eitaa logo
نکته های عاشورایی
342 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
26 ویدیو
24 فایل
نکات تاریخی، مذهبی، فرهنگی بهمراه مطالب معرفتی و نغزوحکایات اخلاقی، عرفانی،تشرفات ودستور العملها از زندگی اولیاءالهی ومعارف مذهب تشیع ارتباط باادمین @tavakol220 @
مشاهده در ایتا
دانلود
#حدیث_قدسی ای فرزند آدم چون میان دو نعمت بزرگ من روزگار می گذرانی، نمی دانی کدامیک برای تو مهمتر است: گناهانت که از چشم مردم مخفی نگه داشته شده، و یا ستایش نیکی که در میان مردم رواج یافت؟ چون اگر مردم آنچه را که من از تو می دانم می دانستند دیگر هیچیک از بندگانم بر تو سلامی نمی کرد. کردارت را از ظاهر فریبی و به گوش دیگران رساندن، پاک گردان که تو بنده ای خوار برای پروردگاری بزرگ، و مأمور به اوامر او می باشی. توشه خویش بردار که تو مسافری و گریزی برای مسافر از زاد و توشه نیست. ای فرزند آدم گنجینه های مرا هیچگاه پایانی نیست، و دست من همیشه برای بخشش باز است. و به همان میزان که انفاق کنی بر تو انفاق می کنم، و به هر اندازه از بخشش خوداری کنی من نیز بر تو خودداری می کنم. ای فرزند آدم ترس از فقر، بدگمانی به خداوند متعال است. و خسارت بر مساکین از کمبود یقین است. ای فرزند آدم هر کس تمامی اهمتمامش برای طلب روزی باشد در کتاب من تردید کرده است، و هر کس پیامبران مرا تصدیق نکند، پروردگاری مرا انکار نموده است، و هر کس پروردگاری مرا انکار کند با صورت او را به درون آتش دوزخ افکنم. 📚چهل وشش حدیث قدسی @nokteha14
✅در کتاب کاشف الاسرار داریم که پنج فکر است که آدم را ترقی می دهد. پنج تا فکر است که هر یک ساعتش ثواب 60 سال عبادت دارد. در وصف اباذر می فرمایند: «کانَ أکثرُ عِبادَةِ أبیذَرٍّ رحمه الله التَّفکُّرَ»؛ پنج تا فکر است انسان را ترقی می دهد. روزی یکی اش را صبح ها بعد از نماز شروع کنید. ⬅️خودت را بشناس اول فکر در خدا شناسی: خودت را بشناس. خودت را که شناختی خدا را هم می شناسی. وقتی خودت را پیدا کردی، به مجرد اینکه فهمیدی که هستی، [خدا را هم می شناسی] لذا می گویند: «من عرف نفسه، فقد عرف ربّه». هر کس خودش را بشناسد. خدا را می شناسد. خودت را که شناختی دیگر خدا برایت معلوم می شود. همانطور که روح شما مجرد است... من یک وقت خواب دیدم مرده‌ام روحم دارد دنبال جنازه‌ام می رود. من آنم که دنبال جنازه می‌رفت. این بدنم توی تابوت بود. ما خودمان غیر از این بدنمان است. این بدن ما مرکب است. همان طور که ما روح داریم. عالَم هم یک روحی دارد و مجرد است. و آن روح این عالم، خداست. همان که این روح ما در همه اعضای بدن ما هست، نمی شود بگوییم در دستمان هست در پایمان نیست. تمام بدن ما روح است. در تمام عالم هم خدا هست. در آسمان هست در دریا هم هست. یک جایی باشد که خدا نباشد نیست. تمام دنیا مثل این روح بدن ما که همه جای بدن ما هست. این عالم هم یک روحی دارد. طبیعت بی شعور نیست. طبیعت با شعور است. همین که روح ما کار می کند با روحمان دستمان جلو و عقب می آید، غذا می خوریم. پس فکر اول در آثار خدا. این توحید مفضّل را بخرید. مال مرحوم مجلسی. فارسی هم هست. که حضرت فرمود: تفکر کن مفضّل در حیوانات. که این پشه را چگونه خدا خلق کرده چیزی که چند وقت پیش شنیدم. الآن یک زن و شوهر که بخواهند ازدواج کنند باید بروند آزمایش خون. اگر خونشان به هم بخورد. اجازه ازدواج می دهند. آن وقت پشه می داند. من این جا خوابیده ام از آن دور می فهمد خون من به او می‌خورد یا نه. اگر بخورد مرا می زند، اگر نخورد نمی زند. لذا گاهی صبح که بیدار می شویم، خانواده می گوید: شب پشه ها نگذاشتند من بخوابم. من می گویم پیش من اصلا نیامده‌اند. معلوم می شود خون من به پشه نمی خورد. خیلی عجیب است. این ها آیات الهی است. هرچه که فیل دارد پشه هم دارد. پشه اضافه هم دارد. حالا زن و شوهر باید بروند آزمایش خون! پشه قبل از این که آزمایش خون برود، خودش