👥برخی میگفتند :
مگر ندیدی با پدر و برادرت چه کردند؟ پس به آنجا نرو!
یا به امام(ع) پیشنهاد میدادند که از شهرها دوری کن و راه بیابان را در پیش بگیر!
و سپس افرادی را به شهرها بفرست، تا برای شما بیعت بگیرند، و اگر قبول کردند که چه بهتر، اگر هم نپذیرفتند و با دیگری بیعت کردند، دین و خرد شما آسیب نخواهد دید.
عبدالله بن عمر، خطاب به امام گفت که من از پیغمبر(ص) شنیدم که؛ حسین در این سفر کشته خواهد شد.
امام(ع) به او فرمود :
تو که این را میگویی، باید مرا یاری کنی.
او قبول نکرد و با چشمانی اشکبار با امام(ع) خداحافظی کرد.
عبدالله بن جعفر(ع) از روی دلسوزی رفت، از حاکم مکه برای امام(ع) امان نامه گرفت و هنگامی که امام در راه کوفه بود، باشتاب خودش را به امام(ع) رساند که برگردید و با شما کاری ندارند.
حتی عبدالله بن عباس -پسرعموی امیرالمؤمنین(ع)- جسارت را از روی دلسوزی به جایی رسانید که به حضرت(ع) گفت :
اگر میتوانستم، موهای جلوی سرت را میگرفتم و میکشاندم تا به این سفر نروی.(۱)
این تردید افکنیهای خودیها در برابر تصمیم راسخ امام(ع)، بسیار برای امام(ع) سنگین بود.
صبرکردن در برابر چنین مسئلهای برای حضرت(ع) چهبسا از صبر بر شهادت عزیزانشان هم سنگینتر بوده باشد.
📖از امام جعفر صادق(ع) روايت شده كه فرمود :
آن شبى كه امام حسين(ع) تصميم گرفته بود، فرداى آن از مكه خارج شود، محمد بن حنفيه به حضور آن حضرت(ع) آمد.
بینشان سخنانی رد و بدل شد.
تا اینکه محمد حنفيه به امام(ع) پیشنهاد هجرت به جایی غیر از کوفه داد، که امام(ع) نپذیرفت.
فردای آن روز مجدد محمد بن حنفیه قبل از بيرون آمدن امام(ع) از مكه، خدمت ایشان رسید و عرض کرد :
پس چه باعث شد كه به اين زودى حركت كردى!؟
امام حسین(ع) فرمود :
🔷《أَتَانِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) بَعْدَ مَا فَارَقْتُكَ فَقَالَ :
يَا حُسَيْنُ(ع)!
اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلًا》
وقتى از تو مفارقت كردم جدم پيامبر خدا(ص) را در عالم خواب ديدم كه به من فرمود :
اى حسين(ع)! حركت كن همانا خداوند خواسته كه تو را كشته شده ببيند.
محمد بن حنفيه گفت :
《إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ》!
و پرسید :
پس اين زن و بچه را براى چه همراه خود مي برى، در صورتى كه با اين حال خارج مي شوى!؟
امام حسین خطاب به وی فرمود که جدم رسول اکرم(ص) نیز در این باره فرمود :
🔷《إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا》
خداوند خواسته كه خاندان تو را نیز اسير ببيند.(۲)
📚منابع :
۱)الصحیح من مقتل سیدالشهداء(ع)،ص۱۵۴۲
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۶۵
@nooralzahra5
✅امام حسین(ع) با توجه به کثرت نامه های ارسال شده در روز ۸ ذی الحجه مکه را به مقصد کوفه ترک کرد.
