بسمالله الرحمن الرحیم
(توجه به معنویات- ساده زیستی) ...
یک مساله که در راس همه امور است مسئله معنویات است، ما باید کوشش کنیم که معنویات را در بین این ملت عزیز و در بین مسلمین پیاده کنیم، مردم را دعوت به معنویات و دعوت به اخلاق اسلامی و آداب فرهنگ
۱ فروردین ۱۳۶۲
- صحیفه امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)
تلاش برای اجرای معنویات در جامعه
آنچه گذشته است بیش از آن است که ما بتوانیم ذکر کنیم. لکن «چه باید کرد» را باید عرض کنم، از حالا به بعد چه باید کرد. تا حالا پیروزیها به طور چشمگیر حاصل شده است و کسانی که در داخل و خارج کارشکنی میکردند اینها فلج شدند، از بین رفتند یا میشوند ان شاء الله بزودی، لکن از حالا به بعد ما باید چه بکنیم. یک مساله که در راس همه امور است مسئله معنویات است. ما باید کوشش کنیم که معنویات را در بین این ملت عزیز و در بین مسلمین پیاده کنیم، مردم را دعوت به معنویات و دعوت به اخلاق اسلامی و آداب فرهنگ اسلامی کنیم. ملت ما بحمد الله بسیار مهیّاست از برای اینکه، رو به معنویات برود و تا کنون هم قدمهای زیادی برداشتهاند، لکن راه طولانی است و راه معنویات آن طور است که باید انسان در تمام عمر کوشش کند. شاید بسیاری گمان کنند که رفاه مادی و دارا بودن در بانکها، اموال، یا دارا بودن زمینها یا پارکها و امثال اینها برای انسان سعادت میآورد. این یک اشتباهی است که انسان میکند. کوخها منشا برکاتند نه کاخها انسان گمان میکند سعادتش به این است که چند تا باغ داشته باشد، چند تا ده داشته باشد، در بانکها سرمایه داشته باشد، در تجارت چه باشد، شاید انسان این گمان را میکند، لکن ما وقتی که ملاحظه میکنیم و سعادتها را سنجش میکنیم، میبینیم که سعادتمندها آنهایی بودند که در کوخها بودند. آنهایی که در کاخها هستند سعادتمند نیستند. آن مقداری که برکات از کوخها در دنیا منتشر شده است هیچ در کاخها پیدا نمیشود. ما یک کوخ چهار پنج نفری در صدر اسلام داشتیم، و آن کوخ فاطمه زهرا- سلام الله علیها- است. از این کوخها هم محقرتر بوده لکن برکات این چی است؟ برکات این کوخ چند نفری آن قدر است که عالم را پر کرده است از نورانیت و بسیار راه دارد تا انسان به آن برکات برسد. این کوخنشینان در کوخ محقر، در ناحیه معنویات آن قدر در مرتبه بالا بودند که دست ملکوتیها هم به آن نمیرسد؛ و در جنبههای تربیتی آن قدر بوده است که هر چه انسان میبیند برکات در بلاد مسلمین هست و خصوصاً در مثل بلاد ماها، اینها از برکت آنهاست. خود رسول اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- که در راس همه واقع است زندگی کوخنشینی داشته است. خیال نشود که یک اتاق، حتی یک اتاق نظیر اتاق متوسط این جامعه داشتهاند. چند تا حجره داشتهاند، حجرههای محقر. و این شخص عالیمقام از همین حجره محقر نورش به ملک و ملکوت افتاده است و سِعِه تربیتش در تمام جهان توسعه پیدا کرده است. در صورتی که آنچه او میخواست باز نشده است و بشر به این زودی نمیتواند برسد به او مگر ان شاء الله خلف صالح او «۲» بیاید و با دست مبارک او تربیت عالیه تحقق پیدا بکند. از این معنویات که گذشتیم، در این امور فرهنگی، در این امور مادی، در این اموری که اختراعات و کشفیات هست، شما اگر گردش کنید در بین کاخنشینان، گمان ندارم که پیدا کنید یک کاخنشین موفق شده است به یک اختراع. کوخنشینان بودند که موفق شدهاند به این اختراعات. طبع قضیه کاخنشینی، توجه به عیش و عشرت و توجه به دنیا و توجه به مال و منال است و نمیتواند شهوت و شکم، این طبقه را مهلت بدهد که در یک امر تفکری وارد بشوند و فکر بکنند.
