ازْدی به طواف کعبه اشتغال داشت و شش دور را انجام داده بود و می خواست دور هفتم را انجام دهد، که چشمش در سمت راست کعبه، به گروهی از حاجیان افتاد که گرد جوانی خوشرو و خوشبو حلقه زده اند. او دارای هیبتی مخصوص بود و برای حاضران سخن می گفت. ازدی به حضورش مشرّف می شود و سخنانش را می شنود. ازدی می گوید: خوش سخن تر از او کسی ندیدم و زیباتر از کلامش، کلامی نشنیدم، پرسیدم: این کیست؟ گفتند: فرزند رسول خداست که سالی یک روز، برای دوستان خاص خود، ظاهر می شود و سخن می گوید. ازدی به حضرتش عرض می کند: مرا هدایت کنید.حضرت سنگریزه ای کف دستش می نهد. ازدی دستش را می بندد. کسی از او می پرسد: چه به تو داد؟ ازدی می گوید: سنگریزه. ولی وقتی که دستش را باز می کند، می بیند طلاست. سپس حضرت به وی می فرماید: حجت بر تو تمام شد و حق بر تو آشکار گردید. آیا مرا می شناسی؟ ازدی می گوید: نه. فرمود: انَا الْمَهْدی وَ انَا قائِم الزَّمان؛ من مهدی قائم زمانه هستم که زمین را از عدل و داد پر خواهم کرد، وقتی که از ظلم و جور پر شده باشد. زمین هرگز از حجت خالی نمی ماند و مردم هرگز بدون رهبر نیستند. این امانتی است نزد تو که بجز برای برادران حق جوی خود، به کسی نگو. كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 177.
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز هست
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
داستان ازدواج حضرت موسی (ع) با یکی از دختران حضرت شعیب (ع) :
۱- دختران شعیب پیامبر در اطراف شهر مدین، مانند مردم به چرای گوسفندان اشتغال داشتند، آنان پیری و ناتوانی پدر را دلیل کار خود اعلام کردند. گویای این نکته مهم است که دین با حضور زنان دراجتماع وبرعهده گرفتن کارهای دشوار- همچون شبانی گوسفندان- مخالفتی ندارد.
۲- از جمله «لا نسقی حتی یصدر الرعاء» برمی آید که دختران شعیب ضمن حضور دراجتماع مردان، از اختلاط و همدوشی با آنانکه مستلزم شکستن حریم الهی است اجتناب میکردند. منش دختران شعیب رعایت شرم، آزرم وحیا بود. براین اساس، زنان با رعایت اصل «عدم اختلاط» و اصل «عفت و حیا» آزادند مسئولیتهای جاری زندگی را برعهده بگیرند.
۳- موسی جوان مجردی که تنها در بیابان راه میپیمود، به دختران شعیب رسید و بیآنکه تحت تاثیر هوای نفسانی باشد با کمال عفت و پاکدامنی با آنان سخن گفت، این امر نشان میدهد که سخن گفتن دختران و پسران با یکدیگر اگر با هدفی معقول و به دوراز هوسهای شیطانی باشد، بیاشکال است.
۴- روح جوانمردی در رفتار موسی با یاری رساندن به دختران شعیب با وجود خستگی و گرسنگی زیاد و بدون هیچ چشم داشت مادی، موج میزند. او با این کار نشان داد که انسان بزرگ و با فتوت است.
۵- درباره جمله «رب بما انزلت الی من خیر فقیر»؛ پروردگارا من به هر خیری که به سویم بفرستی، سخت نیازمندم. گفتهاند : چون موسی (ع) بسیار گرسنه بود، پس از یاری رساندن به دختران شعیب، زیر سایه درختی رفت و از خدا خواست مشتی خرما یا تکهای نان به او ارزانی دارد.
این امر نشان میدهد حضرت هنگام ترک کاخ فرعون و دیار مصر تمام آنچه داشت را رها کرد و هیچ مالی به همراه نداشت، با این حال در کنار کسب امنیت، همسری شایسته نصیبش شد واز زندگی لذت بخش بهرهمند گشت. این امر گویای تحقق وعده الهی است که پیش از این نیز از آن یاد کردیم؛ اینکه با لطف خود همسران فقیر را بینیاز میسازد.
