eitaa logo
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
12.6هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
7.7هزار ویدیو
583 فایل
تقدیم به امام زمان علیه السلام [ کپی حلال ] دعامون کنید باعمل کردن به قرآن نورانی شویم اسرائیل رفتنی است فلسطین کلیدرمزآلودظهور است امام خامنه ای 👇 تبلیغات کانال نورالقران @Noorghran 👇ادمین رزرو تبلیغات مدیر @Eerfan313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سخنرانی تصویری 🔻 ✅ "حاج آقا عالی" 🎬صبر و بردباری حضرت زینب(س)
سلام علیکم به فضل الهی اولین ختم قران در سال جدید به یمن برکت مولود کعبه در کانال انجام شد ۰ به تاریخ ۹۸/۱/۲ از شرکت کنندگان تشکر می کنم خدا قبول کند واز شفاعت قرآن بهره مند شوید 🌺🌺🌲🌲🌲🌺🌲🌲🌲🌺🌺
سلام علیکم وقت مسابقه تا فردا ظهر ساعت ۱۲ تمدید شد ۰ شرکت بفرمایید ۰ تاساعات ۱۲ ظهر روز شنبه به تاریخ ۹۸/۱/۳ ممنون
بسم الله : نشانگر رنگ الهی است۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
103-al-asr.mp3
326.1K
🌼 سوره ی مبارکه ی عصر🌼 در نوافل بخوانید همراه با تفسیر تا کلام الهی درجانتان اثر کند ۰ 🌺 @noor133Qoran
🍂🌼 ﷽ 🌼🍂 📙 تفسیر سوره ی عصر 📙 خداوند در قرآن ؛ به همه ی مقاطع زمانی سوگند یاد کرده است ۰ فجر ☀️ وَالفَجر صبح ☀️ وَالصُّبح روز ☀️ والنَّهار شب ☀️ وَ اللَّیل چاشت ☀️ والضُّحی سحر ☀️ والَّلیلِ اِذا اَدبَر عصر ☀️ والعَصر 🌲گر چه به سحر چندبار سوگند یاد کرده است ۰ 🍂🌼🍂سحر زمان با اهمیتی است دقت کنید ۰. اثرتربیتی والائی ؛ در انتخاب عبادات در این زمان برای نفس می باشد۰ 📚منبع : تفسیر نور استاد قرائتی 🌺 @noor133Qoran
🌼تفسیر سوره ی عصر 🌼 در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم : که منظور از عصر ، زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام است ۰ 📚منبع : تفسیر نور الثقلین 🌺 @noor133Qoran
🌼تفسیر سوره ی عصر 🌼 🔸بعضی عصر را به معنی فشار گرفته اند زیرا که فشارها سبب غفلت زدایی وتلاش وابتکار انسانهاست۰ 🔸بعضی عصر را عصاره ی هستی یعنی انسان کامل گرفته اند۰ 🔸بعضی عصر را هنگام نماز عصر دانسته اند ۰ 📚منبع : تفسیر نور استاد قرایتی 🌺 @noor133Qoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹آیت الله جوادی آملی(حفظه الله): 🍃هرگاه دیدید از قرآن خواندن لذت می‌برید؛ بدانید که از قرآن بهرمند شدید و متوجه شدید که این کلام الهی است! 🍃اما اگر از قرآن خواندن لذت نبردید؛ یا از قرآن خواندن خسته شدید، یا قرآن خواندن را برای وقت مرده در آخر همه کارهایتان گذاشتید؛ بدانید که از قرآن بهره ای نصیب شما نشده است و هنوز کلام الهی به جان شما ننشسته است! 🌺 @noor133Qoran
✍ چقدر قامتِ عزتت بلند است بانو! می نویسم |زینب|؛ اندیشه‌ام تا خــدا بالا می‌رود..... 🌺 @noor133Qoran
167879906-7.mp3
4.36M
