#صحیفه_سجادیه
يَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً ، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ، فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ ، يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ.
پروردگارِ من، از آن چه بر سرم آمده، دلتنگ و بیطاقتم وجانم از آن اندوه كه نصيب من گرديده، آكنده است؛ و اين درحالی است كه تنها تو ميتوانی آن اندوه را از ميان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمده ام دور كنی. پس با من چنين كن، اگر چه #شايستهی آن نباشم ، ای صاحب عرش بزرگ
به جمع ما بپیوندید در نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
کاش #افتخار آدم هــا به
این نباشه کــه هیچ کس
حریف زبــون مــن نمیشه
کاش بـــه این افتخار می
کردن که هیچکس حریف
#شخصیت من نمیشه..
شخصیت انسـان ها را از
روی #کردار آنها توصیف
کنید تا هرگز فریب گفتار
آنها را نخورید...
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
شنیدی یکی به یکی دیگه بگه با همه بله با ما هم بله !!
بازرگانی ورشكست شد و طلب كارها اون رو به دادگاه كشوندن بازرگان با يک وكيل #مشورت كرد و وكيلبهش گفت توی دادگاه هر كس از تو چيزی پرسيد بگو " بله "
بازرگان هم پولی به وكيل داد و قرار شد بقیه پول را بعد از رفتن #دادگاه به وكيل بدهد، موعد دادگاه که رسید در دادگاه درجواب قاضی وطلبکاران همش گفت "بله و بله"
قاضی وقتی این وضعیت بازرگان را دید، گفت اين بيچاره از شدت بدهی عقلش رااز دست داده بهتر است شما ببخشيدش طلب كارها هم دلشون به حال او سوخت و آن را بخشيدن
چند روز بعد #وكيل به خانه بازرگان رفت و بقيه پول را از او طلب كرد و مرد بدهكار در جواب گفت بله. وكيل گفت با همه بله با ما هم بله ...
به جمع ما بپیوندید در نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
4_5981260886218639113.mp3
5.06M
ببار ای بارون ببار
بر دلم گریه کن خون ببار
در شب تیره چون زلف یار
بحر لیلی چو مجنون ببار
ای بارون
#شهادت عقیله بنی هاشم
سلام الله علیها تسلیت باد
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
زینب همان علیست
ملقب به زینب است
یا #ام_المصائب ، یا زینب
تمــام داغ هــا و سـوگ هـا
در حضــور مــصیبت هـای
شمـا رنگ می بازد و از یاد
می روند
#شهادت عقیله بنی هاشم
سلام الله علیها تسلیت باد
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
📖 #مقام_حضرت_زینب
وقتى حضرت زينب سلام الله علیها، برای دیدن امام حسين علیه السلام می رفت، امام به احترام خواهر بلند می شدند و حضرت زینب سلام الله علیها را در جاى خودش مى نشاند.
در جلالت قدر و بزرگى مقام و برترى شأن و بزرگى حال و چگونگى او بس است آنچه در برخى از اخبار رسیده ، به این که زینب سلام الله علیها نزد امام حسین سلام الله علیه وارد شد و آن حضرت قرآن مى خواند ، پس حضرت چون دید زینب آمد قرآن را بوسیده و کنار نهاد و براى اجلال و تعظیم و بزرگ داشتن او بر پاى ایستاد.
منبع: عوالم العلوم ، جلد ۱۱
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
همراه ما باشید با نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#حج_من_تو_بودی
آوردهاند که شیخ ابورسعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت كعبه رود . او با كاروانی همراه شد و چون توان پرداخت وجه برای مركب نداشت ، پیاده #سفر كرده و خدمت دیگران را می كرد . تا در منزلی فرود آمدند. شیخ برای جمع آوری هیزم به اطراف رفت.
زیر درختی، مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید واز احوال وی جویا شد. دریافت كه از خجالت اهل و عیال در عدم كسب روزی به اینجا پناه آورده و هفته ای است كه خود و #خانواده اش در گرسنگی به سر بردهاند. شیخ چند درهم اندوخته خود را به او داد و گفت برو.
مرد بینوا گفت: مرا رضایت نیست تو در سفر حج در حرج باشی تامن برای فرزندانم توشه ای ببرم ... شیخ گفت حج من ، تو بودی و اگر هفت بار گرد تو #طواف كنم بهتر ز آنكه هفتاد بار زیارت آن بنا كنم
به جمع ما بپیوندید در نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
مشکلات مانند
ماشین لباسشویی هستند،
پیچ و تاب می دهند،
می چرخانند
و ما را به اطراف می کوبند.