۶- شعیب پیامبر با دیدن موسی (ع) وارزیابی شخصیت انسانی واخلاقی او، ازدواج با یکی از دخترانش را پیشنهاد کرد، با آنکه این امر خلاف عادت است؛ زیرا خواستگاری باید از سوی داماد باشد؛ نه پدر عروس.
این امر نشان میدهد که ازنظر قرآن آنجا که انسان به دامادی شایسته و برخوردار از سجایای اخلاقی برمی خورد و خود نیز دختری هم کفه و شایسته دارد بسیار بجا و نیکو است که خود پیشدستی کند و با پیشنهاد ازدواج، مقدمات این پیوند را فراهم آورد.
۷- مهریه از شرایط ازدواج و هدیه است که خداوند بر عهده گرفتن و پرداخت آن را از سوی مردان لازم دانسته است. در این ماجرا چون شعیب میدانست موسی (ع) توان مالی ندارد و با واگذاری مسئولیت اداره امور زندگیاش به مدت ۸ سال یا ۱۰ سالی (در عین تحفظ بر اصل مهر) آن را متناسب با توان داماد در نظر گرفت.
این امر به اصل عدم سخت گیری این پیام مهم را به همه خانوادهها میرساند که در ازدواج باید بر اصل آسان گیری و رعایت توان جوانان توجه کنند رعایت همین نکات، پیوندی مستحکم میان حضرت و همسرش برقرار کرد
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز هست
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
کسانی که همواره از بیماری یا مصیبت سخن می گویند در نهایت آن را به خود جذب خواهند کرد. با وجود این که مردم نیروی خارق العاده کلام را دریافت می کنند ولی باز هم نمی توانند مراقب گفتار خود باشند. مثلاً دوستی دارم که در تماس تلفنی به من می گوید: "بیا برویم مثل قدیم ها گپ بزنیم و درد و دلی کنیم." منظور او از این گپ زدن به کار بردن واژه های غیرسازنده مثل درد بی پولی، وضعیت کاری خراب، شکست، بیماری و گله گذاری از روزگار است. من هم معمولاً به او می گویم: "نه متشکرم. من به اندازه کافی از این گپ ها زده ام، برایم خیلی گران تمام می شوند. ولی حاضرم در مورد خواسته هایمان و آن چه علاقه داریم صحبت کنیم، نه درباره موضوعاتی که برایمان خوشایند نیست." یک مثل قدیمی می گوید: "فقط به سه دلیل جرات کلام داشته باشید: به خاطر طلب سلامت، برکت و سعادت." هرچه انسان در مورد دیگران بگوید در مورد او خواهند گفت و هرچه را برای دیگری بخواهد همان را برای خود خواسته است. "نفرین" همیشه به گوینده برمی گردد و اگر کسی برای دیگری بدبختی بخواهد بی تردید همان را برای خود خواسته است و اگر خواستار موفقیت دیگران بوده است و در طلب آن به آن ها کمک کند راه موفقیت را برای خود گشوده است. جسم و بدن انسان با قدرت کلام، تغییر و نیرو می یابد و بیماری را از ذهن هوشیار دور می کند.
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز هست
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
فضیل بن عیاض، پیش از آن که با شنیدن آیه اى از آیات قرآن توبه کند راهزن بود. وى در بیابان مرو خیمه زده بود و پلاسى پوشیده و کلاه پشمین بر سر و تسبیح در گردن افکنده و یاران بسیار داشت، همه دزد و راهزن. هر مال و جنس دزدیده شده اى که نزد او مى بردند، میان دوستان راهزن تقسیم مى کرد و بخشى هم خود برمى داشت. روزى کاروانى بزرگ مى آمد، در مسیر حرکتش آواز دزد شنید. ثروتمندى در میان کاروان، پولى قابل توجه داشت. برگرفت و گفت در جایى پنهان کنم تا اگر کاروان را بزنند، این پول برایم بماند. به بیابان رفت، خیمه اى دید در آن پلاس پوشى نشسته، پول به او سپرد. فضیل گفت در خیمه رو و در گوشه اى بگذار، خواجه پول در آنجا نهاد و بازگشت. چون به کاروان رسید، دزدان راه را بر کاروان بسته و همه اموال کاروان را به دزدى تصرف کرده بودند.آن مرد قصد خیمه پلاس پوش کرد. چون آنجا رسید، دزدان را دید که مال تقسیم مى کردند. گفت آه، من مال خود را به دزدان سپرده بودم. خواست باز گردد، فضیل او را بدید و آواز داد که بیا. چون نزد فضیل آمد، فضیل گفت چه کار دارى؟ گفت جهت امانت آمده ام. گفت همان جا که نهاده اى بردار. برفت و برداشت. یاران فضیل را گفتند ما در این کاروان هیچ زر نیافتیم و تو چندین زر باز مى دهى. فضیل گفت او به من گمان نیکو برد و من نیز به خداى تعالى گمان نیکو مى برم. من گمان او را به راستى تحقق دادم تا باشد که خداى تعالى گمان من نیز به راستى تحقق دهد. زیبایی های اخلاق، حسین انصاریان، صفحه 266
