📕کتاب داستان نقشه جاسوس 🔷قسمت ششم - بخش ۳ بابک دوباره با کف دست زد توی پیشانی اش... مهندس نشسته بود پشت میز و سرش توی حساب و کتاب بود... بابک وارد شد و سلام کرد... او بلافاصله سرش را بالا آورد و جواب سلام بابک را داد... دیدن چهره ی نصیری، باز هم بابک را به یاد خوابی که دیده بود، انداخت... به به جناب !جورابچی شما که قرار بود ساعت هشت اینجا باشید بله درسته یعنی چیزه... میدونید آقای مهندس... راستش... راستش وقتی نمازم رو خوندم حال دعایی دست داد و خلاصه رفتم توی حال خودم و نفهمیدم ساعت گذشته و دیر شده - عجب... یعنی شما از ساعت شیش صبح تا ،الآن مشغول عبادت بودید؟ نخیر جناب نصیری از ساعت هفت که نمازم رو خوندم تا هشت و نیم مشغول عبادت بودم!! ساعت هفت نماز خوندید؟ ساعت هفت که نماز قضاست نماز چی چیه؟! مهندس ابروهایش را بالا انداخت. نکنه دوباره بنده رو دست انداختی، آقا بابک؟ - نخیر نخیر! بنده غلط بکنم همچین جسارتی بکنم جناب نصیری! فقط منظورتون رو درست متوجه نشدم آخه میفرمایید نماز غذاست نماز که غذا نمیشه!! جسارتاً باید عرض کنم که نماز یه عمل عبادیه و غذا رو معمولاً برای صبحونه یا ناهار و شام میل میکنن!! آقای نصیری بی اختیار خنده اش گرفت. - بابک جان، شما خیلی شوخ طبعی جوری صحبت میکنی که آدم فکر میکنه داری جدی حرف میزنی! #داستان_ادامه_دار ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

📕کتاب داستان نقشه جاسوس 🔷قسمت ششم - بخش ۴ قلب بابک تند تند میزد اصلا متوجه منظور او نمیشد مهندس نصیری ادامه داد جالبه که شما ساعت هفت صبح نماز قضا میخونی و بعدش هم عبادت و تعقیبات داری بابک که تازه متوجه شده بود منظور آقای نصیری چیست پرسید - نماز قضا بوده؟! آقای نصیری به بخاری که از لیوان چایش به هوا میرفت خیره شد و گفت - میتونم بپرسم مرجع تقلید شما کی هستن؟! بابک در جا هنگ کرد - مرجع تقلید؟!! - منظورم اینه که شما توی مسائل دینی از کدوم مجتهد تقلید میکنید؟ بابک آمد بگوید: «تقلید ؟!!» اما میدانست که اگر کمی بیشتر توی اتاق نصیری بماند، دستش رو میشود و رئیس کارخانه میفهمد که او اطلاعات اندکی در مورد احکام دینی دارد. شانس با او یار بود که در همان ،وقت زنگ تلفن به صدا درآمد... آقای نصیری گوشی را برداشت و چند کلمه ای صحبت کرد. معلوم بود شخص مهمی آن طرف خط است... او دستش را روی دهانه ی گوشی گذاشت و رو به بابک گفت - عذر میخوام من تلفن مهمی دارم.... میتونید تشریف ببرید؛ اما از فردا حتماً سر وقت حاضر بشید. بابک از خدا خواسته نفس راحتی کشید و فلنگ را بست و در رفت! بیرون اتاق، دستمالش را درآورد و عرقش را خشک کرد عملاً داشت سکته می کرد مجتهد؟ مرجع تقلید؟ این حرفها چی بود دیگر؟... کلید کمدی را که به او داده ،بودند از کیفش درآورد و به سمت رختکن حرکت کرد. لباس نوي کار را برداشت و پوشید و سریع به سمت سالن کارخانه رفت... #داستان_ادامه_دار ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

📕کتاب داستان نقشه جاسوس 🔷قسمت هفتم - بخش ۱ بابک تا وقت نماز و ،ناهار نتوانست امیر را ببیند؛ اما زنگ استراحت کارخانه را که زدند او را در راه وضوخانه گیر آورد و با دلخوری سلامی کرد و خسته نباشید گفت... باز صبح خواب موندی بابک جان؟ هرچی صدات زدم، بیدار نشدی. - واقعاً صدام زدی؟ من فکر کردم نامردی کردی و گذاشتی خواب بمونم! ساعت نه رسیدم و صاف رفتم دفتر آقای نصیری کلی سؤال پیچم کرد شانس آوردم از دستش خلاص شدم. تقصیر خودته هر چی بهت میگم شبا زود بخواب و این قدر وقتت رو پای اینترنت و تلویزیون تلف نکن گوش نمیدی که نمیدی باشه از امشب زودتر میخوابم... حالا بگو ببینم تو میدونی این قصه ی مجتهد و تقلید و این حرفا چیه؟ چطور مگه؟ آخه صبح که اومدم آقای نصیری همچین چیزایی از من پرسید... الآن که وقت نمازه بذار بعد از نماز برات توضیح میدم. باشه.... البته خودم بلدمها!!! میخوام ببینم اطلاعات تو چقدره امیر آهی کشید و گفت: بله میدونم تو همیشه همه چی رو بلدی!! بعد از نماز امیر مشغول پوشیدن جورابهایش بود که بابک از راه رسید... - خُب امیر آقا نگفتی این مجتهد و تقلید و اینا چیه؟ بگو ببینم بلدی یا نه؟! - میگم به شرطی که تو هم وقتی چیزی رو بلد نیستی، صاف بگی: بلد نیستم و میخوام یاد بگیرم یادگرفتن که عیب نیست منم اولش درست و حسابی احکام دینی رو بلد نبودم؛ #داستان_ادامه_دار ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