✅نکات اخلاقی موضوع:💕 خوش اخلاقی در خانواده 💕 🎵 حاج آقا ظهیری 🎵 🔵 کلید واژه ها: ۱.تاثیر خوش اخلاقی پدر و مادر بر فرزندان ۲.حس خلق در خانواده ۳.بد اخلاقی زن ۴.بد اخلاقی مرد ۵.و... 🌺 @noor133Qoran
🌼یک داستان آموزنده ی اخلاقی 🌼 مادر شوهر بعد از اتمام ماه عسل با تبسم به عروسش گفت: تو توانستی در عرض سی روز پسرم را وادار به انجام نمازهایش در مسجد بکنی؛ کاری که من طی سی سال در انجام آن تلاش کردم و موفق نشدم....! عروس جواب داد: مادر داستان سنگ و گنج را شنیده‌ای؟ می‌گویند سنگ بزرگی راه رفت و آمد مردم را سد کرده بود، مردی تصمیم گرفت آن را بشکند و از سر راه بردارد. با پتکی سنگین نود و نه ضربه به پیکر سنگ وارد کرد و خسته شد. مردی از راه رسید و گفت: تو خسته شده‌ای، بگذار من کمکت کنم. مرد تنها صدمین ضربه را وارد کرد و سنگ بزرگ شکست، اما ناگهان چیزی که انتظارش را نداشتند توجه هر دو را جلب کرد. طلای زیادی زیر سنگ بود.... مرد دوم که فقط یک ضربه زده بود؛ گفت: من پیدایش کردم، کار من بود، پس مال من است. مرد گفت: چه می‌گویی من نود و نه ضربه زدم دیگر چیزی نمانده بود که تو آمدی! مشاجره بالا گرفت و بالاخره دعوای خویش را نزد قاضی بردند و ماجرا را برای قاضی تعریف کردند، مرد اول گفت: باید مقداری از طلا را به من بدهد، زیرا که من نود ونه ضربه زدم و سپس خسته شدم و دومی گفت: همه‌ی طلا مال من است، خودم ضربه زدم و سنگ را شکستم... قاضی گفت: نود و نه جزء آن طلا از آن مرد اول است، و تو که یک ضربه زدی یک جزء آن از آن توست. اگر او نود ونه ضربه را نمیزد، ضربه صدم نمی‌توانست به تنهایی سنگ را بشکند. و تو مادر جان سی سال در گوش فرزند خواندی که نماز بخواند بدون خستگی و اکنون من فقط ضربه آخر را زدم...! 🍂🌻🍂چه عروس خوش بیان و خوبی، که نگذاشت مادر در خود بشکند و حق را تمام و کمال به صاحب حق داد و نگفت: بله مادر من چنینم و چنانم، تو نتوانستی و من توانستم. بدین گونه مادر نیز خوشحال شد که تلاشش بی ثمر نبوده است.... 🍂🌼🍂 اخلاق اصیل و زیبا از انسان اصیل و با اخلاق سرچشمه می‌گیرد. 🌼 جای بسی تفکر و تأمل دارد، کسانی که تلاش دیگران را حق خود می‌دانند کم نیستند. 🌺🌼اما خداوند از مثقال ذر‌ه‌ها سوال خواهد كرد. 🌺 @noor133Qoran
🍃 🌼 ﷽ 🌼🍃 با تشکر از شرکت گسترده ی کاربران گرامی در مسابقه ی مهدوی شماره ۱۷ از متن دعای ندبه برگزیدگان به شرح ذیل می باشند۰ 1⃣ کاربر گرامی دلآرامی 2⃣ کاربر گرامی ترنم باران 3⃣کاربر گرامی محمدرضا زارع 4⃣ کاربر گرامی زهرا ابراهیمی 5⃣کاربر گرامی یا علی علیه السلام 🌺هدایایی اهدا می گردد ۰🌺 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🌼 بسم الله 🌼 بیانگر جهت گیری توحیدی
🌼 بهارم بیا 🌼 تا شکوفه ها عطری شوند۰
🌼 ﷽ 🌼 📙 تفسیر سوره ی عصر 📙 ان الانسان لَفی خُسر همانا انسان در خسارت است ۰ خسارت در مال قابل جبران است ؛ اما خسارت در انسانیّت بالاترین خسارتهاست 🌲 فخر رازی می گوید: انسان در دنیا مانند یخ فروشی می ماند که هر لحظه سرمایه اش آب می شود و باید هرچه زودتر آن را بفروشد وگرنه خسارت کرده است ۰
