#حدیث_روز
⚡️قال الامام علي - عليه السّلام - :🌟 ان المجاهد نفسه علي طاعة الله و عن معاصيه عند الله سبحانه بمنزلة الشهيد🌟
.
امام علي - عليه السلام - فرمودند✍️
💥كسي كه در راه فرمانبرداري از خدا و دوري از نافرماني او با نفس خويش مبارزه كند،💪
⚡️نزد خداي سبحان منزلت شهيد را دارد.🌷
📚غررالحكم، ح ۳۵۴۶
منظور از «حَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا» در آیهٔ ۶۹ سورهٔ نساء، چه کسی یا کسانی است؟
زراره از امام باقر علیه السلام روایت کرده که حضرت در تفسیر این آیه فرمودند:
در این آیه النَّبِیِّین، رسول خدا و صدّیقین، علی بن ابیطالب علیه السلام است؛ شهداء، حسن و حسیناند و صالحین، ائمه معصومین هستند؛ و «حَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا» قائم آل محمد است.
📚 الزام الناصب، ج۱، ص۵۷
آقآ جان؛ مھدی :
تۅ مپندار ڪه از یاد..
تـو را خواهم برد!
من،بدونتـو به یڪ؛
پلڪ زدن ؛ خواهم مُرد^^
#العجل_ایھالـغریب💕
#حاج_قاسم
#نهضت_انتظار ۱۵۷
بسم رب الحسین علیه السلام
حضرت علی علیه السلام می فرمود
👈 اگه من می خواستم کریمانه برخورد نکنم
که شما مردم رو درست کرده بودم☹️
بعد می فرماید
و لقد علمتم ان الذی یصلحکم هو السیف🗡
یعنی من میدونم اون چیزی که شما رو اصلاح میکنه
👈 شمشیر هست
نه اینکه همه ی مردم رو بزنه ها❌
بلکه سه چهارتا رو گردن بزنه و گلو بزنه و ....
بقیه حساب میاد تو دستشون😖
ولی حضرت می فرماید
👈 من خودمو فاسد نمیکنم؛ به این که بخوام شما رو درست کنم
بعد در ادامه اش فرمودند
به این زودی ها یه انسانی بر شما مسلط خواهد شد
اون موقع شما میبینید که چجوری با شمشیر بر شما حکومت بکنه😢
الان ما فرعون چه ای نداریم که بخواد با
شمشیر بما زور بگه❌
منتهی فرعون چه هایی هستن که
👈 با جنگ عملیات روانی و ...
به مردم زور میگه😒
با زبونشون نمیدونم با ابزار دیگه دارن
به مردم زور میگن
اقا تو چرا به زبونشون گیر میدی حالا؟؟
قران می فرماید
👈 "یا ایها الذین آمنوا؛ اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا"
ای کسانی که ایمان آوردید
⇦ تقوای الهی داشته باشید؛ و درست حرف بزنید
صلی الله علیک یا فاطمه الزهراء
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت✅🌷✋
#شهید_مجید_انتشاری
🌷🌷🌷🌷🌷
👈ای مردم شهیدپرور ، از شما عاجزانه می خواهم که دستورات امام عزیزمان را اطاعت کنید
و امام را تنها نگذارید که خدای ناکرده قلب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از دست ما ناراحت نشود 👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
ندبه هاے دلتنگے
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۵ *═✧❁﷽❁✧═* علت انتخاب او به عنوان یک دوست، زیبایی
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۱۶
*═✧❁﷽❁✧═*
هر چند وقت یکبار تلاش 💪می کردم از لای در 🚪چیزی ببینم و چیزی بفهمم، اما هر بار که لای در را کمی باز می کردم صدای🗣 جیغ زن ها و پودر سفیداب بود که به هوا می رفت. کمی که گذشت کلید🗝 را در قفل🔒 چرخاندم و توی جیبم گذاشتم و رفتم سراغ بچه های کوچه.
مادرم که می خواست از کنجکاوی های😇 من در امان باشد بدون هیچ اعتراضی فقط سفارش کرد همان دور و بر باشم👌 هر گروه از بچه های توی کوچه به یک بازی مشغول بودند.
لی لی بازی، هفت سنگ، بالا بلندی و گوشواره طلا. کمی آنطرف تر یک جوی بزرگ بود که به آن آب💦 تندو می گفتیم. شرط بندی می کردیم که چه کسی می تواند از روی آب بپرد! احمد می گفت فقط خدا می تونه بپره.صفر سیاه می گفت: به جز خدا شاه هم می تونه بپره. جعفر دماغ👃 می گفت: جعفر دماغ به جای شاه می پره.
حالا دیگر نوبت پریدن بود، علی گاوی🐄، جعفر دماغ👃 صفر سیاه و بهمن چول همگی پریدند. هرکس که می پرید یک پول 💶سیاه می انداختند آن دست آب.
کمی آنطرف تر می خواستم یواشکی🙊 تمرین کنم که به خدا نزدیکم یا به شاه. نمی خواستم پسرها متوجه تمرین کردنم بشوند❌ هی رفتم عقب و آمدم جلو و ایستادم. ترس😰 جرات را از من می گرفت و ...
دوباره بر می گشتم. زری، خدیجه،و منیژه و مهناز هم اضافه شده بودند. خدیجه و منیژه تماشاچی بودند و ما را تشویق 👏می کردند.
بعضی وقت ها هو می کشیدند و بعضی وقت ها هورا😍 توی همین صداها و بازی ها، صدای پسرها می آمد که می گفتند پسرا شیرن مثل شمشیرن🗡 دخترا موشن مثل خرگوشن🐰)) هیچ چیز نمی توانست بیشتر از این به من زور و قدرت💪 بدهد.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️