eitaa logo
موسسه دارالقرآن نورالهدی
862 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
917 ویدیو
59 فایل
راه ارتباط با ما @d_noorolhoda138
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌🕌🕌آرامستان تخت فولاد اصفهان🕌🕌🕌 میرزا حسین کشیکچی شهرت :کشیکچی مزار :تکیه صاحب روضات زمینه فعالیت :اولیای مکرمین الهی از مریدان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و متوفی قبل از 1313ق، مدفون در تکیة صاحب روضات است. سیّد محمدباقر چهارسویی از وی با عنوان «یکی از اولیای مکرمین الهی» یاد می کند». حکایت میرزا حسین کشیکچى عالم ربّانى و محدث خیبر آیةاللّه شیخ على اکبر نهاوندى در کتاب «عبقرى الحسان» این حکایت را نقل نموده که عیناً آورده مى‏شود: «دیدم به خط عالم جلیل معاصر ثقة الاسلام آقاى آقا میرزا محمد باقر اصفهانى(فقیه‏ایمانى)، نقل فرمود آقاى جلیل سیّد ثقه صالح تقى نقى سیّد محمدتقى(فقیه احمدآبادى) دامت برکاته و توفیقاته که واعظ و اهل منبرند در اصفهان از مرحوم مغفور فخرالفقهاء الکرام، قدوه العلماء العظام آقاى آقا جمال‏الدین طاب ثراه فرزند ارجمند مرحوم مغفور حضرت حجةالاسلام والمسلمین آقاى حاجى شیخ محمد باقر طاب ثراه امام جماعت و ریاست عامه در زمان خود در مسجدشاه اصفهان، فرمودند: من براى نماز ظهر در مسجد شیخ لطف‏اللّه که واقع است در میدان شاه(میدان امام) اصفهان مى‏آمدم، نزدیک مسجد دیدم جنازه‏اى را مى‏برند و چند نفر حمال‏ها و کشیکچى‏ها همراه او هستند و شخص حاجى تاجرى از مهمّین تجّار هم که از آشنایان من بود در عقب جنازه بود و به شدت گریه مى‏کرد و اشک مى‏ریخت. من بسیار متعجّب شدم از آن که اگر این میّت از بستگان بسیار نزدیک این جناب تاجر است که به این طور گریه مى‏کند براى او، پس چرا با این نحو مختصر و به وجه موهونیّت او را مى‏برند؟ و اگر بستگى به او ندارد پس به چه سبب این طور جزع و گریه مى‏کند براى او؟ تا آن که نزدیک من رسید، پیش آمد و گفت: آقا به تشییع جنازه اولیاء حق نمى‏آیید؟ من از شنیدن این کلام، منصرف از رفتن مسجد و جماعت شدم و به همراه جنازه رفتم تا سرچشمه پاقلعه در اصفهان که سابقاً غسلخانه مهمّه این بلد بود. چون رسیدم آنجا زیاد خسته شده بودم از دورى راه و پیاده بودن، و در آن حالت در نفس خود ملالت زیادى پیدا کردم که چه جهت داشت که ترک نماز اول وقت و جماعت را کردم و تحمل این خستگى را به خود وارد آوردم محض این کلمه حرف این حاجى؟ و به حال افسردگى نشسته بودم در این فکر، که آن شخص حاجى آمد پیش من و گفت: شما از من نپرسیدید که این جنازه از کیست؟ گفتم: بگو، گفت: امسال را که مى‏دانید من مشرف به حج شدم، در مسافرتم چون نزدیک کربلا رسیدم آن ظرفى که تمامى پول و مخارج سفر من با باقى اسباب سفر و حوائج من در آن بود را دزد برد و در کربلا هم هیچ آشنایى که از او پول قرض کنم نداشتم. پس در تصور آن که [با وجود] دارایى من و رسیدن من تا اینجا و(حالا) ممنوع شده باشم به کلّى از حج بى‏اندازه متألم و غمناک و افسرده حال بودم و در غصه و فکر بودم که چه کنم، تا آن که آن شب را روانه مسجد کوفه شدم. در بین راه که تنها و سر به زیر از غم و غصه بودم دیدم سوارى با کمال هیبت و به اوصافى که در وجود مبارک حضرت صاحب‏الامر صلوات‏اللّه علیه توصیف شده در برابرم پیدا شدند. پس ایستادند و فرمودند: چرا این طور افسرده حالى؟ عرضه کردم: مسافرم، خستگى راه سفر دارم. فرمودند: اگر سببى غیر آن دارى بگو؛ تا آن که از اصرار ایشان شرح حالم را عرض کردم. پس در این حال صدا زدند: هالو. دیدم بغتةً شخصى پیدا شد به لباس کشیکچى‏ها با لباس نمدى و در اصفهان هم در بازار نزدیک حجره ما کشیک‏چى داشتیم اسمش هالو بود و در این حال که آن شخص حاضر شد خوب نگاه کردم دیدم همان هالوى ما در اصفهان است. پس به او فرمودند: اسباب دزد برده او را به او برسان و او را ببر مکه و برگردان؛ و خود ناپدید شد. پس آن شخص به من گفتند: در ساعتى معیّنى از شب و جاى معیّنى بیا تا اسباب‏هاى تو را به تو برسانم. چون آنجا حاضر شدیم او هم حاضر شد و آن ظرفى که پول و اسباب من در آن بود به دست من داد و فرمود: درست ببین و قفل او را بگشا بفهم تمام است. دیدم هیچ از آنها ناقص نیست. پس فرمود: برو اسباب خود را به کسى بسپار و فلان وقت و فلان جا حاضر باش تا تو را به مکه برسانم. من همان موقع حاضر شدم، او هم حاضر شد. فرمود: در عقب من روانه شو؛ پس به همراه او روانه شدم. قدر کمى که رفتیم دیدم در مکه‏ام. پس فرمود: بعد از اعمال حج، فلان مقام حاضر شو تا تو را برگردانم و به رفقاى خود بگو: از راه نزدیک‏تر آمدم که ملتفت نشوند. و آن شخص در رفتن و برگشتن به بعضى صحبتها با من حرف مى‏زدند به طور ملایمت، لکن هر وقت مى‏خواستم بپرسم: شما (همان) هالوى ما در اصفهان نیستید؟ هیبت او مانع مى‏شد از این سؤال. پس بعد از فراغ از اعمال در آن مقام معین حاضر شدم و مرا به همان نحو اول به کربلا برگردانید. پس در آن موقع فرمود: از من حق محبت بر تو ثابت شد؟ گفتم: بلى؛ فرمود: مطلبى دارم، در موقعى که خواستم در عوض انجام بده و رفت.
تا آن که در اصفهان آمدم و نشستم براى رفت و آمد مردم، پس همان روز اول دیدم هالو وارد شد. خواستم براى او برخیزم بر حسب آن مقام که از او دیدم و احترام و تجلیل کنم؛ پس اشاره فرمود به اظهار نکردن مطلب، و رفت در قهوه‏خانه پیش خادم‏ها و مانند متوسطین. کشیکچى‏گرها آنجا قلیان کشید و چاى خورد، و بعد از آن چون خواست برود آمد نزد من و آهسته فرمود که آن مطلب که گفتم این است که در فلان روز، دو ساعت به ظهر مانده من از دنیا مى‏روم و هشت تومان پول با کفنم در صندوق در منزل من است در بازار، آنجا بیا و مرا دفن کن. و آن امروز بود که رفتم و او از دنیا رفته بود و کشیک‏چى‏ها جمع شده بودند. پس در صندوق او به همان نحو هشت تومان پول با کفن او برداشتیم و حال براى دفن او آمده‏ایم. آن وقت حاجى گفت:«آقا الحال چنین کسى از اولیاء نیست و فوت او گریه و تأسف ندارد؟». قبر میرزا حسین کشیکچی در ضلع شمالی تکیه صاحب روضات قرار دارد. @noorolhoda138
محل آرامگاه میرزاحسین کشیکچی در تخت فولاد اصفهان
مزار میرزا حسین کشیکچی
🌱هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱 🔹پیامبر اکرم(ص): محكم‌ترين و قوى‌ترين شما كسى است كه هر گاه خشنود شود، خشنودى‌اش او را به گناه و باطل نكشاند و هرگاه خشمگين شود، خشمش او را از سخن حق، بيرون نبرد و هر گاه به قدرت رسيد آنچه برايش حق نيست، دست نزند. ⏳امروز یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۹ ۲۹ شوال ۱۴۴۱ ۲۱ ژوئن ۲۰۲۰ @noorolhoda138
