eitaa logo
موسسه دارالقرآن نورالهدی
860 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
918 ویدیو
59 فایل
راه ارتباط با ما @d_noorolhoda138
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*🌴 آقا ممنون، سیر شدم.* بر اساس خاطره ای حقیقی از خادم حضرت امام رضاعلیه السلام ..... ساعت خدمتم تمام شده بود و مطابق رسم همیشگیم ، روبه روی ضریح دستی بر سینه نهادم و به رخصتی بر مرخصی از حضرت ، به گامهایی کوتاه ، حرم را ترک کردم به استراحتگاه خادمین که می آمدیم ، هرشب میهمان احسان و کرامت علی بن موسی الرضا بودیم و ظرف غذایمان آماده روی میز بود از روزی که همای سعادتِ خادمیِ حضرتِ رضا، بر شانه ام نشسته بود ، با خود عهد داشتم جز لقمه نانی به تبرک ، از سفره ی حضرت برندارم و غذای سفره خانه را هر شب به نیابت از امام رئوف بر زائری هدیه نمایم لباس خدمتم به صد آداب از تن در میآوردم و به سلام و صلواتی کنار مینهادم ، ظرف غذا را در دست میگرفتم و میان رواق، به راه می افتادم بیشتر شبها لقمه ی حضرت یا نصیب پیرزنی میشد که عصا زنان دنبال غذای تبرکی بود ، یا پدری که کودکی بیمار، روی صندلی چرخدار را به سمت پنجره فولاد حرکت میداد... آن شب ظرف غذا محکمتر از همیشه در دستانم جا خوش کرده بود و از کنار هر پیرزن و یا بیماری که رد میشدم، دل نداشتم بفرمایش زنم مات از بُخلِ خویش ، حدیث نفس میکردم و متحیّر مانده بودم امشب چه پیش آمده دلم را که دریایش قطره گشته... همچنان میان رواق ها گام برمیداشتم و عنانِ عقل را به دستِ دل سپرده بودم که ناگاه در مقابل پدری به همراه پسرک خردسالش، میخکوب شدم... مرد جوان آنقدر خوش لباس بود و کودکش آنقدر مرتب لباس پوشیده بود که یقین کردم دلم ، مسیر را اشتباه آمده و باید راه کج کنم، اما چه کنم که قدم از قدمم پیش نمیرفت و ظرف غذا در دستانم شل شده بود... دل یک دله کردم و غذا را به دو دستم پیش آوردم: بفرمایید آقا، لقمه ی حضرت است... از طرف آقا علی بن موسی الرضا هدیه به شما... حرفم هنوز تمام نشده بود که پسرک چشمانش برقی زد و غذا را از دستانم گرفت، صورت کوچکش را روبه ایوان طلای حضرت چرخاند و به همان لحن کودکانه اش گفت: وااای آقا ممنون، مادرم راست میگفت از پدرِ مهربان هم ،مهربان ترید... آنگاه در ظرف را باز کرد و به خوشحالی ادامه داد: بابا قاشق هم برایم گذاشته اند... پدر که صورتش غرق اشک شده بود ، آرام پرسید: _چگونه محبتتان را جبران کنم؟ هنوز از آنچه پیش آمده بود، متحیّر بودم و به کلماتی در هم ریخته پاسخش دادم: _ من کاره ای نبودم آقا، لقمه حضرت بود، سهم و روزیِ پسر دوست داشتنیِ شما مرد که حال کنار پسرش نشسته بود تا پسرش همان گوشه ی رواق غذایش را نوش جان کند، راویِ ماجرایش شد: - میخواستم برای زیارت وداع بیایم و پسرم را گفته بودم در هتل بمان و با من حرم نیا؛ زیارتم طول میکشد ، طاقت کودکانه ات طاق میشود و حال زیارت را از من خواهی گرفت پسرم پذیرفته بود در هتل بماند ولی همسرم اصرار داشت که باید برای خداحافظی پسرمان هم بیاید هرچه بهانه میتراشیدم ، پاسخی میداد؛ تا اینکه مادرش آمد ، کنارش نشست دستانش را گرفت و به یقینی عجیب گفت: عزیزِ مادر؛ با پدر همراه شو، هیچ نگرانی هم به دلت راه مده؛ امام ، پدرِ مهربان است؛ هرچه خواستی از خودِ امام بخواه... خلاصه به اوقاتی تلخ دست پسرم را گرفتم و به حرم آمدیم... زیارت خواندنم طولانی شده بود و پسرم این پا آن پا میکرد، ولی من هنوز دل نداشتم امام را وداع گویم سرِ نماز بودم که مرتب کودکم ، گوشه ی کتم را میکشید و میگفت بابا دیگر خیلی گرسنه ام، زمانِ رفتن نشده؟ آنقدر جملاتش مکرّر شد که کلافه نماز را سلام دادم و به عتابی گفتم: مگر مادرت نگفت هرچه خواستی از خودِ آقا بخواه؛ آنگاه انگشتم را به سوی ضریح اشاره کردم و گفتم به آقا بگو گرسنه ام؛ بگذار زیارتم تمام شود و سر نمازِ بعدی که ایستادم ، دیدم پسرم رو به ضریح صدایش را آرام کرد و زیر لب زمزمه کرد: آقا واقعا گرسنه ام... دروغ نمیگویم... آنقدر مظلومانه به امام درددل کرد که هرگونه بود نمازم سلام دادم و حرم را ترک کردم؛ هنوز چند قدمی نیامده بودیم که شما با ظرف غذایی از راه رسیدی... و حال من هم کنار پدر نشسته بودم و بر راءفت امام رئوف اشک میریختم که پسر غذایش را تمام کرد و رو به حضرت باز به همان لحن کودکانه گفت آقا ممنون...سیر شدم... *🌹 صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام و رحمه الله و برکاته 🌹*
🌹 زندگی میگذره، گاهی باب دلت، گاهی برخلاف آرزوهات...! گاهی خوشحالی و درگیر آدمای زندگیت..! گاهی میفتی تو گرفتاریات که فقط خدا یادت میاد.... یاد بگیریم که زندگی چه باب دلمون بود چه برخلاف آرزوهامون ، یادم بمونه یکی به اسم "خُدا" همیشه هوامونو داره.... •┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈• ‌‌
اقتدارمردانه 💪 ✔️احترام برای مردان، اکسیژن است💙 🏷آنها به محیطی جذب میشوند که درآن مورد احترام قرار می گیرند و از محیطی که به آن ها احترام گذاشته نشود دوری می کنند چون بی حرمتی برایشان دردناک است🚷 ❤️👈🏻وقتی به شوهرتان احترام میگذارید دنیای او را پر از اکسیژن میکنید و او به سمت شما کشیده می شود.😇 •┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
💢مرحوم اسماعیل دولابی(ره)می‌فرمودند: «وارد بعضے خانه‌ها ڪه می‌شوم و می‌بینم بین زن و شوهر ڪدورتے هست، هرگز در آن خانه نمی‌خوابم؛ چون می‌دانم رحمت خداوند از آن خانه قطع شده @noorolhoda138
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت مظلومانه #جوان ترین امام #امام_جواد(ع) تسلیت باد 🚩🏴 السَّلام علیک یا ولی الله💔 #کاظمین #مظلوم #شیعه #تقی #امام_محمدتقی #اهلبیت
✍🏻 وقتی سیبی را از درخت چیدی دیگر چیده شده است و راه بازگشت ندارد نه درخت آن را میپذیرد و نه باغبانی آن را پیوند میزند! 🍎 اما حساب ما و مثل حساب سیب و درخت نیست ، بلکه مثل آب و دریاست ... 💧🌊 اگر ظرف آبی را از دریا جدا کنی ؛ هر وقت این آب بخواهد بازگردد آغوش دریا باز است ... هرچند آب نجس و کثیف شده باشد به محض اینکه وارد دریا میشود پاک زلال میگردد ...✨ خدا دریای رحمت است و آغوش رحمت او بر تمامی بندگان چه بندگان پاک چه آلوده و گناهکار باز است ... 🤗 《غم نیست که راه رفت و آمد باز است》 پس اگر بنده ای بگوید من راهی ندارم و گناهکارم و لایق مرگ و... کفر گفته و به رحمت خدا توهین کرده است ...✋🏾 سینه مادر خون نجس و آلوده را به شیر پاک و زلال تبدیل میسازد و یا چشم ما همان خون آلوده را به اشک پاک مبدل میکند ...♻️ بی جهت نیست که یکی از نام های خدا مبدل است مبدل یعنی تبدیل کننده ی بدی به خوبی ها ...✔️ و میگوید: 《یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ》 پس میبینی که همه چیز باخدا حل میشود کافی است با او بپوندیم ... 🤝 @noorolhoda138
#سبک_زندگی_اسلامی ❇️ امام محمد جواد علیه السلام: ◾️إظهارُ الشَّيءِ قَبلَ أن يُستَحكَمَ مَفسَدَةٌ لَهُ؛ ▪️علنى كردن چيزى، پيش از آن كه استوار شود، مايه تباهى آن است. 📎گزیده تحف العقول، ص 64 🖤🖤🖤🖤🖤
‌✅ مهم‌ترین نقش زن 🌺 "من میگویم مهمترین نقشی که یک زن در هر سطحی از علم و سواد و معلومات و تحقیق و معنویت میتواند ایفاء کند، آن نقشی است که به عنوان یک مادر و به عنوان یک همسر میتواند ایفاء کند؛ این از همه‌ی کارهای دیگر او مهمتر است؛ این، آن کاری است که غیر از زن، کس دیگری نمیتواند آن را انجام دهد." ➡️۱۳۸۶/۰۴/۱۳