🌼 ﷽ 🌼 📙تفسیر سوره ی عصر 📙 🖊بازار دنیا : دنیا بازار است وتمام مردم عمر وتوان واستعداد درخشان خود را درآن عرضه می کنند وفروش جنس در این بازار اجباری است ۰ حضرت علی علیه السلام می فرمایند ؛ نفس کشیدن انسان گامی به سوی مرگ هست ۰ 👈 پس انسان الزاما سرمایه ی عمر را هرلحظه از دست می دهد وما نمی توانیم از رفتن عمر وتوان خود جلوگیری کنیم۰ 🌲 بخواهیم ویا نخواهیم توان وزمان ما از دست می رود ۰ لذا آنچه در این بازار مهم است انتخاب مشتری است ۰ 🌲افرادی با خدا معامله می کنند وهرچه دارند۰۰۰۰۰۰۰۰۰ در طبق اخلاص گذاشته ود راه او وبرای رضای او گام برمی دارند ۰ 🔸این افراد عمر فانی را باقی کرده و دنیا را با بهشت ورضوان الهی معامله می کنند ۰ 🌲 این دسته برندگان واقعی هستند ؛ زیرا خریدار آنها خداوندی است که تمام هستی از آن اوست ۰ 📚تفسیر نور استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠مقدس تر از ردای علما 💢یکی از خانمهای فعال در دارالقرآن اصفهان، در دیدار با آیت‌الله صافی گلپایگانی اجازه خواست تا عبای ایشون رو ببوسد. آیت‌الله صافی پرسیدند چرا؟ عرض کرد چون عبای شما مقدس است. آیت‌الله صافی گفتند می‌خواهی مقدس تر از عبای خودم رو نشان بدهم تا ببوسیدش؟ بعد گفتند چادر خودتان رو ببوسید که مقدس از عبای من است. خداوندا🌱🌱🌱🌱🌱🌱 مارا از شفاعت زهرای مطهره بهره مند بگردان 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🌼 رهبر معظم انقلاب: «از هر ساعت ماه رجب برای به‌دست آوردن توجه الهی استفاده کنید...»
💧💧💧💧💧💧 💧💧💧 💧 🌼🍃🌼🌼🍃🌼🍃🌼🌼🍃 پنهان کاری‌های او شک بعضی‌ها را برانگیخته بود. جزو بود که باید به عنوان اولین نیروهای خط شکن وارد خاک دشمن می‌شد. 🌲هر بار که می‌خواست لباسش را عوض کند می‌رفت یک گوشه، دور از چشم همه این کار را انجام می‌داد. روحیه ی اجتماعی چندانی نداشت. ترجیح می‌داد بیشتر خودش باشد و خودش. 🌲من هم دیگر داشتم نسبت به او مشکوک شدم. بچه‌ها برای عملیات خیلی زحمت کشیده بودند. هر چه تاکتیک مربوط به مخفی نگه داشتن اسرار نظامی بود را، پیاده کرده بودند. همه ی امور با رعایت اصل (اختفا و استتار) پیگری می‌شد، حتی اغلب سنگرها و مواضع ادوات را با شا‌خه‌های نخل پوشانده بودیم. 🌲با رعایت همه این اصول حالا در آخرین روزهای منتهی به عملیات، کسی وارد جمع ما شده بود که مهارت بالایی در غواصی داشت، منزوی بود و حتی موقع تعویض لباس، جمع را ترک می‌کرد و به نقطه‌ای دور و خلوت می‌رفت. 🌲بعضی از دوستان، تصمیم گرفته بودند از خودش در این‌باره سوال کنند و یا در صورت لزوم او را مورد بازرسی قرار دهند تا نکند خدای ناکرده، فرستنده‌ای را زیر لباس خود پنهان کرده باشد. 