eitaa logo
نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 امام رضا علیه السلام فرمودند يكى از دوستان اميرالمؤمنين علی عليه‌ السلام حضرت را جهت مهمانى به منزل خود دعوت كرد. امام فرمودند من با سه شرط دعوتت را میپذيرم. ميزبان عرض کرد بفرمایید آن شرط چيست؟ حضرت فرمود اوّل آن كه چيزى از بيرون منزل تهيّه نكنى و براى پذيرائى خود وخانواده خويش را به زحمت و مشقّت نيندازى و به آن چه كه در منزل موجود است اكتفاء نمائى. دوّم آن چه در منزل ذخيره دارى ، تمام آن ها را مصرف نكنى؛ بلكه با برنامه صحيح ودر نظر گرفتن نفرات ، مقدار لازم غذا تهيّه گردد. سوّم: خانواده و اهل منزل در زحمت فوق العادّه‌اى قرار نگيرد و مبادا كه احساس نارضايتى در ايشان پيش آيد. ميزبانى كه حضرت را دعوت كرده بود عرضه داشت: يا اميرالمؤمنين! آنچه فرمودید، مورد پذيرش است؛ و قول می دهم غير از آن‌ چه فرمودى برنامه اى نداشته باشيم و امیرالمومنین عليه السلام دعوت او را قبول نمود و به همراه هم راهى منزل شدند. بحارالا نوار، ج ۲۷ ، صفحه ۲۵۵ ، به نقل از عيون اخبار الرّضا عليه السلام انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
4_5774126845599418203.mp3
4.32M
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله 🎙 حجه‌الاسلام فرحزاد 🗒 با کی دوست شویم؟ ⏱ ۰۴ دقـیقه و ۰۰ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 نقل می کنند که امیرکبیر از حیف و میل شدن سفره‌ های دربار به تنگ آمده بود ، برای همین به ناصرالدین شاه پیشنهاد کرد که برای یک روز آن چه رعیت می‌ خورند میل کند. گفت مگر رعیت ما چه می خورند؟ امیرکبیر به او گفت ماست و خیار. ناصرالدین شاه سرآشپز را خواست و گفت که برای ناهار فردای من ماست و خیار درست کنید. سرآشپز دستور تهیه مواد زیر را به تدارک‌ چی خود برای تهیه ماست خیار شاه داد ، ماست پر چرب اعلا ، خیار قلمی ، گردوی مغز سفید، پیاز اعلا، کشمش بدون ‌هسته ، نان دوآتیشۀ خـاش‌ خاش ، سبزی‌ های بهاری اعلا و... ناصرالدین شاه بعد از اینکه یک شکم سیر ماست و خیار خورد به امیرکبیر گفت رعایای پدر سوخته چه غذاهایی میخورند ما بی‌ خبریم اگر کسی از این همه نعمت رضایت نداشت فلکش کنید. این حکایت شبیه حال و روز ما شده ، ما ماست و خیار می خوریم آقایون مسئولین هم ماست و خیار میل می کنند ... انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
بزرگی می‌گفت: هرچه هوا سردتر شد، لباس را ضخیم‌ تــر میکنی. تا به تو نفوذ نکند! هر چـه جامعه‌ ات فاسد تر شـد ، تو لباس را ضخیم‌ تر کن تا به تو نفوذ نکنـد! و هـــرگز نگو محیط خراب‌بود، منم‌خراب شدم! ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 نقل است که از عزرائیل سوال شد: تا بحال زمانی که جان بنی آدمی را می گرفتی گریه نکردی؟؟ عزرائیل جواب داد: یک بار خندیدم، یک بار گریه کردم و یک بار ترسیدم. خنده ام زمانی بود که به من فرمان داده شد جان مردی را بگیرم ، او را در کنار کفاشی یافتم که به کفاش می گفت: کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم و جانش را گرفتم . گریه ام زمانی بود که به من دستور داده شد جان زنی را بگیرم، او را در بیابانی گرم و بی درخت و آب یافتم که در حال زایمان بود. منتظر ماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم. دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه در آن بیابان گرم سوخت و گریه کردم. ترسم زمانی بود که خداوند به من امر کرد جان فقیهی را بگیرم نوری از اتاقش می آمد هر چه نزدیک تر می شدم نور بیشتر می شد و زمانی که جانش را می گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم. در این هنگام خداوند فرمود: میدانی آن عالم نورانی کیست؟ اوهمان نوزادی ست که جان مادرش را گرفتی. من مسئولیت حمایتش را عهده‌دار بودم هرگز گمان مکن که با وجود من، موجودی درجهان بی‌سرپناه خواهد بود.. انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
موانع استجابت دعا_27.mp3
15.77M
