eitaa logo
نوگلان فاطمی
12.8هزار دنبال‌کننده
635 عکس
499 ویدیو
56 فایل
«نوگلان فاطمی» طرحی فرهنگی و مذهبی برای دانش آموزان مقطع ابتدایی همراه با مسابقات جذاب و جوایز ارزنده. (توجه:تبادل و تبلیغات نداریم!) ارتباط با ادمین و ارسال آثار نسل فاطمی: @nogolanefaatemi آدرس کانال نوگلان فاطمی: https://eitaa.com/nogolane_faatemi
مشاهده در ایتا
دانلود
📙داستان نماز بابکی 🔷قسمت اول- بخش 1 بچه های کارخانه یکی یکی نمازخانه را ترک میکردند. بابک که دیرتر آمده بود مهر برداشت و به گوشه ای رفت تا نمازش را بخواند. مدتی بود که پانسمان دستش را هم باز کرده بود. امیر هنوز نشسته بود و داشت دعا می خواند اما زیر چشمی حرکات او را زیر نظر داشت. بابک الله اکبر را گفت و بلند بلند شروع به خواندن نماز کرد. چند نفر برگشتند و با تعجب به او نگاه کردند. صدای بلند بابک از یک طرف و غلط و اشتباه خواندن اذکار نماز طرف دیگر شانس آورد که همه رفتند و تنها خودش و امیر در نمازخانه باقی مانده اند. امیر لحظه سرش را میان دستهایش گرفت و با خودش فکر کرد که اگر الان آقای نصیری در نماز خوانه حضور داشت چه فاجعه ای رخ می داد? بابک حسابی حس گرفته بود و هر لحظه هم صدایش را بالاتر می برد. ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝ نوگلان فاطمی
📙داستان نماز بابکی 🔷قسمت اول- بخش 2 وقتی حمد و سوره اش در رکعت اول تمام شد یک دستش را روی سینه و دیگری را روی ران پایش گذاشت و تعظیم مختصری کرد و به سجده رفت. این مثلا رکوع نمازش بود در سجده هم مثل کلاغ ها نوک بر زمین زد و دوباره ایستاد و رکعت بعدی را این بار با صدای بلند تر شروع به خواندن کرد. آن رکعت را هم با حذف یکی دو تا از آیه های سوره حمد به پایان برد و قنوت گرفت. هنگام قنوت بود که تازه نگاهش به امیر افتاد. در همان حال سری هم برای او تکان داد. لبخندی زد و گفت : چاکریم امیرجون ! بعد هم نماز را ادامه داد و تمام کرد. در این مدت امیر هیچ نگفت و فقط حرکات او را تماشا کرد. بعد از تمام شدن نماز اول بابک بلافاصله ایستاد تا نماز بعدی را شروع کند.... ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝ نوگلان فاطمی
📙داستان نماز بابکی 🔷قسمت اول- بخش 3 میخوای چیکار کنی بابک جان ؟.. - معلومه دیگه امیرجون ! میخوام نماز بعدی را بخوانم. اولی که خیلی حال داد سرشار از معنویت شدیم رفت پی کارش امیر پس گردنش را خواراند و گفت معنویت که خیلی خوبه اما نمازت را باید دوباره بخوانید - یعنی چی باز شروع کردی? ببینم تو همیشه اینجوری نماز میخونی? آره مگه عیبی دارد که تا حالا ۱۰۰ بار نماز خواندن من را دیدی? بله اما تا به حال روی نماز دقیق نشده بودم. ن چیه نکنه انتظار داری نماز نخونم و بی دین بشم؟ نخیر بنده نگفتم بی دین بشو! نماز شما اشکالات زیادی دارد و باید اصلاح شود. نمازی که خواندی باطله! - چی داری میگی کلی احوالات معنوی به من دست داده اونوقت تو میگی باطله .... ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝ نوگلان فاطمی
📙داستان نماز بابکی 🔷قسمت دوم- بخش 1 - بله نماز شما به چند علت باطل است اول اینکه حمد و سوره نماز ظهر تو بلند بلند خوندی در حالی که بر مرد واجب است که حمد و سوره نماز ظهر و عصر را با صدای آهسته و حمد و سوره نمازهای عصر و مغرب و عشا را با صدای بلند بخواند.اونم صدای بلند متعارف نه به آن صورت که تو خواندی و کل کارخانه کارخانه بغلی را گذاشتی روی سرت. - عجب من این را نمیدانستم. خب بازم چیزی است. - بله که هست ....دوم اینکه حمد و سوره نمازت رو غلط و اشتباه خوندی. بعضی جاهاشم جا انداختی و اصلا نخوندی جدی می گی امیر؟ - بله!... اما هنوز تمام نشده. وقت رکوع به اندازه کافی خم نشدی سجده را هم گاهی یکی گفتی و گاهی در مسیر انجام دادی. خلاصه اینکه باید دوباره نماز را بخوانی قبلش هم باید چند نکته را بهت بگم تا این بار درست بخوانی. - خب مرد حسابی اشکالات نمازم را همان جا می گفت که بیخودی ادامش ندم دیگه .. ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝ نوگلان فاطمی