آزمایش دارد. دستگاه دارد. همچین که دارد می آید، از دور می فهمد. یا مثلا پشه آنجا نشسته. شما می خواهی پشه را بکشی. این دست که می رود نزدیکش صدای دست را می شنود، چون دست صدا دارد، هوا را که جا به جا می کند صدا تولید می کند. دماغت می سوزد! تا می خواهی بکشی. او می رود قبلا صدای دست شما را شنیده است. ⬅️گناهت را بشناس دوم: فکر در گناهانی که یک عمر کردم. نمی دانم خدا از من می گذرد یا نه بشینم فکر کنم. یک خوفی در من پیدا بشود. نمی‌دانم با این گناهانی که کردم خدا از من راضی است یا نه. در گناهانت فکر کن.گناهانت را هیچ وقت فراموش نکن. غیبت، دروغ، نگاه به نامحرم، ... ⬅️نعمت هایت را بشناس سوم: به نعمت‌هایی که خدا بهت داده فکر کن. زن خوب، اولاد خوب، دین خوب، ولایت اهل بیت، شیعه مرتضی علی (علیه السلام) هستی. این ها همه نعمت‌های خداست. «إن تعدّو نعمت الله لاتحصوها». خیلی نعمت‌ها خدا به من داده که به دیگران نداده. آن رفیقم خانه ندارد، من دارم. او زن ندارد، من دارم. او زنش بد است، من زنم نماز شب خوان است. همه چیز را خدا به ما داده. واقعا چیزهایی به ما داده که به دیگران نداده. گاهی وقت ها من در خیابان می بینم، کارگر دارد خاک می برد. من با خودم می‌گویم ما اگر جای این ها بودیم چه کار می کردیم. بعضی ها الآن در خاک ها می گردند یک تکّه مقوا پیدا کنن ببرند بفروشند. یک لقمه نان تهیه کنند. در بوی گند خاک ... به ما اگر صد هزار تومان هم بدهند این کار را می‌کنیم؟ برویم شب‌ها در خاک روبه‌ها بگردیم. یک قاشقی، چنگالی، یک مقوایی، یک نایلونی. از این راه نان می خوردند. خوب این را نگاه کن بگو من اگر جای این بودم چه می کردم. یا شوفر تریلی بودم زن بچه ام را نمی دیدم. هر ده شب یکبار. یک ماه یکبار. در بیابان ها خوابم ببرد. تصادف کنم. درباره همه نعمت هایی که داری بنشین یک روز فکر کن.
⬅بهشت را بشناس چهارم: فکر در آیات وعد. آیات وعد آیاتی است که در مورد بهشت است. «بشر الصابرین». بشارت بده به صابران. این هایی که داغ اولاد می بینند. ای پیغمبر به آنها برو مژده بده.، بشارت بده: «الذین إذا أصابتهم مصیبة قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون». هر کس عمل صالح انجام دهد، وارد بهشت می شود. یک عالمه آیات داریم که راجع به بهشت است. ⬅️جهنم را بشناس پنجم: فکر در آیات وعید. «وعید» آیات جهنّم است. یکی از آیاتش را بخوانم. «کلّما نضجت جلودهم بدّلنا جلوداً غیرها لیذوقو العذاب» وقتی پوست جهنّمی در جهنّم می سوزد.خدا یک پوست دیگر به بدنش خلق می کند که دو مرتبه بسوزد. باز می سوزد باز پوست دیگر خلق می کند که بسوزد. چون در جهنّم مرگ نیست. نه در بهشت مرگ است نه در جهنّم. «وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ». الْحَیَوَان یعنی حیات. عالم آخرت عالم حیات است. مرگ و میر دیگر آنجا نیست. پس هرچه پوست جهنّمی می سوزد. پوست دیگر جایگزینش می کنند. در این آیات آدم باید فکر کند. گریه کند. بگوید خدایا اگر مرا ببرند جهنّم چه می شود. پوستم هی می سوزد دو مرتبه پوست جدید بدل می روید، 《لیذوقوا العذاب》 📚بدیع الحکمه @nokteha14
حضرت علامه طباطبائی درباره عالم ربانی حاج شیخ عباس تهرانی (از شاگردان عارف واصل میرزا جواد آقا ملکی) میفرمود: آثار کمال در چهره اش پیداست. و پس از رحلت او در درس فرمود: امروز یکی از اولیاء الله از دنیا رفت. یکی از متدینین به نام آقا محمد تهرانی نیک بین می گفت: شبی که عالم ربانی حاج شیخ عباس تهرانی فوت کرد من در تهران بودم. خودم را به قم رسانیده و در مراسم تشییع آن مرحوم شرکت کردم و از فقدان وی بسیار ناراحت و متاثر بودم. شب بعد خواب دیدم در خیابانی نظیر خیابان صفائیه قم هستم و در آنجا منزلی عالی دیدم. از کسی پرسیدم: این منزل کیست؟ گفت: منزل آقا شیخ عباس تهرانی است. من متوجّه بودم که وی از دنیا رفته، درب آن منزل رفتم، در زدم، زنی در را گشود، گفت: با کی کار داری؟ گفتم: آقای آشیخ عباس را می خواهم. رفت و برگشت، دیدم کاغذی به من داد. این رباعی در او نوشته بود: مهمان بساط حور عین میباشم هم خسته راه چون جنین می باشم امشب ز ملاقات تو من معذورم اندوه مخور ز مؤمنین می باشم از خواب برخاستم. دیدم این شعر را حفظ دارم، همان ساعت آن را نوشتم که از یادم نرود. @nokteha14
