eitaa logo
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
12.4هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
8.3هزار ویدیو
587 فایل
تقدیم به امام زمان علیه السلام [ کپی حلال ] دعامون کنید باعمل کردن به قرآن نورانی شویم اسرائیل رفتنی است فلسطین کلیدرمزآلودظهور است امام خامنه ای 👇 تبلیغات کانال نورالقران @Noorghran 👇ادمین رزرو تبلیغات مدیر @Eerfan313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼۰۰۰﷽۰۰۰🌼 🌴✨بسم الله الرحمن الرحیم🌴 🌧🌴مسابقه ی قرآنی شماره 100 1⃣حشر به چه معنا هست؟ اول و آخر این سوره درباره چیست و بیشترین محتویات این سوره چیست؟ 2⃣باتوجه به آیه2سوره حشر ماجرای کشته شدن کعب بن اشرف به دست پیامبر را توضیح دهید۰ 3⃣فَاعْتَبِرُوا به چه معناست توضیح دهید۰ 4⃣ْ عبارت شَاقُّوا اللَّهَ چه معنی دارد و پیامدآن را بیان بفرمایید۰ 5⃣ در چه صورت کشتن مسلمانان جایز هست؟ 6⃣چه اموالی متعلق به پیامبر و چه اموالی متعلق به رزمنده هست؟ ➖➖➖🚥➖➖➖🚥➖➖ 7⃣جای خالی را پرکنید : آسان ترین راه پیشگیری و جلوگیری از نفوذرذائل اخلاقی ....است۰ ➖➖➖🚥➖➖➖🚥➖➖ پاسخ ها را تا پنج شنبه99/4/6 به ای دی زیر پیام کنید👇 @Eerfan313 ⭕️پاسخ را ازمطالب همین کانال شنبه 99/3/24 تا پنج شنبه 99/3/29 پیدا کنید 🌹@noor133Qoran🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَلا تُوءْتُو السُّفَهاءَ اَموالَکُم (نساء /۵) اموالی که خدا قَوامِ زندگانی شما را به آن مقررداشته ، به تَصَرُّفِ سفیهان مدهید ۰ 📚@noor133Qoran
🍃خوشحال کردن شخص محزون، چه با بذل مال، چه با حرف و سخن و چه با نشستن پهلوی او، کفاره ی گناهان است...
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_پانزدهم #داستانِ_واقعی 🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕 🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت ✍حتی به
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 🌕🌕 ✍از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این بود که برخی از آشنایان که قبلا از دنیا رفته بودند را دیدم. ☘ یکی از آنها عموی خدابیامرزم من بود، او را دیدم که در یک باغ بزرگ قرار دارد. سوال کردم: عموجان این باغ زیبا را در نتیجه کار خاصی به شما دادند؟ ☘گفت: من و پدرت در سنین کودکی یتیم شدیم. پدر ما یک باغ بزرگ را به عنوان ارث برای ما جا گذاشت اما شخصی آمد و قرار شد در باغ ما کار کند. اما او با چند نفر دیگر کاری کردند که باغ از دست ما خارج شد. آنها باغ را فروختند و البته هیچکدام و در اینجا نیز همه آنها گرفتارند... ☘چون با اموال این کار را کردند، حالا این باغ را به جای باغی که در دنیا از دست دادم به من داده‌اند تا با یاری خدا در به برویم. بعد اشاره به در دیگر باغ کرد و گفت: این باغ دو در دارد که یکی از درهای باغ برای پدر شماست که به زودی باز می شود... ☘ باغ بزرگ دیگری آنجا بود که متعلق به یکی از بستگان ما بود. به خاطر یک صاحب این باغ شده بود. همانطور که به باغ خیره بودم یکباره تمام باغ سوخت و تبدیل به خاکستر شد! ☘ بنده خدا با به اطرافش نگاه می‌کرد... پرسیدم: چرا باغ شما سوخت؟؟ گفت: پسرم اینها همه از است که پسرم بر سر من می آورد،او نمی گذارد ثواب خیرات این زمین به من برسد... ☘پرسیدم: حالا چه می‌شود؟ چه کار باید بکنید؟! گفت: مدتی طول می‌کشد تا دوباره با ثواب باغ من آباد شود به شرطی که پسرم نکند. ☘ من در جریان ماجرای زمین وقفی و اش بودم، برای همین بحث را ادامه ندادم. آنجا می توانستیم به هر کجا که می‌خواهیم سر بزنیم یعنی همین که اراده می کردیم بدون لحظه ای درنگ به می‌رسیدیم. ☘پسر عمه ام در دوران دفاع مقدس شده بود ،دوست داشتم جایگاهش را ببینم. بلافاصله وارد باغ بسیار زیبایی شدم. مشکلی که در بیان مطالب آنجاست عدم وجود مشابه در این دنیا است... ☘ یعنی نمی دانیم زیبایی‌های آنجا را چگونه کنیم؟! کسی که تاکنون شمال ایران و دریا و سرسبزی جنگل‌ها را ندیده و تصویر و فیلمی از آن جا ندیده هرچه برایش بگویم نمی تواند تصور درستی در ذهن خود ایجاد کند. ما با بقیه مردم همینگونه است. ما باید به گونه‌ای بگوییم که بتواند به باشد. ☘ وارد باغ بزرگ شدم که انتهای آن مشخص نبود. از روی هایی رد می شدم که بسیار نرم و زیبا بودند. بوی مختلف مشام انسان را می داد. درختان آنجا همه نوع میوه‌ای را داشتند، میوه های زیبا و درخشان... بر روی چمن ها دراز کشیدم. مثل یک تخت و و شبیه بود. بوی عطر همه جا را گرفته بود . ☘ و شرشر آب رودخانه به گوش می‌رسید. اصلا نمی شد آنجا را توصیف کرد. به بالای سرم نگاه کردم درختان میوه و میوه و یک درخت نخل پر از خرما دیدم . ☘با خودم گفتم: خرمای اینجا چه مزه‌ای دارد؟ یک باره دیدم درخت نخل به سمت من خم شد. ❌ دستم را بلند کردم و یکی از خرماها را چیدم و داخل دهان گذاشتم. ☘ نمی‌توانم را با چیزی در این دنیا مثال بزنم، اینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد باعث دلزدگی می‌شود. اما نمی‌دانید آن خرما چقدر خوشمزه بود. ☘ از جا بلند شدم به سمت رودخانه رفتم.در دنیا معمولا در کنار رودخانه‌ها زمین آلود است و باید مراقب باشیم تا پای ما کثیف نشود. ☘اما همین که به کنار رودخانه رسیدم دیدم اطراف رودخانه مانند زیباست... به آب نگاه کردم آنقدر زلال بود که تا انتهای رود مشخص بود دوست داشتم بپرم داخل آب. ☘ اما با خودم گفتم بهتر است سریعتر بروم سمت قصر پسر عمه. آن طرف رود یک قصر زیبای سفید و بزرگ نمایان بود نمی‌دانم چطور توصیف کنم. ☘با تمام قصر های دنیا متفاوت بود. تمام دیوارهای بود میخواستم به دنبال پلی برای عبور از رودخانه باشم اما متوجه شدم می توانم از روی آب عبور کنم ☘با پسر عمه صحبت می کردم، او گفت:ما در اینجا در هستیم.میتوانیم به برویم و این یکی از نعمت‌های بزرگ است... ادامه دارد... کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
غاشيه - عبدالباسط.mp3
3.33M
🌴🍃 🔸از سوره غاشیه 🔸بسیار زیبا و ظریف 🔸در نغمه بیات، صبا، حجاز و رست 🔸مدت : 9.14 دقیقه 🔸حجم: 3.17 مگابایت 🔹وجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ (8) لِسَعْيِها راضِيَةٌ (9) في جَنَّةٍ عالِيَةٍ (10) لا تَسْمَعُ فيها لاغِيَةً (11) فيها عَيْنٌ جارِيَةٌ (12) فيها سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ (13) وَ أَكْوابٌ مَوْضُوعَةٌ (14) وَ نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ (15) وَ زَرابِيُّ مَبْثُوثَةٌ (16) أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ (17) وَ إِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ (18) وَ إِلَى الْجِبالِ كَيْفَ نُصِبَتْ (19) وَ إِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ (20) فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ (21) لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ (22) إِلاَّ مَنْ تَوَلَّى وَ كَفَرَ (23) فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذابَ الْأَكْبَرَ (24) إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ (25) ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ (26) 🆔@noor133Qoran
✍پیامبر گرامی اسلام (ص): ✅ سه نفرند که دعایشان رد نمی‌شود و مستجاب است: آدم سخاوتمند شخص مریض و کسی که از گناهش توبه می‌کند. 📚 مواعظ عددیّه، ص ١٠ https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸السلام علیک یا شریک القرآن 🌸
قرائتی_حشر_آیه_۷_نورالقرآن_برش.mp3
1.52M
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‌ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‌ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «7» آنچه را خداوند از اهل آبادى‌ها به رسولش بازگرداند، پس براى خدا و براى رسول و براى خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا (اين اموال) تنها ميان ثروتمندان شما در گردش نباشد و آنچه پيامبر براى شما آورده، بگيريد و آنچه شما را از آن بازداشته، ترك كنيد و از خدا پروا كنيد كه خداوند، سخت كيفر است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷حضرت علی (ع): 💫🌟علم را یاد بگیرید که یادگرفتن آن حسنه، یاددادن آن تسبیح، بحث از آن جهاد، یاددادن آن به کسی که نمی‌داند صدقه و یاددادن آن به اهلش (کسانی که آشنا هستند) مایه‌ی تقرب به خداست. 