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز هست
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #روایت_مظلومه
جابر بن عبدالله انصاری می گوید: دخَلَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلَام عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ هُوَ فِي سَكَرَاتِ الْمَوْتِ فَانْكَبَّتْ عَلَيْهِ تَبْكِي فَفَتَحَ عَيْنَهُ و أَفَاقَ ثُمَّ قال عَلیه السَّلَام يَا بُنَيَّةِ أَنْتِ الْمَظْلُومَةُ بَعْدِي وَ أَنْتِ الْمُسْتَضْعَفَةِ بَعْدِي فَمَنْ آذَاكِ فَقَدْ آذَانِي. زمانی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله در سکرات موت بودند، فاطمه سلام الله علیها بر آن حضرت وارد شدند و با گریه خود را بر بدن پیامبر انداختند. پس رسول خدا چشمشان را باز کردند و به حال عادی برگشتند ، آنگاه فرمودند دختر عزیزم، تویی که بعد از من مظلوم هستی و بعد از من بی یاور میشوی. پس هر که تو را بیازارد ، مرا آزرده ساخته است.کشف الغمّة فی معرفة الأئمّة ج ۱ ص ۴۹۷
اللهم العن قاتلی فاطمه الزهرا سلام الله علیها
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز هست
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #مقام_انسانیت
انسان شدن به این است که از محرمات الهی فاصله گرفته شود. اگر بتوانی از کلک زدن صرف نظر کنی، آن گاه انسان می شوی. وقتی انسان شدی، خوب و بد را می فهمی. مادامی که انسان، گرم دنیا باشد این ها را نمی فهمد. چون آن قدر گرفتاری دنیا زیاد است که اگر برای اقتصاد، صد سال هم تلاش کند تمام نمی شود؛ اگر انسان، افسار نفس را رها (کرد) ، ... خدا را فراموش کرد، حقوق و حدود را فراموش کرد، حاضر است کشوری را نابود کند، کره زمین را نابود کند. ولی وقتی مَردِ خُدا باشد، به خاطر یک بچه یتیم هم خوابش نمی برد. این، فرق راه حق و باطل است. اگر در برابر بچه یتیم خوابت برد، انسان نیستی و به مقام انسانیت نرسیده ای! اگر توانستی دروغها را تعطیل کنی. کلک ها و نقشه ها را که اسمش را روشنفکری می گذاری - تعطیل کنی، آن وقت ممکن است به انسانیّت برسی و در این حال می فهمی که سخنان پیامبر، روی حساب است. نردبان آسمان ، آیت الله بهاءالدینی؛ص ۱۰۹
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز هست
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
636833285754925968.mp3
1.62M
شهادت مادر ما افسانه نیست
🎙 حاج محمـود کریمی
شهادت حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها را خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه شما شیعیان و محبین آن حضرت تسلیت عرض مینمایم
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #مقابله_با_مشکلات
چطور با مشكلات مقابله كنيم؟ پاسخ ما دو عنوان داريم: يكی صبر و ديگری جزع كه مقابل صبر است. آنچه كه در روايات ما تاكيد شده است كه با سختيها كنار آمدن صبر است. ان مع العسر يسری يعنی اگر سختي تو را از پاي در نياورد، همان يسر است. امام حسين (ع) در روز عاشورا همان يسر بود، گرچه تير ميخورد. و ميگفت خدايا اين سختيها بر من آسان است. پس جزع نكنيم و بردبار باشيم. اشعث بن قيس فرزندش را از دست داد و حضرت علی (ع) به او نامه اي نوشته است كه در آن نامه حضرت گفتند كه خدا به تو صبر بدهد. تو ميتوانی دو حالت داشته باشی، يك صبر و ديگری جزع و ناسپاسی. بدان هر دوي اين حالتها روی اصل قضيه اثری نمی گذارد، يعني فرزند تو را زنده نمي كند، فقط اگر صبر كني ماجوری و اگر جزع كني، گناه كردي. نوع نگاه به زندگي خيلی مهم است. چهار نفر را ميخواستند اعدام بكنند. يكی تا صبح عبادت ميكرد و ديگري كمي حالش بد بود و سومي جزع ميكرد و توبه نامه می نوشت و داد و فرياد می كرد و چهارمی قبل از اعدام جان داده بود. اين در حالی بود كه سرنوشت چهار تای آنها يكی بود. از بیانات استاد رفیعی
