eitaa logo
عالیه رجبی
141 دنبال‌کننده
19 عکس
5 ویدیو
2 فایل
شاعر شدم که از تو بگویم....
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدا که خدا برگزید خرما را به ذکر نادعلی، آفرید خرما را طعام های بهشتی چه حسرتی خوردند در آن زمان که دهانت، چشید خرما را چگونه در وسط سینه اش نجوشد شهد؟ که شور عشق شما ،پرورید خرما را تمام شهر پر از عطر دسترنجت شد صبا که از سر هر شاخه چید خرما را غمی نداشت کنارت ولی برای ابد غمت به "جامه سیاهی"کشید خرما را گذشتی از سر دنیا و آتش داغت گذاشت در تب و تابی شدید خرما را چنان که بعد فراق شما کسی دیگر میان  مجلس شادی ،ندید خرمارا •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•                    @Nokariy •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•
بر خاکی و دست لای مویت میکرد با چکمه ی کینه زیر و رویت میکرد سمت بدن تو با وضو آمده بود آن دست که نیزه در گلویت میکرد @Nokariy 💦 🍃🖤 🖤🍃💦
•----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•----•                   گفته بودند که تنها. زدنت کافی نیست اینکه در خاک بغلتد بدنت کافی نیست پیش اینها که به خون تن تو تشنه شدند تیرهایی که نشسته به تنت کافی نیست با سرِ نیزه  به جان بدنت افتاده او که میگفت مقطّع شدنت کافی نیست تابسوزد جگر مادرتو در گودال زدن نیزه میان دهنت کافی نیست؟؟ باید از غصه ی انگشت تو خون گریه کنم بغض غارت شدن پیرهنت کافی نیست شمر با چکمه لگد کرد پرت را..... ای وای پشت و رو کرد تنت را که سرت را...... ای وای 😭😭 •----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•----•                    @Nokariy •----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•----•
•----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•----•                راوی دردست دردی کهنه و جانکاه،زخم میکشاند واژه ها را سمت قربانگاه،زخم زیر پای لشکری از تیرها و نیزه ها بارها برداشته خورشید زخم و ماه، زخم مانده در تاریخ ننگ آمیز کوفه،پیکرِ میهمانی باهزارو نهصد وپنجاه ،زخم بغضها راه نفس را سخت میگیرد اگر سینه ای را کرده باشد شعله های آه،زخم پای خسته، در میان بند،فکرش رابکن حال با خار مغیلان هم شود همراه،زخم این خمیده راه رفتنها دلیلش منطقی ست گاه بادردش قدی را میکند کوتاه،زخم •----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•----•                    @Nokariy •----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•----•
جای سرحسین که روی صلیب نیست سهم عزیزفاطمه خدالتریب نیست هرکس که گفته اسب نجیب ست بشنود اسبی که برحسین بتازد نجیب نیست طراح @Nokariy
•-----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•-----•                    طوفان گرفت بال وپرش را کشید وبرد هرچی که بود دور برش را کشید وبرد گرداب تیغهای علی کش هجوم برد قطعه به قطعه ی پسرش را کشید وبرد امواج تشنگی به حریمش که حمله کرد باخود ازآن میان قمرش را کشیدو برد از چله ی کمانِ کمین کرده ی کسی یک تیرناگهان جگرش را کشیدو برد تا سنگ سخت شیشه ی پیشانیش شکست خون، وسعت نگاه ترش را کشید وبرد پایی رسید پهلوی اورا نشانه رفت خنجر برید ،نیزه سرش را کشید وبرد شیطانی آمد و زره ش را به زور کَند شیطان دیگری سپرش را کشید وبرد دخترمیان معرکه میدید، نعل اسب برخاک،زیرپا،پدرش را کشید وبرد بالای نی چقدر سرش تیر میکشید وقتی که شمر همسفرش را کشید وبرد •-----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•-----•                    @Nokariy •-----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•-----•
•-----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•-----•                    درمیان بغضهای بیصدای بوریا سورهٔ جسم تو نازل شد برای بوریا باتمام سعی ام،اما نامنظم جمع شد آیه های روی خاک افتاده، لای بوریا آنقدر پاشیده ای ازهم که میریزد به خاک تکه های پیکرت از درزهای بوریا باتمام تاروپودش درغمت خون گریه کرد آسمان لرزید بین های های بوریا حسرتش آتش بجانم میزند ایکاش بود لااقل آن کهنه پیراهن بجای بوریا •-----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•-----•                    @Nokariy •-----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•-----•
مدیون قطره قطره ی خون گلوی توست اسلام باتمام قوانین اصل وفرع دنبال هرکه راه بیفتم به غیرتو دردیدگاه فاطمه یعنی خلاف شرع ❤️ @Nokariy 💦 🍃🖤 🖤🍃💦