📕کتاب داستان نقشه جاسوس 🔷قسمت هفتم - بخش ۲ اما کم کم تلاش ،کردم جلسه ی دینی ،رفتم خوندم پرسیدم و یاد گرفتم. باشه بابا باشه حالا توضیحاتتون را میفرمایید یا نه؟! - ببین برادر من! «تقلید» یعنی مراجعه و گرفتن حکم از متخصص و عالم دین و انجام اعمال دینی بر اساس اون مثلاً ،تو به متخصص و عالم دین مراجعه میکنی و حکم وضوی صحیح رو از ایشون میپرسی یا در کتابی که به همین منظور نوشته شده و اسمش «رسالهی عملیه هست میخونی - آهان متوجه شدم لابد اسم این متخصص و عالم دین هم میشه «مجتهد»، درسته؟ - بله به عالم یا مجتهدی که برای یادگیری مسائل شرعی به او مراجعه میشه، به اصطلاح مرجع تقلید میگن - اوووه، پس لابد شما که الآن داری به من این مطالب رو یاد میدی، مرجع تقلیدی بله؟ جناب مرجع تقلید حضرت آیت الله حاج امیر صیامی امیر خندید - نخیر! بنده مرجع تقلید نیستم من فقط دارم چیزی رو که توي رساله ها نوشته، برات توضیح میدم لازمه که مرجع تقلید خصوصیاتی داشته باشه و هرکسی نمیتونه مرجع تقلید باشه. یعنی چه خصوصیاتی مثلاً؟ - مرجع تقلید باید مرد شیعه دوازده امامی زنده، عادل و اعلم باشه. - همه رو فهمیدم به جز عادل و اعلم! - ببين! أعلم یعنی کسی که در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدان زمان خودش تواناتر و به احکام شرعی آگاه تر باشه عادل هم یعنی کسی که به احکام دین پای بنده واجبات الهی رو انجام میده و از گناهان دوری میکنه - خُب من از کجا باید بفهمم که کی اعلم تر از همس؟! #داستان_ادامه_دار ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

📕کتاب داستان نقشه جاسوس 🔷قسمت هفتم - بخش ۳ امیر نگاهی به ساعتش انداخت و گفت - مگه نمیخوای ناهار بخوری؟ دیر میشهها بلند شو بریم، باقیش توی راه ناهارخوری برات میگم... بابک که با شنیدن اسم ناهار بیتاب شده بود، زود بلند شد و همراه امیر راه افتاد... در بین راه امیر پاسخ سؤال بابک را داد - راه تشخیص این که چه کسی عالم تر یا همون اَعلَمه، اینه که دو نفر آدم عادل و عالم به علوم دین - که شما به اونا اطمینان داری به اعلم بودن اون شخص گواهی بدن. راه دیگش هم اینه که عده ای از اهل علوم دینی که میتونن اعلم بودن کسی رو تشخیص بدن و میشه به حرف اونا اطمینان کرد در مورد اعلم بودن اون شخص نظر بدن و اون رو تأیید کنن. بابک پیشانی اش را خاراند. - خب پس پیدا کردن اعلم خیلی هم سخت نیست. البته اینا رو خودم میدونستم ها! فقط میخواستم مطمئن بشم!! امیر چیزی نگفت و فقط لبخند زد حالا دیگر به ناهارخوری کارخانه رسیده بودند. - این یارو نصیری گفت که آخر سر میخواد آزمون امتحان کتبی احکام بگیره. به نظرت راست میگفت امیر جون؟ - حب حتماً راسته. دروغش چیه بندهی خدا؟ ضمناً «یارو» حرف قشنگ و محترمانه ای نیست. بگو: «آقای نصیری - ای بابا! با این حساب، فاتحه ی من خوندس ... چرا؟ شما که میگفتی همه چی رو بلدی و نیازی به یادگیری نداری - الآنم میگم!! اما یه جاهایی رو فراموش کردم... نمیدونم چیکار کنم امیر که میدانست غرور بابک اجازه نمیدهد که بگوید آشنایی اندکی با احکام دینی دارد، گفت: - من وقتی نوجوان بودم، به جلسه ی مذهبی میرفتم... یادگیری احکام رو هم از همونجا شروع کردم #داستان_ادامه_دار ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

📕کتاب داستان نقشه جاسوس 🔷قسمت هفتم - بخش ۴ - خُب منظور؟ نکنه میخوای بگی بپرم توی ماشین زمان و برگردم به دوران نوجوانی و با جناب عالی توی اون کلاس شرکت کنم؟! - نخیر! ... یادمه توی اون کلاس جزوه ای به ما دادن به نام «آداب بندگی» که احکام رو به زبون خیلی ساده و روشن توضیح میداد انصافاً هم جزوه ی خوبی بود. اما متأسفانه توی اثاث کشی منزل گم شد و بعداً فقط قسمتیش رو پیدا کردم. - خب چه فایده؟ الآن که بهش دسترسی نداری - اتفاقاً چون گاهی بهش مراجعه میکنم با خودم آوردمش خوابگاه... اگه دلت بخواد، میتونم قسمتایی رو که پیدا کردم بهت بدم... در مورد بقیه ی احکام هم تا جایی که بلد باشم در خدمتت .هستم نیازی نیست نگران باشی... - عالیه! یعنی مثلاً همین بحث تقلید و این حرفا، توی اون جزوه هست؟ بله! وقتی رسیدیم خوابگاه بهت میدم #داستان_ادامه_دار ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