آنهایی که اختراع کردهاند، آنهایی که زحمت کشیدهاند و کتابهای ارزنده تحویل جامعه دادهاند در هر رشتهای، این کوخنشینان بودهاند. طبع کاخنشینی منافات دارد با تربیت صحیح، منافات دارد با اختراع و تصنیف و تالیف و زحمت. اگر در سرتاسر دنیا هم بخواهید گردش کنید و پیدا کنید، اگر موفق بشوید، یکی دو تا و چند تاست. تمام مصنفین از این کوخنشینان بودند تقریباً، و تمام مخترعین از همین کوخنشینان بودند تقریباً. ما وقتی که در مذهب خودمان ملاحظه میکنیم که فقه ما آن طور غنی است و فلسفه ما آن طور غنی است، آن اشخاصی که این فقه را به این غنا رساندند و آن اشخاصی که این فلسفه را به این غنا رساندند کاخنشینان نبودند، کوخنشینان بودند. «شیخ طوسی» «۳» که مبدا این امور و ارزنده ترین اشخاص در جامعه تشیع بوده است یک کاخنشین نبوده است؛ اگر کاخنشین بود نمیتوانست این کُتبی که تحویل جامعه داده است و این شاگردهایی که تحویل جامعه داده است تحویل بدهد. در قشر مرفه نمیشود یک همچو کاری انجام بگیرد. وقتی که در متاخرین از علما ملاحظه میکنیم میبینیم که «صاحب جواهر» «۴» یک همچو کتابی نوشته است که اگر صد نفر انسان بخواهند بنویسند شاید از عهده برنیایند و این کاخنشین نبوده. آن طور که نقل میکنند در آن وقتی که ایشان این کتاب را نوشتهاند سرداب در نجف نبوده، سرداب را «شیخ انصاری» «۵» از ایران برای نجف سوغات برده، یک منزل محقر داشتند و در یک اتاقشان باز بوده به یک دالانی- از قراری که نقل میکنند- که در آن هوای گرم نجف یک نسیمی، نسیم داغی میآمده است و ایشان مشغول تحریر «جواهر» بودند. از یک آدمی که علاق
ه به شکم و شهوات و مال و منال و جاه و امثال اینها دارد این کارها نمیآید؛ طبع قضیه این است که نتواند. زندگی «شیخ انصاری» را همه شنیده یعنی بسیاری شنیدهاند چه وضعی داشته است در زهد. اگر نبود آن وضع، نمیتوانست آن شاگردهای بزرگی را تربیت کند و نمیتوانست آن کتابهای ارزنده را تحویل جامعه بدهد.
تنافی خوی کاخنشینی با فرهنگ اسلام
ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخنشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی میخواهد، در جامعه ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخنشینی به پایین بکشید، خود کاخنشینی این خوی را میآورد، ممکن است که در بین آنها هم کسی پیدا بشود لکن نادر است. توجه کنید که این ملتی که الآن کوخنشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبههها و پشت جبههها، این کوخنشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی کوخنشینی و خوی اینکه توجه به کاخها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را. آن خوی کاخنشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَش مضر است، لکن خود او، این خوی را دنبال دارد.
امام خمینی (ره)؛ 01 فروردین 1362
بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/view/3220
🕋 بسمالله الرحمن الرحیم
(توجه به معنویات- ساده زیستی) ...
🌹ا🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
یک مساله که در راس همه امور است مسئله معنویات است.
ما باید کوشش کنیم که معنویات را در بین این ملت عزیز
و در بین مسلمین پیاده کنیم، مردم را دعوت به معنویات
و دعوت به اخلاق اسلامی و آداب فرهنگ اسلامی کنیم.
ملت ما بحمد الله بسیار مهیّاست از برای اینکه،
رو به معنویات برود و تا کنون هم قدمهای زیادی برداشتهاند،
لکن راه طولانی است و راه معنویات آن طور است که
باید انسان در تمام عمر کوشش کند...