📙داستان نماز بابکی 🔷قسمت اول- بخش 5 - اگر نمازت رو تا آخر نمی خواندی اشکالاتش رو نمی فهمیدم حالا هم عیبی نداره با کمک هم درستش میکنیم نگران نباش - اخه دیر میشه از نهار ظهر جا میمونیم امروز چلوکبابه ها - باشه مهم نیست به قول خود دین و نماز مهمتره یا ناهار ظهرت؟ -باشه بابا قبول حالا بفرمایید چیکار باید بکنم - قدم به قدم عجله نکن ضمنا بگو ببینم تو واقعا نمیدونی که نباید وسط نماز صاف صاف با این اون حرف بزنی؟.. - کی حرف زدم؟ - چاکرم مخلصم چی بود که به من گفتی - اونکه سلام و احوالپرسی بود -باطل کننده نمازت هم بود امیر شروع کرد و یکبار به صورت کامل روش درست خواندن نماز را برای بابک شرح داد.... ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝ نوگلان فاطمی
31.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای اینکه تو هم یک بار نماز صحیح را به صورت کامل یاد بگیری می تونی این کلیپ رو تماشا کنی... ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝ نوگلان فاطمی
📙ماجرای فیل دست 🔷قسمت اول- بخش 1 بابک چای عصرانه را یک ضرب بالا رفت فرصت نداد که امیر هشدارش بدهد و بگوید که چای را تازه ریخته و داغ .است صدای نعره ی او تا دو کوچه بالاتر هم - سووووووووووووختم!!! امیر در حالی که لیوان آبی به دست او میداد گفت: چرا حواست جمع نمیکنی برادر من؟ ندیدی تازه ریختم؟! بابک در حالی که زبان سوختهاش را بیرون داده ،بود شکسته بسته جواب داد: - همش تقصیر این نیمای نامرده نیما اسم یکی از بچه های خوابگاه بود. امیر سری تکان داد و پرسید: - بابک جان بی احتیاطی تو چه ربطی به نیمای بدبخت داره؟! آخه داشتم به حرفاش فکر می کردم؛ یادم رفت که چای داغه یه دفعه هورت کشیدم بالا!! - مگه چی میگفت؟ میدونی که... زیاد اهل نماز و روزه نیست... دیروز وقتی داشتم وضو میگرفتم، رد شد و مسخره کرد. ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝ نوگلان فاطمی
📙ماجرای فیل دست 🔷قسمت اول- بخش 2 -:از مسخره کردنش ناراحت شدی؟ -:نه بابا اونی که دیگران مسخره میکنه شعور پایین خودش نشون میده؛ چرا باید ناراحت بشم؟ - پس قصه چیه؟ -کنایه زد و گفت حالا نمیشه از پایین به بالا وضو بسازید حضرت علامه؟ مثلاً اگه اول پاتُ بشوری، بعداً دستت چی میشه؟ آسمون میاد زمین یا زمین میره آسمون؟! تو چی جواب دادی؟ - چی باید جواب میدادم؟ کمربندم ،کشیدم افتادم دنبالش!!! رفت پناهنده شد به رئیس خوابگاه وگرنه دخلش می آوردم!! بچه پررو این چه برخوردیه بابک جان؟ راهش که این نیست باید جوابش میدادی تا بدونه که دین خدا همه چیزش روی حساب و کتابه این ایرادی هم که گرفته، جواب داره. چه جوابی امیرجون؟ راستش بخوای بعدش با خودم فکر کردم: خُب راست میگه!! مثلاً اگه بر عکس وضو بگیریم چی میشه؟ بالأخره قراره صورت و دستا شسته و سر و پاها و مسح بشه؛ حالا چه فرقی میکنه اوّل کدوم باشه و دوم کدوم؟ تازه خیلی از احکام دیگه هم همین طوره مثلاً چرا باید سی روز روزه گرفت؟ بیست و هشت روز به کجا برمیخوره؟! چرا باید نماز صبح دو رکعت خوند؟ مگه سه رکعت چه عیبی یه رکعت اضافه مگه چی میشه؟ چرا وقتی حال و حوصله ،نداری نمیتونی رکعتاي نمازت کم کنی؟ یا چرا برای پاک شدن چیز نجس با آب قلیل باید دو بار آب بریزی و با یه بار پاک نمیشه؟! ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝ نوگلان فاطمی