📕کتاب داستان نقشه جاسوس 🔷قسمت هفتم - بخش ۵ بابا ای ول داش !امیر خیلی آقایی... ولی کلا این یارو... منظورم آقای نصیریه، خیلی آدم گیریه ها! گیره؟! منظورت چیه؟! یعنی بیخودی همهی کارا رو سخت میکنه مثلاً برای استخدام، کلّی قانون گذاشته و شرط قبولی توی امتحان احکام از صبح هم که وارد کارخونش شدم هر جا رو نگاه میکنم روی در و دیوار و پنجره تذكّر و قانون حکاکی کرده چه اشکالی داره بابک جان؟! با توجه به تجربه ای که توی کارش داره این قوانین رو وضع کرده تا کارخونش بهترین عملکرد رو داشته باشه. همش الکیه امیر !جون باور نکن یعنی تو بعد از یه روز اومدن به اینجا از خود آقای مهندس کارخونش رو بهتر و بیشتر میشناسی؟ بابک آهی از سر بی حوصلگی کشید و جواب داد - راستش امیر جون من از جاهایی که هی توش قانون و قاعده درست میکنن، خوشم نمیاد من میگم آدم باید راحت و بیخیال باشه اینطوری بیشتر خوش میگذره حیف که مجبورم به خاطر درآمدش استخدام بشم؛ وگرنه هیچ قاعده و قانونی حالیم نبود!! امیر سری تکان داد و زیر لب گفت اگه این طوره که میگی فکر کنم توی یادگیری احکام به مشکل بخوری... #داستان_ادامه_دار ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

🌱💐🌸همزمان با عید سعید فطر🌸💐🌱 👈و پس از بررسی بیش از ۲۰۰۰ آثار برتر شرکت کنندگان در پویش چلچراغ امید 🔷🔸از میان هیئات دانش آموزی شرکت کننده به قید قرعه ۱۱۰ هیئت دانش آموزی ، به عنوان برنده اعلام می شوند: 👇👇👇👇👇