اما در نهایت،
تمیزتر، درخشان تر و
بهتر از قبل خارج میشویم
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
مصاحبهای با همسر زینالدین زیدان بازیکن مسلمان تیم ملی فرانسه
همسر وی با روزنامه پاریس اسپورت در مورد شوهرش مصاحبه کرد وچند نکته جالب گفت که ذهنها رابه خود مشغول کرد. او گفت که وقتی زیدان ازاو خوشش آمد، گفت آیا #مسیحی هستی؟ در جواب گفتم، بله. زیدان با این کلمه چهرهاش عوض شد و رفت، مدتی گذشت واز زیدان خبری نشد تا کنجکاو شدم و دنبال او رفتم ، وقتی منزل شخصی اش را در پاریس پیدا کردم ، با دیدنم تعجب کرد و من هم علت ناپدید شدنش را پرسیدم. گفت میخواستم با تو ازدواج کنم ولی تو مسیحی هستی و من مسلمان.
درطی چند ملاقات من شیفته دین و رفتار #زیدان شدم و تصمیم گرفتم هم مسلمان شوم و هم همسر زیدان. میگوید: زیدان هیچ وقت نمازش را قطع نکرد و عصبانی نمیشد. اما نکته جالب این بود که هر وقت حقوق می گرفت یا درآمد دیگر داشت، ۱۰ درصد از آنرا کسر می کرد، علت را پرسیدم. زینالدین گفت این همان زکات است که برایت توضیح داده بودم، ۱۰درصد از درآمدم مستقیم وارد حساب هزار #یتیم الجزایری می شود.
او راز حمله با سر زیدان رابه بازیکن ایتالیایی در آخرین بازی ملی اش در فینال جام جهانی را برملا ساخت. و گفت: زیدان هیچ وقت عصبانی نمی شد مگربه اسلام توهین شود. بازیکن ایتالیا به او گفت مسلمان تروریست زیدان هم کنترلش را از دست داد و با سر به سینه مدافع ایتالیایی ضربه زد. زیدان در این مورد می گوید، این ضربه #شیرین ترین ضربهای بود که زدم و پانصد هزار یورو جریمه اش از آن شیرین تر بود و برای دینم تمام اموال و حتی جانم را می دهم
به جمع ما بپیوندید در نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
در دنیا دو چیـز بهترینند:
زندگی کردن از سـر شوق
و #خنـدیـدن از تـــــه دل
از صمـــیم قلب هر دو را
برایتان از خداوند مهربان
خـواسـتارم.
#شبـتون_آرام_و_خدایی
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
انسان بایـد آن قــدر بزرگ
باشـد کـه اشتبــاهات خود
را قبـــول کــنـد ، آن قـــدر
#باهوش باشــد که از آنها
سود ببرد ، و آن قـدر قوی
باشد که آنها را اصلاح کند
آدمی را امتحـان بـه کردار
باید کرد ؛ نه به گفتار. چه
بسیارندمردمی که #زشت
کــردار و نیکــو گفتــارنــد
❖ کانال نُکتِه هایِ ناب
eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50
#حرمت_بزرگترها
در افسانه هندی آمده است که مردی هرروز دو کوزه بزرگ آب به دو طرف چوبی می بست ، چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب میبرد. یکی از کوزه ها کهنه تر بود و #ترک های کوچکی داشت. هر بار که مرد مسیر خانه اش را میرفت نصف آب کوزه می ریخت
مرد دوسال همین کار را انجام میداد کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای راکه بخاطر انجام آن ساخته شده بطور کامل انجام می دهد . اما کوزه کهنه و ترک خورده #شرمنده بود که فقط می تواند نصف وظیفه خود را انجام دهد هرچند میدانست آن تَرَک ها حاصل سال ها کار است
کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که روزی وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او سخن گوید به او گفت : از تو معذرت می خواهم تمام مدتی که از من استفاده کردهای فقط از نصف حجم من سود برده ای و فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای
مرد #خندید و گفت: وقت برگشت با دقت به مسیر نگاه کن. موقع برگشت کوزه متوجه شد که ، یک سمت جاده سمت خودش ، گلها و گیاهان زیبایی روییدند مرد گفت همیشه میدانستم که تو ترکداری پس تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم
این طرف جاده ، بذر سبزیجات و گل پخش کردم وتو هم همیشه و هر روز به آن ها آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه ها هم کلم و #کاهو داده ام . اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را انجام بدهی؟ رفیق حرمت بزرگترها رو نگه داریم
به جمع ما بپیوندید در نکته های ناب
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50