📙ماجرای فیل دست 🔷قسمت اول- بخش 3 -پس این موضوع برای خودت هم سؤال بوده و نپرسیدی - هی... بگی نگی... -بابک جان وقتی چیزی رو نمیدونی سؤال کن وقتی علت انجام کاری رو بدونی اعتقادت قویتر میشه بعدش هر کسی از راه رسید نمیتونه با دو تا ایراد و سؤال بی خود دلتُ بلرزونه و اعتقادِتُ سُست کنه - خیلی خب حالا از منبر تشریف بیارید ،پایین توضیح بدید ببینم جوابش چیه الآن نه خیلی کار دارم؛ باشه شب صحبت میکنیم... - چی کار داری؟! امروز با وانت ،کارخونه رفتم به چند تا نمایندگی سر زدم... نمیدونم چی شد که به دفعه پت پت کرد و خاموش شد - عجب! کجا؟ همین نزدیک خوابگاه خراب شد سَرِ !خیابون گذاشتمش اومدم استراحتی بکنم و بعدم برم دنبال تعمیرکار - تعمیرکار برای چی امیرجون؟ میدونی اگه بیاد چقدر پول ازت میگیره؟ - خُب چاره چیه؟ چارش روبروته آقای مهندس تو مگه تعمیر ماشین بلدی؟! - زکی! آقا رو ما رو خیلی دست کم گرفتی امیر خان ما یه زمانی شاگرد مکانیک بودیم طولی نکشید که امیر و بابک به وانت رسیدند... بابک کیف آچاری را که از نگهبان خوابگاه گرفته بود کنار خیابان گذاشت و نگاهی به سر تا پای وانت کرد ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝ نوگلان فاطمی
📙ماجرای فیل دست 🔷قسمت اول- بخش 4 بعد در حالی که گوشه ی چشمش را می خاراند، گفت ایراد از فیل دسته امیر با تعجب پرسید: - فیل دست؟! فیل دست دیگه چیه؟ - من وقت ندارم این نکات ریز فنّی رو برات توضیح بدم امیر جان!! از كجا فهمیدی ایراد از فیل دسته؟ تو که هنوز کاپوت ماشین باز نکردی؟! - مکانیکی همش تَجرُبَس امیر جون ما مکانیکا یه نگاه کنیم به وضعیت ماشین همه چی دستمون میاد - خُب حالا باید چه کار کنیم؟! - هیچی! فیل دَستُ باز میکنیم میبریم تعمیر... البته باید شاخ کرگدنش هم تست بشه! نهایت پاخرگوشیش که عوض بشه، ردیف ردیفه شاخ کرگدن؟؟!! پاخرگوشی؟ مطمئنی این اسما درسته؟! - آره! چطور مگه؟ - عجب یه باغ وحش توی هر ماشینه و ما بیخبریم!! آره دیگه آدمای معمولی این چیزا رو نمیدونن باید مکانیک باشی تا بفهمی چی میگم حالا معطل نکن؛ جَک بیار بزن زیر ماشین که خیلی کار داریم... امیر پرید و جک را آورد و زیر ماشین جاسازی کرد. ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝ نوگلان فاطمی
إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ 🏴 شهادت دبیر کل حزب الله لبنان سید حسن نصرالله را به تمام مسلمانان جهان تسلیت عرض می نماییم.
📙ماجرای فیل دست 🔷قسمت دوم- بخش1 بابک نگاهی به جک انداخت... از این جک سوسماریا نداشتی؟ پناه برخدا اینم که اسم حیوون داره - جک سوسماری خیلی قویتر از جکای معمولیه ولی چاره ای نیست... خدا کنه کارمون با همین راه بیفته... تو تا جایی که جا داره ماشین بده بالا؛ من میرم زیرش و فیل دست میکشم بیرون!! امیر اطاعت کرد و شروع به بالا دادن جک نمود. خوبه خوبه بسه دیگه... بابک این را گفت و شیرجه رفت زیر ماشین... اما شکم بزرگش همانجا گیر کرد و اوضاع خراب شد... وااااای شیکمم!! شیکمم!! امیر که با دیدن این صحنه هول شده بود، فریاد زد: ای وای حالا چی کار کنم؟ چیکار کنم با بک؟ بابک نعره زد بده بالا اون جک لامصب... بده بالا!... امیر از نعره ی بابک بیشتر هول کرد و به جای این که جک را بالا بدهد پایین داد!!! بابک جیغ کشید ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @nogolane_faatemi ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