1 اردبیل کوثر دبستان پسرانه ابوذر نام رابط خانم وثوقی فرد 2 اصفهان وزوان مدرسه جهاد نام رابط مهدی باتقوا 3 اصفهان چرمهین نام رابط خانم قاسم پور 4 اصفهان نطنز نام رابط مدیر سرکار خانم هاشمی 5 ایلام ایلام مدرسه شهدای گمنام نام رابط مدیر میرزا بیگی 6 ایلام دهلران مدرسه هفت تیر نام رابط شهناز نوری 7 ایلام ایوان مدرسه بسیج مستضعفین نام رابط سعید احمدی 8 ایلام روستای چمکبود دبستان نام رابط منیر سعادتی 9 ایلام ابدانان روستای سرپله نام رابط خانم عصمت ماسپی 10 آذربایجان شرقی اهر مدرسه شهید عابدی نام رابط خانم نادری 11 آذربایجان شرقی مراغه مدرسه بهار قرطاول نام رابط 12 آذربایجان شرقی میاندواب مدرسه امام حسین نام رابط فخرالدین رحیم پور 13 آذربایجان غربی ارومیه نازلو مدرسه شهید احمدی نام رابط خانم سبحانی 14 تهران خیابان 17 شهریور دبستان گلشن نام رابط خانم نرگس حاجی میرزاغفار 15 تهران منطقه ۹ شهید رجبی نام رابط آقای ولی پور 16 تهران منطقه ۹ طلاچیان2 نام رابط خانم نیکوکار 17 زنجان زنجان دبستان مهدوی نام رابط خانم پریسا شریعتی 18 تهران منطقه ۹ بعثت نام رابط آقای باقری 19 تهران منطقه ۹ شهید مفتح نام رابط خانم حجازی 20 تهران منطقه ۹ معراج 1 نام رابط خانم حبیبی 21 تهران منطقه 12 مدرسه شایسته نام رابط مهدوی 22 تهران منطقه ۹ دکتر شریعتی نام رابط خانم طهرانی 23 تهران منطقه ۹ طلاچیان نام رابط خانم وحید 24 تهران شهر ری مدرسه سلمان فارسی نام رابط منصوره مختارخان مدیر 25 چهارمحال وبختیاری شهرکرد مدرسه بهار دانش نام رابط آقای ایمانی مدیر 26 زنجان زنجان دبستان چمران نام رابط معاون پرورشی مریم اوصانلو 27 چهارمحال وبختیاری بن مدرسه امید انقلاب وردنجان نام رابط آقای جهان پوریان 28 چهارمحال وبختیاری سودجان مدرسه شهید مطهری نام رابط آقای امینی 29 زنجان زنجان دبستان بهناز یزدانی نام رابط مریم رزاقی 30 چهارمحال وبختیاری گهرو مدرسه شریعتی نام رابط آقای جعفری 31 چهارمحال وبختیاری روستای چهارده مدرسه چم خلیفه نام رابط آقای درعلی 32 زنجان زنجان دبستان شهید اخوان نام رابط رباب تاران 33 زنجان زنجان دبستان هیات امنایی علامه حلی نام رابط خانم شهناز رحمانی 34 خراسان رضوی مشهد مدرسه مسلم ابن عقیل نام رابط منیره غلامزاده 35 خراسان رضوی مشهد مدرسه غیر دولتی عرفان نام رابط الهه وثوق 36 خراسان شمالی شیروان مدرسه علم و ایمان نام رابط مدیر فاطمه خلیلی باغستانی 37 خراسان شمالی اسفراین مدرسه بزرگمهر نام رابط مدیر محمد ایزانلوئی 38 خراسان شمالی بام وصفی آباد مدرسه مختاری نام رابط مدیر الهام مختاری 39 خراسان شمالی جاجرم مدرسه شهید نواب نام رابط مدیر مرضیه جاجرمی 40 خراسان شمالی مانه وسملقان مدرسه شریعتی نام رابط معاون پرورشی خانم کاویانی 41 خراسان شمالی جاجرم مدرسه شهید بهشتی نام رابط همایونی معا ون پرورشی 42 خوزستان مسجد سلیمان مدرسه امام سجاد علیه السلام نام رابط آرش حیدری سورشجانی 43 زنجان خدابنده مدرسه شهید چمران نام رابط آقای حیدر خدابنده لو 44 زنجان زنجان مدرسه شهید صادقی نام رابط خانم محمودی 45 زنجان ماه نشان مدرسه سعادتی نام رابط خانم بالایی 46 لرستان خرم آباد دبستان نسرین قدمی نام رابط آقای واعظ 47 زنجان زنجان مدرسه امام رضا علیه السلام نام رابط یعقوب علی پور معاون پرورشی 48 زنجان گوگچه قبا نام رابط علیرضا توکلی 49 زنجان زنجان مدرسه ابن سینا (2) نام رابط محمد ربیعی فر 50 لرستان خرم آباد دبستان افشین وحدت نام رابط آقایی 51 سمنان شاهرود مدرسه شهید سلیمانی نام رابط ربیعی 52 سیستان و بلوچستان زاهدان امام باقر علیه السلام نام رابط سرگلزایی 53 سیستان و بلوچستان نیمروز بخش صابری شهرک گلخانی مدرسه طلوع قران نام رابط مسعود پورخسرو 54 سیستان و بلوچستان ایرانشهر مدرسه حکمت نام رابط عبدالناصر امیریان 55 سیستان و بلوچستان نیمروز مدرسه والفجر نام رابط غلامرضا محمدقاسمی 56 سیستان و بلوچستان زابل مدرسه جابر بن حیان نام رابط خانم رحمتی 57 سیستان و بلوچستان فنوج مدرسه سید احمد خمینی نام رابط عبدالواحد نصرتی 58 سیستان و بلوچستان هیرمند مدرسه آل طه نام رابط حسین اردونی 59 فارس بیرم کانون پیروان ولایت نام رابط مهدی علی پور 60 فارس مهر دبستان حافظ نام رابط مهدی رحیمی 61 فارس مزایجان مدرسه شهید هنرمند نام رابط ابوذر همتی 62 فارس علامرودشت مدرسه شهید احمدی نام رابط علی اکبر رضاییان مدیر 63 لرستان درود مدرسه معتضدی نام رابط مرتضی آدینه 64 قزوین اقبالیه مدرسه نیایش نام رابط سیف اله عباسی 65 قزوین قزوین مدرسه جواد الائمه علیه السلام نام رابط آقای زهرایی 66 قزوین آوج مدرسه شریعتی نام رابط آقای محمدی