❓❓❓مسابقه «چشمه رحمت 2 » دارالقرآن نورالهدی این مسابقه به صورت ماهیانه برگزار می گردد و در هر ماه به دو نفر به قید قرعه جایزه ای اهدا می گردد . لطفا فایل زیر را گوش کنید و گزینه صحیح سوال مسابقه را به شماره پیامک 30003405000250 تا ۲۵ تیرماه ارسال کنید. مثلا 《سوال اول گزینه ب و سوال دوم گزینه ج 》 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 1) کدام گزینه نادرست است؟ الف) ادیان ابراهیمی سه تا دین هستند: یهودیت، مسیحیت و اسلام ب) پلورالیسم یعنی کثرت گرایی به این معنی که همه می گویند دین ما حق است و بقیه دین ها ناحق هستند. ج)محل عبادت یهودیان کنیسه نام دارد. د) در هر سه دین ابراهیمی، حضرت ابراهیم مقدس است نه اینکه او را خدا بدانند. 2) طبق قرآن برای رفتن به بهشت چه شرطی لازم است؟ الف) اعتقادات صحیح ب)اعتقادات صحیح و عمل صالح ج) عمل صالح و رفتار شایسته د) دل پاک باشد کافی است @noorolhoda138
سمت فرمانداری شهرستان مبارکه را به جناب اقای مهندس حاج اصغر هدایت عضو هئیت مدیره دارالقرآن نورالهدی کلیشاد تبریک عرض می نماییم . @noorolhoda138
🕌🕌🕌آرامستان تخت فولاد اصفهان🕌🕌🕌 شیخ محمدتقی رازی شهرت : شیخ محمدتقی رازی تاریخ وفات : 15/10/1248 مزار : تکیه مادر شاهزاده زمینه فعالیت : فقیه و مجتهد,عالم ربانی,محقق عالم ربانی و فقیه صمدانی، محقق مدقق و اصولی نامدار، فرزند محمّد رحیم بیک فرزند محمّد قلی بیک استاجلو، اهل ایوان کی از بلوک ورامین است. پدر محمدقلی بیک، میرزا مهدی مأمور تعمیر صحن و تذهیب قبّة نجف اشرف و تذهیب گنبد کربلا از طرف نادرشاه بود و اسم او در یکی از کتیبه های صحن نجف اشرف نوشته شده است. وی تحصیلات عالیة خود را ابتدا در کربلای معلی نزد آقا محمّد باقر وحید بهبهانی خواند و در ادامه در نجف اشرف از شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء، سید محمّد مهدی بحر العلوم، سید علی طباطبایی حایری، سید محسن اعرجی کاظمی، شیخ اسدالله کاظمی دزفولی و شیخ احمد احسایی استفاده نمود و مورد توجه اساتید خود به خصوص شیخ الطائفة شیخ جعفر کاشف الغطاء نجفی قرار گرفت و به پیشنهاد این استاد با یکی از دختران با فضیلت او ازدواج نمود . هشت سال پس از ازدواج، به ایران مهاجرت نمود و در اصفهان ساکن شد. نوشته اند: وی مبتلا به ضعف قلب بود و از دیدن آلات جنگ، متوحش می گردید. با این وصف، در زمان حمله وهابیه به نجف اشرف کمال کوشش را نمود و سپس جهت معالجه به ایران مهاجرت کرد.او ابتدا به مشهد مقدس رضوی مشرف شد. در آنجا میرزا داود خراسانی فرزند حاج میرزا مهدی خراسانی (مشهور به شهید رابع ) او را میهمانی نمود و به مدت شش ماه نزد او به تحصیل پرداخت و قرض های او را که حدود یک هزار تومان بود، ادا نمود. وی از مشهد مقدس به یزد رفت و پس از مدتی به اصفهان آمد. ابتدا در مسجد ایلچی واقع در محلة احمدآباد اقامة جماعت و تدریس نمود. سپس به محلة حصارلله بیک واقع در جنوب غربی مسجد شاه ( مسجد امام فعلی ) نقل مکان کرد و تا آخر عمر در آن مسجد به اقامة جماعت و تدریس پرداخت. آخوند ملا عبد الکریم گزی در « تذکرة القبور» می نویسد: جلالت شأن و مقام آن بزرگوار در علم و عمل محتاج به بیان نیست. مجاهدات و ریاضات و کمالات نفس آن بزرگوار و بعضی