آیت الله ملا حبیب الله گلپایگانی
عنایت امام رضا علیه السلام به مرحوم شیخ حبیب الله گلپایگانی یکی از علمای زاهد مشهد مقدّس، مرحوم آیت الله حاج شیخ حبیب الله گلپایگانی بود. نگارنده او را دیده وبه منزلش هم رفته ودر مسجد گوهرشاد که امامت داشت به او اقتدا کرده بودم. آیت الله آقای وحید خراسانی - سلمه الله - فرمود: شیخ حبیب الله از کسانی است که در تربیت من دخالت داشته است. واز ایشان نقل فرمود: "زمانی بیمار گشته ودر بیمارستان امام رضای مشهد بستری شدم. در سحرگاهی که حالم وخیم بود، رو به حرم مطهر کردم وتوسّل به حضرت رضا نمودم وگفتم: چهل سال جزء اولین افرادی بودم که در سحرگاهان به زیارت قبرت می آمدم، اکنون به این روز افتاده ام، برایم چه می کنی؟ ناگاه متوجه شدم که وجود مقدّسش کنار تخت بیمارستان است، ایشان شاخه گلی به دستم داد؛ اوضاع عادی شد وبیماریم بر طرف گردید واز آن زمان، به هر بیماری دست می کشیدم شفا می یافت. رفته رفته در اثر تماس با اندام اهل معصیت که برای علاج شان دست می کشیدم، اثر دستم کاهش یافته وفعلاً باید زمانی را صرف ادعیه واوراد نمایم تا تاثیر کند". 📚ایینه اسرار ;حسین کریمی قمی @nokteha14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠زیارت حضرت حجت (عجل الله) در هر صبحگاه اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَْدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وأحاط بِهِ عِلْمُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأشياعه وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ: (صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ) عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عليهم السلام، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ. @nokteha14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرّه دختر حلیمه سعدیّه (مادر رضاعی رسول اللّه(ص) بود که از شیعیان و دوستداران حضرت علی(ص) بود. که زمان پیریش مصادف شد با حکومت استبداد تاریخ حجاج بن یوسف ثقفی که یکی از سمتگران و خونخواران است و از طرف عبدالملک مروان سردار و حاکم عراق بود و او در زمان حکومتش بسیاری از شیعیان را به شهادت رساند و دهها هزار نفر مردم را هلاک کرد و شیعیان را با وضع بسیار فجیع و دردناکی بشهادت می رساند. روزی حجاج حرّه را احضار کرد. حرّه به مجلس حجاج رفت. حجاج به او گفت: شنیده ام که تو عقیده داری علی بن ابیطالب(ع) از ابوبکر و عمر و عثمان برتر و بالاتر است؟ حرّه گفت: هر که این حرف را زده دروغ گفته است. زیرا من عقیده دارم آقا امیرالمؤمنین علی(ع) نه تنها براین سه نفر بلکه بر تمام پیغمبران بغیر از رسول خدا(ص) برتر و بالاتر و بهتر و با فضیلتر است. حجاج با شنیدن این اعتراف جسورانه فریاد زد: وای برتو آیا علی(ع) از پیامبران اولوا العزم برتر می دانی؟ حرّه فرمود: من او را برتر و بالاتر نمی دانم، بلکه خداوند او را بر تمام انبیاء برتر می داند و در این مورد در قرآن نیز گواهی داده است. حجاج گفت: اگر این موضوع را از قرآن اثبات کردی نجات پیدا می کنی وگرنه دستور می دهم که در همین مجلس ترا هلاک کنند. حرّه فرمود قبول است و براین عقیده هم هستم و امّا چرا از حضرت آدم آقا علی(علیهماالسلام) بالاتر است. قرآن کریم می فرماید: چون آدم به درخت ممنوعه نزدیک شد، خداوند عمل او را نپذیرفت. امّا خداوند در قرآن خطاب به آقا علی(ع) می فرماید: عمل شما خانواده عصمت و طهارت مقبول درگاه حق است. در جای دیگر می فرماید: خداوند به آدم فرمود: به درخت نزدیک نشوید. ولی حضرت آدم ترک اولی کرد (ترک اولی گناه نیست بلکه انجام دادن عملی است که بهتر از آن را می توان انجام داد و ترک اولی برای مردم عادی جایز است خداوند انتظار دارد که انبیاء و اولیاء(علیهم السلام) همیشه کار بهتر انجام داده و ترک بهتر ننمایند.) و به آن نزدیک شد و از میوه آن چید، اما خداوند همه چیز دنیا را برای امیرالمؤمنین علی(ع) حلال کرد، اما حضرت به دنیا نزدیک نشد. اما راجع به حضرت نوح(ع)، خداوند در قرآن می فرماید: او دارای زنی بدکار و کافر بود (تحریم - 3) امّا حضرت علی(ع) همسری داشت که خداوند رضایت خود را در رضایت او قرار داده بود. اما حضرت ابراهیم(ع)، وی بخداوند عرضکرد: خداوندا بمن نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی، خداوند فرمود: مگر ایمان نیاوردی؟ عرضکرد چرا ایمان آورده ام ولی می خواهم قلبم مطمئن تر گردد و به یقینم افزوده شود. امّا آقا علی(ع) فرمود: اگر پرده ها عقب رود تا من غیب را ببینم برای من هیچ فرقی نمی کند و به یقینم افزوده نمی گردد، یعنی بقدری به قیامت ایمان دارد که گوئی هر لحظه قیامت را می بیند. امّا حضرت موسی(ع)، وقتی خداوند به او امر کرد که برای دعوت فرعون برو، حضرت موسی(ع) عرضکرد: می ترسم مرا بکشند، زیرا یک نفر از آنها را کشته ام امّا شبی که کفّار تصمیم گرفتند حضرت رسول اللّه(ص) را بقتل برسانند و چهل شمشیرزن دور خانه پیامبر(ص) جمع شده بودند پیامبر فرمود یا علی آیا جای من می خوابی؟ آقا علی(ع) فرمود: آیا جان شما درامان خواهد بود؟ فرمود: بله آقا فرمود جان من بفدای شما و در بستر پیامبر خوابید و نترسید. امّا درباره حضرت عیسی(ع) : حضرت مریم(علیهاالسلام) در عبادتگاه زندگی می کرد، وقتی وضع حملش نزدیک شد، ندا رسید که اینجا خانه عبادتست نه زایشگاه، در نتیجه حضرت مریم از مسجد اقصی، بیرون رفت و در بیابان کنار درختی وضع حمل کرد. اما وقتی که مادر آقا علی(ع) ایشان را حامله بود، پرده کعبه را گرفت و خداوند را بحقّ مولودش قسم داده در نتیجه کعبه شکافته شد و او در داخل خانه خدا، حضرت علی(ع) را به دنیا آورد. حجاج خونخوار و ستمگر بقدری از این سخنان مبهوت شده بود که علاوه بر آزادی او خلعت و پاداشی به او داد. 📚کرامات العلویه @nokteha14
حدیث شراب الهی از امام علی انّ لله -تعالی- شراباً لأولیائه؛ اِذا شَرَبوا، سَکروا .. و اِذا سَکروا، طَرَبوا .. و اِذا طَرَبوا، طابوا .. و اِذا طابوا، ذابوا .. و اِذا ذابوا، خَلَصوا .. و اِذا خَلصوا، طَلَبوا .. و اِذا طَلَبوا، وَجَدوا .. و اِذا وَجَدوا، وَصَلوا .. و اِذا وَصَلوا، اتّصَلوا .. و اَذا اتّصَلوا، لافرق بینهم و بین حبیبهم ... خدواند برای اولیاء خود، شرابی دارد که چون بیاشامند، مست می‌شوند؛ و چون مست شدند، به وجد و طرب میآیند؛ و چون به وجد و طرب آمدند، وجودشان از غل و غش پاک می‌گردد؛ و چون پاک شدند، در محبّت خدا ذوب می‌شوند؛ و چون ذوب شدند، خالص می‌گردند؛ و چون خالص گشتند، ذات او را طلب می‌کنند؛ و چون طلب نمودند، او را می‌یابند؛ و چون او را یافتند، با او جمع می‌شوند؛ و چون جمع شدند، التیام نموده و جدا نمی‌گردند؛ و چون ملتئم شدند و منقطع نگشتند، فرقی میان آن‌ها و محبوبشان باقی نمی‌ماند... 📚جامع السعادات، مولی محمد مهدی نراقی، ج۳، ص122 @nokteha14
✅«طی الارض بر فراز آسمان ها و خواندن تمام نمازها با امام زمان علیه السلام» 📎شخصی به نام سید یونس از اهالی آذر شهر ِ آذربایجان می گوید : در سفر مشهد تمام دارائی ام مفقود گردید . پس به حرم مطهر امام رضا علیه السلام رفتم و پس از عرض سلام گفتم : مولای من ! می دانید که پول من رفته و در این دیار نا آشنا ، نه راهی دارم و نه می توانم گدایی کنم و جز شما به دیگری نخواهم گفت . به منزل آمده و شب در عالم رویا دیدم که حضرت رضا علیه السلام فرمود : سید یونس ! بامداد فردا ، هنگام طلوع فجر برو در بَست پایین خیابان و زیر غرفه ی نقّاره