67 لرستان درود مدرسه شبانه روزی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه نام رابط سلیمان دالوند 68 قم قم مدرسه شهید ولی نام رابط حاج اقای محمدی 69 قم قم مدرسه مفتح 2 نام رابط اقای اسفندیاری 70 قم قم مدرسه شهیدان صبورین نام رابط نجفی 71 قم قم مدرسه بیرمی یک نام رابط خانم حسن زاده 72 قم قم مدرسه افسر نام رابط اقای رمضانی 73 کردستان بیجار مدرسه شهید کلهر زاده نام رابط داوود داوود پور 74 کردستان سنندج مدرسه کیانفر نام رابط شایسته رستمی 75 کردستان منطقه کرانی مدرسه شهید باهنر نام رابط فرهاد گهریزیان 76 کردستان قروه مدرسه شهید رجایی نام رابط زیبا حیدری 77 کهکیلویه و بویر احمد یاسوج شهر بویر احمد مدرسه هدایتی نام رابط 78 گلستان گرگان مدرسه خیراندیش نام رابط ابوالفضل عرب مفرد 79 لرستان درود مدرسه انقلاب اسلامی نام رابط صمد پیشداد 80 گیلان رودبار مدرسه شهید پیروی نام رابط فولاد نظامیوند چگینی 81 لرستان پل هرو دبستان شهید ابراهیم دالوند نام رابط خانم موسوی 82 لرستان الشتر مدرسه شهید مفتح نام رابط مریم صادقی 83 لرستان پلدختر روستای سرپله نام رابط [خانم] فیروزه امرایی 84 لرستان اشترینان مدرسه شهید احمدی نام رابط منصوره ابوالفتحی 85 لرستان بیرانشهر مدرسه شمس نام رابط مهساقربانی 86 لرستان رازان مدرسه وحدت نام رابط حاج علی پیامنی 87 لرستان سرابحمام مدرسه محمود وند نام رابط خانم بگ زاده 88 لرستان سپیددشت مدرسه حاجیوند نام رابط محرم پولادوند 89 لرستان نور آباد مدرسه شاهد نام رابط پروین سوری 90 لرستان خرم آباد مدرسه شهدای جهاد1 نام رابط خانم کرم رضاپور 91 لرستان خرم آباد مدرسه شهدای جهاد 2 نام رابط فاطمه حسنوند 92 لرستان خرم آباد مدرسه یاد گارامام نام رابط نوربخش قاسمیان 93 مازندران کلاردشت مدرسه ازوجی ولوال نام رابط مریم کیهانی 94 لرستان الشتر مدرسه چم قبرستان نام رابط هادی نصیرزاده 95 مازندران آمل دارالقران امام صادق علیه السلام نام رابط آسیه خلیل زاده 96 لرستان خرم آباد مدرسه سعادت نام رابط خانم سپهوند 97 مازندران نکا مدرسه پروین اعتصامی نام رابط رقیه ولی پور 98 مرکزی تفرش مدرسه افضلی راد نام رابط معصومه حیدری 99 مرکزی محلات مدرسه شهید رجایی نام رابط مژگان رضایی 100 مرکزی خمین مدرسه شهید مطهری نام رابط علی صفری مدیر 101 مرکزی اراک مدرسه شهید نعمتی نام رابط فرجی معاون پرورشی 102 هرمزگان سندرک مدرسه بحر العلوم نام رابط 103 هرمزگان بندر عباس مدرسه 13 آبان نام رابط 104 یزد مهریز مدرسه شاهد دانش نام رابط هادی خانجانی 105 اصفهان اصفهان مدرسه خوارزمی نام رابط معاون حسنی 106 فارس شیراز مدرسه خدابنده لو نام رابط محمدی نیا 107 فارس لارستان مدرسه درودی نام رابط خانم شهرستانی 108 خراسان رضوی مشهد مدرسه شهید توانا نام رابط صبوری 109 اصفهان خمینی شهر مدرسه سرای دانش نام رابط ... 110 فارس شیراز مدرسه مومنی زاده نام رابط علی کرباسی

┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📽 گزارش تصویری #نوگلان_فاطمی #مناسبت_های_ولایی 🔰 مراسم اختتامیه اجتماع بزرگ دانش آموزی نوگلان فاطمی در مجموعه حکمت با حضور مسئولین آموزش و پرورش و برگزیدگان مدیران و معاونین پرورشی فعال در اجرای پویش‌های نوگلان فاطمی برگزار گردید. 🔰 این مراسم با حضور و سخنرانی جناب آقای دکتر منابی رئیس قرآن و عترت و نماز وزارت آموزش و پرورش و جناب حجةالاسلام امینیان معاونت پرورشی و فرهنگی استان برگزار شد. 🔰حجةالاسلام دکتر منابی ضمن تقدیر از مجریان برنامه نوگلان فاطمی، شیوه اجرای پویش ها در قالب هیأت دانش آموزی را از نکات مثبت و مؤثر در موفقیت این برنامه برشمردند. 🔰برنامه اختتامیه نوگلان فاطمی با اقامه نماز جماعت و صرف افطار به پایان رسید. •┈••••✾•🍀🌷🍀•✾••••┈• معــــــاونت پرورشــی و فرهنگی اداره کل آموزش و پرورش استان قم 🆔 @qomparvareshi 🌐 https://b2n.ir/d88540

👆👆#داستان_ادامه_دار 👈خب همون طور که خوندید بابک از امیر یه جزوه گرفت که توی اون جزوه برخی احکام که امیر سر کلاس یاد گرفته بود رو نوشته بود . 🗒📒📝 ما هم هر چند قسمت یک بار تکه های از جزوه احکام امیر رو برای شما قرار میدیم. 📕🖌📕🖌