اما دلیل اینکه چرا امام حسین(ع) تصمیم خود را، از رفتن به کوفه تغییر نداد؛ این است که؛ زیرا اگر امام(ع) میخواست برگردد، تکلیفش را انجام نداده بود و زیر سؤال میرفت که شما عامل ادامهی حکومت یزید هستید. میگفتند شما علیرغم دعوت عمومی کوفیون، نیامدی و به حرف چند نفر که گفتند اوضاع عمومی کوفه به هم ریخته، منصرف شدید، در حالی که ما نامهها نوشته بودیم. حال آنکه با حرکت امام حسین(ع) آنها در تاریخ رسوا شدند و ننگ و عار برایشان ماند.
و از طرفی در آن زمان کوفه تنها شهری بود که تا این حد، رغبت خود را از حضور امام حسین(ع)، در بین آنها ،به عنوان رهبر ،نشان می دادند. واین فرصتی برای تشکیل حکومت اسلامی بود.
کوفیان به امام (ع) نامه نوشتند، وحمایت وآمادگی خود را، همه جانبه، از پسر رسول خدا(ص) اعلام کردند.
به نقل سید بن طاووس تعداد نامه ها به ۱۲ هزار می رسید ،که پای هر کدام از آنها، صدها نفر مهر یا امضاء کرده بودند.
البته امام (ع)به نامهها بسنده نکردند و این در حالی بود که حتی امضای شیعیان برجستهای مانند؛ سلیمان بن صرد یا حبیب بن مظاهر و.. پای نامهها بود. حتی در یک روز بیش از ۶۰۰ نامه به امام(ع) رسید، اما امام اکتفا نکردند و مسلم بن عقیل را در ۱۵ رمضان، به کوفه فرستادند، تا به امام گزارش کند، که اگر کوفیان همانگونه هستند که در نامههایشان نوشتهاند، امام حسین(ع) راهی کوفه شود.
امام حسين(ع) در طي نامه هايي که به مردم بصره و کوفه می فرستاد، سزاوارترين مردم براي خلافت و امامت را، اهل بيت(ع) معرفی می کرد.
مورخین در مورد علل خروج امام(ع) ازمکه در کنار دعوت کوفیان نوشته اند :
1⃣احتمال خطر جانى برای امام حسین(علیه السلام):👇
از برخى عبارات امام(ع) که در مقابل دیدگاه شخصیتهاى مختلفى که با بیرون رفتن حضرت(ع) از مکّه و حرکت به سوى کوفه مخالف بودند، ابراز شده بر مى آید که امام(ع) ماندن بیش تر در مکّه را مساوى با بروز خطر جانى براى خود مى دانست؛ چنان که در جواب ابن عباس مى فرماید :
«کشته شدن در مکانى دیگر براى من دوست داشتنى تر از کشته شدن در مکّه است»
وقتی یزید از بیعت با امام حسین(ع) ناامید شد، و وقتی شنید که حضرت(ع)، شبانه از مدینه به مکه رفته است، دستور تشکیل یک تیم ترور را داد، و سلاح های فراوان، برای ترورحضرت(ع) به مکه فرستاد، تا حضرت(ع) را در مکه از بین ببرد.
و این زمانی بود که اولین دعوتنامه ها، از سوی کوفیان، برای حضرت(ع) ،مبنی بر برعهده گرفتن رهبری شیعیان کوفه و نقل مکان به آن دیار، فرستاده می شد.
ونیز به عبداللَّه بن زبیر فرمود :
«به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکّه کشته شوم، براى من دوست داشتنى تر است، تا آن که به اندازه ی یک وجب در داخل مکّه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر به لانه اى از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آن چه را از من مى خواهند، به دست آورند»
نیز به برادرش محمد حنفیه، به صراحت از قصد ترور یزید در محدوده حرم امن الهى نسبت به جان خود سخن به میان آورد.
بالاخره در بعضى از متون به صراحت سخن از این مطلب به میان آمده که یزید، عده اى را همراه با سلاحهاى فراوان براى ترور امام در مکّه فرستاد.
