eitaa logo
نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
5.9هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پنجشنبه است ، آنهایی که مهلت دنیایشان تمام شـدہ در آن سـوی مـرزهای مرگ منتظر ای ازطرف من و شما هستند… دریغ نکنیم و سوره و صلوات را از همه اموات مخصوصا آنهایی کـه حقی به گــردن ما دارند: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ... ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 جوانی ﻣﻘﺎﺑﻞ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ و ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺑﺮﺍی او ﭘﺴﺖ کند. وقتی خواست داخل مغازه ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ برود نگاهش به ﺩﺧﺘﺮکی افتاد ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ می کرد. ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ از او سوال کرد: ﺩﺧﺘﺮ خوب ﭼﺮﺍ داری ﮔﺮﯾﻪ می کنی؟ ﺩﺧﺘﺮک ﮔﻔﺖ : می ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺷﺎخه گلی بخرم اما ﭘﻮﻟﻢ خیلی ﮐﻢ ﺍﺳﺖ. جوان ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﯿﺎ ، ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ میخرﻡ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭ خودت هدیه ﺑﺪﻫﯽ. ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ مغازه ی ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻧﺪ جوان ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ که خیلی خوشحال بود ﮔﻔﺖ: ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ؟ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ممنون ﺗﺎ مزار ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﯿﺴﺖ. جوان نمی‌ توانست ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ ﺑﻪ ﮔﻞ ﻓﺮوشى برگشت ، ﺩﺳﺘﻪ گلی ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ۲۰۰ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭﺵ بدهد. ﺑﻪ ﺟﺎﯼ خرید ﺗﺎﺝ ﮔﻞ ﺑﺰﺭگ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮگ ، ﺑﺮﺍﯼ مراسم مادر می بریم ﺷﺎﺧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ببریم انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
4_5857390559068423461.mp3
5.59M
🎼 پادکست بسیـار زیبا 🎙 سـید حسین مـومنی 🗒 نامــه جوان اعدامی ⏱ ۰۵ دقیقـه و ۱۱ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 شيخ صدوق میفرماید كه ذوالقرنين با لشگر فراوان از بيابان عبور میكرد مردى را ديد مشغول نماز است، و به عظمت ذوالقرنين هیچ توجهى نكرد. ذوالقرنين از بزرگى روحش متعجب شد. پس از تمام شدن نمازش به او گفت: چگونه با ديدن بزرگى دستگاه من نترسيدى و به حال تو تغيير پيدا نشد. در پاسخ گفت: با كسى مشغول مناجات بودم كه قدرتش و لشگرش بی‌نهايت است ترسيدم ازاو منصرف شوم و متوجه شما گردم از عنايتش محروم گردم وديگر دعايم را اجابت ننمايد. ذوالقرنين گفت: اگر به همراه من بيايى تمام خواسته ‏ات را اجابت میكنم پيرمرد گفت من حاضرم همه جا باتو باشم به‌شرط آنكه چهار چيز براى من ضمانت كنى! اول: سلامتى كه دارم ، هي چوقت مريض نشوم.. دوم: نعمتى كه دارم هميشه باشد و زوالی نداشته باشد. سوم: قدرتى كه دارم پيرى در او ديده نشود. چهارم: حياتى كه دارم مرگ نداشته باشد. و بعد گفت : من از كسى كه تمام امور در تحت قدرت اوست دست بر نمى‏ دارم و به شخصی که مثل خود من عاجز و محتاج است تكيه نمی‌نمايم. ذوالقرنين گفت كدام مخلوق بر اينها که گفتی توانا است!؟ مرد گفت: پس من همراه کسی هستم كه تواناست. منبع: آمالى شيخ صدوق صفحه ۱۷ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
اینجا، ری است که فرسنگ ها بامدینه فاصله دارد. اما و آبش ، بـوی غربت نمی دهد آخــر مردمی دارد که تو را بر چشم می‌ نهند و سالیان سـال ، بـه زیارتت می آیند. شایـد نباشد ، ولی هرچه بخواهی بوی مدینه می دهد... میلاد باسعادت سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام مبارک باد ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 حضرت عبدالعظیم به صورت مسافر ناشناس ، وارد رِی شد و در محله‌ ی ساربان در کوی سکةالحوالی به منزل یکی از شیعیان رفت و مدتی در زیر زمین آن خانه به سر می برد و مردم از حضورش بی‌خبر بودند. تنها افراد انگشت‌ شماری‌ از شیعیان او را می شناختند و از حضورش در آن محله، مطلع بودند که آنان هم می‌کوشیدند این خبر ، فاش نشود تا خطری جان ایشان را تهدید نکند. با گذشت زمان افراد بیشتری آقا عبدالعظیم حسنی علیه السلام را می‌شناختند وبه خانه اش رفت و آمد می کردند تا از علوم و روایاتش بهره گیرند وعطر خاندان عصمت را از او ببویند . امام زادگان ری، جلد ۱ ، صفحه ۱۲۰. آری! شیعیان آقا عبدالعظیم حسنی را یادگاری از امامان خویش می‌ دانستند و پروانه وار به گرد شمع وجودش طواف می کردند و برموقعیت علمی و دینی او ارج می‌نهادند و مشکلات دینی خود، را بوسیله‌ی او حل می نمودند انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
