eitaa logo
نفوس مطمئنه
196 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
117 ویدیو
109 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
images.jpg
10.4K
📸 ۲ •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
نفوس مطمئنه
#معرفی_شهید 🌷 روحاني شهيد سيد محمد هاشم #امينی_شوراب_سفلي ☀️ تولد: ۱- ۱۰- ۱۳۴۱ 🥀 شهادت: ۱۲ تير ۱۳
🌷 شهيد سيد هاشم اميني شوراب سفلي 🌕 سید هاشم امینی، در سال ۱۳۴۱، در قریهٔ شوراب سفلی از توابع شهرستان فریمان در خانواده‌ای مذهبی متولد شد. در کودکی همراه خانواده‌اش به مشهد نقل‌ مکان کردند. به پدر و مادرش احترام می‌گذاشت و از آن‌ها حرف‌شنوی داشت. 🌕 دورهٔ ابتدایی را با موفقیت سپری کرد و همواره شاگرد ممتازی بود و مورد تشویق معلمانش قرار می‌گرفت، از هوش و استعداد فوق‌العاده‌ای برخوردار بود. 🌕 بعد از اتمام دوره ابتدایی به تشویق عمویش، که از روحانیون سرشناس بود، به حوزهٔ علمیه روی آورد. مدت سه سال در کوی طلاب به فراگیری دروس مقدماتی حوزه مشغول شد، و بعد به مدرسهٔ موسوی نژاد رفت. 🌕 در فراگیری دروس اشتیاق فراوانی از خود نشان می‌داد، به خاطر هوش و ذکاوت فراوانی که داشت، خیلی زود به جرگهٔ اساتید حوزوی پیوست و در کنار فراگیری دروس حوزوی، دروس مقدماتی را تدریس می‌کرد. 🌕 به نماز اول وقت اهمیت می‌داد، و خانواده را نیز به خواندن نماز اول وقت تشویق می‌کرد، نسبت به پرداخت خمس نیز مقید بود. 🌕 علاقه ویژه‌ای به قرآن داشت.، در دعاهای کمیل، توسل، ندبه و زیارت امین‌الله شرکت می‌کرد. و به اهل‌بیت (ع) علاقه داشت. 🔸 حضور در مبارزات سیاسی 🌕 در دوران اوج‌گیری انقلاب اسلامی، با تمام وجود بر ضد رژیم و عناصر مزدورش تلاش می‌کرد. به پخش اعلامیه می‌پرداخت. در رساندن پیام‌های حیات‌بخش حضرت امام، سر از پا نمی‌شناخت، در جلسات سخنرانی، به افشای چهرهٔ منحوس رژیم طاغوت می‌پرداخت، در تظاهرات شرکت می‌کرد و در راه‌اندازی راه‌پیمایی نقش اساسی داشت، به امام خمینی (ره) علاقه و ارادتی خاص داشت. 🌕 روحانی شهید؛ سید هاشم امینی با شروع جنگ تحمیلی، با لبیک به ‌فرمان امام، درس و بحث را رها کرد و به جبهه‌های حق علیه باطل شتافت. 🌕 او احساس مسئولیت کرد و جبهه را بر همه‌چیز ترجیح داد، و در جبهه‌های مختلف از غرب تا جنوب، حضوری مستمر داشت. 🔸 نیروی رزمی- تبلیغی 🌕 مدت چهار سال به‌عنوان روحانی رزمی- تبلیغی در جبهه بود، هنگام عملیات، لباس بسیجی می‌پوشید و به‌عنوان یک بسیجی در کارهای رزمی انجام ‌وظیفه می‌کرد، و در مواقع دیگر به تبلیغ و ارشاد رزمندگان اسلام می‌پرداخت. 🌕 گاهی در طول روز هشت جلسه سخنرانی در قرارگاه‌ها و سنگرهای مختلف داشت، تمام‌وقت خود را صرف این کار می‌کرد، در عملیات مختلفی شرکت داشت، در عملیات میمک مجروح و شیمیایی شد. 🌕 روحانی شهید؛ سیدهاشم امینی از هوش و استعداد فوق‌العاده‌ای برخوردار بود، اطرافیان به او می‌گفتند: «درس حوزه را ادامه بدهید تا در آینده خدمات بهتری به جامعه انجام بدهید.» می‌گفت: «در حال حاضر، انقلاب اسلامی به خدمت و خون نیاز دارد تا به درس و مدرسه.» 🌕 هر وقت خانواده‌اش اصرار می‌کردند که چند روزی بیشتر در خانه بماند، و در مرخصی باشد، می‌گفت: باید بروم چون امام تنها می‌ماند.» 