➕جزوه کلاسی امیر صیامی 🌱🍃📚📖🍃🌱 خداوند مهربان خیر و صلاح بنده ی خود را در پیروی و اطاعت از دستورهایش قرار داده تا در مقابل این اطاعت و حرف شنوی، با لطف و کرامتش، بهشت بی نظیرش را نصیب او كند. انسان مکلّف برای آن که از دستورهای خداوند باخبر شود، باید به عالمی که با قرآن و روایات معصومان علیهم السلام ،آشناست مراجعه کند. این عالمان با کوشش و زحمت بسیار و پس از سالها درس خواندن و درس دادن، می توانند از آیات شریفه ی قرآن و احادیث نورانی عترت احكام و دستورهای دین و وظایف و تكاليف انسان را استخراج کنند. به این عالمان «مجتهد» گفته میشود. تعريف تقليد به مراجعه به مجتهد و فراگیری دستور خداوند از او و عمل بر مبنای آن «تقلید» گفته می.شود تقلید تنها در احکام عملی دین جایز است و در اعتقادات (مانند توحید، نبوّت ،امامت معاد .... نمیتوان تقلید کرد. احكام تقليد وقتی انسان به سن تکلیف میرسد و بالغ میشود، موظف است که احکام شرعی مورد نیاز خود را یاد بگیرد و به آنها عمل کند. مجتهدی که در یادگیری مسائل شرعی به او مراجعه می شود، باید مرد، شیعه ی دوازده امامی، زنده، عادل، بالغ و اعلم باشد. به کسی که دارای این شرایط باشد، «مرجع تقلید» میگویند. اعلم کسی است که در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدان زنده ی زمان خود تواناتر بوده و به احکام شرعی آگاه تر باشد عادل کسی است که کارهایی را که بر او واجب است، به جا می آورد و کارهایی را که بر او حرام است ترک میکند راههای تشخيص مجتهد اعلم مجتهد اعلم را از راههایی میتوان شناخت؛ از جمله: ۱- دو نفر عادل و عالم به علوم دین که میتوانند اعلم بودن کسی را تشخیص دهند به اعلم بودن او گواهی دهند، حتی اگر اطمینان حاصل نشود. ۲- عده ای از اهل علم یک نفر یا بیشتر که میتوانند اعلم را تشخیص دهند و از گفته ی آنان اطمینان پیدا می شود اعلم بودن کسی را تصدیق کنند ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

💡خب وقتش شد که ببینیم از داستان نقشه ی جاسوس چی یاد گرفتی ؟ 👈به بابک کمک کن تا درست یا غلط بودن موارد زیر را مشخص کند و بعد جواب درست رو توی لینک زیر انتخاب کن: 🔘الف) تقلید در احکام دین یعنی مراجعه به معلم دینی ۱) صحیح ۲)غلط 🔘ب) یکی از راههای تشخیص مجتهد اعلم این است که عده ای از اهل علم که میتوانند اعلم را تشخیص دهند و از گفته ی آنان اطمینان پیدا میشود اعلم بودن او را تصدیق کنند. ۳)صحیح ۴)غلط 🔘ج) یکی از راههای تشخيص مجتهد اعلم این است که در بین مردم از همه مشهورتر باشد. ۵) صحیح ۶)غلط 🔘د) تقلید در اعتقادات مانند توحید و نبوت و .... جایز است. ۷)صحیح ۸)غلط 🔘ه) زمان انتخاب مرجع تقلید در ابتدای سن قانونی یا همان ۱۸ سالگی است. ۹)صحیح ۰)غلط لینک سوال👇👇👇 https://EitaaBot.ir/poll/jftqn3 ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

📝 یه رساله جدید و جذاب برای نوجوون ها 😊 🦋 خدا چنین می‌خواهد 🦋 🌱 بچه هایی که تو آستانه سن تکلیف هستن برای یاد گرفتن احکام شرعی ای که نیاز دارن معمولا نمیتونن به رساله #مرجع_تقلیدشون مراجعه کنن 🥺 میدونید چرا؟ 📚 چون حجم مطالب رساله ها خیلی زیاده و پیدا کردن یه حکم شرعی توش کار سختیه، ادبیات رساله ها هم مناسب فهم بچه ها نیست و معمولا خیلی خشک و رسمیه 📖 مجموعه ۶ جلدی خدا چنین می‌خواهد دقیقا رفته سراغ احکام مورد ابتلای بچه های مقطع ابتدایی و به زبون #ساده و همراه با #ادبیات_داستانی کلی حکم شرعی از نماز و وضو گرفته تا مباحث ساده مالی رو به بچه ها آموزش میده. 🔖 این مجموعه ۳ جلد پسرونه و ۳ جلد دخترونه داره که هرکدوم مطالب و طراحیش اختصاصیه، هر کدوم از مجموعه ها یک جلد کتاب مربی هم داره که اطلاعاتش خیلی کاملتره 🍀 این مجموعه خوش فرم، هم به درد هدیه دادن میخوره هم به درد مدرسه و کانون و جاهایی که آدم میخواد یه دوره #احکام رو راحت برای بچه ها کلاس بذاره. 📖📚🔖📔📖📚🔖📔📖📚🔖📔 💳 قیمت مجموعه ۳ جلدی :  ۳۰۰.۰۰۰ تومان با تخفیف ۲۸۵.۰۰۰ تومان 👨‍🏫 قیمت کتاب مربی: ۱۵۰.۰۰۰ تومان با تخفیف ۱۴۲.۰۰۰ تومان 📚 انتشارات: متمادی 👫🏻 رده سنی : ۹ تا ۱۳ سال 🔰 قطع وزیری / هر جلد حدود ۱۴۸ صفحه #کتاب_نونهال #کتاب_نوجوان 📸 برای دیدن تصاویر بیشتر کلیک کنید 👇 https://eitaa.com/muhtav/5686 📖🔖📚📔📖🔖📚📔🔖📖📚📔 🎊 آیدی مشاوره و سفارش👇 @mosafer_1979 💠 با ما برای ترویج کتابهای سالم کودکانه همراه باشید 👇 @bacheyesalem