خانه بایست . اولین کسی که آمد رازت را به او بگو تا او مشکل تو را حل کند.... پیش از طلوع فجر ، بیدار شدم و وضو ساختم و به حرم ، مشرف شدم و پس از زیارت ، قبل از دمیدن فجر ، به همان نقطه ای که در خواب دیده و دستور یافته بودم ، آمدم و چشم به هر سو دوخته بودم تا نفر اول را بنگرم که به ناگاه دیدم ، آقا تقی آذر شهری که متاسفانه در شهر ما به او تقی بی نماز می گفتند از راه رسید. اما من با خود گفتم : آیا مشکل خود را به او بگویم ؟! با اینکه در وطن ، متهم به بی نمازی است ، چرا که در صف نمازگزاران رسمی و حرفه ای نمی نشیند . من چیزی به او نگفتم و او هم گذشت و به حرم مشرف شد . من نیز بار دیگر به حرم رفته و گرفتاری خویش را با دلی لبریز از غم و اندوه به حضرت رضا علیه السلام گفتم و آمدم. بار دیگر ، شب در عالم خواب حضرت رضا علیه السلام را دیدم و همان دستور را دادند و این جریان سه شب تکرار شد تا روز سوم گفتم : بی تردید در این خوابهای سه گانه ، رازی است . به همین جهت بامداد روز سوم جلو رفتم و به اولین نفری که قبل از فجر وارد صحن می شد و جز آقا تقی آذر شهری نبود سلام کردم و او نیز مرا مورد دلجویی قرار داد و پرسید : اینک سه روز است که شما را در اینجا می نگرم ، کاری دارید ؟ جریان مفقود شدن پولم را به او گفتم و او نیز علاوه بر خرج توقّف یک ماهه ام در مشهد ، پول سوغات را نیز به من داد و گفت : پس از یک ماه ، قرار ما در فلان روز و فلان ساعت ، آخر بازار سرشوی در میدان سر شور باش تا ترتیب رفتن تو بسوی شهرت را بدهم. از او تشکر کردم و آمدم . یک ماه گذشت ، زیارت وداع کردم و سوغات هم خریدم و خورجین خویش را برداشتم و در ساعت مقرر در مکان مورد توافق حاضر شدم. درست سر ساعت بود که دیدم آقا تقی آمد و گفت : آماده رفتن هستی ؟ گفتم : آری گفت : بسیار خوب ، بیا نزدیکتر . جلو رفتم . گفت : خودت به همراه بار و خورجین و هر چه داری بر دوشم بنشین . تعجب کردم و پرسیدم : مگر ممکن است ؟! گفت : آری نشستم . به ناگاه دیدم آقا تقی ، گویی پرواز می کند و من هنگامی متوجه شدم که دیدم شهر و روستاهای میان مشهد تا آذر شهر به سرعت از زیر پای ما می گذرد و پس از اندک زمانی خود را در صحن خانه خود در آذر شهر دیدم و دقت کردم دیدم ، آری خانه من است و دخترم در حال غذا پختن . آقا تقی خواست برگردد. دامانش را گرفتم و گفتم : بخدا سوگند تو را رها نمی کنم . در شهر ما ، به تو اتهام بی نمازی و لامذهبی زده اند و اینک قطعی شد که تو از دوستان خاص خدایی ! از کجا به این مرحله دست یافته ای ؟! نمازهایت را کجا می خوانی ؟! او گفت : دوست عزیز چرا تفتیش می کنی ؟ او را باز هم سوگند دادم و پس از اینکه از من تعهد گرفت که راز او را تا زنده است برملا نکنم گفت : سید یونس ! من در پرتو ایمان ، خودسازی ، تقوا ، عشق به اهل بیت علیه السلام و خدمت به خوبان و محرومان به ویژه با ارادت به امام عصر علیه السلام مورد عنایت قرار گرفته ام و نمازهای خویش را هر کجا باشم با طیّ الارض در خدمت او و به امامت آن حضرت می خوانم. @nokteha14
#مابین_الطلوعین سالک باید از خواب ما بین طلوع فجر و طلوع آفتاب اجتناب کند که از آن نهی شده است و مکروه می باشد. بعد از نماز صبح و در تعقیب آن تا طلوع آفتاب به عبادت و به ذکر و دعا و تلاوت بپردازد ، این ساعت ، ساعتی است که باید به ذکر حق در آن اهتمام زیاد داشت و از غفلت اجتناب کرد و از شر شیطان و جنود او در این ساعت به خدای عز و جل پناه برد . 💥خواب این ساعت موجب حرمان و غفلت در آن موجب خسران است. مرحوم آیت الله محمد #شجاعی ره 📚مقالات جلد سوم ص 285 👇👇👇👇👇 @nokteha14
