علائم ظهور | یمانی(۱)
در میان روایات یمانی، تنها دو روایت، یمانی را از علائم محتوم شمرده است که روایت نخست از غیبت نعمانی و روایت ثانی از کمال الدین است:
۱. امام صادق علیه السلام می فرماید: «النداء من المحتوم و السفیانی من المحتوم و الیمانی من المحتوم و قتل النفس الزکیة من المحتوم ...» نداء آسمانی حتمی است و سفیانی حتمی است و یمانی حتمی است و قتل نفس زکیه حتمی است(غیبت نعمانی ص ۵۳۱)
۲. امام صادق علیه السلام می فرماید: «قبل قیام القائم خمس علامات محتومات: «الیمانی و السفیانی و الصیحة و قتل النفس الزکیة و الخسف بالبیداء» پیش از قیام قائم، پنج نشانه خواهد بود که همگی از علامات محتومات است: یمانی، سفیانی، صیحه، کشتن نفس زکیه و فرو رفتن لشکر سفیانی در بیداء(کمال الدین ج ۱ ص ۵۵۶)
روایت اول در نسخه ی علامه ی مجلسی و شیخ حر عاملی بدون وجود عبارت «الیمانی من المحتوم» آمده است: «النداء من المحتوم و السفیانی من المحتوم قتل النفس الزکیة من المحتوم... » و شاید بتوان اولویت را به نسخه ی علامه ی مجلسی داد؛ زیرا ایشان دقیق ترین نسخه ها را در اختیار داشته اند. و با توجه به این موضوع، هرگاه اختلافی بین نسخ باشد، نسخه ی علامه ی مجلسی پذیرفته می شود و این همان آغاز تردید در حتمی بودن یمانی است!
قدیمی ترین نسخه ی موجود از کتاب غیبت نعمانی، نسخه ی رضویه است که این نسخه از نسخه ی اصلی بدست آمده و در این نسخه نیز عبارت «الیمانی من المحتوم» وجود ندارد.
علاوه بر بحث اعتبار نسخ، می توان یک بحث علمی دیگر داشت و آن یافتن اصالت است که اگر اصل بر زیاده نهاده شود، روایت با عبارت «الیمانی من المحتوم» خوانده خواهد شد و در غیر این صورت، روایت فاقد این عبارت خواهد بود.
این تردید تنها در روایت نخست به اتمام نمی رسد، بلکه نسبت به روایت ثانی کمال الدین شیخ صدوق هم جریان و ادامه دارد و آن وجود روایت مشابه کمال الدین، در کتاب کافی است[هر دو روایت از عمر بن حنظله است]؛ با این تفاوت که در کتاب کافی حتمی بودن یمانی ذکر نشده: «خمس علامات قبل قیام القائم: الصیحة، والسفیانی، والخسف، وقتل النفس الزکیة، والیمانی».
بنابراین گفتن اینکه یمانی از محتومات باشد، سخت است و البته برخی از علما صریحا یمانی را از علائم غیر محتوم دانسته اند؛ بطوری که مرحوم طبرسی، یمانی را در شمارش علائم غیر محتوم آورده است(کفایة الموحدین ج ۵ ص ۵۳۰)
اللهمعجللولیڪالفرج 🌱
@noornama
[ تردیدی در حتمی بودن یمانی ]
عدم وجود عبارت «الیمانی من المحتوم» در قدیمی ترین نسخه ی موجود از کتاب غیبت نعمانی
اللهمعجللولیڪالفرج 🌱
@noornama
[ تردیدی در حتمی بودن یمانی ]
عدم وجود عبارت «الیمانی من المحتوم» در نسخه ی علامه ی مجلسی از کتاب غیبت نعمانی
اللهمعجللولیڪالفرج 🌱
@noornama
علائم ظهور | یمانی(۲)
"یمانی" بدون تشدید نون است و با تشدید نون جایز نیست خوانده شود و الف را عوض یاء دوم[یمنیّ] قرار داده اند. در شامی نیز چنین کرده اند.