📕داستان قوطی کنسرو بی رحم 🔷قسمت اول- بخش ۱ امیر که در همان نزدیکی ،بود به سرعت خودش را به او رساند... لبه ی قوطی یکی از کنسروها که روی ریل حرکت میکرد بد جوری دست بابک را بریده بود. امیر پرید به سمت جعبه ی کمک های اولیه... چند نفر از کارگران کارخانه هم با شنیدن سر و صدای بابک خودشان را به او رساندند... امیر سعی کرد با توجه به اطلاعاتی که داشت کاری انجام بدهد؛ اما دست بابک آسیب سختی دیده بود... خیلی زود آقای نصیری هم خودش را رساند... طولی نکشید که بابک به همراه امیر، سوار بر اتومبیل کارخانه، به طرف بیمارستانی که در همان نزدیکی بود حرکت کردند. بابک ماشین را گذاشته بود روی سرش و مرتب آه و ناله میکرد... امیر هم سعی میکرد هر طور شده او را آرام کند. - خجالت بکش مردِ به این گندگی که نباید این طوری رفتار کنه بابک جواب امیر را نداد و یکباره شروع کرد به نعره کشیدن!! امیر فریاد زد: بابا طوری رفتار میکنی مثل این که تیر خوردی آقای نصیری گفت این مسئله تا حالا چندین بار برای کارگرایی که مسائل ایمنی رو رعایت نمیکنن پیش اومده و خدا رو شکر به خیر گذشته؛ پس خودِتُ کنترل کن آخه چرا از دستکش مخصوص استفاده نکردی؟ بابک باز هم جواب امیر را نداد و در عوض شروع کرد به جیغ کشیدن!! امیر پیچید توی حیاط بزرگ بیمارستان... #داستان_ادامه_دار ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

📕داستان قوطی کنسرو بی رحم 🔷قسمت اول - بخش۲ بوي ،نیمرو اتاق را برداشته بود... بابک نالید - بابا بیار بخوریم دیگه گشتی ما رو این همه خونی که از من رفت، اگه از فیل میرفت تا حالا نفله شده بود! امیر جواب داد: - چشم، الآن میارم خدمتتون بابک ادامه داد: - پیازم پوست بکن! نیمرو بدون پیاز معنا نداره از این نسای تُندَم گرفتم، توی یخچاله، اونم بیار. ماست یادت نره... طبقه ی دوم یخچاله اصولاً خیارشور از نیمرو جداشدنی نیست! دیروز از این اتاق بغلی بوی خیارشور زده بود بیرون. قربون قدمت، یه سری هم به اونا ،بزن شاید بشه دو سه تایی ازشون قرض گرفت؛ اگه ندادن، بگو بابک سلام رسوند و گفت: اگه خیار شور ندید میرم لو میدم که توی امتحان زبان تقلب کردید!! - امر دیگه ای ندارید بنده انجام بدم؟ - ناراحت نشو !امیرجون بالأخره شما باید به هم اتاقی معلولت کمک کنی! دستت بریده دیگه این قدر بزرگش نکن - نوشابه امیر جون دوغ هم البته جای خودش رو داره اما نوشابه با نیمرو، میتونه یه شام رؤیایی رو تشکیل بده! بابا تو خوبه نمیخوای چلوکباب بخوری به تخم مرغ میخوایم بخوریم؛ اون وقت تو داری براش یه سوپرمارکت مُخَلّفات سفارش میدی؟! - زیتون زیتون شور یادت نره ... یه لقمه نیمرو برمیداری مقداری پیاز... مقداری خیارشور... یه دونه زیتون... مقداری سس تند بعد همه ی اینا رو میذاری گوشه ی لپ!! کنارشم یه قاشق بزرگ ،ماست، میدی پره توی دهن!! اون وقت حضرت عالی خفه نمیشید؟ چون این لقمه ای که تو داری توصیف میکنی، دو برابر، بلکه سه برابر دهن آدمیزاده #داستان_ادامه_دار ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

📕داستان قوطی کنسرو بی رحم 🔷قسمت اول- بخش۳ نه بابا، خفه چیه؟ پس فکر کردی برنامه ی دوغ یا نوشابه رو برای چی طراحی کردم؟ با دوغ یا نوشابه کُلّ این بسته رو فرو میدی بره پایین امیر نیمرو را توی ظرف خالی کرد - خیلی خُب خیال بافی بسه بفرمایید سر سفره! بابک با خوشحالی خودش را کنار سفره کشید تا دلی از عزا در بیاورد.خون زیادی از او رفته بود و حسابی ضعف کرده بود؛ اما هنوز دستش را به سمت نان دراز نکرده بود که امیر گفت: با اون دستا؟! بابک نگاهی به دستهایش کرد. مگه چیه؟ حالا یه کم کثیفه دیگه این سوسول بازیا چیه؟ امیر سرش را تکان داد... - عزيز من دستای شما علاوه بر این که کثیفه نجس هم هست. حالا دست چپت که بریده و آب براش ضرر داره رو فعلاً نمیتونی آب بکشی؛ اما دست راستت که قراره باهاش غذا بخوری نجسه بلند شو برو دستت رو آب بکش! بابک با دلخوری به نیمروهای طلایی رنگ نگاه کرد ای بابا چرا این قدر سخت میگیری امیر جون؟ نجس چی چیه؟ من آدمم احترام دارم اشتباه فهمیدی اون خون سگ و خوکه که نجسه خون آدم پاک پاکه!! تازه خون خودمه خون غریبه که نیست!! #داستان_ادامه_دار ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

