eitaa logo
🕋 ⚘ مُحَمَّد رحمة للعالمین ⚘⚘⚘
222 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
55 فایل
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ سلام قران وسخنان اهل بیت بهار دلها افتاده باز کار به دست کریم ها ما را نوشته اند گدا از قدیم ها اللهم صل علی مُحَمَّد وآل مُحَمَّدو عجل فرجهم نشر حلال
مشاهده در ایتا
دانلود
2-((متشرع بودن سلیمانی)) دومین ویژگی مکتب سلیمانی که وی را کانون توجه همگان قرار داد و تبدیل به اسطوره نمود ((متشرع بودن)) در دل دود و آتش جنگ بوده است. به این معنا ((تقوا واراستگی درونی)) سه مرتبه دارد: مرتبه اول: و در عین حال سخت ترین مرتبه از تقوا و آراستگی درونی به این است که شخص آنچنان روی خودش کارکرده، ریاضت نفسانی نموده، و بر تمایلات درونی خود فائق آمده باشد و قوه و قدرت روحی پیدا نماید که اگر دربرابر حرام بین قرار بگیرد کم نیارد و نلغزد. مرتبه دوم: شخص آنچنان خودش را ساخته و به مرتبه ای از قوه و قدرت روحی رسیده باشد که اگر در برابر(امر مشتبه بین حرام وحلال) قرار بگیرد که با آن معامله حرام نموده و بنام حلال مرتکب امر مشتبه هم نشود، بلکه احتیاط بکند.  چراکه رسول الله صلی الله علیه وآله فرمودند: "حَلَالٌ بَیِّنٌ وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ تَتَرَدَّدُ بَیْنَ ذَلِکَ فَمَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ" (بحارالأنوار ج۲ ص ۲۲۰ باب ۲۹) امور سه گونه است: حلال واضح و روشن و حرام آشکار و بدون ابهام و اموری که مردد میان این دو است. هر کس شبهات را ترک کند از محرمات نجات می یابد و هر کس به شبهات اقدام کند مرتکب محرمات می شود و ندانسته هلاک و نابود می گردد. مرتبه سوم: شخص در مرتبه و درجه ای از سلوک معنوی برسد که بتواند برای رسیدن به مرتبه بالاتر از کمالات معنوی از مباحات هم بگذرد و عبور نماید. سبک زندگی سپبهد شهید سلیمانی به شهادت همرزمانش گواه این معنای از سلوک است که با وجود مشکلات جنگ با عفلقیان عراق و داعشی های تکفیری وهابی آنچنان این شهید بلند مرتبه، خود را منضبط به رعایت حرام و حلال و متشرع به چارچوب های دستورات دینی می نمود که خروج از آن امکان پذیر نمی شد، چراکه: اولا: با وجود اینکه جنگ شرایط خاص خودش را دارد و به دلیل اضطرار خیلی حرام ها رنگ حلال بخودش می گیرد، تا برسد به امر مشتبه بین حرام و حلال، شهید بلند مرتبه به دلیل وارستگی درونی و قوت و قوه باطنی و روحی که داشت متشرع به رعایت حرام و حلال بود، نه تنها ازمحرمات، بلکه به شدت از مشتبهات اجتناب می کرد. ازهمین رو رهبر انقلاب «مراقبت از حدود شرعی» را در همه شرایط حتی در میدان جنگ، از دیگر خصوصیات حاج قاسم برشمردند و فرمودند:  "او فرماندهی جنگاور و مسلط بر عرصه نظامی بود اما در میدان جنگ نیز حدود شرعی را کاملاً رعایت می‌کرد تا به هیچ کس ظلم و تعدی نشود، آن‌هم درحالی که خیلی‌ها در عرصه نظامی اهل احتیاط و رعایت حدود شرعی نیستند." (18دی98)
خصوصیت سوم: احترام به والدین در مکتب سلیمانی سومین خصوصیت فوق العاده مکتب سلیمانی ((احترام به والدین)) است.