🌺خداوند به خاطر علم برخی را بالا می‌برد و پیشوایانی در کارهای نیکویشان قرار می‌دهد که دیگران به آن‌ها اقتدا می‌کنند. 🕊فرشتگان به دوستی آن‌ها علاقه دارند و در زمان نمازخواندن‌شان با بال‌هایشان اهلِ علم را لمس می‌کنند. خداوند به علم شناخته می‌شود و دانش را به نیکان الهام می‌کند و بَدان را از آن باز می‌دارد. 🆔@noor133Qoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇👇 . ❌چپی‌ها می‌گفتند: « چمران جاسوس آمریکاست و برای ناسا کار می‌کنه» راستی‌ها می‌گفتند: « چمران کمونیسته» خلاصه آقا مصطفی رو نه چپی‌ها قبول داشتند، و نه راستی‌ها 💥هر دو گروه هم برای کشتنش جایزه گذاشته بودند. ساواک هم یه عده رو فرستاده بود تا ترورش کنند. . 👌اما چمران اهل گروه و باندبازی نبود که براش این سنگ‌اندازی‌ها مهم باشه و متزلزل بشه در خط خدا موند و افتاد توی مسیر و امام... اونقد خوب به تکلیفش عمل کرد، که هم خدا عاشقش شد و هم امام ... 🍀🌸وقتی توی جبهه بود ، تصمیم گرفت تا اوضاع جنگ سر و سامون نگرفته ، بر نگرده تهران ... سر عهدش هم بود تا اینکه از دفتر امام خمینی زنگ زدن بهش و گفتند: ❌امام فرموده دلم برای تنگ شده، بگید بیاد 🔻چمران گفت چشم... و راهی تهران شد . : 👇بچه شیعه! اگه مثل چمران در خط و باشی، و اسیر نشی ، هم خدا میشه و هم خدا و نائبش... اونوقت خدا برای خودش می‌خره تو رو... 🍃🌹۳۱ خرداد سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران گرامیباد کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا. 👌 بندگانِ خدای رحمان، کسانی‌ هستند که روی زمین با ، آرامش و فروتنی راه می‌روند. 🌴سوره فرقان، آیه ۶۳🌴
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_شانزدهم #داستانِ_واقعی 🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕 ✍از دیگر اتفاقاتی که در آن بیاب
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 🌕🌕 ✍اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم. یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که می خواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته. جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسربچه تحویل دادم. 🍀بعد به انتهای قبرستان رفتم در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم. ☘همان مامور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه می کرد. یکباره دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟داری لعنت می کنی؟ گفتم:نخیر دستم را ول کن! ☘ اما او داد میزد وبقیه مامورین را دور خودش جمع کرد. یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمومنین زد. ☘من دیگر سکوت را جایز ندانستم، یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم . چهار مامور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند. یکی از مامورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماه ها مرا اذیت می کرد. چند نفر جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و فرار کردم. ☘اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند: شما خالصانه و به عشق مولا با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید و برای همین در نامه عمل شما ثبت شده است. در این سفر کوتاه به قیامت نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد، علت آن هم چند ماجرا بود: ☘یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محل تلاش فوق العاده‌ای داشت که بچه‌ها را جذب می‌کرد. ❌خالصانه فعالیت می‌کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی اثر داشت. این مرد خدا یک بار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد ☘من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود.ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود. اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود! ☘ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم. هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود... ☘ در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان به خاک سپرده شده بود را دیدم. ☘ اما او خیلی گرفتار بود و اصلاً در رتبه شهدا قرار نداشت. تعجب کردم تشییع او را به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود! ☘خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم به دنبال کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد. بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و... ❌ اما مهم ترین مطلبی که از شهدا یادم‌ ماند مربوط به یکی از همسایگان ما بود. ☘ خوب به یاد داشتم که در دوره دبستان آخر شب وقتی از مجلس قرآن به سمت منزل آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور کردیم. از همان بچگی شیطنت داشتم، زنگ خانه مردم را می زدیم و سریع فرار می کردیم. ☘یک شب دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدن یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانده اند، صدای زنگ قطع نمی‌شد. ✨ پسر صاحبخانه یکی از بسیجیان مسجد محل بود، بیرون آمد چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد. ☘شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت باید به پدرت بگویم چه کار می کنی! هرچه اصرار کردم که من نبودم بی فایده بود.مرا مقابل منزل ما برد و پدرم را صدا زد.پدرم خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد. ☘ این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید. ☘ این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمالم نوشته شده بود که به جوان پشت میز گفتم: ❌ چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم او در مورد من زود قضاوت کرد! ☘جوان گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید. من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی. ☘خیلی خوشحال شدم و قبول کردم.حدود یکی دو سال از گناهان اعمال من پاک شد تا جوان پشت میز گفت راضی شدی؟گفتم بله عالیه. لبته بعدا پشیمان شدم که چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند.. اما باز بد نبود. ☘ همان لحظه آن شهید را دیدم و روبوسی کرد،خیلی از دیدنش خوشحال شدم.گفت: با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم از شما حلالیت بطلبم. هرچند شما هم به خاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی... ✍ادامه دارد ۰۰۰۰۰ . کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👇شهید سردار سلیمانی قدر بدانید توفیق خدمتگزاری به پدر ومادررا ☘قدر گزاری کنید ☘
❇️از عارفي پرسيدند : چرا اينقدر ذکر صلوات در منابع دينى ما تأکيد شده! و براى آمرزش گناهان، وسعت روزى ، صحت و سلامتى، گشايش در کارها و... صلوات تجويز کرده اند، سِرّ و راز اين ذکر چيست؟ فرمود: اگر به قرآن نگاه کنيد فقط يکجا در قرآن هست که خداوند انسان را هم شأن و هم درجه ى خودش ميکند يعنى از انسان ميخواهد که بيايد کنار او و با هم در يک کارى مشارکت کنند و آن آيه اینست : "انّ الله و ملائکته يصلّون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلّوا عليه و سلموا تسليما" 🍃🌹خداوند و ملائکه اش براى پيامبر(ص) صلوات ميفرستند۰
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم نماز آیات را بخوانید فراموش نکنید
قرائتی_حشر_۸_نورالقرآن_برش.mp3
285.7K
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ «8» (بخشى از فيئ) براى مهاجران فقيرى است كه از خانه‌ها و اموال خود بيرون رانده شدند و در پى فضل و رضوان الهى هستند و خدا و رسولش را يارى مى‌كنند، آنان همان راستگويانند. ❌اين آيه به منزله شرح و تفسيرى است براى مصارف شش گانه فِيئ‌كه از ميان «مساكين» و «ابن السبيل» به سراغ آن گروه از رويد كه امتيازاتى همچون در راه خدا و يارى رسول خدا را داشته باشند. از ميان ، شده‌اى كه دين هستند، اولويّت دارند. 🔸زمان : 1:11 🔹حجم : 1/3مگابایت کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran
✨﷽✨ 👌داستان کوتاه و پند آموز 🌼 تو را ترک کن، خدا تربیتت می کند ✍شیخ رجبعلی می گوید: «در ایّام جوانی رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو می کنم، تو هم مرا برای خودت کن!» آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می شود. 📚 کیمیای محبت، محمدی ری شهری، دار الحدیث، چاپ سوم، ص79 کانال نورالقرآن👇 🆔@noor133Qoran