۱ فروردین ۱۳۶۲
- صحیفه امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه)
بسمالله الرحمن الرحیم
تلاش برای اجرای معنویات در جامعه
آنچه گذشته است بیش از آن است که ما بتوانیم ذکر کنیم. لکن «چه باید کرد» را باید عرض کنم، از حالا به بعد چه باید کرد. تا حالا پیروزیها به طور چشمگیر حاصل شده است و کسانی که در داخل و خارج کارشکنی میکردند اینها فلج شدند، از بین رفتند یا میشوند ان شاء الله بزودی، لکن از حالا به بعد ما باید چه بکنیم.
بسمالله الرحمن الرحیم
یک مساله که در راس همه امور است مسئله معنویات است.
ما باید کوشش کنیم که معنویات را در بین این ملت عزیز و در بین مسلمین پیاده کنیم، مردم را دعوت به معنویات و دعوت به اخلاق اسلامی و آداب فرهنگ اسلامی کنیم. ملت ما بحمد الله بسیار مهیّاست از برای اینکه، رو به معنویات برود و تا کنون هم قدمهای زیادی برداشتهاند، لکن راه طولانی است و راه معنویات آن طور است که باید انسان در تمام عمر کوشش کند...
بسمالله الرحمن الرحیم
لکن ما وقتی که ملاحظه میکنیم و سعادتها را سنجش میکنیم، میبینیم که سعادتمندها آنهایی بودند که در کوخها بودند. آنهایی که در کاخها هستند سعادتمند نیستند. آن مقداری که برکات از کوخها در دنیا منتشر شده است هیچ در کاخها پیدا نمیشود.
ما یک کوخ چهار پنج نفری در صدر اسلام داشتیم،
و آن کوخ فاطمه زهرا- سلام الله علیها- است.
از این کوخها هم محقرتر بوده لکن برکات این چی است؟
برکات این کوخ چند نفری آن قدر است که عالم را پر کرده است
از نورانیت و بسیار راه دارد تا انسان به آن برکات برسد.
این کوخنشینان در کوخ محقر، در ناحیه معنویات آن قدر
در مرتبه بالا بودند که دست ملکوتیها هم به آن نمیرسد؛
و در جنبههای تربیتی آن قدر بوده است که
هر چه انسان میبیند برکات در بلاد مسلمین هست
و خصوصاً در مثل بلاد ماها، اینها از برکت آنهاست.
خود رسول اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- که
در راس همه واقع است زندگی کوخنشینی داشته است.
خیال نشود که یک اتاق، حتی یک اتاق نظیر اتاق متوسط
این جامعه داشتهاند. چند تا حجره داشتهاند، حجرههای محقر.
و این شخص عالیمقام از همین حجره محقر
نورش به ملک و ملکوت افتاده است
و سِعِه تربیتش در تمام جهان توسعه پیدا کرده است.
در صورتی که آنچه او میخواست باز نشده است
و بشر به این زودی نمیتواند برسد به او مگر ان شاء الله
خلف صالح او بیاید
و با دست مبارک او تربیت عالیه تحقق پیدا بکند.
بسمالله الرحمن الرحیم
یک مساله که در راس همه امور است مسئله معنویات است.. از این معنویات که گذشتیم، در این امور فرهنگی، در این امور مادی، در این اموری که اختراعات و کشفیات هست، شما اگر گردش کنید در بین کاخنشینان، گمان ندارم که پیدا کنید یک کاخنشین موفق شده است به یک اختراع. کوخنشینان بودند که موفق شدهاند به این اختراعات. طبع قضیه کاخنشینی، توجه به عیش و عشرت و توجه به دنیا و توجه به مال و منال است و نمیتواند شهوت و شکم، این طبقه را مهلت بدهد که در یک امر تفکری وارد بشوند و فکر بکنند.
