eitaa logo
نکته های ناب نوحه ، نکات ناب ، فاطمیه
5.9هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺍﯾﻦ ﻣﺘﻦ ﺭﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺮﻟﻮﺣﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﻮﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﯾﺪ؛ " ﺭﺍﺿﯽ ﺑﺎﺵ " ﺑﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﻮ "ﻗﺸﻨﮓ " ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﮔﻪ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺭﻭ "ﺳﺎﺧﺖ" ... "ﻣﺪﯾﻮﻥ ﺑﺎﺵ " ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﺩﻣﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺑﺎﺵ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ "ﺣﺴﺎﺭﻭ" ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻥ ﻭ ﺑﺪﺍﺵ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ " ﺩﺭﺳﺎﺭﻭ" ... "ﻣﻤﻨﻮﻥ ﺑﺎﺵ" ﺍﺯ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻬﺖ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﻫﻤﻪ ﺷﺒﯿﻪ " ﺣﺮﻓﺎﺷﻮﻥ" ﻧﯿﺴﺘﻦ ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻤﻮﻧﺠﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ " ﭘﯿﺶ ﻧﻤﯿﺮﻩ" ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﯿﻨﻘﺪﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺱ ... ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 روایت است ابراهیم ‌بن هاشم گفت: در موقع عرفات عبدالله جندب را دیدم که حال معنوی هیچ کس بهتر از او نبود. دست‌ هاى خود را به سوى آسمان بلند کرده و اشک دیده‌ اش بر روى صورت او جارى بود تا به زمین مى‌ رسید. چون مردم فارغ شدند به او گفتم در این پایگاه وقوف ، هیچ کس را بهتر از تو ندیدم. گفت به خدا قسم دعا نکردم مگر براى برادران مؤمن خود. زیرا که از امام موسى‌ بن جعفر علیه السلام شنیدم هر‌ کس دعا کند براى برادران مؤمن خویش پشت سر آنها ، از عرش ندا می رسد که از براى تو صد هزار برابر باد. به خداوند قسم که دست بر ندارم از صد هزار برابر دعای فرشتگان که قطعا آن دعاها در حق من مستجاب و مقبول هستند در برابر یک دعاى خودم که معلوم نیست مستجاب می شود یا نه. منتهى‌ الامال ، جلد ۲ ، صفحه ۱۶۴ ┈┈┈┈┈┈┈┈┈ همراه ما باشید با نکته های ناب http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
حالت-های-وحی-بر-پیامبر-اکرم-صلی-الله-علیه-واله-استاد-عالی.mp3
2.61M
🎼 پادکست بسیـار زیبا 🎙 استاد مسعود عــالی 🗒 تمام کمالات خداوند ⏱ ۰۲ دقیقه و ۴۶ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 شبهایی که آقای حاج شیخ رجبعلی جلسه میرفت ، مأمور بردن و آوردن ایشان، مرحوم صنوبری بود یک روز آماده می شود که حاج شیخ را ببرد به جلسه ، خانم ایشان از بچه اش ناراحت شده ، گویا بچه اذیت می کرده، وقتی بچه غافل بوده می زند به پشت او. تا این ضربه را می زند، کمر خودش به شدت شروع می کند به درد گرفتن آقای صنوبری وقتی خانمش را در این وضع می بیند، میگوید: من می خواهم بروم دنبال آقا شیخ رجبعلی، تو هم بیا توی ماشین؛ سر راه تو را به درمانگاهی می برم... رفتیم شیخ رجبعلی را سوار کردیم. همین طور که داشتیم می رفتیم گفتم: حاج شیخ! ایشان که عقب ماشین نشسته، خانم من است، می خواهم ببرم دکتر؛ برای ایشان دعا کنید! شیخ فرمود: دکتر نمی خواهد؛ بچه را آن طور نمی زنند! گفتم: آقا چکار کنیم؟ فرمود: بچه را خوشحال کنید ، یک چیزی بخرید تا خوشحال شود! مرحوم صنوبری گفت: رفتیم چیزی، اسباب بازی یا خوردنی گرفتیم و دادیم دست بچه؛ همین که خوشحال شد، کمر خانم که از شدت درد خمیده شده بود، کاملاً خوب شد! ┈┈┈┈┈┈┈┈┈ همراه ما باشید با نکته های ناب http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
فردی می‌ گفت: مادرم چند‌ سـال قبل از دنیا رفت. یک شب مادر را دیدم گفت: پســرم هیــچ‌ چیـزی مثل روح مـن را شـاد نمیکند. بهترین هدیه که به من میـدهی این ذکر است. آیت الله بهاءالدینی پنجشنبه است شـادی روح شهدا وهمه اموات صلوات ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 چوپانی عادت داشت تا در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله گوسفندان را برای چرا اطراف آنجا نگه دارد. زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه از آن ها برای آتش درست کردن استفاده می‌کرد و برای خود چای آماده می‌کرد. هر بار که او آتشی میان سنگ ها می‌ افروخت متوجه می‌ شد که یکی از سنگ ها مادامی که