خود امام(ع) در جواب «ابوهره ازدی» فرمود :
🔷《اِنَّ بَنِی اُمَیةَ اَخَذُوا مَالِی فَصَبَرْتُ وَ شَتَمُوا عِرْضِی فَصَبرْتُ وَ طَلَبُوا دَمِی فَهَرَبْتُ!》
بني اميه مالم را گرفتند صبر کردم، به آبرويم لطمه زدند صبر کردم، و خواستند خونم را بريزند پس گريختم.
2⃣شکسته نشدن حرمت حَرَم :👇
در ادامه برخى از عبارات پیش گفته، تذکّر این نکته از سوى امام حسین(ع) وجود داشت که نمى خواهد حرمت حرم امن الهى، با ریخته شدن خون او در آن شکسته شود؛ گرچه در این میان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنایتکاران اموى باشد.
آن حضرت(ع) این مطلب را در برخورد با عبدالله ن زبیر و به گونه تعریض آمیز نسبت به او که بعدها در مکّه موضع گرفته و لشکریان یزید حرمت حرم را خواهند شکست به صراحت بیان مى دارد.
ایشان در جواب ابن زبیر مى فرماید :
پدرم علی بن ابی طالب(ع) براى من نقل کرد که در مکّه قوچى است که به وسیله آن حرمت شهر شکسته مى شود و من دوست ندارم که مصداق آن قوچ باشم.
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۶۸
۲)الکافی کلینی، ج۴، ص۵۳۶
۳)اللهوف ابن طاووس، صص۹۷-۲۹
۴)وقعه الطف غروی ،ص۱۵۲
۵)الکامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۴۶
@nooralzahra5
🔴از زمان تاسیس شهر کوفه تا حکومت معاویه:
1⃣سعد بن ابی وقاص:
در ابتدای تاسیس کوفه، عمر بن خطاب وی را به حکومت این شهر منصوب کرد؛ عثمان نیز مدتی او را در این سمت منصوب وسپس او را عزل کرد.
2⃣مغیرة بن شعبه:
عمر بن خطاب او را منصوب و عثمان او را عزل کرد، چون معاویه عهدهدار خلافت شد، مغیرة را به حکومت کوفه گمارد و او پیوسته در کوفه بود، تا این که در سال ۵۰ قمری در گذشت.
3⃣عمار بن یاسر:
عمر او را به زمامداری کوفه گمارد.
4⃣ولید بن عقبه:
عثمان در سال ۲۵ قمری پس از سعد بن ابی وقاص، او را به حکومت گمارد.
5⃣سعید بن العاص:
عثمان بعد از بر کنار کردن ولید بن عقبه او را به حکومت کوفه منصوب کرد و مردم کوفه در سال ۳۴ قمری او را بیرون کردند و خواستند ابو موسی اشعری حاکم کوفه شود، لذا نامهای به عثمان نوشتند. او نیز ابو موسی اشعری را منصوب کرد.
7⃣عقبه بن عمرو:
حضرت علی(ع) وی را جانشین خود در کوفه قرار داد و هنگامی که به جنگ صفین رفت او را عزل کرد.
7⃣عمارة بن شهاب:
در سال ۳۶ قمری کارگزار حضرت علی(ع) در کوفه بود.
8⃣ابو موسی اشعری:
در سال ۱۷ قمری عمر، او را به حکومت بصره گمارد و چون عثمان به زمامداری رسید، وی را در این مقام ابقا و سپس عزل کرد.ابو موسی به کوفه رفت. مردم کوفه پس از اینکه سعید بن العاص را اخراج کردند، از عثمان خواستند تا ابوموسی را به زمامداری کوفه بگمارد، عثمان نیز او را به حکومت کوفه منصوب کرد.
ابو موسی تا زمان کشته شدن عثمان در کوفه باقی ماند، چون حضرت علی(ع) به خلافت رسید، او را در این منصب ابقا فرمود و پس از مدتی جنگ جمل پیش آمد و حضرت علی (ع) شخصی را نزد مردم کوفه فرستاد تا از آنها بخواهد ایشان را در جنگ جمل یاری کنند. ولی ابوموسی از آنها خواست تا از جنگ خودداری کنند لذا حضرت علی (ع) او را از کار بر کنار کرد.