🔸 آغاز زندگی مشترک 🌕 در ۲۰ سالگی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج سه فرزند است. کمتر از یک ماه از ازدواجش گذشته بود که عازم جبهه شد. حتی هنگام تولد فرزندش در خانه نبود. 🌕 در کارهای خانه، مثل طبخ غذا، شستن ظروف و لباس، کمک می‌کرد. همواره بر تربیت صحیح و دینی فرزندانش تأکید می‌کرد. 🔸 زاهد شب و شیر روز 🌕 روحانی شهید؛ سیدهاشم امینی در تنهایی و خلوت به نیایش می‌پرداخت، هم‌سنگرانش نقل می‌کنند: «سید محمد هاشم، نیمه‌های شب ناپدید می‌شد، دریکی از شب‌ها، او را به‌صورت پنهانی تعقیب کردیم، متوجه شدیم که گودالی مانند قبر کنده است و نیمه‌های شب درون آن قبر می‌رود و به یاد قبر و قیامت با خدای خود راز و نیاز می‌کند، و اشک می‌ریزد.» 🌕 والدینش او را بسیار دوست داشتند. از او به‌عنوان فرشته‌ای تعبیر می‌کنند که چند صباحی به‌صورت امانت به آن‌ها داده‌ شده و سپس به‌سوی خدا بازگشته است. 🌕 سید هاشم امینی در ۱۲ تیر ۱۳۶۵ در منطقهٔ مهران به علت انفجار مین به شهادت رسید. 🌷 پیکر پاک این روحانی شهید؛ بعد از تشییع، در بهشت رضا مشهد به خاک سپرده شد. •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
🖋 شهید سید هاشم امینی در وصیت‌نامه‌ی خود می‌نویسد: «ای خالق من! چقدر شرمنده‌ام که تو مرا برای تکامل که فقط از راه عبودیت و بندگی میسر است، خلق کردی و من سیر قهقرایی را پیمودم. 🖋 تو همیشه برای من زمینه‌ی عمل صالح و خیر آماده کردی ولی من در جهت عکس از آن استفاده کردم. 🖋 خدای من! خیلی سعی کردم که بنده خوبی برای تو باشم، ولی نفس اماره، شهوات، وابستگی‌ها و شیطان سر راهم سبز شدند. 🖋 با کمک تو توانستم خیلی از آن‌ها را از بین ببرم به جز نفس اماره، و چه دشمنی که زندگی‌ام را تباه ساخته مرا پیش تو و بندگانت شرمنده‌ام کرد. 🖋 ای شهادت! تو چقدر نعمت خوبی هستی! تو آن شربت بسیار گوارایی که عاشقان آن را مشتاقانه سر می‌کشند، تو زیباترین نوع مرگ هستی، تو التیام بخش همه رنج‌ها و دردهایی، تو مدرک قبولی ومدال افتخاری. 🖋 ای شهادت! چقدر مشتاق توام چون که تو گذرنامه‌ی لقاء اللهی تو برگه‌ی عبور از دنیا و تعلقات آن هستی و ای شهادت، می‌دانی چرا این قدر مشتاق تو هستم، چون که تو می‌توانی مرا از خجالت و شرمندگی در مقابل شهیدان برهانی. 🖋 خدایا! به حق اولیائت، این نعمت را نصیبم گردان. 🖋 ای ملت حزب‌الله که به فرموده امام، الهی شده‌اید، ان‌شاء الله مسئله‌ی جبهه و جنگ را که امروز اصلی‌ترین و مهمترین مسئله روز است از یاد نبرید، چه در جبهه و چه در پشت جبهه، اسلام را تقویت کنید. حضور خود را در تمامی صحنه‌های انقلاب حفظ کنید.» 📜 وصیت‌نامه‌ای دیگر بسم الله الرحمن الرحیم 🖋 «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» (فجر/ ۲۷و۲۸) 🖋 ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بردوست به هوای سر کویش پر و بالی بزنم 🖋 این جانب سید محمد هاشم امینی، فرزند سید محمد رضا، شماره شناسنامه ۳۲۱ گواهی می دهم به وحدانیت خدای احد لا شریک و گواهی می دهم به حقانیت نبوت و معاد و حساب و قیامت و امامت و این چند کلمه وصیت نامه را من‌باب ضرورت می‌نویسم. 