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله 🎙استاد محمد شجاعی 🗒 تضـرع در بـرابر خدا ⏱ ۱۹ دقیقه و ۵۶ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 در بیمارستان کنار تخت پدربزرگش، پیرمردی بستری بود. نزدیک ساعت هشت و نیم حس کرد حال پیرمرد خیلی بد شده است. پیرمرد ناتوان داشت جان میداد و کسی کنارش نبود. به هر زحمتی بود تخت پیرمرد را رو به قبله گذاشت. هنوز هوش و حواس پیرمرد برجا بود و چشم هایش را یکی در میان باز می‌ کرد. جوان شهادتین را برایش آرام خواند و پیرمرد تکرار کرد. سپس اسم ائمه علیهم السلام را یکی ‌یکی آرام شمرد و پیرمرد تکرار کرد. دست ‌های پیرمرد را گرفت و خواست که با او یا حسین بگوید. پیرمرد یا حسین را هم گفت و جان داد. پرستار وارد اتاق شد و با داد و بیداد به جا به‌ جایی تخت اعتراض کرد. جوان توضیح داد که پیرمرد داشت جان میداد ، و من فقط برایش شهادتین گفتم و او را رو به قبله ‌اش کردم. پرستار ، چند لحظه مبهوت به جوان و پیرمرد نگاه کرد. چشمانش نمناک شد و گفت این پیرمرد ، مسیحی بود. پ ن: توماس ماساریک مسیحی می گوید مصائب مسیح در برابر مصائب حسین علیه السلام مانند پر کاهى است در مقابل یک کوه عظیم پیکر انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
مـردی به بـزرگی گفت: من مالی دارم و مـی‌ خواهـــم کنم که فرزندانم پس از مرگم برایم خیرات کنند. بـزرگ گـفت: اگــر وارد یک غار تاریک شوی ، آیا چراغ را روبـــرویت می‌ گیری یا پشت سرت؟ و کارهـــای نــیک خود را وقتی زنـــده‌ ای از مال خـودت انجام بــده نه از مال وارثانت! ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 رسول خدا صل الله علیه و آله قبل از آنكه به مقام پيامبرى برسد، مدتى چوپانى مى كردند ، يكى از چوپانان در آن زمان عمار ياسر بود روزى پيامبر صل الله علیه و آله با عمار، با هم قرار گذاشتند، تا فرداى آن روز، گوسفندان خود را به بيابان فخ كه علفزار بود ببرند. پيامبر صل الله علیه و آله فرداى آن روز گوسفندان خود را بسوى بيابان فخ روانه كرد ولى عمار ديرتر آمد. عمار مى گويد: وقتى گوسفندانم را به بيابان فخ رساندم ، ديدم پيامبر صل الله علیه و آله جلوى گوسفندان خود ايستاده و از چريدن آنها در علفزار جلوگیری می کنند. عرض کردم: چرا جلوی گوسفندان را می گیرید؟ فرمود: من با تو وعده كردم كه با هم گوسفندان را به اين علفزار بياوريم ، به همین دلیل روا ندانستم كه قبل از رسیدن تو، گوسفندانم در اين علفزار بچرند. كحل البصر، صفحه ۱۰۳. رسول اكرم صلى الله عليه و آله : هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، هرگاه وعده مى دهد بايد وفا كند. كافى ، جلد ۲ ، صفحه ۳۶۴ ، حدیث ۲ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
Qarati-23.mp3
3.82M
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله 🎙استاد محسن قرآئتی 🗒 رزق دست خـداست ⏱ ۰۷ دقیقه و ۰۰ ثانـیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 ﭘﺮﻓﺴﻮﺭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ: ﺩﺭ ﺳﺎل هاﯼ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎﯼ ﻧﯿﺸﺎﺑﻮﺭ ﻣﺸﻐﻮﻝ گذﺭﺍﻧﺪﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺧﺪﻣﺖ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﺳﭙﺎﻩ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﺑﻮﺩﻡ. ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ، ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﮐﺘﺮ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﯼ می گذﺷﺘﯿﻢ ، ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮏ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﭼﻮب دﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﯾﺪ! ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺩﺭﻣﺎﻧﮕﺎﻩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ. ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﻧﻔﺲﻧﻔﺲ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪ ﺍﯼ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮔﻔﺖ ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺳﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﯿﻤﺎﺭﻩ... ﺑﻪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﺎ ﺩﺭﺏ ﻋﻘﺐ ماشین ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺸﺴﺖ. ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺭﺍﻩ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺍﺯ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﻣﺸﻬﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻣﺮﯾﺾ ﺍﺳﺖ! ﻣﻦ ﻭ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺧﻨﺪﻩ ای ﻣﺮﻣﻮﺯﺍﻧﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﯿﻢ: ﭼﻮﭘﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﺮﺳﯿﻢ ، ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﮐﻼﺱ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ! ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ، ﺩﮐﺘﺮ ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺳﺮﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﮔﯽ ﺩﺍﺭد. ﺩﺍﺭﻭ ﻭ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﻭ ﯾﮑﺪﻓﻌﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺳﺮ ﺯﺩﯾﻢ ﻭ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺧﻮﺏ ﺷﺪ. ﺩﻭ ﺳﻪ ﻣﺎﻩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾﻢ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﯾﮏ ﺗﻘﺪﯾﺮﻧﺎﻣﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﻬﺪﺍﺭﯼ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯼ ، ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﭘﻠﯽ ﺗﮑﻨﯿﮏ ﺗﻬﺮﺍﻥ را ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﻧﻤﻮﺩﻩﺍﯾﺪ ، ﺗﺸﮑﺮ می کنیم. ما ﻫﺎﺝ و ﻭﺍﺝ ﻣﺎﻧﺪﯾﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺭﺍ ﻣﺎ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ، ﺗﺎ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ به ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻭ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺍﻓﺘﺎد. ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺩﮐﺘﺮ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺭﻓﺘﯿﻢ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﭘﺴﺮﺕ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﭘﺮﻭﻓﺴﻮﺭ ﺍﺳﺖ؟ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎن که ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩ. ﭘﺴﺮﻡ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﯿﺎﯾﺪ، ﻟﺒﺎﺱ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ‌‌ می پوﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺤﻠﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ... ﻣﻦ ﻭ ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺷﺪﯾﻢ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻋﻬﺪ ﮐﺮﺩﻡ، ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻢ ﻧﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺻﻞ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺭﯾﺸﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻨﻢ...! انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
می فرمود: کی ظالم‌ تره؟ فقط اين نيست كه‌ آدم داخل خيابان بـه يكى كشيده ای بزند گاهى يک كلمه نابجا عليه يك كسى كـه نيست، يک نـــوشته نابجا، يک حـــركت نابجــا ، ظلم محســـوب می شود ايـن طهارت دل و طهارت را خيـلى بايــستى ملاحظه كرد ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 دخترکی با پدرش می خواستند از یک پل چوبی رد شوند. پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم. دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمی گیرم ، تو دست مرا بگیر. پدر گفت: چرا؟ چه فرقی می کند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم از روی این پل رد شویم. دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم ، اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد. این دقیقا مانند رابطه ما با خداست؛ هر گاه ما دست او را بگیریم ممکن است با هر غفلت و نا آگاهی دستش را رها کنیم ، اما اگر از او بخواهیم دستمان ما را بگیرد ، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد. توی این شب و روز های اربعین حسینی دعا کنیم برای همدیگر که فقط خدا دستمون رو بگیره و خدا حتما دستمون رو می‌گیره، فقط کافیه دستمون رو به سمتش دراز کنیم. گرمای محبتش رو حس خواهیم کرد ، به خدا امید داشته باشیم. التماس دعا انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
بر بال اربعین_پادکست بسیار شنیدنی _ گوشه ای از فضائل زیارت - کربلا _حجت الاسلام سید حسین مومنی-1509195456.mp3
4.4M
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله 🎙سیـد حسیـن مـومنی 🗒 محبت زیارت حسین ⏱ ۰۸ دقیقـه و ۳۲ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 ؟ امام رضا علیه‌ السّلام فرمودند کسی که‌ با زبانش استغفرالله بگوید ولی در دل از گناهی که کرده پشیمان نباشد خودش را مسخره کرده است. کسی که از خدا توفیق کار خیر طلب کند ولی تلاش و کوششی نداشته باشد خود را مسخره کرده است. کسی که از خدا بهشت بخواهد و در انجام عبادات صبر نکند و در ترک معاصی صبر نداشته باشد خود را مسخره کرده است. کسی که از آتش جهنم به خداوند پناه برد ولی از لذت گناه دست بر ندارد خودش را مسخره کرده است. آن‌ کس که یاد مرگ کند و از آن ترس داشته باشد ولی خود را برای مرگ آماده نکند 'یعنی اعمال خیر انجام ندهد و از گناهانش استغفار نکند' خودش را مسخره کرده است. کسی که خداوند را یاد کند و مشتاق دیدار او باشد ولی در گناهان اصرار ورزد خود را مسخره کرده است. کسی که بدون توبه از خداوند طلب عفو و بخشش کند، خودش را مسخره کرده است. نصایح مشکینی ص۲۷۴ ، بحارالانوار مجلسی ، جلد ۷۸ ، صفحه ۳۵۶ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
بر بال اربعین_مداحی فارسی و عربی از زبان جاماندگان زیارت اربعین-1508235610.mp3
24.49M
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله 🎙 حـاج میثـم مـطیعی 🗒 آه حسـرت تو سینمه ⏱ ۰۹ دقیقـه و ۵۷ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 جابر گفت: ای عطیه! از حبیب خود رسول خدا صل الله علیه و آله شنیدم که فرمود: اگر کسی گروهی را دوست داشته باشد ، با آن گروه محشور خواهد شد و کسی که کار گروهی را دوست بدارد ، با آنان در کار آنان شریک خواهد شد و قسم به آن کس که محمد صل الله علیه و آله را به پیامبری مبعوث کرد ، نیّت من و نیّت یاران بر آن چیزی است که امام حسین علیه السلام و اصحاب او بر آن گذشته و رفته اند. سپس گفت: دست مرا بگیر و به طرف خانه های کوفه ببر. جابر در بین راه گفت: ای عطیه! آیا میخواهی تو را وصیت کنم؟ زیرا گمان نمی کنم پس از این سفر ، دیگر تو را ملاقات کنم. ای عطیه! دوست بدار دوستدار آل محمد را مادامی که او آنها را دوست دارد و دشمن بدار دشمن آل محمد را مادامی که آنان را دشمن میدارد؛ اگرچه روزها روزه دار باشد و شب ها را به زنده داری بگذراند و با محبّ آل محمد مدارا و نرمی داشته باش زیرا اگر قدم آنها به سبب زیادی گناه بلغزد ، قدم دیگر آنان به سبب محبّت آنها ثابت و استوار خواهد ماند. همانا دوستداران آنان به سوی بهشت باز میگردند و دشمنان ایشان به طرف آتش خواهند رفت. بحارالانوار، جلد ۶۸، صفحه۱۳۰،‌ ح۶۲ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
سخنرانی-حجت-الاسلام-سید-مهدی-میرباقری_اربعین،تجلی-عصرظهور.mp3
4.44M