"یمانی" عنوانی بود که ائمه ی هدی علیهم السلام، به هر که منتسب یمن بود، اطلاق می کرده اند که دو روایت آن در کتاب بصائرالدرجات آمده است:
۱. «دخل علیه رجل من علماء أهل اليمن فقال أبو عبدالله: یا یمانی أ فیکم علماء؟ قال نعم...» شخصی از اهل یمن بر امام جعفر صادق ع وارد شد ، امام از او پرسید ای 《یمانی》 آیا در بین شما علماء وجود دارند؟ پاسخ داد آری(بصائر الدرجات ج ۱ ص ۴۰۱)
۲. «دخل علیه رجل من أهل اليمن، فقال له یا یمانی أ تعرف شعب کذا و کذا قال نعم، قال له تعرف شجرة فی الشعب من صفتها کذا و کذا قال له نعم قال له تعرف صخرة تحت الشجرة قال له نعم قال فتلک الصخرة التی حفظت ألواح موسی علی محمد» شخصی از اهل یمن بر امام باقر علیه السلام وارد شد.امام از او پرسید ای 《یمانی》 علم به فلان مسیر داری؟ علم به فلان درختی که در مسیر هست داری؟(بصائر الدرجات ج ۱ ص ۱۴۲)
و لذا از خود لفظ "یمانی" می توان نتیجه گرفت که یمانی اهل کجاست و خروجش از چه منطقه ای خواهد بود. با این حال دو روایت از کتاب کمال الدین، صریحا خروج او را از یمن دانسته اند:
۱. امام باقر علیه السلام می فرماید: «خروج السفیانی من الشام و الیمانی من الیمن...» سفیانی از شام و یمانی از یمن خروج می کند(کمال الدین ج ۱ ص ۶۰۴)
۲. امام باقر علیه السلام می فرماید: «و إن من علامات خروجه: خروج السفیانی من الشام و خروج الیمانی[من اليمن]...» و از علامات قیام او: خروج سفیانی از شام و خروج یمانی از یمن است(کمال الدین ج ۱ ص ۵۹۸)
طبق یک روایت، در بین یاران امام صادق علیه السلام، شهرت داشت که یمانی از یمن باشد و از این رو نسبت به فردی که از یمن خروج کرده شک می کنند و از حضرت می پرسند آیا او همان یمانی است؟: «لما خرج طالب الحق قيل لأبي عبد الله عليه السلام: نرجو أن يكون هذا اليماني؟ فقال: لا، اليماني يوالي عليًّا، وهذا يبرأ» از امام صادق در مورد طالب حق سوال می کنند که در یمن خروج کرده بود و سوال کردن که آیا این شخص همان یمانی است؟ ایشان پاسخ دادند که خیر. چون یمانی از یاوران امیر المؤمنین علیه السلام است ولی این شخص از دشمنان امام است(أمالی شیخ طوسی ص 934)
طالب حق شخصی بود بنام "عبد الله ابن عمر بن الاسود کندی جندی حضرمی" که به طالب حق ملقب بود و این شخص در یمن ساکن بود و علیه مروان بن محمد توسط لشکری که خودش جمع کرده بود خروج می کند و بر صنعا و مکه مسلط می شود، اما در نهایت طالب حق کشته شده و سر بریده شده اش را به سمت مروان در شام ارسال می کنند.
اللهمعجللولیڪالفرج 🌱
@noornama
[ الیمانی من اليمن ]
الیمانی من اليمن در نسخه های خطی از کتاب کمال الدین شیخ صدوق | به همت استاد سید محمد مهدی حجازی عزیز
اللهمعجللولیڪالفرج 🌱
@noornama
اسلام و لباس وارونه(۱)
در تعبیری از روایت، اسلام عریان است: «الإسلام عریان» و این اسلام عریان، نیاز به لباس دارد. و لباسش می تواند وارونه باشد: « و لبس الاسلام لبس الفرو مقلوبا».
جنگ گاهی با لشکری است که رأس آن اهل بصیرت است، ولی لباس وارونه ای را تن یاران خود می کند و به جنگ امیرالمؤمنین علیه السلام می فرستد و حضرت می فرماید: ما با کسانی می جنگیم که لباس وارونه ای از اسلام را دارند. و لباس وارونه همانگونه که ابن ابی الحدید می گوید، یعنی اسلام با احکام واژگون و تحریف شده: «این عادت عرب است که(فرو یعنی پوستین را پشت و رو می پوشد) و آن اینکه طرف پُرداز را روی بدن قرار می دهد و پوست را آشکار می کند و مراد از واژگون شدن، احکام اسلامی در آن زمان است(شرح ابن ابی الحدید ج ۷ ص ۱۹۲).
و اگر اغلب مردم اینگونه واژگون باشند،
مومن نیز معکوس و منکوس آنها است و اگر عکس و بخش باطل اکثر باشد، مومن غریب می شود، همانگونه که امام صادق علیه السلام در جواب ناله ها و اظهار غربت محمد بن مسلم می فرماید: «إن المؤمن فی هذه الدار غریب و فی هذا الخلق المنکوس» مؤمن در این جهان غریب و در میان مردم وارونه است. و علامه ی مجلسی مشابه همین معنا را از روایت امام صادق علیه السلام می فهمد و می گوید: «یعنی در میان این خلق هم غریبی؛ و آنها را وارونه خواند، چون[بخش اکثر باطل] از آدمیت جدا شدند و مانند بهائم و چهارپایان گردیدند؛ یا از حدود آدمیت به مقام جانوری برگشتند؛ یا دلشان وارونه شده و چیزی از حق نمیفهمند؛ یا کنایه از نومیدی و زیانکاری است؛ یا بدترین حال روحی آنها را مانند کرده به بدترین حال جسمانی آنها؛ یا اینکه چون رو گرداندند از بالا رفتن به درجات کمالات روحانیه و تنها به شبهات جسمانیه نگرانند، گویا وارونه اند»(بحار ج ۶۴ ص ۲۴۶) و موید همین بیان است روایت پیامبر: «طوبی للغرباء، قیل: و من الغرباء یا رسول الله؟ قال: ناس صالحون قلیل فی ناس کثیر و من یعصهم اکثر ممن یطیعهم» پیامبر فرمود: خوشا به حال غریبان، پرسیده شد: ای رسول خدا! غریبان چه کسانی هستند؟ فرمود: مردم صالح اندک در میان مردم بد فراوانی که بد کردارانشان افزون از اطاعت پیشگانشان است.
بنابراین ما با دو عکس از اسلام مواجه هستیم، عکسی از مؤمنان و عکسی از کسانی که اسلام را وارونه فهمیده اند و این چقدر تصویر عجیبی است!
#نور_نما
#اسلام_و_لباس_وارونه
اللهمعجللولیڪالفرج 🌱
@noornama