🌙🐠🌙🐠
#سوره مبارکه ی یونس آیه ۱۰۸
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
👈قُلْ يَآ أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَآءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ
رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ
وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَآ أَنَا عَلَيْكُمْ
بِوَكِيلٍ .
👌بگو: ای مردم، به یقین حق (قرآن و
دین اسلام) از جانب پروردگارتان به شما
رسیده، پس هر كه هدایت پذیرد همانا
به سود خود هدایت مییابد، و هر كه
گمراه شود حتما به زیان خود گمراه
میشود، و من نگهبان و متصدّی امور
شما نیستم.
🌙🐠🌙🐠
#مولای من مهدی جان♥️🖇
«ای کاش» های دلم زیاد است اما،
بعضیهایشان را بیشتر دوست دارم!!
کاش انیس تنهایی شما بودم ...
کاش مرهم دلتنگیهایتان بودم ...
کاش هر وقت یاد من میافتید ،
دلتان آرام شود ...
کاش که سرباز با وفایت باشم ...🥀
پدر مهربانم
دعایی کن، این «ای کاش» های دلم
حسرت به دل باقی نمانند ...😞
🌱مدد نما كه بمانم عاشق و خدمتگزار
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
📌 #طرح_مهدوی
🌅 #عاشقانه_مهدوی
❤️ هرکه در زمرهی ما منتظران میباشد / میکند تا به ابد پشت به دنیا حتماً
انبیاء منتظر آمدنش میباشند / میرسد پشت سرش حضرت عیسی حتماً
🙏 یا صاحبالزمان
💠⚜💠
⛅️ #فوائد_امام_غایب
7⃣قسمت هفتم
⬅️ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺑﺎﻃﻨﻲ ﻭ ﻧﻔﻮﺫ ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ
☀️ﺍﻣﺎﻡ ﻭ ﺣﺠّﺖ ﺧﺪﺍ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﻭ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻠﺎﺵ ﺍﺳﺖ ﺍﻓﺮﺍﺩﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻧﻮﺭ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻛﻨﺪ. ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﻣﺄﻣﻮﺭﻳﺖ ﺍﻟﻬﻲ، ﮔﺎﻫﻲ ﺁﺷﻜﺎﺭﺍ ﻭ ﺑﻲ ﭘﺮﺩﻩ، ﺑﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺳﺎﺯ ﺧﻮﺩ، ﺭﺍﻩ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭ ﺑﻬﺮﻭﺯﻱ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺧﻮﺩ ﻛﻪ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﻏﻴﺒﻲ ﻭ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﻗﻠﺐﻫﺎ ﺍﺛﺮ ﻣﻲﮔﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻬﻲ ﻭﻳﮋﻩ ﻭ ﻋﻨﺎﻳﺘﻲ ﺧﺎﺹ، ﺩﻝﻫﺎﻱ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺭﺍ، ﻣﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲﻫﺎ ﻭ ﺯﻳﺒﺎﻳﻲﻫﺎ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺭﺷﺪ ﻭ ﻛﻤﺎﻝ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭ ﻣﻲﺳﺎﺯﺩ.
👈ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺨﺶ، ﻧﻴﺎﺯﻱ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﻫﺪﺍﻳﺖﻫﺎ ﺍﺯ ﺭﺍﻩﻫﺎﻱ ﺩﺭﻭﻧﻲ ﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﺎﺕ ﻗﻠﺒﻲ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲﮔﻴﺮﺩ. ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺑﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺍﺯ ﻓﻌﺎﻟﻴّﺖﻫﺎﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ، ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺠّﺘﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺧﻠﻖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺁﺋﻴﻦ ﺗﻮ ﺭﻫﻨﻤﻮﻥ ﮔﺮﺩﺩ... ﻭ ﺍﮔﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﻇﺎﻫﺮﻱ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﻟﻲ ﺑﻲ ﺷﻚ ﺗﻌﺎﻟﻴﻢ ﻭ ﺁﺩﺍﺏ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﻟﻬﺎﻱ ﻣﺆﻣﻨﻴﻦ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﺁﻥ ﻋﻤﻞ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. [۱].
☀️ﺍﻣﺎﻡ ﻏﺎﻳﺐ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻫﻤﻴﻦ ﻫﺪﺍﻳﺖﻫﺎ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﻧﻴﺮﻭﺳﺎﺯﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻗﻴﺎﻡ ﻭ ﺍﻧﻘﻠﺎﺏ ﺟﻬﺎﻧﻲ، ﻫﻤّﺖ ﻣﻲﮔﻤﺎﺭﺩ. ﻭ ﺁﻥﻫﺎ ﻛﻪﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲﻫﺎﻱ ﻟﺎﺯﻡ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺍ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺤﺖ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻭﻳﮋﻩ ﺍﻣﺎﻡ، ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺭ ﺭﻛﺎﺏِ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﻏﺎﻳﺐ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﻛﺖ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲﺷﻮﺩ.
📘[۱] ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 52، ﺹ 174.