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله 🎙استادمهدی میرباقری 🗒 هُنَـر جابـر در اربعین ⏱ ۰۷ دقیقـه و ۰۰ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 مرحوم آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی فرمودند: برای دیدن یکی از دوستانم به نام آقای مصطفوی به یکی از روستاهای قائن رفته بودم. بعد از ورود به خانه ایشان، متوجه شدم که صاحب خانه خواب بوده و به خاطر من، بنده خدا را بیدار کرده اند. وقتی که آمد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود ، گفت: چرا مرا از خواب بیدار کردید؟! الان در عالم رویا مولایم امام حسین علیه السلام را با بدنی پر از زخم و جراحت دیدم، وقتی چشمم به آن حضرت افتاد، گریه ام گرفت و هر چه بیشتر گریه می‌کردم، زخم‌های بدن آن بزرگوار التیام پیدا می کرد؛ از این رو گریه ام را ادامه دادم. با تعجب متوجه شدم دو زخم همچنان به حال خود باقی است و گریه من در بهبود آن تأثیر نمی کند. در این وقت به من فرمودند: هر اندازه هم که گریه کنی آن دو زخم التیام پیدا نمی کند. عرض کردم: آقا جان! مگر این دو زخم چه خصوصیتی دارد؟ فرمودند: یکی از این زخم ها داغ برادرم عباس علیه السلام و دیگری داغ شهادت فرزندم علی اکبر علیه السلام است. انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1950565_681.mp3
9.93M
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله 🎙 حـاج منصـور ارضی 🏴 زیـارت روز اربـعـیـن ⏱ ۰۹ دقیقـه و ۴۲ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 چهل روز گذشت از آن غروب خون آلود ، هنگامی که خنجرهای شقاوت و نامردی ، گلوی آخرین مبارز را...، آنگاه که زنان و فرزندان داغدیده در میان رقص شعله های آتش خیمه های ‎شان ، به سوگ مردان در خون غلتیده خود نشسته بودند، دشمن به جشن و سرور ایستاد ، خیابان ها و کاخ ها را برای جشن ها مهیا ساخت و به انتظار ماند تا در میان دلهای چون لاله پرخون اسیران، به برپایی جشنی تمسخرآمیز بپردازد. اما زینب سلام الله علیها، این ستون پابرجای کاروان اسرا ، همه چیز را به گونه ای دیگر رقم زد . به راستی چه کسی می داند که چگونه زینب سلام الله علیها با وجود سنگینی مصیبت ها بر شانه هایش ، بغض غم ها را فرو داد و قدم بر قله رفیع عزت و آزادگی گذاشت. با سخنان حضرت زینب سلام الله علیها، کربلا به بلوغ رسید و خون شهدا جوشید، و جوشید تا آن جویبار خونی که در غریبانه ترین حالت ممکن بر زمین جاری شده بود ، در اربعین حسینی، رودی خروشان شد . چهل روز بود که یزیدیان جز رسوایی و بدنامی چیزی ندیده بودند و بزم و شادی شان آلوده به شرم و ندامت شده بود. چهل روز بود که درخت اسلام ریشه در خون شهدا ، استوارتر و راسخ‌تر از همیشه، به سوی فلک قد می کشید. چهل روز بود.... انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
Panahian-42.mp3
3.51M
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِالله 🎙حاج‌ علیرضا پناهیان 🏴 نوکر خـوبی نبـودیم ⏱ ۰۷ دقیقـه و ۰۰ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 عبدالرحمن ابن عبدریه انصاری از ياران امام حسين عليه السلام و از شهدای عاشورا و همان کسی است که در شب عاشورا ، جناب برير بن خضير حمدانی از شوق شهادت با وی شوخی می کرد. اهل کوفه و از اصحاب رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم بود . او پس از شهادت آن حضرت نيز از کسانی بود که به اميرالمؤمنين عليه‏ السلام ، اخلاص داشت واز آن حضرت قرآن آموخته بود. در الموالات حدیثی از اَصبَغ بن نُباتَه آمده که وقتی امیرالمومنین علی علیه السلام در رَحبَه ، فرمود: هر کدام از شما که سخنان پیامبر در غدیرخم را شنیده است ، بلند شود و گواهی دهد. عده‌ ای بلند شدند و گواهی دادند. یکی از آنان که گواهی داد عبدالرحمن بود که گفت: من از پیامبر شنیدم که فرمود خداوند ولی من است و من ولی مؤمنانم. پس هر کس من مولای او هستم ، این علی مولای اوست. او از شخصيت های بارز شيعی کوفه محسوب می شد و در ايام نهضت مسلم بن عقيل علیه السلام ، از مردم به نفع حسين بن علی عليه‏ السلام بيعت می گرفت انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
امام زمان عجـل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند: ما دررعايت حال شما کوتاهی نمی ‌کنيم و شما را از خاطر نبرده‌ ايم که اگرجز اين بود گرفتاری ها به شمـا روی می‌ آورد و شما را ريشـه کن می کـــردنـد. پس از خـــدا بترسيــد و مـا را پشتيبانی کنيد. بحارالأنوار ، جلد ۵۳ صفحه ۱۷۵ ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50