بسم الله الرحمن الرحیم 1⃣بنداول یه عمره نم نم بارون صداشم میده آزارم تو بارون تازه تر میشه. همه زخمایی که دارم همین بارون اگه اونروز میبود/سرم نمیسوخت تو آتیش و عطش غنچه ی پر پرم نمیسوخت جلو چشم حرومی چادر حرم نمی سوخت این داغ داغه مثه آتیشه. ای وای دلم آروم‌نمیشه 2⃣بند دوم چقدسخته علی باشی دو دستت بسته هم باشه جلو چشمای تو پای حرومی به حرم واشه چشام سی ساله که خیسه هنوز به یاد غارت غروبا تازه میشه تو دلم زخمه جسارت فراموشم نمیشه تا ابد غمه اسارت تو شام زخم دلا نمک خورد ای وای ناموس ما کتک خورد 3⃣بندسوم همینکه تیغو میبینم میفته لرزه تو پاهام خدا میدونه تو گودال چیا اومد سربابام مگه یادم میره دور سرش اون ازدحامو خودم دیدم که رو نی میبرن سر بابامو مگه تا زنده ام یادم میره غمای شامو داغه تنی که غرق تیره داره جون منو میگیره @nokariy
•-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•     دارم به لب امروز سلامی متفاوت درقالب شعری و کلامی متفاوت یک عمربه همراهِ دلی لک زده هستم مجنون ودل آشفته ی نامی متفاوت نان ونمک هیچکسی باب دلم نیست ازبس نمکت هست طعامی متفاوت جذابترین قبله ی عالم  حرم توست با گنبدوگلدسته وبامی متفاوت دربند کسی نیستم اما چه کنم داشت شش گوشه ی زیبای تو دامی متفاوت اولاد علی پیش خداوند عزیزند اما به تو دادند  مقامی متفاوت یک عالم زر بود و بلانوشی عشاق نوشید ولی جان تو جامی متفاوت هرچند همه نور،ولی بین ائــــــمه(ع) توحضرت عشقی وامامی متفاوت ❤️ •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•                    @Nokariy •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•
•-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•                   بسم الله الرحمن الرحیم به دل، عشق تو واکرده ست معبرهای بسیاری رقم خورده ست با دستت مقدّرهای بسیاری چنان در دلربایی های خود جذابیت داری که در بند تو افتادند دلبرهای بسیاری یکی از پنج رکن آفرینش هستی و خالق به حول محورتو ساخت محورهای بسیاری حریم امنت آغوش خداوندست و باجنت تفاوت میکند از حیث منظرهای بسیاری ملائک بسکه اطراف حرم مشغول پروازند که پر کرده است ایوان تورا پرهای بسیاری چه کردی با دل عشاق که هر روز میبینم به سمت کربلا خم میشود سرهای بسیاری به شوق بردن نامت ،پسرهای زیادی را به نامت مفتخر کردند مادرهای بسیاری "کجا پیدا کنم دیگر شراب از این طهورا تر" که چای روضه ات پرورده نوکرهای بسیاری ❤️ •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•                    @Nokariy •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•
مثل وابستگی عاشق و پاییز بهم قلبشان داشت گره مثل دو دهلیز بهم وقت آرامش اگر دلخوشی هم بودند دل سپردند در این معرکه ها نیز به هم از دلاشوبه ی طوفان چه غمی ، تا این دو تکیه دارند در امواج بلاخیز به هم "روز هجران و شب فرقت یار آخر شد" تا رسیدند دوتا حسرت لبریز بهم با لبانی که ترک خورده ی صبر است و سکوت چه بگویند از احوال غم انگیز بهم حاکی از داغ چهل روز پریشان حالی است بغض سر رفته و الفاظ گلاویز بهم @Nokariy 💦 🍃🖤 🖤🍃💦
برگرد ای اجابت بارانی جان می کَنیم از این غم طولانی برگرد تا رقم بخورد روزی پایان جمعه های پریشانی @nokariy
تاخیر تو خواب غنچه را برهم زد یخ بسته هوای باغمان تا به ابد برگرد که گلدان لب طاقچه هم با دیدن تو گل از گلش میشکفد 💔 @Nokariy 💦 🍃🌺 🌺🍃💦
بسم الله الرحمن الرحیم ما راه را بی نور گم کردیم مدتهاست از تیرگی ها سر در آوردیم مدتهاست از دوریت آزرده خاطر زندگی کردیم هر روز مردیم و به ظاهر زندگی کردیم رویایمان صدتا کفن پوساندبعد ازتو مارا جهنم در خودش سوزاند بعد ازتو یک عمر لای زخمهامان استخوان کردیم هی امتحان پس داده ها را امتحان کردیم دنیا سلاح صلح را با جنگ عوض کرده افسوس حتی دینمان هم رنگ عوض کرده از حسرت دیدار تو٬ بدتر تقاصی نیست غیراز به سمتت آمدن ٬راه خلاصی نیست بی تو‌گلوی آرزوها تر نخواهد شد دلتنگی آدینه ها کمتر نخواهد شد ای آنکه پایان بخش سرمای زمستانی سردرگمی هامان ندارد بی تو پایانی شبهایمان یک خواب بی کابوس میخواهد خاک سراب آلوده٬ اقیانوس میخواهد برگرد روی چشمهای جاده پا بگذار مارا به آغوش پر از امنیتت بسپار برگرد تا طعم عدالت حس شود با تو دنیا پر از عطرگل نرگس شود باتو 💔 •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•                    @Nokariy •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•