استبصارات و ختومات از او در نزد اهل معرفت معروف است. آثار؛ علامه رازی سراسر عمر پر برکتش را وقف تحصیل، تدریس و تألیف نمود و در این راه آثار ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت. 1- « هدایة المسترشدین » در شرح اصول« معالم الدین »؛ معروف ترین تألیف او و از منابع مهم اصول فقه شیعه در مباحث الفاظ. محدث نوری می گوید: « این کتاب در بین کتب اصول همچون فصل بهار در بین فصول است». آخوند گزی می نویسد: « در میان علما، حاشیة شیخ و حاشیة مطلق که گویند، این کتاب است. بس است در بلندی تحقیق و بلندی تبحر ذهن و فکر او، که می توان گفت اکثر تحقیقات اصولیه این زمانها در پیش علما مأخوذ از آن بزرگوار است»؛ 2-« تبصرة الفقهاء»، فقه استدلالی ارزشمندی است. این کتاب شامل بخش اعظم کتاب الطهارة و بحث اوقات صلات و بخشی از کتاب زکات و بیع است و اخیرا در قم به چاپ رسیده است. 3- « تقریرات علامه سید مهدی بحر العلوم»، در شرح طهارت از کتاب وافی علامه فیض کاشانی؛ 4-« رساله صلاتیه » در احکام نماز به فارسی که رسالة عملیه ایشان است؛ 5- « رساله در عدم مفطر بودن تن برای روزه دار»؛ 6 - « رساله در فساد شرط ضمن العقد»؛ 7-« زبدةالاقارن»، در فقه و تاریخ به زبان فارسی؛ علامه نجفی پس از سال ها تلاش علمی و ریاضت و مجاهده و تدریس و تألیف در روز جمعه 15 شوال 1248ق وفات یافت.شیخ محمّد تقی از نسمه خاتون دختر شیخ جعفر کاشف الغطاء دارای یک فرزند پسر و دو دختر بوده است. حاج شیخ محمّد باقر نجفی تنها فرزند پسر او است. دختران شیخ محمّد تقی، یکی شهربانو همسر عالم فاضل شیخ محمّد طهرانی خواهر زاده و شاگرد اوست که از علما و مدرسین بزرگ تهران بوده است. دختر دیگر شیخ را حاجی عبدالکریم شیرازی تزویج کرد و از او صاحب فرزندی به نام شیخ محمد حسین شد که در تکیه مادر شاهزاده مدفون است. @noorolhoda138
محل آرامگاه شیخ محمدتقی رازی در تخت فولاد اصفهان
آرامگاه شیخ محمدتقی رازی
⭕️ کنترل زبان و خشم، اولین شرط رسیدن به درجات معنوی ✍️ آیت الله فاطمی نیا: تا خودت پاکیزه نباشی، پاکیزه بهت نمی دهند. ظرفی که برای آب خوردن انتخاب می کنی باید پاک باشد. اگر من ظرف باطنم آلوده باشد، این توقع درستی نیست که از خدا پاکیزه بخواهم. حالا چه کار کنیم در قدم اول باطنمان پاک شود؟ با خودت قرار بگذار به کسی پرخاش نکنی. ما زیارت می رویم، نماز جماعت می خوانیم، ماه رمضان روزه می گیریم، پس چه می شود که توفیق نداریم و پیشرفت نمی کنیم؟ وقتی بررسی کنیم می بینیم ریشه تمام مشکلات زبان است. با حرف کسی را می زنیم یا غضب و پرخاش می کنیم. آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: پرخاش برکات زندگی را می برد. کسی به خواجه نصیر نامه نوشته بود. اول نامه خطاب به خواجه نصیر گفته بود: ایها الکلب، یا ایها الکلب ابن کلب (ای سگ، یا ای سگ فرزند سگ) فلان مسأله علمی چه طور است؟ 💥خواجه نصیر هم در جواب نوشته بود كه جواب مساله این است و در آخر نامه نوشت: اما صحبت تو درباره سگ؛ سگ حیوانی است که چهاردست و پا راه می رود و بدنش از پشم پوشیده است. من دوپا هستم و آن طور نیستم و... والسلام. تمام ! نه پرخاشی نه غضبی ! ما بودیم حداقل می نوشتیم خودتی ! پس باید اول باطنمان پاکیزه شود تا رشد کنیم. @noorolhoda138