🖋 گرچه بنده قبلاً وصیت نامه نوشته‌ام و در خانه موجود است و در دفترچه خاطرات جبهه که در بین کتابهایم موجود می باشد، مطالب لازمه را نوشته‌ام، اما به‌عنوان این که مسائل جدیدی پیش آمده است؛ چند مطلب اضافه می کنم: 1⃣ اینجانب حدود ۱۵ روز نماز قضا و حدود ۳ ماه روزه قضا دارم. 2⃣ از آن بیست هزار تومان پول که گرو خانه بود، خمس بدهکارم، [آن را] پرداخت نمایید و حدود هزار تومان هم برای ردّ مظالم بدهید و ضمناً ۲ ماه هم کفاره روزه برای من بدهید ودر رابطه با بقیه مسائل هر جور که خودتان صلاح می دانید [عمل کنید]. 3⃣ فرزندم محمد صادق را انشاء الله به مدرسه علمیه بفرستید که جای خالی پدرش را پر کند و فرزند آینده‌ام اگر پسر بود، نامش را سید محمد حامد بگذارید، اگر هم دختر بود، حمیده بگذارید که یادآور دوست شهیدم سید محمد حامد باشد. 4⃣ کتابهایم را به یکی از مدارس علمیه اهدا نمایید، دیگر فکر نمی کنم مسئله خاصی باشد. 5⃣ همه را امر به صبر و تقوا و یاد خدا می کنم و از همه، بخصوص پدر و مادر و برادران و خواهران و عموی بزرگوار و زن‌عموی گرامی‌ام و بخصوص همسرم، که شاید نتوانستم همسر شایسته ای برایش باشم- حلالیت می‌طلبم؛ ولی همه این ها به خاطر خدا بوده است و موقیعت کشور و جنگ چنین اقتضا می کرده است. 6⃣ از همسرم می‌خواهم که در تربیت فرزندانم تلاش بیشتری نماید، از همه اقوام و خویشان و دوستان حلالیت می‌طلبم و از همه التماس دعا دارم، ضمناً مدفن من بهشت رضا باشد. التماس دعا. 🔸 هر کسی که وصیت نامه مرا می خواند و می شنود، هرگاه که به حرم حضرت رضا-علیه السلام- مشرف شد، اگر لطف کند و یک زیارت امین الله بخواند، خیلی خوشحال خواهم شد. از همه التماس دعا دارم. والسلام. سید محمد هاشم امینی •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
🌷 خاطراتي از شهيد سيد محمد هاشم اميني شواراب سفلی 🎤 راوی: ماشاء الله سالار پور 🔰 لحظه و نحوه شهادت 🌀 دو روز بعد از عملیات کربلای یک که منجر به آزاد سازی مجدد شهر مهران شد، قرار بود من به همراه تعدادی از برادران تخریب جهت پاکسازی منطقه برویم. 🌀 آقای امینی که مسئول عقیدتی تخریب بود نیز اصرار کرد که به همراه ما برای پاکسازی بیاید، من اجازه ندادم، بعد از رفتن ما ایشان موافقت آقای یوسفی را می گیرد و با بچه های تخریب جهت پاکسازی به میدان مین می رود و در طی چند ساعت تعداد زیادی از انواع و اقسام مین های عراقی را خنثی می کند و بعد با مینی که به صورت تله ای کاشته شده برخورد و مین عمل می کند و ایشان به درجه رفیع شهادت می رسد. 🌀 وقتی ما از خط با یکسری غنائم به طرف سنگر اجتماعی مان در عقبه نزدیک شدیم، متوجه شدیم که بر خلاف غروب روزهای قبلی سر و صدای و گریه و شیون زیادی از داخل سنگر می آید، تعجب کردیم که چه قضیه ای پیش آمده که بچه ها اینطور ناله و بی تابی می کنند. ـ در حالی که ما خوشحال بودیم که توانسته ایم یکی از نفر برهای فرمانده عراقی را با خودمان به غنیمت بیاوریم، سئوال کردیم. گفتند: حاج آقای امینی در میدان مین به درجه رفیع شهادت نائل آمده است، آن شب بچه های تخریب مراسم باشکوهی را به یاد ایشان برقرار کردیم. 