نکته دوم: ((ژنرال تربیت شده آموزه قرآنی)) قهرمان مکتب سلیمانی نمونه ای از تربیت یافتگان آموزه های قرآنی است. از آن روزی که نوجوان 13 ساله بوده‌ است تا آن روزی که آن چنان تعالی و ترقی پیدا کرد و به درجه سرلشکری رسید، وتا ان زمانی که برای اولین بار در نظام جمهور اسلامی به بالاترین مدال ((ذوالفقار)) نائل شد، برای والدینش همان قاسم بود، نه سردار، سرلشکر، که همیشه درخدمت، احسان، ادب، خاکسار شدن در برابر والدینش بود. از همین روست خاطره ای از خود و پسر عموی شهیدش در سن 13 سالگی درجهت خدمت والدینش نقل می کند که: "روزگار سختی بود.  پدرانمان مقروض دولت بودند.  وام کشاورزی گرفته بودند اما حالا نمی‌توانستند پس بدهند. شب‌ها از غم این که روزی آدم‌های دولت بریزند و پدرانمان را دستگیر کنند و ببرند زندان، خوابمان نمی‌برد و یاد چنین روزی دلمان را خالی می‌کرد. پدر من نهصد تومان بدهکار بود و پدر احمد پانصد تومان. حال ما آمده بودیم به شهر غریب تا کار کنیم. احمد گفت: قاسم بیا عهد ببندیم تا وقتی که یک پول درست و حسابی جمع نکرده‌ایم به ده برنگردیم! دست همدیگر را فشردیم.  سپس یا علی گفتیم و وسایلمان را برداشتیم و راه افتادیم. در کوچه پس کوچه‌های خیابان ناصری اتاقی اجاره کردیم ماهی پانزده تومان. صاحبخانه‌امان پیرزنی بود به نام آسیه. مستأجر دیگری داشت به نام معصومه که او هم پسر کوچکی داشت به اسم مهدی. سیزده سال بیشتر نداشتیم جثه‌هایمان آن‌قدر کوچک و نحیف بود که به هر کجا می‌رفتیم کار بگیریم قبولمان نمی‌کردند. تا این که در خیابان خواجو که آن زمان در انتهای شهر بود، مدرسه‌ای می‌ساختند و ما را نیز به‌کار گرفتند با روزی دو تومان! برفی که در سال پنجاه به کرمان بارید مشهور است. تا آن روز هشت ماه بود که از آمدن ما به کرمان می‌گذشت. حالا دیگر سیصد تومان من داشتم و سیصدوپنجاه تومان هم احمد. گمان می‌کردیم به عهد‌مان وفا کرده‌ایم و حالا وقتش است که سری به پدر و مادرمان بزنیم. شوق دیدار خانواده، ما را به بازار کشاند و حدود هفتاد تومان خرید کردیم. طوری که برای همه بستگانمان یک تکه سوغاتی خریده بودیم.
سپهد شهید خود خاطره دیگری بسیار جذاب وشنیدنی بسیار آموزنده نقل می کند که:"یک زمانی وقتی می خواستم بروم((ماموریت)) گفت ننه بمون گفتم ننه کار مهمی دارم دو روزه برمیگردم. گفت هی می گویی آمریکا امریکا آمریکا، من هم مادرتم... گفتم قول می دهم زود بر می گردم گفت ممکن است من را نبینی، خیلی باور نداشتم که مادرم رفتنی است. تصمیم گرفتم که نروم و تاخیر بیندازم. رفتم یک دوری زدم و برگشتم دیدم خواهرهایم مادرم را قانع کردند. گفت ننه می خواهی بروی برو. سردار در ادامه اینگونه روایت می کند: «من دم آخر چیزی در ذهنم بود و آن اینکه کف پای مادرم را ببوسم. خیلی وقت ها دلم میخواست اینکارو بکنم ولی نمی شد یا خجالت می کشیدم ...ناخودآگاه تا دم در رفتم و برگشتم و کف پای مادرم را بوسیدم. و این توفیق نصیمان شد. سرمایه بزرگی بود که از دست دادیم.» در راستای همین خاکساری سپهد شهید نسبت به مادرش، شهریاری یکی از همراهان سال های طولانی با بیان اینکه تقریبا آخرین وداع وی با مادرش بود بیمارستان حضرت فاطمه الزهرا (س) کرمان در ایام ماه مبارک رمضان، اتفاق افتاد، گفت: "حاج قاسم آن روز از هرکس که در بیمارستان بالای تخت مادرش بود خواست، برود و گفت: امشب خودم می‌خواهم بمانم. او با بیان اینکه حاج قاسم شب تا صبح در بیمارستان کنار مادرش ماند، افزود: ما نگران بودیم که اتفاقی برای او رخ بدهد و از طرفی می‌دیدم که او زیاد نگران است، رفتیم و سرک کشیدیم، دیدیم سردار سلیمانی کنار پای مادر نشسته و جوراب‌ها را از پای مادرش درآورده و پا‌های مادر را بر روی پیشانی و چشمانش می‌کشد و اشک می‌ریزد".🌹🇮🇷