🔹ادامه دارد....
📘برگرفته از کتاب نگین آفرینش
#مصطفی_پژوهنده
🌷🌷🌷🌷🌷
👈 هوا تاریک بود. مصطفی را دیدم که آرام از رختخواب بلندشد،نمازهای شبش زبانزد بود من هم به همراه اوبلند شدم تا حداقل راز ونیازی داشته باشم،نمازش تموم شده بود دست هارا روبه آسمان بلندکردو زیرلب چیزی گفت...
بعد رو به من کرداحساس کردم صورتش تغییرکرده، انگار داشتم به صورت یک شهید نگاه میکردم آرام به من گفت:آخرین ساعاتی است که من درمیان شما هستم بعداز نماز صبح وقبل ازطلوع فجردیگردرمیان شما نخواهم بود،منطقه رابه شما میسپارم مواظب باشید! با تعجب ونگرانی بهش نگاه کردم نمیخواستم باور کنم که فرمانده دیگه بین مانیست.
تازه هواروشن شده بود که گلوله توپی به سنگرمصطفی برخورد کرد، مصطفی باچهره ای آرام روی سجاده خونینش افتاده بودو ترکش پیکرپاکش راتکه تکه کرده...
فرازهایی از وصیت نامه شهید:
«شب ها خواب میبینم که تمام وسایل خود را جمع میکنم و به زیارت حج می روم وشما دوستان وهمرزمان مواظب منطقه هستید»
بارالهی!من نمیخواهم که در بستر بمیرم یاری ام کن تابه راحت دردل سنگر بمیرم دوستدارم درمیان آتش و خون وگلوله در راه اسلام و آزادی کشوربمیرم👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
ندبه هاے دلتنگے
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷 #داستان_واقعی #دختر_شینا #قسمت_۹۹ *═✧❁﷽❁✧═* چهل و پنج روزی📆 می شد صمد رفته بود. زندگی
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
#داستان_واقعی
#دختر_شینا
#قسمت_۱۰۰
*═✧❁﷽❁✧═*
این بار سر و صداهای بیرون از خانه مرا ترساند😨صدایی از توی راه پله می آمد. انگار کسی روی پله ها بود و داشت از طبقه پایین می آمد بالا؛ اما هیچ وقت به طبقه دوم نمی رسید.
در را قفل🔒 کرده بودم. از پشت پنجره سایه های مبهمی را می دیدم👀 آدم هایی با صورت های بزرگ، با دست هایی سیاه.
معصومه و خدیجه آرام و بی صدا دوطرفم خوابیده بودند. انگشت ها را توی گوش هایم👂 فرو کردم و زیر پتو خزیدم. هر کاری می کردم، خوابم نمی برد. نمی دانم چقدر گذشت که یک دفعه یک نفر پتو را آرام از رویم کشید😱سایه ای بالای سرم ایستاده بود، با ریش و سبیل سیاه. چراغ💡 که روشن شد، دیدم صمد است. دستم را روی قلبم❤️ گذاشتم و گفتم: «ترسیدم. چرا در نزدی؟!»
خندید☺️ و گفت: «چشمم روشن، حالا از ما می ترسی؟!»
گفتم: «یک اِهِمی، یک اوهومی، چیزی. زهره ترک شدم😒»
گفت: «خانم😍 به در زدم، نشنیدی. قفل در را باز🔓 کردم، نشنیدی. آمدم تو صدایت کردم، جواب ندادی. چه کار کنم. خوب برای خودت راحت گرفته ای خوابیده ای😴»
رفت سراغ بچه ها. خم شد و تا می توانست بوسشان😘 کرد.
نگفتم از سر شب خواب های بدی دیدم. نگفتم ترس برم داشته بود و از ترس گوش هایم👂 را گرفته بودم، و صدایش را نشنیدم.
****
گفت: «خیلی خوشمزه😋 بود. دست و پنجه ات درد نکند.»
خندیدم و گفتم: «نوش جانت. خیلی هم تعریفی نبود. تو خیلی گرسنه بودی.»
وقتی بلند شد به حمام🛁 برود، تازه درست و حسابی دیدمش. خیلی لاغر شده بود. از پشت خمیده به نظر می آمد؛ با موهایی آشفته و خاکی و شانه هایی افتاده و تکیده. زیر لب گفتم: «خدایا! یعنی این مرد من است😢 این صمد است. جنگ📛 چه به سرش آورده...»
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
🌷👩🏻🌷👩🏻🌷👩🏻🌷
هدایت شده از امام زمانی ام ³¹³
⛔️به حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان متوسل شوید، ایشان چون مادر ولی وقت ما هستند به فرزندشان میفرمایند که پسرم، این شخص به من متوسل شده خواستهاش را بده
👌ختمی بسیار سریع الاجابه از حضرت نرجس خاتون برای براورده شدن حاجاتی که امیدی به براورده شدنش ندارید
ختمی که تا به حال کسی را دست خالی رد نکرده کلیک کنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
Ⓜ️بار ها تجربه شده مشاهده کنید👆