🔰 حالات معنوی قبل از شهادت 🌀 عملیات کربلای یک در منطقه مهران بود، بچه ها برای عملیات آماده و عازم خط شده بودند نوار کاستی از مداح اهل البیت، حاج آقای آهنگران در رابطه با حضرت قاسم گوش برادران را نوازش می داد که متن شعرش این بود: ( قاسم رزمنده ام دل ز دنیا کنده ام ) مرحوم شهید امینی نشسته بود در عقب تویوتا و همین طور با خودش زمزمه می کردند و اشک می ریختند دقت کردم دیدم ایشان شعر را بر عکس می خواند: هاشم دل خسته ام دل ز دنیا بسته ام، به گمانم این بزرگوار در همین عملیات به شهادت رسیدند با اینکه دل از دنیا کنده بود. 🔰 عشق به جهاد 🌀 در یگان دو روحانی داشتیم که بسیار خوب و فعال بودند که هنگام عملیاتها با بچه های تخریب وارد عملیاتها می شد.، یکی از آنها حاج آقای واعظی بود و دیگر آقای امینی که به خاطر حساسیت کار تخریب به عنوان روحانی آموزش با بچه های تخریب کار می کرد، و علاوه بر آن در بحث نماز جماعت و مراسم ادعیه شرکت فعال داشت. 🌀 یک روز در اهواز آقای امینی به خانواده اش تلفن زد در آنجا از صحبتهایش متوجه شدم که خداوند بچه ای به ایشان عطاء کرده و اسم او را محمد صادق گذاشتند، بعد از این تلفن من با خود گفتم الان ایشان درخواست مرخصی می کند تا به دیدن خانم و فرزندش که تازه به دنیا آمده برود. ولی ایشان این کار را نکرد تا آخر آموزش ماند و حتی بعد از آن هم به مرخصی نرفت. 🌀 یک شب ساعت ۱۰ الی ۱۱ شب بود که دیدم که ایشان متکایی را به بالا و پایین می اندازد و آن را در بغل می گیرد و با صدای بلند محمد صادق، محمد صادق می گوید. من گفتم: حاج آقا از این کار دست بردار و به دیدن فرزندت برو.، ولی باز هم او برای دیدن فرزندش نرفت و جلوی نفس خود را گرفت. •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
وصيت نامه سيد محمدهاشم اميني.mp3
4.84M
🎙 🌷 شهید سید محمد هاشم امینی شوراب •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
حمدحسين رضايي.jpg
5.3K
🌷 روحاني شهيد محمد حسين ☀️ تولد: ۱۳- ۱- ۱۳۴۷ 🥀 شهادت: ۱۲ تیر ۱۳۶۵ 🔸 سمت: تخريب چي 🌺 محل شهادت: مهران كربلاي يك 💐 گلزار: بجنورد اركان ۱۱۴ •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
نفوس مطمئنه
#معرفی_شهید 🌷 روحاني شهيد محمد حسين #رضائي ☀️ تولد: ۱۳- ۱- ۱۳۴۷ 🥀 شهادت: ۱۲ تیر ۱۳۶۵ 🔸 سمت: تخري
🌷شهيد محمد حسين رضايي، پس از گذراندن دوره ابتدایی و بخشی از دروس سطح راهنمایی به دلیل علاقه ی وافر و تشویق والدین راهی حوزه های علمیه شد. 🌷 وی در حوزه ی علمیه ی امام خمینی بجنورد ثبت نام کرد و با عزمی راسخ به ادامه ی تحصیل در رشته ی علوم دینی پرداخت. 🌷 درادامه رسالت دینی اش در حوزه ی علمیه ی فاروج رحل اقامت افکند و پس از چندی به مشهد مهاجرت کرد. 🌷 همراه با تحصیل از جبهه های نبرد غافل نبود در واحد تخریب لشکر ۵ نصر ثبت نام نمود و پس از گذراندن دوره های تخصصی راهی جبهه شد و حماسه ها آفرید، مخصوصاً در عملیات والفجر ۸ از خود نبوغ و استعداد فوق العاده ای نشان داد و در همین عملیات شیمیایی شد که پس از معالجه مجدداً به جبهه ها عزیمت کرد و پس از رشادت و اخلاص بی شائبه در میادین رزم، به تاریخ ۱۲ تیرماه ۶۵ به لقاء الله پیوست. •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