خصوصیت چهارم: ولایی بودن مکتب سلیمانی چهارمین خصوصیت مکتب سلیمانی ((ولایت مداری)) است. برای اینکه تفسیرو برداشت دقیقی از این خصوصیت داشته باشیم، توضیح دو نکته که فهم وقرائت صحیح از ((ولایت مواری))را فراهم می کند بسیار لازم است: نکته اول: (ولایت فقیه استمرار نبوت وامامت) همانگونه که نبوت باطن و تجلی توحید است، و اگر نبوت نباشد خدا آنگونه که هست شناخته نمی شد و بشر به زعم خودش خدای مولود ذهن و خلق شده توهمش را می پرستید، همانگونه که هندوها در عصر مدرن جاهلیت، گاو را مظهر تجلی خدا می دانند و می پرستند و نه خدای توصیف شده در قرآن که می فرماید: "هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ" (حدید/3 ) امامت نیز باطن و تجلی توحید و نبوت است؛ چراکه به برکت امام علیه السلام است که رسول الله صلی الله علیه وآله با مقام عصمت علمی:  "وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوی‌* إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحی" (نجم، آیات 3 و 4) و همچنین عصمت عملی: "إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرًا"(احزاب، آیه 33) معرفی و شناسانده می شود، نه درحد مدیر اجرایی که می تواند خطاء علمی وعملی داشته باشد. به حکم توقیع از ناحیه حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء به اسحاق بن یعقوب که نوشتند: "وَأَمَّا الْحَوَادِثُ‌ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ" واما در حوادث و رخدادهايى كه پيش می آيد به راويان احاديث ما، رجوع كنيد ، زيرا آنان حجت من بر شما ومن حجت بر آنان هستم)) می یابیم که: ولایت فقیه هم در تحلیل صحیح نیز باطن و تجلی نبوت و امامت است که به برکت رهبری و زعامت فقیه جامع الشرایط، تلاش و مجاهدت( 250) ساله ائمه معصومین علیهم السلام درعصر غیبت عینیت و شکل عملی می گیردو در قالب نظام اسلامی به ثمرمی نشیند
نکته دوم: (موضع نظری، عملی، قلبی سردار شهید نسبت به ولایت فقیه) از آغاز انقلاب کسانی که به نوعی نقش درانقلاب داشتند به دوگروه تقسیم شدند.  اقلیت که به شخص حضرت امام علاقه مند بودند؛ ولی به اندیشه امام نسبت به اصل ولایت فقیه باور نداشتند. پس از رحلت امام، این عده به مرور زمان ریزش کردند نه تنها رهبری آیه الله خامنه ای را به رسمیت نشناختند؛ بلکه بنا را بر مخالف گذاشتند و روبروی نظام و رهبری ایستادند؛ ولی اکثریت به همان اندازه در ده سال پس از انقلاب اسلامی، به رهبری شخص حضرت امام خمینی (ه) به عنوان فقیه جامع الشرایط باور داشتند به همان اندازه به اندیشه ولایت فقیه حضرت امام نیز باورمند بودند. ازهمین رو پس از رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی و انتخاب آیه الله خامنه ای از طرف اعضای خبرگان همان باوری که به امام داشتند به معظم له باورمند شدند و در حمایت از رهبری در این سی سال از هیچ چیز دریغ نکردند. ثانیا: از نظر مصداقی رهبر معظم انقلاب آیه الله خامنه ای را از بین فقهای موجود شایسته ترین ولایق ترین شخص برای منصب ولایت فقیه و رهبری جهان اسلام می دانست و چون به این باور داشت درهر کنگره یا سخنرانی پس از طرح نظر یه ولایت فقیه با آن صداقت ویژه اش به معرفی معظم له می پرداخت