آتش روشن است سرد است. خیلی متعجب بود اما دلیل آن را نمی‌ دانست چندین بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگ‌ها چیزی دست‌گیرش شود اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار می‌داد سرد بود تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود. تیشه‌ ای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد .... میان سنگ موجودی بسیار ریز مانند کرم زندگی می کرد. به آسمان نگاه کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود شکر کرد و گفت: خدایا ، تو که برای کرمی این چنین می‌ اندیشی و به فکر آرامش او هستی پس ببین برای من چه کرده‌ ای و من هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم ┈┈┈┈┈┈┈┈┈ همراه ما باشید با نکته های ناب http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
حالت-های-وحی-بر-پیامبر-اکرم-صلی-الله-علیه-واله-استاد-عالی.mp3
2.61M
🎼 پادکست بسیـار زیبا 🎙 استاد مسعود عــالی 🗒 تمام کمالات خداوند ⏱ ۰۲ دقیقه و ۴۶ ثانیه نشر دهنده معارف باشید ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 یکی از بزرگان و افراد معروف شهر مکه گوسفندان زیادی داشت. هر وقت چوپان شیر آنها را می دوشید و تحویلش میداد ، او مقدار زیادی آب را با شیرها مخلوط می کرد و به دیگران می فروخت. چوپان از این عمل صاحب گوسفندان ناراحت بود خطاب به او گفت خیانت نکن که عاقبت بدی را در پی‌ دارد اما او به این حرف ها توجه نمی کرد. روزی گله ی گوسفندان‌ در دامنه ی کوهی مشغول چرا بودند که ناگهان باران شدیدی شروع به باریدن کرد و سیل بزرگی به راه افتاد و همه‌ ی گوسفندان را با خود برد. چوپان بدون گله نزد مالک برگشت. مالک گوسفندان وقتی مرد چوپان را بدون گوسفند مشاهده کرد سؤال کرد که گوسفندان را چه کردی؟ چوپان در جواب گفت آن آب ‌هایی که با شیر مخلوط کردی جمع‌ شد و سیلی شد و همه گوسفندان را برد ┈┈┈┈┈┈┈┈┈ همراه ما باشید با نکته های ناب http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
بزرگی می‌گفت امام زمان حیّ است ، در بیـن ماست بـه صبــح بنشینید دست به سینـه بگـذارید و به‌ آن‌حضرت اظهار ارادت بکنید السـلام‌ علیک یا‌ بقیـة الله السـلام علیک یا حجة الله الســلام علیک یا اللهم‌ عجـــل‌ لولیک‌ الفرج ❖ کانال نُکتِه هایِ ناب eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 برای ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وقت و زمانی مشخص تعیین نشده و طبق روایات این کار بسیار نهی شده است. از امام باقر علیه السلام پرسیدند: آیا برای این امر 'ظهور' وقت مشخصی وجود دارد؟ امام فرمود: کسانی که وقت تعیین میکنند دروغ می گویند و سه بار تکرار کردند. امام کاظم علیه السلام نیز فرمودند: اگر به ما گفته میشد این امر 'ظهور' تا دویست و یا سیصد سال دیگر واقع نمی شود، دلها سخت می شد و بیشتر مردم از اسلام بر می گشتند، اما گفته اند این امر چه با شتاب پیش می آید و چه نزدیک است تا دلهای مردم آرام گیرد و فرج نزدیک احساس شود. همچنین امام صادق علیه السلام به مفضل بن عمر میفرمایند: ای مفضل برای آن وقت مگذار که هرکس برای ظهور مهدی ما وقتی تعیین نماید ، خودش را در علم خدا شریک دانسته کافی جلد ۱ ، صفحه ۳۶۸ و ۳۶۹. مکیال المکارم جلد ۲ ، صفحه ۴۷۷ ┈┈┈┈┈┈┈┈┈ همراه ما باشید با نکته های ناب http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 شبی همسر ملانصرالدين از او سوال کرد: فردا چه می كنی؟ گفت اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه می روم و اگر بارانی باشد به کوهستان می روم و علوفه می چينم. همسرش به او گفت : بگو ان شاالله ملا گفت ان ‌شاالله ندارد فردا يا هوا آفتابی است يا بارانی. از قضا فردا در ميان راه به راهزنان رسيد ، او را گرفتند و كتك زدند و هر چه داشت با خود بردند. ملا نه به مزرعه رسيد و نه به كوهستان رفت. با همان حال و روز به خانه برگشت و درب خانه را زد. همسرش صدا زد كيستی؟ ملا گفت ان‌ شاالله كه منم. همیشه ان‌ شاالله را بگوییم حتی در مورد قطعی‌ ترین کارها. خداوند در قرآن کریم می فرماید: وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‌ ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً - إِلَّا أَنْ يَشاءَاللَّهُ . هرگز درباره چیزی نگو فردا چنین می کنم ، مگر این که بگویی اگر خدا بخواهد. سوره مبارکه کهف ، آیه ۲۴ و ۲۳ ┈┈┈┈┈┈┈┈┈ همراه ما باشید با نکته های ناب http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50