🔴از حکومت معاویه تا زمان عبدالملک بن مروان:
1⃣زیاد ابن ابیه:
معاویه او را به حکومت بصره و کوفه گمارد، و تازمان مرگ در سال ۵۳ قمری عهدهدار حکومت آنجا بود.
2⃣ضحاک بن قیس:
در سال ۵۳ قمری معاویه پس از مرگ زیاد بن ابیه، او را منصوب کرد. او نیز رفت و مردم را به بیعت با عبدالله بن زبیر دعوت کرد و با مروان بن حکم جنگید و در سال ۶۵ قمری در مرج راهط کشته شد.
3⃣عبد الله بن خالد:
معاویه او را به، زمامداری کوفه گمارد.
4⃣سعد بن زید:
او از قبیله خزاعه بود. معاویه، او را منصوب کرد.
5⃣عبد الرحمن بن عبدالله:
وی فرزند ام حکم، خواهر معاویه بن ابی سفیان بود. داییاش معاویه در سال ۵۷ قمری او را به حکومت کوفه منصوب کرد. او اخلاق پسندیدهای نداشت، لذا مردم کوفه او را بیرون کردند.
6⃣نعمان بن بشیر:
وی آخرین کسی به شمار میرود که از سوی معاویه بن ابی سفیان، عهدهدار زمامداری کوفه شد. وی در سال ۶۵ قمری به قتل رسید.
7⃣عبید الله بن زیاد:
یزید بن معاویه زمانی او را به حکومت کوفه منصوب کرد، که در سال ۶۰ قمری مسلم بن عقیل به منظور دعوت مردم برای یاری رساندن امام حسین(ع) به کوفه آمد.
8⃣عمرو بن حریث:
وی از سوی زیاد بن ابیه، عهدهدار حکومت کوفه شد و هر گاه زیاد از کوفه بیرون میرفت، او را جانشین خود قرار میداد، وی جانشین عبیدالله بن زیاد نیز بود.
9⃣عامر بن مسعود:
او پس از مرگ یزید به انتخاب مردم کوفه، زمامداری کوفه را به دست گرفت، تا اینکه عبدالله بن زبیر به عنوان خلیفه تعیین شد. و وی از طرف عبدالله بن زبیر به حکومت کوفه منصوب شد.
🔟عبد الله بن یزید:
وی از سوی عبدالله بن زبیر به حکومت مکه رسید، سپس زمامداری کوفه را به وی واگذار کرد.
1⃣1⃣عبدالله بن مطیع:
عبدالله بن زبیر او را به حکومت کوفه منصوب کرد، و مختار او را از کوفه بیرون کرد وی به مکه بازگشت.
2⃣1⃣مختار بن ابوعبید ثقفی:
با شکست عبدالله بن مطیع حاکم کوفه شد و هر گاه مختار به مداین میرفت، سائب بن مالک اشعری را به حکومت کوفه میگمارد.
3⃣1⃣مصعب بن زبیر:
در ۶۷ ه.ق عبدالله او را به حکمرانی بصره گمارد، سپس با شکست دادن مختار حکمرانی کوفه را نیز به او واگذار کرد.
📚منبع:
تاریخ الکوفه براقی، صص۲۴۹-۲۴۶
@nooralzahra5
پاسخ :
این سخن که امام حسین(ع) حجّ خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زیرا امام(ع) طبق آنچه گفته شد، در روز هشتم ذى حجه «یوم الترویه» از مکّه خارج شد.
این در حالى است که اعمال حجّ که با احرام در مکّه و وقوف در عرفات(شب نهم ذی الحجه) شروع مى شود.
بنابراین، امام حسین(ع) اصولاً وارد اعمال حج نشده بود، تا آن را نیمه تمام گذارد.