مرحوم قاضی سعید قمی در کتاب اربعینات خود از استاد کل شیخ بهایی رحمهم الله علیه نقل کرده که خلاصه اش این است که یک نفر از اهل معروف و بصیرت مجاور مقبره ای از مقابر اصفهان بوده، روزی جناب شیخ بهایی رحمت الله علیه به ملاقاتش می رود به شیخ می گوید روز گذشته در این قبرستان امر غریبی مشاهده کردم دیدم جماعتی جنازه ای را آورده اند و فلان موضع دفن کردند و رفتند چون ساعتی گذشت بوی خوشی به مشامم رسید که از بوهای دنیوی نبود متحیر شدم به اطراف نگاه کردم تا بدانم بوی خوش از کجاست، ناگهان صورت بسیار زیبایی در زیّ ملوک دیدم که نزد آن قبر رفت و از دیده ام پنهان شد طولی نکشید ناگهان بوی گندی از هر بوی گندی پلیدتر بود به مشامم رسید چون نظر کردم سگی را دیدم که رو به قبر می رود و نزد آن قبر از نظرم محو شد و در حال حیرت و تعجب بودم که ناگهان آن جوان را با حال بد و هیبت مجروح و از همان راهی که آمده بود بر می گشت دنبال او رفتم و از او خواهش کردم که حقیقت حال را برای من بازگو کند. گفت: من عمل صالح این مرد بودم و مامور بودم با او باشم ناگاه سگی را که دیدی و عمل ناشایسته او بود آمد و چون کردارهای ناشایست او بیشتر بود بر من چیره شد و نگذاشت با او باشم و مرا بیرون کرد و فعلا انیس آن میت همان سگ است. شیخ فرمود: این مکاشفه صحیح است زیرا عقیده ما آن است که کردارهای آدمی در برزخ به صورت های مناسب با اعمالش با شخص خواهد بود و مسئله تجسم اعمال و مصور شدنشان به صورتی مناسب با احوال مسلّم است @nokteha14
آیه الله محمّد علی گرامی فرمود: 《از مرحوم آیه الله محسنی ملایری شنیدم که نقل می کرد یک بار به همراه عدّه ای از خوانین و افراد متنفّذ به نجف مشرّف شدیم و در یکی از ایّام به محضر آیه الله الحقّو العرفان میرزا علی آقای قاضی رفتیم. همگی قبلاً پول جمع کرده و روی هم گذاشته بودیم که تقدیم ایشان نماییم. پس از شرفیابی و تعارفات واحوال پرسی، آن پول را خدمتشان تقدیم کردیم. با اینکه آن پول مخلوط بود ولی ایشان دقیقاً پول مرا جدا کرد وآن را برداشت و بقیّه پولها را به خاطر شبهه ناک بودن آن به صاحبانش برگرداند وقبول نفرمود!》 @nokteha14
هفته معلم گرامی باد ❤️ استاد فاطمی نیا: 🗞هرکتابی که جایش در عالم خالی بود شهید مطهری می‌نوشت آیت الله مطهری یک نویسنده قدری بود، چه طور نویسنده ای؟ بعضی نویسنده ها «مکرر نویس» اند، به قول یک نفر، خطی را چاپی می کنند، چاپی را خطی! چاپ شده ها را می نویسند خطی میشود، دوباره همان را میدهند چاپی می کنند! اما آقای مطهری هر کتابی که جایش خالی بود، می نوشت. من به عنوان یک کتاب شناس، یک طلبه گنهکارمی گویم: این کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران ایشان، جایش در کتابخانه عالم خالی بود. یکی از مجتهدین زمان سلمه الله که اسم نمی برم، فرمودند: عدل الهی مطهری، در مرز اعجاز است. همه معلومات را به خدمت اسلام گرفت. . شما را به خدا ببینید اونهایی که در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران از ایشون انتقاد کردن، درست می گویند یا مطهری؟ خیلی خواندنی است این کتاب، این کتاب را اگر کسی نخواند کلاه سرش میرود، اگر این کتاب را نخوانده اید بخوانید، یعنی اگر آدم این کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را نخواند خسارت می کند. . من تعجب می کنم، قبل از انقلاب استاد دانشگاه می رفت پشت میز، با کمال آرامش می گفت: «بله در ایران کتاب بود». قبل از اسلام در ایران کتاب کجا بود؟ بگو یک اوستا، بقیه انگشتات تا قیامت میمونه رو به بالا! حالا کلیله و دمنه، این هم یک انگشت، هشتا انگشتت میمونه رو به بالا. بابا هرچی هست از برکت اسلام است، هر کس هرچی نوشته از برکت قرآن، اهل بیت، پیغمبر اکرم است، کتاب کجا بود؟ . درآخر عرضم این را بگوییم، امام رضوان الله علیه با کسی تعارف نداشت، این را بشنوید، اولا امام خودش شخصیتی بود بسیار جامع، اما دوبار من این حرف را از آن بزگوار شنیدم، فرمود: من درباره هیچ کس این حرف را نمیزنم که همه ی کتاب هایش را بخوانید، اما درمورد مطهری می گویم همه ی کتب او را بخوانید. یک عمر این مرد الهی زحمت کشید، اما دشمن رفت با یک گلوله این کارخانه فکر را تعطیل کرد.