📕داستان قوطی کنسرو بی رحم 🔷قسمت اول- بخش۴ امیر جواب داد - نخیر! ... مثل این که باید خیلی چیزا رو در مورد احکام یاد بگیری... این طوری بعید میدونم آقای نصیری قبولت کنه بابک با شنیدن اسم ،نصیری دست و دلش لرزید... باشه بابا! هر چی تو بگی حالا میفرمایید من چیکار کنم؟ - بلند شو برو دستت رو آب بکش تا بعداً برات توضیح بدم... بابک رفت دستش را شست و بعد شیرجه زد وسط سفره ... امیر هم زیر لب «بسم الله الرحمن الرحیم گفت و تکه نانی در دهان گذاشت. بابک همین طور که برای خنک کردن لقمه ی بزرگ و چرب و نرمش به آن فوت میکرد پرسید - خُب بگو ببینم... قصه ی این نجس بودن دستم که گفتی چیه؟ امیر جواب داد: بابک جان یه کم صبر داشته باش تا غذا خنک بشه فوت کردن به غذا کراهت داره بابک با تعجب پرسید - چیچی داره؟ کراهت؟ کراهت دیگه چیه؟ ییییییس حرف زدن هم موقع خوردن غذا کراهت داره؛ بعداً برات معنیش رو میگم... بابک چنان اساسی نیمروها را بلعید که بعد از شام دراز به دراز افتاد و بلافاصله خوابش برد... #داستان_ادامه_دار ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

صلی الله علیک یا جعفر بن محمد الصادق🖤 شهادت امام صادق علیه السلام بر شما تسلیت باد. #نوگلان_فاطمی https://eitaa.com/nogolane_faatemi

📕داستان قوطی کنسرو بی رحم 🔷قسمت دوم- بخش۱ آقای نصیری سه روز به بابک مرخصی داد و از آنجا که نگران او بود، دستور داد تا امیر هم در کنار هم اتاقیاش بماند و از او مراقبت کند. ... بوی چای تازه دم بابک را از خواب پراند... امیر حسابی زحمت کشیده بود و سفره ی صبحانه ی رنگینی آماده کرده بود ، کره ،پنیر ،عسل ،خیار، گوجه فرنگی و نان تازه... بابک با خوشحالی خندید ای بابا کاشکی ما هر روز مجروح میشدیم امیر آقا!! امیر لبخند زد، سلامی کرد و صبح به خیر گفت... بابک نیم خیز شد و چهار دست و پا، خودش را به کنار سفره رساند از کنار ،سفره نان بربری را برداشت و در همان حال گفت راستی دیشب اون قدر خوابم میاومد که نشد در مورد اون احکامی که صحبتش شد حرفی بزنیم بعد از صبحونه برامون کلاس میذاری آقا معلم؟ امیر خندید و جواب داد . من که هر چی به شما یاد میدم میفرمایی خودم بلد بودم اگه این همه بلدی دیگه چرا از من میپرسی؟!! - حالا ما یه حرفی زدیم تو چرا جدی گرفتی؟ باشه چشم بعد از صبحانه در خدمتم... بابک همین طور که داشت لقمه اش را میجوید با خودش فکر کرد که امیر راستی راستی رفیق و هم اتاق خوبی .است بعد از صبحانه و جمع کردن سفره امیر شروع به صحبت کرد بابک جان دیشب متوجّه شدم که گویا در مورد احکام نجاسات یه چیزایی رو نمیدونی! حالا اسم ندونستن که نمیشه روش گذاشت بهتره بگی فراموش کردی خیلی خب فراموش کردی مثلاً! چاکرتم امیر جون ببخشید پریدم وسط حرفت ببین برادر خودت هم میدونی که یکی از مهمترین کارایی که خداوند بر ما واجب فرموده، خوندن نمازه. #داستان_ادامه_داره ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝

📕داستان قوطی کنسرو بی رحم 🔷قسمت دوم- بخش۲ پاک بودن اعضای وضو در وقت وضوگرفتن و پاک بودن بدن و لباس در وقت نماز شرط درست بودن نمازه یعنی اگه با لباس یا بدن نجس نماز بخونی نمازت باطله؟ بله اگه نمازگزار قبل از خوندن ،نماز بدونه بدن یا لباسش نجس شده باید اونا رو از ناپاکی، یعنی نجاست پاک کنه نه بابا!! من تا حالا فکر میکردم همین که وضو بگیری همهی نجاستای بدنت پاک میشه!! نه برادر من قبل از این که وضو بگیری و برای نماز آماده بشی باید بدنت رو از نجاسات پاک کرده باشی. حالا بگو ببینم میتونی تعدادی از نجاسات رو نام ببری؟ بله دیگه این که کاری نداره گف توالت عمومی کف توالت منزل، کف توالت دانشگاه!! و کلاً هرچی کف توالته!! چی میگی بابک؟ من دست انداختی؟ نه بابا جدی دارم میگم امیر لاله ی گوشش را خاراند و زیر لب گفت ای !بابا مثل این که حالا حالاها گرفتاریم بابک :پرسید چی داری زیر لب زمزمه میکنی؟! مگه اشتباه گفتم؟ مگه کفِ توالت دانشگاه نجس نیست؟ برادر من کف توالت که به خودی خود نجس نیست؛ اگه نجاست به اون برسه نجس میشه - من که گیج شدم... عجب نجس تو نجاستی شده ها!! #داستان_ادامه_داره ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