سازور-ولادت-حضرت-عبدالعظیم-سرود.mp3
6.69M
🎼 پادکست بسیـار زیبا 🎙 حاج حسین ســازور 🗒 حضرت عبـدالعظیم ⏱ ۰۸ دقیقـه و ۰۱ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 ؟ آتش گلوله و خمپاره لحظه ای قطع نمی‌ شد. از زمین و آسمان مثل نقل و نبات گلوله می‌ بارید. فرصت نفس کشیدن نبود چه برسد به این‌که تکان بخوری و عقب و جلو بروی. هر کس هر کجا میتوانست پناه میگرفت. ولو به این که زمین را بچسبد و سرش را میان بازوانش پنهان کند. یک باره یه بابایی دوید طرفم و ناغافل خمپاره‌ ای خورد کنارش و موج انفجار او را بلند کرد و کوبید رو کمر من بدبخت. نفس تو سینه ام قفل شد. با بدبختی انداختمش کنار. بنده خدا چند لحظه بعد با چشمان هراسان و قیلی ویلی ازجا پرید. لحظه ای به دور و اطراف نگاه کرد و بعد رو به من گفت: برادر، اتوشویی کجاست؟ لباس هایم چرک شده!! با تعجب پرسیدم اتوشویی؟؟ گفت آره. آخر میخواهم چند تا بربری بخرم ، ببرم خانه. تازه دوزاریم افتاد که این بنده خدا موجی شده. افتادم به دست و پا که یه وقت قاطی نکند و بلاملایی سرم بیاره. فورا اورژانس صحرایی را نشان دادم و گفتم آنجا. سلام هم برسان..! گفت چشم و مثل شصت تیر رفت.. خدا را شکر کردم که بلا دفع شد! منبع رفاقت به سبک تانک ، صفحه ۷۲ انتشار مطالب نکته‌ های ناب فقط با لینک کانال جایز است http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
نقل است از حکیم که فرمـود من سیصد سـال با داروهــای مختلف مـردم را مـــداوا کـــردم و در این مدت به این نتیجه رسیدم کــه هـیچ دارویـی بهـتـر از نیست تا فــرصت هست بــه یکــدیگر مـحبت کنیــم . الهی که شاد باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 كودكی زیبا و معصوم در میان سرما كنار شيشه‌ ی يك مغازه ايستاده بود و از سرما می‌لرزيد. او گرسنه بود. و از خدا خواسته بود كه لباسی گرم و غذايی برايش بفرستد. درهمین حین خانمی از مغازه بيرون آمد و حال و روز کودک را كه ديد به داخل مغازه برگشت وبرای او لباس و غذا گرفت. كودك كه چشمانش را باز كرد غذا و لباس گرم را روبروی خود ديد رو به آن خانم كرد و با چهره معصوم خود گفت شماخدا هستيد؟ خانم گفت نه من يكی از بنده‌های او هستم. كودك با خوشحالی لبخندی زد و گفت می دانستم نسبتی با خداوند داری. برای همه‌ ی آنهايی كه نسبتی با خداوند دارند دعا كنيم. همه آنهایی که گمنام و بدون نام و نشانی به فکر دیگرانند مطمئنا خداوند از اين كه ببیند برای بنده‌ های خوبش طلب خير و بركت می ‌كنيم خوشحال می ‌شود و ما را پاسخ خواهد داد. الهی خیر ببینید ┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ همراه ما باشید با نکته های ناب http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
دلتو چه کسی برده؟-استاد دارستانی.mp3
2.3M
🎼 پادکست بسیـار زیبا 🎙 سید احمد دارستانی 🗒 تصرف شیطان بردل ⏱ ۰۴ دقیقـه و ۴۰ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 عده ای در حال ساختن یک مسجد زیبا و بزرگ بودند ، بهلول از آنجا می گذشت ، جلو رفت و سوال کرد اینجا چه می کنید؟! گفتند مسجد می سازیم. گفت برای چه؟! پاسخ دادند برای چه ندارد ، برای رضای خداوند. بهلول به فکر فرو رفت و خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند ، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند مسجد بهلول و آن را شبانه بالای سر در مسجد نصب کرد. سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است مسجد بهلول. خیلی ناراحت شدند ، رفتند بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند و گفتند زحمات دیگران را به نام خودت میکنی؟ بهلول گفت: مگر شما به من نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند وگمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند . امام جعفر صادق علیه‌ السلام فرمود: عمل خالص آن عملی است که دوست نداری درباره آن ، احدی جز خدای سبحان از تو تعریف و تمجید کند . اصول کافی، جلد ٣ ، صفحه ۲۶ ┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ همراه ما باشید با نکته های ناب http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50