🔺از انجایی که بازار و مایکت، ایتا را (به دلیل کم بودن رتبه) در دسته پیام رسان های محبوب ایرانی قرار نمی دهند! از تمامی اعضای کانال تقاضا داریم اگر مایکت دارید به مایکت و اگر بازار دارید به بازار بروید و ۵ ستاره به ایتا بدهید تا در دسته محبوب ها قرار بگیرد. ✅ رتبه ایتا در پرطرفدار های بازار از ۴۹ به ۳۹ ارتقا پیدا کرد پس همه با هم یا علی بگید و محبوبیت ایتا را به رخ پیام رسان ها بکشید. #ارتقا_رتبه_ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جمعه همان روزى است كه ایشان در آن روز ظهور خواهد فرمود...بگو: السَّلامُ عَلَیْكَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا عَیْنَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا عَیْنَ الْحَیَاةِ السَّلامُ عَلَیْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْكَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِكَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ السَّلامُ عَلَیْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلامُ عَلَیْكَ یَا مَوْلایَ أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَیْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى یَدَیْكَ، وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ یَجْعَلَنِی مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ لَكَ وَ التَّابِعِینَ وَ النَّاصِرِینَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْكَ فِی جُمْلَةِ أَوْلِیَائِكَ یَا مَوْلایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْكَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِكَ هَذَا یَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ یَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِیهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِیهِ لِلْمُؤْمِنِینَ عَلَى یَدَیْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِینَ بِسَیْفِكَ وَ أَنَا یَا مَوْلایَ فِیهِ ضَیْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ یَا مَوْلایَ كَرِیمٌ مِنْ أَوْلادِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّیَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِی وَ أَجِرْنِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِكَ الطَّاهِرِینَ. @nokteha14
بنیت زیارتش هر روز میخوانیم صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یااباعبدالله صلی الله علیک یااباعبدالله السلام علیک یابن رسول الله السلام علیک یابن امیرالمومنین وابن سید الوصیین السلام علیک یابن فاطمه سیده النساء العالمین, السلام علیک ورحمت الله وبرکاته. @nokteha14
به نقل از عبد اللّه بن فضل هاشمى شنيدم امام صادق (عليه السلام) مى فرمود: « صاحب الامر را غيبتى است كه ناچار به وقوع مى پيوندد كه هر باطل انديشى در آن شك مى كند » عرض كردم: فدايت شوم، براى چه؟ فرمود: « به سبب چيزى كه اجازه نداريم آن را براى شما فاش سازيم » . عرض كردم: پس، حكمت غيبت او چيست؟ فرمود: « حكمت غيبت او همان حكمت غيبت حجّتهاى الهى پيش از اوست . حكمت آن فقط پس از ظهور او معلوم خواهد شد ......... غيبت ، امرى از ( امور ) خداست و رازى از رازهاى خدا و غيبى از غيب خدا. وقتى دانستيم كه خداوند عزّ و جلّ حكيم است، تصديق مى كنيم كه همه كارهاى او از روى حكمت است هر چند راز حكيمانه بودن آنها بر ما معلوم نباشد » .  📚 كمال الدين : 482 / 11 @nokteha14