🌲آن فرد هم بی شک آدم ساده و کم هوشی نبود، متوجه نگاه‌های پرسش گر بچه‌ها شده بود. یک شب موقع دعای توسل، صدای ناله‌های آن برادر به قدری بلند بود که باعث قطع مراسم شد. او از خود بی خود شده بود و حرف‌هایی را با صدای بلند به خود خطاب می‌کرد. می‌گفت:‌ 🌲«ای خدا! من که مثل این‌ها نیستم. این‌ها معصوم اند، ولی تو خودت مرا بهتر می شناسی... من چه خاکی را سرم کنم؟ ای خدا!» 🌲سعی کردم به هر روشی که مقدور است او را ساکت کنم. حالش که رو به راه شد در حالی که اشک هنوز گوشه ی چشمش را زینت داده بود، گفت: «شما مرا نمی‌شناسید. من آدم بدی هستم. خیلی گناه کردم، حالا دارد عملیات می‌شود. من از شما خجالت می‌کشم، از معنویت و پاکی شما شرمنده می‌شوم...» 👈گفتم: «برادر تو هر که بوده‌ای دیگر تمام شد. حالا سرباز اسلام هستی. تو بنده ی خدایی. او توبه همه را می‌پذیرد...» نگاهش را به زمین دوخت. گویا شرم داشت که در چشم ما نگاه کند. گفت: 👈«بچه‌ها شما همه‌اش آرزو می‌کنید شهید شوید، ولی من نمی‌توانم چنین آرزویی کنم.» تعجب ما بیشتر شد. پرسیدم: «برای چه؟ در شهادت به روی همه باز است. فقط باید از ته دل آرزو کرد.» 🔶او تعجب ما را که دید، گوشه‌ ی پیراهنش را بالا زد. از آن چه که دیدیم یکه خوردیم. تصویر یک زن روی تن او خالکوبی شده بود. مانده بودیم چه بگوییم که خودش گفت: 🔸«من تا همین چند ماه پیش همه‌ش دنبال همین چیزها بودم. من از خدا فاصله داشتم. حالا از کارهای خود شرمنده‌ام. من شهادت را خیلی دوست دارم، اما همه‌ش نگران ام که اگر شهید شوم، مردم با دیدن پیکر من چه بسا همه ی شهدا را زیر سوال ببرند. بگویند این‌ها که از ما بدتر بودند...» 😭بغضش ترکید و زد زیرگریه. واقعاً از ته دل می‌سوخت و اشک می‌ریخت. دستی به شانه‌اش گذاشتم و گفتم:‌ «برادر مهم این است که نظر خدا را جلب نماییم همین و بس.» 🍂سرش را بالا گرفت و در چشم تک‌تک ما خیره شد. آهی کشید و گفت: 🔸«بچه‌ها! شما دل پاکی دارید، التماس‌تان می‌کنم از خدا بخواهید جنازه‌ ای از من باقی نماند. من از شهدا خجالت می‌کشم... .» آن شب گذشت. حرف‌های او دل ما را آتش زده بود.حالا ما به حال او غبطه می‌خوردیم. دل با صفایی داشت. یقین پیدا کرده بودیم که او نیز گلچین خواهد شد. خدا بهترین سلیقه را دارد. 👈شب عملیات یکی از نخستین شهدای ما همان برادر دل سوخته بود. گلوله ی خمپاره مستقیم به پیکرش اصابت کرد. او برای همیشه مهمان اروند ماند. راوی: محمد رعیتی/از رزمندگان لشکر ویژه 25 کربلا 🌊🌊🌊🌊🌊 اِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابین خداوند توبه کنندگان را دوست دارد۰ دوستان یک دفتر محاسباتی برای خود باز کنید خود را مُلزَم به رعایت ارزشهای الهی کنید اگر خطایی داشتید آن را ثبت کنید وبرای خود مجازات تعیین کنید ۰ مثلا : اگر غیبت کسی را کردم؛ 🔸۱۰۰۰ تا استعفار به نیت او 🔸یا ۱۰ هزار تومان صدقه به نیت او 🔸یا دورکعت نماز 🔸یا روزه 🔸یا خدمت به مسجد 🔸یا به گلزار شهدا رفتن وقرآن خواندن 🔸یا یک جزء قران 🔸یا۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ 👈اینطوری کمی نفس سرکش را ادب می کنیم۰