آنهایی که اختراع کردهاند، آنهایی که زحمت کشیدهاند و کتابهای ارزنده تحویل جامعه دادهاند در هر رشتهای، این کوخنشینان بودهاند. طبع کاخنشینی منافات دارد با تربیت صحیح، منافات دارد با اختراع و تصنیف و تالیف و زحمت. اگر در سرتاسر دنیا هم بخواهید گردش کنید و پیدا کنید، اگر موفق بشوید، یکی دو تا و چند تاست. تمام مصنفین از این کوخنشینان بودند تقریباً، و تمام مخترعین از همین کوخنشینان بودند تقریباً. ما وقتی که در مذهب خودمان ملاحظه میکنیم که فقه ما آن طور غنی است و فلسفه ما آن طور غنی است، آن اشخاصی که این فقه را به این غنا رساندند و آن اشخاصی که این فلسفه را به این غنا رساندند کاخنشینان نبودند، کوخنشینان بودند. «شیخ طوسی» «۳» که مبدا این امور و ارزنده ترین اشخاص در جامعه تشیع بوده است یک کاخنشین نبوده است؛ اگر کاخنشین بود نمیتوانست این کُتبی که تحویل جامعه داده است و این شاگردهایی که تحویل جامعه داده است تحویل بدهد. در قشر مرفه نمیشود یک همچو کاری انجام بگیرد. وقتی که در متاخرین از علما ملاحظه میکنیم میبینیم که «صاحب جواهر» «۴» یک همچو کتابی نوشته است که اگر صد نفر انسان بخواهند بنویسند شاید از عهده برنیایند و این کاخنشین نبوده. آن طور که نقل میکنند در آن وقتی که ایشان این کتاب را نوشتهاند سرداب در نجف نبوده، سرداب را «شیخ انصاری» «۵» از ایران برای نجف سوغات برده، یک منزل محقر داشتند و در یک اتاقشان باز بوده به یک دالانی- از قراری که نقل میکنند- که در آن هوای گرم نجف یک نسیمی، نسیم داغی میآمده است و ایشان مشغول تحریر «جواهر» بودند. از یک آدمی که علاقه به شکم و شهوات و مال و منال و جاه و امثال اینها دارد این کارها نمیآید؛ طبع قضیه این است که نتواند. زندگی «شیخ انصاری» را همه شنیده یعنی بسیاری شنیدهاند چه وضعی داشته است در زهد. اگر نبود آن وضع، نمیتوانست آن شاگردهای بزرگی را تربیت کند و نمیتوانست آن کتابهای ارزنده را تحویل جامعه بدهد.
تنافی خوی کاخنشینی با فرهنگ اسلام
ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخنشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی میخواهد، در جامعه ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخنشینی به پایین بکشید، خود کاخنشینی این خوی را میآورد، ممکن است که در بین آنها هم کسی پیدا بشود لکن نادر است. توجه کنید که این ملتی که الآن کوخنشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبههها و پشت جبههها، این کوخنشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی کوخنشینی و خوی اینکه توجه به کاخها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را. آن خوی کاخنشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَش مضر است، لکن خود او، این خوی را دنبال دارد.
امام خمینی (ره)؛ 01 فروردین 1362
بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/view/3220
بسمالله الرحمن الرحیم
«عَلَیْکَ بِالْجُمُعَةِ فَإِنَّها حَجُّ الْمَساکِینَ»؛
(بر تو باد به نماز جمعه که حج مستمندان است)،
شخصى خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد، عرض کرد: یا رسول اللّه! من بارها آماده حج شده ام اما توفیق نصیبم نشده، فرمود: «عَلَیْکَ بِالْجُمُعَةِ فَإِنَّها حَجُّ الْمَساکِینَ»؛ (بر تو باد به نماز جمعه که حج مستمندان است)،
(اشاره به این که بسیارى از برکات کنگره
عظیم اسلامى حج، در اجتماع نماز جمعه وجود دارد».
بسمالله الرحمن الرحیم
«عَلَیْکَ بِالْجُمُعَةِ فَإِنَّها حَجُّ الْمَساکِینَ»؛
(بر تو باد به نماز جمعه که حج مستمندان است)،
شخصى خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد، عرض کرد: یا رسول اللّه! من بارها آماده حج شده ام اما توفیق نصیبم نشده، فرمود: «عَلَیْکَ بِالْجُمُعَةِ فَإِنَّها حَجُّ الْمَساکِینَ»؛ (بر تو باد به نماز جمعه که حج مستمندان است)،
(اشاره به این که بسیارى از برکات کنگره
عظیم اسلامى حج، در اجتماع نماز جمعه وجود دارد».
بسمالله الرحمن الرحیم
🌿ا🍁🌿🍁🌿🍁🌷
نماز جمعه حج مساكين است.
@noor114