#حدیث_قدسی مَن طَلَبَنِی وَجَدَنِی وَ مَن وَجَدَنِی عَرَفَنِی وَ مَن عَرَفَنِی عَشَقَنِی وَ مَن عَشَقَنِی عَشَقـــتُهُ وَمَن عَشَقـــتُهُ قَتَلــتُهُ وَ مَن قَتَلـــتُهُ فَعَلیه دِیــتُهُ وَ مَن عَلَیَّه دِیـــتُهُ وَ أَنَا دِیـــتُهُ... هر کس که مرا طلب کند مرا می یابد و هر کس که مرا یافت مرا می شناسد وکسی که مرا شناخت عاشقشم می شود و کسی که عاشقم شود عاشقش میشوم و کسی که عاشقش شوم او را می کشم(شهیدش می کنم) و کسی که او را بکشم دیه او بر من است و کسی که دیه او بر من است ،خودم خون بهای او می شوم... 📚کلیات احادیث قدسی؛شیخ حرعاملی @nokteha14
يكي از خوبان و فضلاي با تقوا و اهل معناي حوزه علميه قم مي‌گفت: طلبه‌اي نوجوان بودم و همراه برادر كوچك‌ترم از روستاي خود، براي تحصيل به حوزه علميه قم آمده بوديم. در آن زمان من و برادرم در يكي از حجره‌هاي مدرسه فيضيه ساكن بوديم. من از كودكي روضه‌خواني را از پدرم ياد گرفته بودم و در روستاي خودمان براي مردم نوحه و روضه مي‌خواندم. اين روضه خوانيها در قم نيز ادامه پيدا كرد و با آنكه طلبه‌اي مبتدي و نوجوان بودم، بعضي‌ها از اين روضه‌هاي من خوششان آمده بود و مبالغي نيز به من پرداخت مي‌كردند. من هم با توجه به درآمدهاي روضه‌خواني و همچنين با توجه به كمكهايي كه پدرمان براي ما مي‌فرستاد، تصميم گرفته بودم از پول و شهريه حوزه استفاده نكنم. مدتي گذشت و من يك روز از قصد و نيتم در روضه خواني و از اينكه تا آن زمان براي روضه خواندن پول گرفته‌ام، بسيار پشيمان و ناراحت شده بودم. احساس مي‌كردم ديگر نبايد براي روضه خواندن، پولي قبول كنم و فقط و فقط بايد براي امام حسين‌عليه السلام روضه بخوانم. اين تصميم كه بر گرفته از شور و حال و هواي نوجواني و جواني بود، فوري به اجرا درآمد! مدتها بعد، براي پدرمان مشكلاتي به وجود آمد و كمكهاي پدرمان نيز رفته رفته كمتر و كمتر شد. ما به شدت در تنگنا و سختي افتاده بوديم و اوضاع و احوال ما روز به روز سخت‌تر و سخت‌تر مي‌شد. عاقبت اين مشكلات و سختي‌ها ما را مجبور كرد تا با دعايي خاص به امام زمان‌عليه السلام متوسل شويم. ما طلبه‌هايي روستايي و ساده بوديم و اين سادگي سبب شده بود تا ما با آن توسل فقط خوراكيها و چيزهاي مورد نيازمان را بخواهيم. ما با آن سادگي و حال و هواي خاصي كه داشتيم فقط مقداري معين آرد، گوشت، روغن، نمك، قند و اين طور چيزها را از ساحت مقدس امام زمان‌عليه السلام خواسته بوديم! من به برادرم كه از من كم سن و سال‌تر بود تاكيد كرده بودم هيچكس نبايد از اين وضعيت و از اين توسل با خبر شود ما هر روز در و پنجره‌هاي حجره را مي‌بستيم و به دعا و توسل مشغول مي‌شديم. روزهاي زيادي گذشت و ما هر روز با شكمهاي گرسنه، در خلوت و به دور از چشمهاي دوستان و طلبه‌هاي مدرسه براي دست يافتن به آن احتياجات و خوراكيهابه امام زمان حضرت بقيه الله الاعظم‌عليه السلام متوسل مي‌شديم تا اينكه يك روز در حال توسل ديديم در مي‌زنند! رفتيم در را باز كرديم. آقايي غريبه و ناآشنا در جلوي حجره ما ايستاده بود. هيچ يك از ما تا آن روز آن آقا را نديده بوديم. محاسني جوگندمي مايل به سفيدي و قيافه‌اي بسيار مهربان و دلنشين داشت؛ عرق چيني بر سر و عبايي نيز بر دوشش بود. بعد از سلام و عليك، به يك باره عباي او كنار رفت و ما را به شدت متحير كرد. آن پيرمرد در زير عبايش كيسه‌اي در دست داشت. در آن، همان خوراكيهايي بود كه ما از امام زمان‌عليه السلام طلب كرده بوديم! آن پيرمرد آن بنده صالح و با تقواي خدا آن كيسه را به سوي من گرفت و با يك صفا و لبخندي بسيار معنادار و نافذ گفت: «آدم كه از امام زمانش‌عليه السلام اين چيزها را كه طلب نمي‌كند... آدم بايد از امام زمانش‌عليه السلام فقط خود آن حضرت را بخواهد...» آن پيرمرد، همان حاج آقا فخر تهراني بود و اين چنين شد كه من با حاج آقا فخر آشنا شدم. در آن زمان ايشان هنوز در تهران ساكن بود و فقط براي زيارت حضرت معصومه‌عليها السلام و مسجد مقدس جمكران به قم رفت و آمد داشت. @nokteha14