🌷 طلبه شهيد محمد حسين رضائي 📜 بسم الله الرحمن الرحیم ✍ این وصیت نامه محمد حسین رضایی، فرزندحسن، شماره شناسنامه ۸، تاریخ تولد ۱۳۴۷ ،محل تولد روستای ارکان در تاریخ ۲۲ اردیبهشت سال ۶۱ مطابق ۴ شوال ۱۴۰۶ نوشته ام 🖋 « الحمدلله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد» اولین امام شیعیان علی ابن ابیطالب می فرماید: خطبه ۱۲۴ نهج البلاغه 🖋 « الرائح الی الله کالظمان یرد الماء) رونده به سوی جهاد مانند تشنه ای است که به آب می رسد، الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه، و تصیر ارواحنا معلقه بعزقدسک (قسمتی از دعای شعبانیه) خدایا ! بارالها! بریدن از همه چیز و گرویدن به سوی تو نهایت آرزوی من است، چنین انقطاعی به من عطا فرما و دیدگان دلهای ما را به روشنی آن دیدگان که بسوی تو نظر کند چندان برافروز که دیدگان دلها حجابهای نور را پاره کند و به کان بزرگی بپیوندد و ارواح ما عزت قدس تو درآویخته گردد. (قسمتی از مناجات شعبانیه) 🖋 سلام، درود به روان پاک طیبه خاتم الانبیا حضرت مصطفی محمد (صلوات الله علیه) سلام بر او که رحمت العالمین است و سلام بر سالار و سردار رشید اسلام سید الشهداء حسین ابن علی (ع) که درس آزادگی و شهامت را به نسلهای آینده آموخت و سلام، درود به شهدای گلگون کفن سرزمین کربلای ایران و سلام به ولی عصر(عج) تعالی فرجه الشریف و منجی انسانها، سلام بر او که اشک مادران داغدیده منتظر ظهورش می باشند 🖋 و سلام و درود قلبی که از اعماق دلم بر می خیزد بر نائب برحقش امام امت و یاران باوفایش 🖋 سلام و درود بر شما سنگرنشینان دلاور و فاتحان خیبر و سلحشوران عزیز و جان نثاران اسلام و دین و سلام و درود بر شهدای گرانقدر از صدر اسلام تاکنون و سلام بر اسیران و مفقود الاثرها. 🖋 بارالها! تشکر به درگاهت که نعمت جهاد در راهت را نصیب من گردانیدی. می دانم این نعمت عظیمی است که هر کسی نمی شود، گر چه من از عهده شکرش برنیامدم و خودپسندی مرا در حیطه خود گرفت و تو چقدر کریمی که من گناهکار که جز خجالت چیزی دیگری ندارم هم شامل این نعمت تو شده ام. 🖋 «خدایا! به سوی تو کوله بار سفر بستم و در این کوله بار هیچ چیز ندارم جز گناه، اما در عین حال تو را دارم چون گفتی که رحمان و رحیم هستی. 🖋 خدای من! از تو طلب بخشش و مغفرت می نمایم گر چه مستحق آن نیستم ولی کرم تو را چگونه فراموش دارم. 🖋 خدایا! با من با عدالت رفتار مکن با فضلت رفتار کن... 🖋 خدایا! من شنیده ام که بنده ات را هر چه قدر گنهکار باشد قبول خواهی نمود ولی آیا مرا با این همه گناه هم قبول خواهی کرد. 🖋 باز هم ناامید نباشم خداوند تبارک و تعالی رئوف، رحیم و غفور هست و در روز جزا و حسابرسی به دیده عطوفت و کرم به ما بنگرد •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene ادامه ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
نفوس مطمئنه
#وصیتنامه 🌷 طلبه شهيد محمد حسين رضائي 📜 بسم الله الرحمن الرحیم ✍ این وصیت نامه محمد حسین رضایی،