بله، مسلماً حضرت(ع) در هنگام ورود به مکّه، عمره مفرده انجام داد.
چه بسا در طول اقامت چند ماهه ی خود در مکّه و احتمالاً در فاصله هاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود.
اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حجّ نمى شود.
در برخى از روایات تنها از انجام عمره مفرده از سوى امام(ع) سخن به میان آمده است.(۱)
گرچه معروف و مشهور است و در برخی کتاب ها مانند الارشاد شیخ مفید آمده که حضرت(ع) حج خود را تبدیل به عمره کرد و طواف و سعی انجام داد و از احرام بیرون آمد چون نمی توانست حج خود را تکمیل کند.(۲)
ولی به نظر بعید می آید که حضرت(ع) به احرام حج محرم شده باشد، چون کسی که می خواهد اعمال حج را انجام دهد ، روز هشتم یا روز نهم ذی الحجه محرم می شود.
جهتی برای محرم شدن زودتر از موعد مقرر نیست.
برای تایید این مطلب روایاتی درکافی نقل شده که به برخی اشاره می کنیم :
📜《عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع):
أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ فِی أَشْهُرِ الْحَجِّ مُعْتَمِراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى بِلَادِهِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ إِنْ حَجَّ فِی عَامِهِ ذَلِکَ وَ أَفْرَدَ الْحَجَّ فَلَیْسَ عَلَیْهِ دَمٌ فَإِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ(ع) خَرَجَ قَبْلَ التَّرْوِیَةِ بِیَوْمٍ إِلَى الْعِرَاقِ وَ قَدْ کَانَ دَخَلَ مُعْتَمِراً》
از امام صادق(ع)نقل شده :
امام حسین(ع) قبل از روز هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد، در حالی که قبلا در ماه حج با احرام عمره، به قصد انجام عمره وارد مکه شده بود و عمره انجام داده بود.
از این روایت بر نمی آید که امام حسین(ع) حج خود را تبدیل به عمره کرده باشد.(۳)
در روایت دیگر امام صادق(ع) فرمود :
📜《قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ(ع) فِی ذِی الْحِجَّةِ ثُمَّ رَاحَ یَوْمَ التَّرْوِیَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ یَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِی ذِی الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا یُرِیدُ الْحَجَّ》
امام حسین(ع) در ماه ذی الحجه عمره انجام داد.
سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد.
کسی که نمی خواهد حج انجام دهد ،می تواند عمره انجام دهد.(۴)
پس مسلماً حضرت(ع) در هنگام ورود به مکّه، عمره مفرده انجام داده است ؛ چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مکّه و احتمالاً در فاصله هاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود.
اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى شروع اعمال حجّ نیست.
وادامه مطلب اینکه با وجود آن که یکى از علل انتخاب مکّه، داشتن فرصت مناسب براى تبلیغ دیدگاه و دعوت به جهاد با یزید بود؛ چرا در این شرایط زمانى ویژه - که اوج حضور حاجیان از سرتاسر نقاط مختلف در مکّه، عرفات و منا است و بهترین فرصت تبلیغى براى آن حضرت فراهم آمده است- ناگهان مکّه را ترک کرد؟!!
📚منابع :
۱)وسائل الشیعه حر عاملی، ج۱، ص۲۴۶
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۶۸
۳-۴)الکافی مرحوم کلینی ،ج۴، ص۵۳۶
@nooralzahra5
8 ذی الحجّه
- دعوت عمومی حضرت مسلم علیه السّلام در کوفه
در این روز در سال 60 هـ روز سه شنبه حضرت مسلم علیه السّلام دعوت خود را برای امام حسین علیه السّلام در کوفه آشکار کرد و از طرفی کوفیان نفاق خود را نمودار کردند.
📚 منابع :
1. ارشاد : ج 2، ص 66. و ... .
@nooralzahra5