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز هست
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #نظم_امام_رضا
یاران امام (ع) هربار که همراه ایشان میشدند، متوجه سبک زندگی خاص و زیبای ایشان میشدند. مثلا امام (ع)، برای اینکه برای همه امور خود فرصت کافی داشته باشند، هر روزِ خود را به چهار قسمت تقسیم میکردند و به یاران خود هم میفرمودند: «بکوشید روزتان را در چهار بخش تنظیم کنید: بخشی برای عبادت و خلوت با خدا، بخشی برای تأمین معاش، بخشی برای معاشرت و مصاحبت با برادران و بخشی برای تفریح. از نشاط بهدستآمده از تفریح، نیرویی برای انجام وظیفه در بخشهای دیگر بهدست میآورید. از موارد جالب دیگر این بود که ایشان نه تنها به پاکیزگی و مرتب بودن اهتمام داشتند، حتی برای مثال، مسواکدانی داشتند که پنج مسواک در آن بود. بر هریک نام یکی از نمازهای پنجگانه را نوشته بودند و هنگام هر نماز، با یکی از آنها مسواک میزدند. رفتار امام (ع) همیشه به اطرافیان نشان میداد زندگی یک انسان باایمان و باخدا، یک زندگی پریشان نیست؛ بلکه پر از نظم و ترتیبی است که لحظهها را پر میکند آرامش و زیبایی. برگرفته از عیون اخبار الرضا (ع). ج۲
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز هست
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #نجات_و_سعادت
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوّاًفِیالْأَرْضِ وَلَافَسَاداً وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ
ما نجات و سعادت در آن سراى آخرت را تنها براى كسانى قرار میديم كه خواستار برترى و فساد در زمين نباشند و سرانجام، رستگارى از آن پرهيزكاران است. آیه۸۳ سوره قصص. آن کسانی که به هر وسیله ای می خواهند خود را برتر از دیگران نشان دهند و به اصطلاح به دیگران پز می دهند ، مذموم هستند. در حديث داریم كه اگر كسى به واسطه بهتر بودن بند كفشش بر ديگرى خود را برتر ببيند ، جزو كسانى است كه اراده ى علوّ در زمين دارند. بسيارند كسانى كه در تهيه لباس ، مركب لباس، كلام، ازدواج ، مسکن و نام گذارى فرزند، كارى میكنند كه در جامعه نمودى داشته باشند و مردم متوجّه آنان شوند كه به فرموده روايت ، اين افراد اراده برترى در زمین دارند و از بهشت محروم هستند
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز هست
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #تیر_پای_امیرالمومنین
هر وقت هنگام نماز می رسید امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السّلام حال اضطراب و تزلزل پیدا می کرد. عرض می کردند شما را چه می شود که اینقدر ناراحتید. می فرمود: وقت امانتی که خداوند بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها امتناع از حمل آن ورزیدند، رسیده. در جنگ صفین تیری بر ران مقدسش وارد شد هر چه کردند در موقع عادی خارج نمایند نتوانستند، از شدت درد و ناراحتی آن جناب. خدمت امام حسن - علیه السّلام - جریان را عرض کردند. فرمود: صبر کنید تا پدرم به نماز بایستد زیرا در آن حال چنان از خود بیخود می شود که به هیچ چیز متوجه نمی گردد. به دستور حضرت مجتبی در آن حال تیر را خارج کردند. بعد از نماز علی - علیه السّلام - متوجه شد خون از پای مقدسش جاری است. پرسید چه شد؟ عرض کردند تیر را در حال نماز از پای شما بیرون کشیدیم. انوار نعمانیه، ص ۳۴۲
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز هست
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50