هدایت شده از فروشگاه کتاب جان
ناگهان همهمهای از سمت مردان به گوش رسید: «دارد به پیامبر وحی نازل میشود!»
اشواق گوشه پرده را کنار زد تا شاهد نزول وحی باشد. همیشه کنجکاو بود تا با چشمهای خود لحظه نازل شدن قرآن را بر محمد ببیند.
محمد عرق کرده بود...
او این آیه را تلاوت کرد: «و حق نزدیکان را بپرداز و حق مستمند و در راه مانده را و هرگز اسراف و تبذیر مکن!»
محمد سر به زیر افکند و لحظه ای بعد گفت: «فاطمه را نزد من بیاورید!»
فاطمه جلباب را بر سرش مرتب کرد. با قدمهایی آرام و متین نزد پدر رفت. محمد از جا برخاست قدمی به سمت فاطمه برداشت. دست او را در دست گرفت و بوسید. آن گاه او را در جای خود نشاند و گفت:
«سرزمین فدک بدون هیچ جنگی به من بخشیده شده است، خواست خداوند این است که سرزمین را به تو ببخشم!»...
📖 به امید دیدار | فدکِ فاطمه | صفحه ۲۳۳
🆔@sn_shop
هدایت شده از فروشگاه کتاب جان
20.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به امید دیدار فاطمه جان ...
🆔 @sn_shop
📗کتاب طنز آش خور وارد می شود
✍مطهره حکیمیان
🔺این اثر روایتگر بخشی از زندگی پسری به نام «علی ابریشمیاصل» است که طی اتفاقات غیرمنتظرهای راهی #خدمت_سربازی میشود. داستان از جایی آغاز میشود که علی ابریشمیاصل به عنوان سرباز وارد یک پادگان متروکه میشود.
🪖«#آش_خور_وارد/میشود» که به همت دفتر طنز حوزه هنری انقلاب اسلامی تهیه شده، شامل ۱۷ فصل است که نویسنده در آن علت اعزام به #سربازی و اتفاقاتی را که در #پادگان نصرت آباد میافتد، با زبان شیرین #طنز روایت میکند.
💠«نقطه عطف»، «دکتر مهران فرزانه»، «ماه عسل»، «اتول خان»، «کنکور»، «زندگی به سبک خاله شمسی»، «ابربحران»، «سربازی»، «آن مرد با یک لیموزین آمد»، «بالاتر از سیاهی»، «پادگان نصرت آباد»، «شهلای اکبرآباد»، «فسنجان شور»، «سق سیاه»، «بستهای از تهران»، «خون بس» و «عطسه » ۱۷ فصل این کتاب خواندنی هستند.
🔺مناسب نوجوانان
📖تعداد صفحات: ۲۷۲صفحه
▪️ناشر: مهرک
💰قیمت: ۲۵۰هزار تومان
🎁قیمت باتخفیف: ۲۳۰هزار تومان
🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇
https://basalam.com/sahifehnoor/product/18794952
📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇
👤@Milad_m25
🆔@noketab
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«برگه را گوشهای گذاشته و گفتم: ببین این دیگه از توان من خارجه، مرد که گریه نمیکنهآشتیانی: گریه نمیکنه؟ چرا گریه نمیکنه؟ اصلا تو گریه نکنی کی گریه کنه؟ یه نگاه به وضعیتت کردی؟ این زندگیه تو داری؟ تو یه پادگان دم مرز وسط یه مشت اشرار و قاچاقچی گیر افتادی،چند ماهه خانوادتو ندیدی، ننه بابات نمیکنن یه خبری ازت بگیرن، یه بچه روی دستت باد کرده، اون بیرون سبیل به سبیل تَرَک منتظرن در این خراب شده باز بشه اینجا رو سرت خراب کنن،خودتو تو آینه نگاه کردی؟ اون دماغتو دیدی؟ شبیه رستم دستان بودی اومدی اینجا، حالا شدی عینهو کلنگ کج!»
🆔 @noketab