•-----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•-----• حلقه می بستند دور گردنت زنجیرها غرق خون بودند با پیراهنت زنجیرها از طواف زخم پاهایات که فارغ میشدند سجده میکردند روی دامنت زنجیرها انعکاس اللهی و حتی تورا دربندهم میپرستیدند مثل دشمنت، زنجیرها زیربارضربه ی شلاق می افتادی و ناله میکردند با لرز تنت، زنجیرها چارده سال است بی تابانه هق هق کرده اند با دَم عجل وفاتی گفتنت زنجیرها مثل عشاقی که میسوزند هنگام وداع وا نمیکردنددست ازگردنت زنجیرها •-----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•-----• @Nokariy •-----≈•≈•¤💦🍃🖤🍃💦¤•≈•≈•-----•
•-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----• بسم الله الرحمن الرحیم عجب تصور تلخی!سیاه چال و سپیده پراست سینه ی چاه از هزار آهِ کشیده تو کیستی که مقامت نمیشود متصور تو کیستی که خیالت شده ست حسرتِ دیده اسیر علم تو چشمان پر تحیر عالم گواه چشمه ی اعجاز تو لبان گزیده چقدر نسل علی بودنت به چشم می آید میان هق هق مسکوت و بغضهای چکیده تورا چگونه گرفته ست در محاصره،زنجیر که قامتت شده هم قامت کمان خمیده هجوم زخم زبان از زبان تیره تباران نحیف کرده تورا ای هلال رنگ پریده هزار بار شکستی به یاد خاطره ی در هزار بار بریدی به یاد حلق دریده چه سرنوشت غریبی رقم زدند برایت تویی که حامل جسمت دری ست نیمه بریده •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•                    @Nokariy •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•
•-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•     دارم به لب امروز سلامی متفاوت درقالب شعری و کلامی متفاوت یک عمربه همراهِ دلی لک زده هستم مجنون ودل آشفته ی نامی متفاوت نان ونمک هیچکسی باب دلم نیست ازبس نمکت هست طعامی متفاوت جذابترین قبله ی عالم  حرم توست با گنبدوگلدسته وبامی متفاوت دربند کسی نیستم اما چه کنم داشت شش گوشه ی زیبای تو دامی متفاوت اولاد علی پیش خداوند عزیزند اما به تو دادند  مقامی متفاوت یک عالم زر بود و بلانوشی عشاق نوشید ولی جان تو جامی متفاوت هرچند همه نور،ولی بین ائــــــمه(ع) توحضرت عشقی وامامی متفاوت ❤️ •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•                    @Nokariy •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•
•-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•                   بسم الله الرحمن الرحیم به دل، عشق تو واکرده ست معبرهای بسیاری رقم خورده ست با دستت مقدّرهای بسیاری چنان در دلربایی های خود جذابیت داری که در بند تو افتادند دلبرهای بسیاری یکی از پنج رکن آفرینش هستی و خالق به حول محورتو ساخت محورهای بسیاری حریم امنت آغوش خداوندست و باجنت تفاوت میکند از حیث منظرهای بسیاری ملائک بسکه اطراف حرم مشغول پروازند که پر کرده است ایوان تورا پرهای بسیاری چه کردی با دل عشاق که هر روز میبینم به سمت کربلا خم میشود سرهای بسیاری به شوق بردن نامت ،پسرهای زیادی را به نامت مفتخر کردند مادرهای بسیاری "کجا پیدا کنم دیگر شراب از این طهورا تر" که چای روضه ات پرورده نوکرهای بسیاری ❤️ •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•                    @Nokariy •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•
سلام و ارادت مداحان بزرگوار سبک ولادت مولا صاحب الزمان ارواحنا فداه تو تلگرام بارگذاری شد https://t.me/+QOlWwb1vHiSg902S آی دی کانال در تلگرام   @Nokariy
•-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----• اینجا من و تقاطع چمران،ولیعصر خوابیده در پتوی زمستان،ولیعصر مانده ست مثل مابقی راهها هنوز دلواپس نبودن باران،ولیعصر بویی به دلنوازی نرگس نمیدهد با اینکه هست نام خیابان، ولیعصر هر جمعه مات آمد ورفتی شنیدنی ست چون جای جای دیگر تهران،ولیعصر از جیغ رنگهای پرآشوب وپرگناه غرق است در تردد شیطان،ولیعصر با روزهای سرد ومه آلود حالتی داردشبیه گردنه حیران،ولیعصر هرسال غصه سازترین جای شهرماست مابین جشن نیمه ی شعبان ،ولیعصر آنجا میان کوه و بیابان،ولیعصر اینجا میان آینه بندان،ولیعصر بودم دراین خیال، که راننده داد زد دربست ،زعفرانیه ،چمران،ولیعصر 💔 •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----• @Nokariy •-----≈•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•≈•-----•