به پيروی از هوای نفس نکشاند و به هنگامِ شنيدنِ سخنِ من به گوشه چشم يکديگر را ننگريد.
2⃣ خبر از حوادث خونين آينده
♦️ سوگند به آن کس که دانه را شکافت و جانداران را آفريد، آنچه به شما خبر می دهم از پيامبر امّی (صلی الله علیه و آله) است. نه گوينده دروغ گفت و نه شنونده ناآگاه بود. گويا می بينم شخص سخت گمراهی را که از شام فرياد زند و بتازد و پرچم های خود را در اطراف کوفه بپراکند و چون دهان گشايد و سرکشی کند و جای پايش بر زمين محکم گردد، فتنه فرزندِ خويش را به دندان گيرد و آتشِ جنگ شعله ور شود. روزها با چهره عبوس و گرفته ظاهر شوند و شب و روز با رنج و اندوه بگذرند. و آنگاه که کشتزار او به بار نشست و ميوه او آبدار شد و چون شتر مست خروشيد و چون برق درخشيد، پرچم های سپاهِ فتنه از هر سو به اهتزاز درآيد و چونان شب تار و دريای مُتلاطِم به مردم روی آورند. از آن بيشتر چه طوفان های سختی که شهر کوفه را بشکافد و چه تندبادهايی که بر آن وزيدن گيرد و به زودی دَستِجَات مختلف به جان يکديگر يورش آورند. آنها که بر سر پا ايستادند درو شوند و آنها که بر زمين افتادند لگدمال گردند.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
خطبه عقد خواهر شهید مجید قربانخانی از شهدای مدافع حرم که سال ۱۳۹۴ در منطقه خانطومان سوریه به شهادت رسیده بود توسط رهبر انقلاب قرائت شد
رهبر انقلاب بعد از جاری شدن خطبه عقد دعا کردند این زوج زندگی شیرینی داشته باشند: «باهم بسازید، صفا و صداقت داشته باشید تا زندگیتان شیرین باشد.» این اما همه ماجرا نبود.
پس از قرائت خطبه عقد، پدر شهید قربانخانی از حضرت آیتالله خامنهای درخواست کرد تا از مادر شهید بخواهند تا لباس مشکی خود را عوض کند؛ درخواستی که با پاسخ مثبت ایشان روبرو شد: «لباس مشکی را عوض کنید. ما چشم حقیقتبین نداریم و نزدیکبین هستیم. اگر چشم حقیقتبین داشتیم و جایگاه شهدا را در آن دنیا میدیدیم قطعاً برای آنها خوشحالی و شادی میکردیم و عزا نمیگرفتیم.»
شادی روح شهید مجید قربانخانی صلواتی بفرستیم❤️
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
چادر مشکی تو ، برایت امنیت می آورد
خیالت راحت،
گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند…
#حجاب
#زن_عفت_افتخار
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#شهید_مصطفی_چمران
🌷🌷🌷🌷🌷
#تواضع_و_فروتنی
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_مصطفی_چمران
بچه ها تا فهمیدند #دکتر_چمران به مدینه الزهرا (س) می آید، برای خیر مقدم و محافظت از او رفتند و اتوبان را بستند! #دکتر تا از دور متوجه این موضوع شد، پیاده شد و از بچه ها پرسید برای چی راه را بسته اید؟ گفتند:"به احترام شما! " دکتر دو دستی بر سرش کوبید و گفت :"وای بر من ! به بچه ها بگویید :" وای بر ما اگر حلالمان نکنند!
دکتر با خودش می گفت : وای بر تو #مصطفی! باید بروی از تک تکشان حلالیت بطلبی! دکتر سرش را توی ماشین ها می کرد و می گفت: آقا مرا حلال کنید! بچههای مرا حلال کنید ! نفهمیدند ! اشتباه کردند! بچگی کردند!
برای همین رفتار هاست که #امام_خمینی ره در باره اش گفتند : #چمران در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد.
#سالروز_شهادت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