🖋 سپاس خدای را که ما را بدین راه هدایت فرمود و بر ما منت گذاشت و ما را معاصر با مردی الهی از فرزند زادگان زهرای مرضیه (ع) قرار داد و به ما این لطف را نمود و او را به یاریمان فرستاد تا از ظلمت به سوی نور روی آوریم. 🖋 بعد از سپاس از پروردگار متعال بخاطر نعمتهای بیکران که در طول زندگی به من عطا نمود از جمله شرکت در جهاد در راه خویش و سلام خود را به همه ائمه اطهار(ع) 🖋 اینک وصیت نامه را به رشته تحریر در می آورم امید وارم که خداوند سعادت و افتخار شهادت را دراین لحظات آخر نصیبم نماید، هر چند که خود را لایق این سعادت نمی دانم اما احساس می کنم که این وصیت نامه ماندنی است و زیاد عمر نخواهم کرد و چون که پیامبر خدا فرموده است کسی را که بدون وصیت از دنیا برود مرده دوران جاهلیت معرفی می شود پس لازم دیدم چند جمله ای با شما سخن بگویم. 🖋 حقیقتاً دیگر از اینکه وصیتنامه بنویسم بعد از مدتی با ناامیدی و شرمساری آن را پاره یا عوض کنم خسته شده ام طوری که دیگر قصد نوشتن وصیت نداشتم اما چه کنم در طول زندگی ام نتوانستم خدمت ناقابلی در راه دین و انقلاب انجام دهم پس بعد از پناه بردن به رحمت ایزدی از شر یأس و ناامیدی، مطالبی هر چند تکراری می نویسم تا لااقل مرگم را پیامی و شاید انشاء الله مثمر ثمر واقع شود. 🖋 اما هدفی که داشتم به جبهه نور بروم و درس و زندگی و خانواده خویش را ترک بنمایم و راهی بسوی جبهه شود بر اساس رسالت اسلامی و انسانی که بر دوش خود احساس کردم راهی جبهه های نبرد شدم. 🖋 خدای بزرگ را سپاس می گویم که در این برهه حساس از زمان زندگی می کنم اول به خاطر اینکه زمانه بسیار مناسب برای رشد و رسیدن به کمال انسانی و دوم به خاطر اینکه توانایی این را دارم که به جبهه بروم و بجنگم و از این محیط پرمعنویت استفاده ببرم هر چند خود را شایسته این نمی بینم که قدم بر خاک مطهر و گلگون جبهه ها بگذارم که این مکان الهی جایگاه انسانهای گناهکار و دلبسته به ظواهر مادی دنیا نیست و هر کس سعادت آن را ندارد که در جبهه ها ظهور پیدا کند و این از الطاف خفیه الهی است که انسانهای گناهکار چون من می توانستند در جبهه حاضر شوند. 🖋 هدف ما همان هدف سرور شهیدان حسین ابن علی است که با ظالمان آن زمان جنگید و تا آخر نفس از آرمان دین اسلام دفاع نمود و هدف ما هم باید همین باشد که در این موقعیت حساس زندگی بعد از انقلاب اسلامی دشمنان اسلام و قرآن که نمی خواهند حکومت جهانی اسلام در جهان برپاشود و به خاطر منافع خود و بیشتر مردم دنیا را در جهل و نادانی و استعمار خود قرار دهند بر علیه جمهوری اسلامی مسلح شده اند و هدف شکستن اسلام را دارند اما غافل هستند که اگر خداوند بخواهد دین خودش را حفاظت می کند. 🖋 من لازم دیدم تا بطرف جبهه ها بروم و از مرزهای اسلامی و قرآن دفاع کنم چرا که ظالمان و جنایتکاران به مملکت اسلامی حمله کرده اند پس بر همه مسلمانها واجب است که به طرف جبهه ها بیایند و از میهن خویش و از دین و ناموس خود حفاظت کنند و با دشمنان اسلام تا لب مرگ و شهادت بجنگند و خط سرخ شهادت را تا برقراری عدالت و آزادی ادامه دهند که سعادت یک ملت در این موقعیت جهاد کردن در راه خدا است. 🖋 و امروز هدف همه مسلمانان باید این باشد که سعی کنند این انقلابی را که راهنمایش از سلاله پاک اطهر زهرای مرضیه(ع) است به جهان صادر کنند و تمام مسلمین جهان را که در یوغ استعمار و از زیر چکمه های استکبار جهانی نجات دهند و یک جامعه ایده آل را در جهان تشکیل بدهند •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
