eitaa logo
نوکرالحسین(ع)
167 دنبال‌کننده
875 عکس
442 ویدیو
1 فایل
اَربـابَـم . دل از هر آنکه بگـویی به عِـشق تو کـنـدم💠 . که نیست درخور عشق تو با کسی بودن🤲 . . ❤️(حسـیـن جـانَم)❤️ . . نظرات: 🆔 @majnoon_e_hossein تبادل: 🆔 @Bano_sadat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹💔 شب ها، در غیبت خورشید تو را در دل سیاهی، زمزمه میکنم، مولا! «چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی🌖 اربعین، شب، علم و و بین الـحـرمین»🌷 دلم آشوب است آقا! نکند میان ما جدایی بیفتد یا... جدایی بیندازند، ها هیچ وقت، چشم دیدن ندارند🌴 راه حرمت، بـسته نخواهد ماند🌺 🤲❇️🏳 🆔👉 @nokaran95 🌷
🌴 ✍جناب حاج آقای مروّج الاسلام(رحمة الله علیه) نقل فرمود چندی قبل یکی از دوستان که خوبان ارض اقدس است بنام برایم نقل کرد : چند روز قبل مریض شدم و کم کم حال و مرضم به اندازه ای سخت شد که هیچ چیزی نمی توانستم بخورم حتی دوا 😔، کسان من هرقدر اصرار و سعی می کردند که یک قرص دوا را بخورم نمی توانستم و قدرت نداشتم و دو سه روز افتاده بودم و کسان من اندکی آب گرم بدهان من داخل می کردند و از حیات من ماءیوس شده بودند . شب جمعه یا روز جمعه (تردید از حقیر است ) در خواب یا بیحالی بودم که دیدم آمده ام جدید امام هشتم حضرت رضا (ع ) و اراده دارم بحرم مشرف شوم .🌷🕌 رسیدم نزدیک غرفه ای که بمزار می روند ، دیدم در آنجا چند نفری حلقه وار نشسته اند تا مرا دیدند صدا زدند ای بیا برای ما بخوان! من قبول کرده نزدیک رفتم صندلی گذاشته شد و من نشستم و بی مقدمه چند شعری را که یک زمانی دیده بودم و خوب هم حفظ نداشتم شروع بخواندن کردم . صدای آنها بلند شد و یکنفر از آنها را دیدم با بسر خود می زد ناگاه بیدار و چشم باز کردم و خودم را به نظر مرحمت حضرت رضا (ع ) صحیح و سالم یافتم و برخواستم و به کسان خود گفتم من گرسنه ام چیزی بدهید بخورم پس ظرف یا فرنی آوردند و خوردم گفتم باز بیاورید و این نبود مگر از نظر حضرت ثامن الائمه (ع ) و آن اشعار این است : ای شهریار طوس شهنشاه دین رضا وی ملجا خلائق و وی مقتدای ما ای آنکه انبیا بطواف حریم تو دارند اشتیاق بهر صبح و هر مسا اندر جوار قبر تو جمعی پریش حال داریم روز و شب بدرت روی التجا درمانده ایم جمله بفریاد ما برس زیرا که نیست جز تو کس دادرس بما شاها مرا بحضرت تو عرض حاجتیست کن حاجتم روا بحق خیرة النسا💔🤲 🆔🌸 •| @nokaran95 |• 👈🌷
👇 🌐 ✍از روضه خوانهای قدیم تعریف می‌کرد: يكى از جاهلهاى محل ما «داش على» بود، كه چند سال پيش فوت شد. در زمان حياتش يك روز من از توى بازار رد مى شدم ، ديدم بازار را قُرقُ كرده و چاقويش را هم دستش گرفته و يك نفس كش جرأت نطق نداشت. 😥 آن روزها هنوز ماشين و اتومبيل نبود، من با قاطر به مجالس سوگوارى حضرت سيدالشهداء (ع ) مى رفتم . از سرگذر كه رد شدم متوجه شدم كه مرا ديد وتا چشمش به من افتاد، گفت : از قاطر پياده شو، پياده شدم گفت : كجا مى روى ؟ ديدم مست مست است ، و بايد با او راه رفت ، گفتم : به مجلس روضه مى روم ، گفت : يك روضه ابوالفضل همينجا برايم بخوان! 😓 چون چاره اى نداشتم ، يك روضه اباالفضل(ع) برايش خواندم ، بنا كرد گريه كردن ، اشكها روى گونه اش مى غلتيد و روى زمين مى ريخت ، چاقويش را غلاف كرد و قرق تمام شد! بعد فهميدم همان كارش را درست كرده و باعث اش شده بود. چند سال بعد مُرد! چند شب بعد از فوتش او را در خواب ديدم ، حال او را پرسيدم ، مثل اينكه مى دانست مى خواهم وضع شب اول قبرش ‍ را بپرسم. گفت : راستش اينست كه تا آمدند از من سئوالاتى بكنند، سقائى آمد(مقصودش حضرت (ع ) بود) و فرمود: غلام ما است كارى به كارش نداشته باشيد.😭😭 💔 https://eitaa.com/joinchat/1739063298C42bccdcd5f 🌸
حاج منصور ارضی.mp3
7.85M
💔 هرکس که یا باب الحوائج را صدا کرده...😭 🆔👉 •| @nokaraan |•🌷 عضو نوکر الحسین(ع) شوید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وجود تو آرامشه واسم برادر غیور و حساسم زینب به تو دلگرمه عباسم کوه امیدم..😭😭😭😭😭