شور شب هشتم محرم ۱۴۰۳:
بند ۱:
جوونا، عاقبت بخیر بشید
الهی، شبیه زهیر بشید
با ارباب، وارد محشر بشید
الهی، شبیهِ اکبر بشید
ایشالا روز محشر، ارباب غوغا میکنه
دستامونو میگیره، تقدیم خدا میکنه
کویر خشک دلو، راهی دریا میکنه
حسابم با حسینه، کتابم با حسینه
ایشالا روز محشر، جوابم با حسینه
بند۲:
دلامون، این شبا جون میگیره
با عشقش، سر و سامون میگیره
دوباره، شبایِ فصل غمه
شبایِ، عاشقی مُحَرمه
منت گذاشته شدیم، ما هم غلام اکبر
دست ما رو گذاشته، توو دستای پیمبر
ایشالا که بمونیم، شیعه یِ خوبِ حیدر
فدای اسم نازش، فدا آغوش بازش
بیچاره اون که حسین، نمیشه چاره سازش
بند۳:
یه گوشه، روضه میگیریم براش
دلامون، میشه فرش روضههاش
خدا هم، مرثیه خونمونه
برامون، "و فداینا..." میخونه
غریب بود و تنها، به رویِ خاکِ گودال
تشنگی یک کاری کرد، افتاد و رفتش از حال
سرِ سرش دعوا شد، تنش رو خاکا پامال
شاهِ به خون تپیده، بینِ یه مشت دریده
کارش افتاده دستِ ، خنجرِ لب پریده
گروه نوحوا علی الحسین ع
https://eitaa.com/noohooalalhossein
اعضای محترم کانال سلام علیکم
لطفا جهت استفادهٔ دیگر مادحین،کانال را به عزیزانی که میشناسید معرفی نمایید با تشکر
کانالهای گروه شعری نوحوا علی الحسین
جهت دریافت اشعار و تصانیف محرم ۱۴۰۳
لینک کانال ایتا :
https://eitaa.com/noohooalalhossein
لینک کانال بله :
https://ble.ir/noohooalalhossein
لینک کانال تلگرام :
https://t.me/noohooalalhossein
حضرت عباس(ع)
به شام تیره ی ما صبحِ روشنا عباس
سفینه عشق حسین است و ناخدا عباس
تو آن طریقِ نجاتی که میرود تا عرش
مسیرِ روشنِ توحید تا خدا عباس
شروع منقبت توست، انتهای کلام
ورای مرتبه ی عشق تا فنا عباس
خوشا به آنکه کناره گرفت از دنیا
غریبه با همه شد، با تو آشنا عباس
به زخمِ خویش نمک گرچه می زنم شادم
که دردِ خسته دلان را کند دوا عباس
برو به خاکِ حریمش به سجده طوفی کن
که بهرِ چشم دلِ ماست توتیا عباس
بشوی لوح دل و رو به قبله ی جان کن
ز سوز سینه بخوان و بزن صدا عباس
بگو تو یکصد و سی و سه مرتبه باعشق
به نامِ نامی سلطانِ اولیا عباس
مخواه از کرمش کم که لطفِ بسیارش
کند به سائلِ خود کیمیا عطا عباس
تویی که طعم خجالت چشیده ای آقا
اراده کن به نجاتِ من از بلا عباس
.
گرفت تا به کف آب از شریعه، بر هم ریخت
که مستِ عشقِ حسین است هر کجا عباس
اگرچه دست ندارد کسی حریفش نیست
به تیرِ غمزه بگیرد شکار را عباس
میانِ علقمه از هجمه ی کمانداران
رسید از همه سو بر سرش بلا عباس
دمی که خواست در آرد به زانوانَش تیر
عمود از طرفی خورد بی هوا عباس
"بلند مرتبه ماهی ز صدر زین افتاد"
نمود حقِّ وفا را چنین ادا عباس
همین که گفت به مولا أَخا مرا دریاب
حسین هم به لبش دم گرفت أَخا عباس
عمودِ خیمه ی او را کشید ثارالله
به خیمه ناله بلند است: عمو، بیا، عباس
وحید دکامین
https://eitaa.com/noohooalalhossein
حضرت عباس
هر بار رفته دست خالی برنگشته
بی آب در این خشکسالی برنگشته
هرچند گاهی پیکرش زخمیست اما
با غصه و آشفته حالی برنگشته
بابا دلش قرص است اما قبل از اینبار
اینطور با قد هلالي برنگشته
نظم جهان هرگز نبود اینسان پریشان
دریا که هرگز خاک مالی برنگشته!
رفته عقاب آسمانهایم به میدان
بالابلندی رفته، بالي برنگشته!
راضیه جبه داري
https://eitaa.com/noohooalalhossein
زبان حال أهل حرم با حضرت عباس
چه آمده به سرم در فراق دستانت؟
کجاست پرچم؟ کو اشتیاق دستانت؟
حرم تو را که ندارد خدا به خیر کند
بیا بگیر مرا در رواق دستانت
عمود خیمه ات افتاد و پشت کوه شکست
شکست قلب من از اتفاق دستانت
چقدر سوخته قلبم که آتشین سخنم
چه کرده با جگرم داغ! داغ دستانت؟!
تو نیستی و مرا پابه پای غم بردند
چه آمده به سرم در فراق دستانت
راضیه جبه داري
https://eitaa.com/noohooalalhossein
مرثیه حضرت عباس(ع)
لحظه ای آمدی که افتادم
پیشِ پایت نشد که برخیزم
تو برایِ من اشک میریزی
من برایِ تو اشک میریزم
دستهایم قلم شد و بی دست
از بلندایِ مرکب افتادم
بگذر از من اگر به محضرِ تو
اینچنین نامرتب افتادم
روزِگاری عجیب دارم من
از حرم شرم میکند سقا
من که امیدِ یک جهان هستم
غصهٔ مَشک میخورم حالا
من رسیدم به علقمه اما
به خدا که به آب لب نزدم
موج میزد فرات در دستم
یادِ طفلِ رباب لب نزدم
تیرها چون به سَمتِ من آمد
سنگری دورِ مَشکِ خود بودم
آبرویم که ریخت رویِ زمین
شاهدِ سیلِ اشکِ خود بودم
بدتر از این نمیشود حالا
قحطِ آب است و من زمینگیرم
به سکینه بگو که شرمندم
با همین شرم و غصه میمیرم
جانِ من فکرِ دیگری بهرِ
آن لبِ خشکِ خردسال کنید
رفتی از من به اهلِ خیمه بگو
این دَمِ آخری حلال کنید
مادرت آمده به بالینم
السلامُ علیک ای بانو
کمرت را گرفته ای او هم
دستِ خود را گرفته بر پهلو
برو از پیشِ من نمان اینجا
ساعتی بعد بینِ گودالی
هیچکس پیشِ تو نمیماند
آن زمان که خودِ تو پامالی
من و تو میرویم اما من
به فدایِ غمِ دلِ زینب
وَ قرارِ من و شما باشد
رویِ نیزه مقابلِ زینب
مهدی قربانی
https://eitaa.com/noohooalalhossein
دوبیتی_حضرت عباس(ع)
به رویِ نِی تو را با لَج گرفتند
به سَمتِ من در این هودَج گرفتند
زِ بس که زخمِ حلقِ تو عمیق است
سرت را رویِ نیزه کج گرفتند
نگاهت با نگاهم خو گرفته
سَرت بر نیزه ای پهلو گرفته
خجالت میکشِد از تو که دائم...
سکینه از سَرت هم رو گرفته
مهدی قربانی
https://eitaa.com/noohooalalhossein