محسن_عاشوری000.jpg
28.7K
🌷 طلبه شهيد محسن ☀️ تولد: ۱۷- ۱۰- ۱۳۴۶ 🥀 شهادت: ۱۲ تير ۱۳۶۵ 🔸 سمت: تخريب چي 🌺 محل شهادت: مهران كربلاي يك 💐 گلزار: بهشت رضا ۱۱۵ •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
نفوس مطمئنه
#معرفی_شهید 🌷 طلبه شهيد محسن #عاشوري ☀️ تولد: ۱۷- ۱۰- ۱۳۴۶ 🥀 شهادت: ۱۲ تير ۱۳۶۵ 🔸 سمت: تخريب چي
🌷طلبه شهید محسن عاشوری 🔆 محسن عاشوری فرزند حسین در چهاردهم دیماه ۱۳۴۶ در شهرستان شاهرود در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد. 🔆 دوران کودکی را در دامان پدر ومادری مهربان ودلسوز گذراند تا زمان تحصیل فرا رسید، محسن تحصیلات ابتدایی را در شاهرود سپری کرد، .پس از آن به همراه خانواده اش به مشهد رفتند و دوره راهنمایی را در مشهد با موفقیت پشت سر گذاشت و وارد دبیرستان شد و تا اخذ دیبلم پیش رفت. 🔆 او به همراه پدر و برادرش در فعالیت سیاسی و انقلابی فعالانه شرکت داشت و در تمامی راهپیمایی ها و تظاهرات ها شرکت داشت. 🔆 به انجام واجبات و ترک محرمات خیلی اهمیت می داد و به پدر ومادرش احترام خاصی می گذاشت و نماز اول وقتش را فراموش نمی کرد، و تا حدی که می توانست به مردم و همسایگان کمک میکرد و نماز شبش را نیز فراموش نمی کرد. 🔆 او پس از گرفتن دیبلم از آنجا که به علوم دینی و دروس فقه علاقه خاصی داشت حدود یک سال به خواندن دروس حوزوی و طلبگی پرداخت ومشغول خواندن مقدمات حوزه بود. 🔆 پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج و سپاه پاسداران محسن و برادرش عضو بسیج مسجد حمزه سیدالشهدا شدند. 🔆 با آغاز جنگ تحمیلی محسن با شنیدن ندای امام (ره)برای پر کردن جبهه های حق علیه باطل، محسن از طرف سپاه بعد از یک دوره آموزش نظامی عازم جبهه شد وتقریبا از سال ۱۳۶۰ تا به هنگام شهادت رفت و آمد به جبهه ها داشت. 🔆 محسن با اینکه ازخانواده ثروتمندی بود، اما بسیارساده زیست بود، او در مدت جبهه هایش چهار مرتبه مجروح شد؛ یک دفعه کف دستش تیر خورده بود که از پشت دستش درآمده بود که چند روزی در بیمارستان بستری بود، دفعه دیگری در جبهه رفته بود چیزی جدا کند، یکی از بیضه هایش تیر خورده بود و ما میدیدیم که نمی تواند درست بنشیند، آن موقع موتور داشت، و نمیتوانست روی زین بشیند، دفعه بعد مجبور شد مغزش رو عمل کردند، در بیمارستان نمازی شیراز دکتر که عملش کرده بود گفت من پنجاه گرم ماسه از مغز اون جمع کردم. 🔆 باز به مجرد اینکه میتوانست سر پا شود جبهه بود و می گفت تا وقتی که لازم باشه می روم جبهه، یعنی تا وقتی که موثر باشم، می مانم. 🔆 در عملیات ها مدام جبهه بود، محسن جز بچه های تیز بود که برای شناسایی باید می رفت که آخرین مرتبه در عملیات کربلای یک به عنوان رزمنده و مبلغ به غرب اعزام شد که به علت اصابت ترکش به سر وپا در دوازدهم تیرماه ۱۳۶۵در مهران به درجه رفیع شهادت رسید و پیکر مبارک شهید بعد از تشییع با شکوهی در بهشت رضا(ع) مشهد به خاک سپرده شد. 🌷 روحش شاد و یادش گرامی •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene
زندگي نامه محسن عاشوري.mp3
927.3K
🎙 🌷 طلبه شهید محسن عاشوری •┈┈••••✾•🍃🌹🍃•✾•••┈┈• 🆔 https://eitaa.com/nofoosmotmaene